فاصله دو کیلومتری خطوط دفاعی خودی دشمن و نبودن عوارض طبیعی و مصنوعی در مسیر باعث میشد در صورت اجرای عملیات، غافلگیری دشمن غیرممکن شود و تلفات زیادی برای تصرف خط اول عراق داده شود. اهمیت این مسئله با بررسی نقاط ضعف دشمن در حملاتی که به خط شیر داشت بیشتر مورد توجه قرار گرفت و برادران راهکارهای متعددی را مورد بحث قرار دادند. ابتکار و طرح اولیه احداث کانالی که بتواند ما را به دشمن نزدیک کند اولین بار به وسیله «محمود پهلواننژاد» طرح گردید و برای احداث آن، همه بسیج شدند:
»اولین عید نوروزی بود که در جبهه بودیم. کندن کانال به طرف دشمن تصویب شده بود. عموما نیروهای مستقر در خط سعی میکردند در کندن آن سهیم شوند. البته کسانی مثل «عباس محسنی» و «عبدالرسول زرین» که روستایی بودند و از نظر جسمی آمادگی بیشتری داشتند پیشقدم بودند. «علی نوری» – که در همین عملیات فرمانده کل قوا شهید شد – مرد باصفایی بود. شعری ساخته بود تا بچهها بخوانند و روحیه بگیرند و واقعا مؤثر بود: «گروه خرازی عازم خط شیره، برای کندن کانال به اونجا میره، این گروه تک، جبهه شون شهرک«، در خرداد ماه رسیدیم به نزدیکی عراقیها، جلوی ما میدان مین بود و دو سه رشته سیمخاردار. آنها که جلوی کانال کار
میکردند، بعضی وقتها ساعتها حرف نمیزدند و در صورت نیاز با ایما و اشاره منظور خود را میرساندند. برای این که استتار منطقه به هم نخورد خاکها را با گونی به عقب میآوردیم. در آن شرایط که در چند قدمی دشمن بودیم و آب خوردن قطرهای بود، باز هم دشمن اصلی پشهها بودند. دهانمان را که باز میکردیم دهها پشه توی آن میرفت، توی بینی میرفت. ناچار بودیم صورت خود را با چفیه بپوشانیم و فقط دو چشم ما پیدا بود. شهید «عسکری» و شهید «منصوری» که همیشه برای کار قبراق بودند سر و صورت خود را با گازوئیل میشستند تا از پشهها در امان باشند. عسکری سطل گازوئیل را روی سر خود خالی میکرد تا از دست پشهها راحت شود و کانال بکند. اینها همه به عشق عملیات بود و به عشق امام بود…» (1).
کندن کانال جدای از این که از لحاظ نظامی تلاش برای دستیابی به راهکاری مناسب بود، محرابی برای خودسازی شده بود. خط شیر، معراج روحهای بزرگ بود، اما جلوی خط شیر، صدها متر جلوتر، در تاریکی شب که انفجار گلولهها تو را به سینهخیز ناچار میکند و صدای تاپ تاپ قلب خود را میشنوی، آن جا که هر لحظه احتمال کمین دشمن است و برادرانی دور از جنجالهای روزمره و دنیایی، کار جسمانی میکنند و عرق میریزند، در هوای دم کرده و سوزان بالای 55 درجه. به راستی آن جا چه خبر بود؟
»… در تاریکی شب خود را به انتهای کانال رساندیم، هوا شرجی بود و عرق از سر و روی ما میریخت. در انتهای کانال، دست چپ و راست، کانال پنجاه شصت متر موازی با خط دشمن امتداد داشت. یکی از بچهها آرام آرام زمزمه میکرد و صدای تیشهای که هر لحظه آسمان را میشکافت و با دقت قسمتی از خاک کانال را میکند شنیده میشد. خود را به او رساندم. سلام برادر. جواب او را شنیدم و باز صدای ذکری که تا اعماق وجود مرا فراگرفت. برادرم در حال خواندن نافله شب بود. دقایقی درنگ کردم و از او فاصله گرفتم. ناگهان چیزی در بالای کانال نظر مرا جلب کرد، دلم ریخت روی هم، دقت کردم. یکی از نیروها بالای کانال، دراز به دراز خوابیده بود. گلولههای رسام عراقیها از بالای کانال به طرف خط شیر هجوم میآوردند و در پشت آن محو میشدند. در انتهای کانال، ذکر حق بود و سوز دل و کمی آن طرف، در خط دشمن، صدای هلهله حرامیان…» (2).
کانال انگیزهای برای رسیدن به عملیات شده بود و طرح مانوری که برادران در ذهن خود مرور میکردند بر محور عبور از کانال استوار بود لذا در قسمتهایی از مسیر کانال، حفرههای اضافی برای ذخیره کردن مهمات درست شد. حتی برای حل کردن این مشکل که با برانکارد مجروحان را چگونه به عقب بیاورند تا به کسانی که در حال رفتن هستند گیر نکند، فلکههایی درست شد. بعدها معلوم شد که با باز شدن خط دشمن، این اقدامات اضافه بوده است، ولی مهم نیت پاک و صادقانه بچهها بود که غوغا میکرد و باعث شده بود هر مسئولی که از کانال بازدید میکند تحت تأثیر کار عظیمی که صورت گرفته بود رأی مثبت به اجرای سریع عملیات بدهد:
»برادران شب و روز در زیر آتش خمپارهها و گلولههای توپ و تانک و رگبار مسلسل به کندن کانال پرداختند و توانستند با تلاش فراوان و با بیل و کلنگ در حدود 1700 متر کانال بکنند و به نزدیکی دشمن یعنی حدود دویست متری آنها برسند. حفر این کانال در حدود سه ماه طول کشید و تعدادی از برادران در حین کندن کانال مجروح شدند. کندن کانال و خاکبرداری آن در شب انجام میگرفت و عرض آن طوری بود که دو نفر با جعبه مهمات به راحتی میتوانستند از داخل آن عبور کنند. ارتفاع آن نیز 180 سانتیمتر بود. در طول کانال نیزارهایی وجود داشت که کمک فراوانی به کندن و مخفی کردن کانال میکرد و در نتیجه کانال از دید نیروهای دشمن استتار شده بود. بالاخره کانال در اثر تلاش برادران پایان یافت. بعد از اتمام کانال، اقدام به گسترش آن نمودیم و داخل کانال در فاصلههای مختلف سنگر مهمات و سنگر نفرات و سنگر بهداری درست کردیم و از هر جهت کانال آماده استفاده برای حمله شده بود. با آماده شدن کانال، از ستاد اروند کارشناسان متعهد ارتش به منطقه آمدند و کانال را مورد بازدید قرار دادند و مدت پانزده روز مهلت خواستند که از نظر تدارکات و مهمات خود را تأمین کنند و توپها را تنظیم و جلوتر بیاورند و خود را آماده حمله کنند. مدت پانزده روز گذشت ولی باز از حمله خبری نشد…» (3).
کانال خط شیر، نمود مقاومت و پشت کار رزمندگانی است که در روزهای مظلومیت و بحرانی آغاز جنگ، در غرب و جنوب، دشمن را از رسیدن به اهداف خود محروم ساختند. هر چند مانور عملیات فرمانده کل قوا، تنها متکی به عبور از کانال نبود ولی نزدیک شدن نیروهای تکور به دشمن از طریق کانال،
آسیبپذیری ما را در تک جبههای به صفر رسانید تا این پیروزی، طلیعهای برای رسیدن به پیروزیهای بزرگتر شود.
1) همان.
2) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، سند شماره 453 / 505، روایت سردار اصغر صبوری.
3) مأخذ 11، ص 35 و 36.