جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کارآمدى فرهنگ اسلامى

زمان مطالعه: 4 دقیقه

شیوه‏هاى زندگى چنان که گذشت بر دو پایه‏ى اندیشه و ارزش شکل مى‏گیرد و اختلاف در این دو پایه، موجب تفاوت شیوه‏هاى زندگى در افراد و ملیت‏هاى مختلف مى‏گردد. اسلام با محور قرار دادن توحید الهى و نفى طاغوت‏ها، و با تکیه بر ارزش‏هاى مستند به آیات و روایات معصومین علیه‏السلام از دیگر فرهنگ‏ها متمایز مى‏گردد و کارآمدى فرهنگ خویش را در خصوصیات ذیل مى‏داند:

1- توحید مدارى

شیوه‏ى زندگى باید بر محور وحدانیت الهى دور بزند و اوصاف شرک را از زندگى مبرا سازد.

»ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء و من یشرک بالله فقد افترى اثما عظیما» (1).

قرآن برنامه‏ى عینى دورى از شرک بر محور توحید در جامعه اسلامى است و مثال‏هاى قرآن از زندگى پیامبران مصداق بارز آنهاست. ساختار جامعه‏ى اسلامى باید از این کتاب اخذ شود و اگر به این رفتارها توجه نشود دیگران از آن بهره خواهند برد. (2).

2- همراهى دانش با بینش

در فرهنگ اسلامى دانش، در کنار بینش و حکمت قرار دارد. فرهنگى کامل است که متشکل از دو عنصر پر ارج علم و حکمت باشد. در این فرهنگ، دانش، بینش و حکمت مقدمه‏ى آبادانى زمین هستند. چه بسیارند کشورهایى که داراى منابع طبیعى فراوان هستند ولى به علت نداشتن علم و بینش و یا یکى از آنها در ذلت سلطه‏پذیرى و یا فقر بسر مى‏برند. کشورهاى عرب حوزه‏ى خلیج فارس نمونه‏هاى مشخص سلطه‏پذیرى و اغلب کشورهاى افریقایى و امریکاى لاتین از مصادیق بارز هر دو مساله مى‏باشند. در اسلام به

دنبال علم و بینش، تقوا مى‏آید. بینش و تقوا اساس کار بوده و به علم جهت حرکت مى‏دهند و مسیر شکوفایى آن را روشن مى‏سازند. فرهنگ اسلامى در صدد توسعه‏ى دانش و بینش و فراگیر شدن تقوا در جامعه است.

کارآمدى این فرهنگ نهایتا در سایه‏ى عمل صحیح و صالح ایجاد مى‏شود. هر عملى داراى دو چهره‏ى محتوایى و شکلى است و اسلام در کارایى فرهنگ خود به هر دو عنایت دارد. عملى که از هر دو جهت صحیح باشد، در فرهنگ اسلامى به آن «عمل صالح» اطلاق مى‏گردد؛ یعنى عملى که هم از نظر محتوایى درست است و هم از نظر ساختارى و شکلى؛ به معناى دیگر عملى است که بر طبق عقاید حق صادر شده و با آن سازگار باشد. (3) در حقیقت، عمل صالح (در مقابل Reform که عملى است روبنایى(، عملى است زیربنایى و بنیادین که در آن، روبنا نیز شکلى صحیح و آراسته دارد.

3- ولایت مدارى

در فرهنگ اسلامى معیار، میزان و ملاک رفتارها در هر عصر، الگوى رفتارى امام و رهبر الهى همان عصر است. این معنى را در آیه‏ى کریمه‏ى «یوم ندعوا کل اناس بامامهم» (4) مى‏توان دید. در فرهنگ اسلامى ولایت، روحى است که همبستگى و اتحاد در جامعه‏ى اسلامى حول آن مى‏چرخد: «و انه لیعلم أن

محلى منها محل القطب من الرحا» (5) «قطب الرحا» محورى است که سنگ آسیاب برگرد آن مى‏چرخد و بدون آن، گردش سنگ مختل مى‏گردد. در جامعه‏ى اسلامى نیز محور جامعه، امام جامعه است. امامت چون هسته‏ى مرکزى و نگه دارنده و نظم دهنده، کنترل کننده‏ى گردش چرخ‏هاى جامعه و بازدارنده از حرکت‏هاى انحرافى است. (6).

4- تکلیف مدارى

انسان در فرهنگ اسلامى عبث و بیهوده خلق نشده «أفحسبتم انما خلقناکم عبثا و أنکم الینا لا ترجعون«، (7) بلکه از خلقت انسان هدفى دنبال مى‏شود و اسلام براى رسیدن به این هدف، الگوها و شیوه‏هاى زندگى و در نهایت فرهنگ خاصى را معرفى مى‏کند و مجاز نمى‏شمارد که انسان هر امرى را انجام دهد، بلکه او را مکلف به انجام کارهایى مى‏کند که هویتى اصیل و شیوه‏اى خاص و سالم دارند تا هدف از آفرینش او تأمین گردد.

5- حق مدارى و حق گرایى

در فرهنگ اسلامى همه چیز بر محور واقعیت و حق مى‏چرخد. اسلام، حق و واقعیت را در زندگى آدمى در چیزهایى مى‏داند که او را به تعالى و کمال برساند. در این فرهنگ، هم به محتواى عمل و هم به شیوه‏ى عمل و هم

ابزار آن توجه مى‏شود. در این فرهنگ هیچ وقت هدف، ابزار حرکت و شیوه‏هاى گزینشى را توجیه و تأیید نمى‏کند. (8).

سخن از کارآمدى فرهنگ اسلامى را با کلامى از امیرالمؤمنین (ع) به پایان مى‏رسانیم:

»الحمدلله الذى شرع الاسلام فسهل شرائعه لمن ورده، و اعز ارکانه على من غالبه، فجعله امنا لمن علقه و سلما لمن دخله… فهو ابلج المناهج و اوضح الولائج، مشرف المنار، مشرق الجواد، مضى‏ء المصابیح، کریم المضمار، رفیع الغایه، جامع الحلبه، متنافس السبقه، شریف الفرسان» (9).

»ستایش خداوندى را سزاست که راه اسلام را گشود و راه نوشیدن آب زلالش را بر تشنگان آسان فرمود، ستون‏هاى اسلام را در برابر ستیزه‏جویان استوار کرد و آن را پناهگاه امنى براى پناه برندگان و مایه‏ى آرامش براى وارد شوندگان قرار داد،… اسلام روشن‏ترین راه‏هاست، جاده‏هایش درخشان، نشانه‏هاى آن در بلندترین جایگاه، چراغ‏هایش پرفروغ و درخشان، میدان مسابقه‏ى آن پاکیزه براى پاکان، سرانجام مسابقه‏هاى آن روشن و بى‏پایان، مسابقه دهندگان آن پیشى گیرنده و چابک سوارانند.»


1) سوره‏ى نساء، آیه‏ى 48، «همانا خدا شرک ورزیدن به خود را نمى‏بخشد و گناهان کوچک‏تر از آن را از هر کس بخواهد مى‏آمرزد. و کسى که به خدا شرک بورزد، گناهى عظیم را باب کرده است» (موسوى همدانى، ترجمه تفسیر المیزان، جلد 4، ص 588(.

2) رک: آیت‏الله معرفت، عناصر کارآمدى فرهنگ از نگاه قرآن، اندیشه حوزه، شماره‏ى 29 آستان قدس رضوى، 1380، ص 93.

3) موسوى همدانى، ترجمه تفسیر المیزان، جلد 17، نشر فرهنگ اسلامى، ص 27.

4) اسراء آیه‏ى 71، «روزى که هر قومى را با امامشان دعوت کنیم.» امام یعنى مقتدا؛ کسى که مردم از او اطاعت نموده و گفتار و سخن و عمل او را الگوى رفتارى خود قرار دادند و امام حق کسى است که خدا هر زمانى او را براى هدایت اهل آن زمان برگزیده است. بر اساس روایات، روز قیامت هر قومى از امام زمان خود و از کتاب پروردگارش و سنت پیامبر خود بازخواست مى‏شود.» (موسوى همدانى، ترجمه تفسیر المیزان، ج 13، صص 228 – 233(.

5) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 3.

6) رک: عمید زنجانى، عباسعلى، مبانى اندیشه اسلامى، مؤسسه فرهنگ و اندیشه اسلامى، 1379، ص 289.

7) سوره‏ى مؤمنون، آیه‏ى 115، «آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبث و بازیچه آفریدیم و هرگز به ما رجوع نخواهید کرد؟«.

8) رک: نوایى، على‏اکبر، کارآمدى فرهنگ اسلامى، اندیشه حوزه، شماره‏ى 29، آستان قدس رضوى، ص 145.

9) نهج‏البلاغه، خطبه 106 (ترجمه نهج‏البلاغه، دشتى، 1379، انتشارات طلیعه نور، 1379، ص 197(.