جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پیشروی و توقف عراق

زمان مطالعه: 3 دقیقه

با پیش‏روی نیروهای عراق به سمت شمال منطقه نبرد در شرق کارون، به منظور گسترش و عمق بخشیدن به سرپل به دست آمده، مدافعان اسلام در روستای سلمانیه به مقابله با آنها برخاستند.

»در شمال آبادان نیروهای خودی با سلاح‏های سبک در ده سلمانیه مستقر شده‏اند و میگ‏های دشمن مرتب بر فراز ده پرواز می‏کنند. همچنین نیروهای خودی طی یک شبیخون به نیروهای دشمن در جاده دارخوین، 40 تانک دشمن را منهدم کردند و چند نظامی عراقی را به هلاکت رساندند.» (1).

اخبار موجود نشان دهنده شدت درگیری در این منطقه است؛ به گونه‏ای که بارها در عملیات‏های محدود منطقه‏ای، نیروهای دو طرف به اسارت در می‏آیند، اما حداقل در پنج روزه اول هیچ خط دفاعی پدافندی از طرفین شکل نگرفته بود و پیش‏روی دشمن در جبهه آبادان که به عبور از بهمن شیر در نهم آبان ماه انجامید نشان دهنده اراده مشابه دشمن برای پیش‏روی در جبهه دارخوین هم هست و علی‏رغم این که جبهه خودی صرفا متکی به دفاع با نیروی پیاده و سلاح انفرادی بود، جبهه دشمن از پشتیبانی نیروی هوایی و هوانیروز هم برخوردار بود:

»دو هلی‏کوپتر دشمن به سمت خودروها و توپخانه 130 میلی‏متری واقع در محور دارخوین – سلمانیه آتش گشودند که با آتش متقابل نیروهای اسلام روبه‏رو شدند. پس از آن میگ‏های دشمن واحد توپخانه را بمباران کردند.» (2).

همچنین سپاه خوزستان در مورد درگیری‏های شمال منطقه نبرد که به تشکیل جبهه دارخوین و خط مقدم آن انجامید، چنین گزارش می‏دهد:

»عراقی‏ها از سوی سلمانیه به طرف آبادان پیش‏روی می‏کنند. از طرف دیگر تکاوران خودی در دهات مارد) 15 کیلومتری آبادان(، به نیروهای عراقی حمله و چند تانک آنها را منهدم کردند. در درگیری منطقه دارخوین، یک گروه ده نفری از افراد بسیج توسط دشمن دستگیر شدند.» (3).

منطقه اصلی درگیری روستای سلمانیه تا دو سه کیلومتر جلوتر از آن که به «محمدیه» معروف است، می باشد. کم‏کم دشمن متوجه می‏شود که درگیری‏ها با روز اول عبور متفاوت است و با اسیر شدن چند عراقی و کشته و مجروح شدن عده نسبتا زیادی در درگیری‏های تن به تن، پشت دشمن سرد شده و زمین‏گیر می‏شود.

در مرکز فرماندهی ستاد عملیات جنوب، یکی از مشکلات، هماهنگ کردن نیروهای اعزامی به منطقه است که بعضا مستقیم و بدون سازمان در خطوط مقدم درگیری حضور می‏یابند. این در حالی است که گروه‏های نیمه رسمی دیگری با نام‏های مختلف، هر کدام در منطقه‏ای ویژه در شکل‏گیری مقاومت مردمی نقش دارند و گروه عملیات‏های نامنظم (شهید) دکتر مصطفی چمران یکی از آن‏هاست. با این حال در تقسیم کاری که بین مسئولان رده اول صورت می‏گیرد، جبهه نوپای دارخوین به برادر رحیم صفوی واگذار می‏شود تا با حضور مستقیم او جبهه جدید سر و سامانی بگیرد. سردار سرلشکر رحیم صفوی در این مورد می‏گوید:

»ما با حدود پنجاه نفر از نیروهایی که از کردستان آمده بودیم به محور شمالی آبادان، یعنی دارخوین رفتیم. هیچ مکانی برای استقرار نداشتیم. غذا نداشتیم و با دردسر یک وعده غذا از سپاه شادگان تهیه می‏کردیم. کل چیزهایی که داشتیم دو دستگاه خودروی سیمرغ بود که از کردستان آورده بودیم. روزها در منطقه می‏جنگیدیم و شب‏ها به شادگان می‏رفتیم زیر درخت‏ها و روی زمین می‏خوابیدیم. این شروع کار ما بود. یک روز تانک‏های عراقی تا کنار کارون در دارخوین پیش‏روی کردند. با شلیک تانک‏ها به طرف خانه‏های روستایی و پاسگاه، آن عده کمی که از ژاندارمری در پاسگاه بودند فرار کردند. بعد از چند روز که دیدیم کسی در پاسگاه نیست و ما هم سرپناهی نداشتیم در پاسگاه مستقر شدیم و مکان اولیه دارخوین شد.» (4).

روستای دارخوین، با توجه به موقعیت حساسی که از لحاظ جغرافیایی در منطقه داشت، به عنوان مرکز هماهنگ کننده میان محورهای مختلف این جبهه انتخاب شد و رزمندگان از آن جا برای حضور در جبهه اصلی یعنی سلمانیه، با خودرو فاصله بیست کیلومتری را طی می‏کردند و سپس در زیر آتش شدید خمپاره‏های 120 دشمن، وارد کوچه باغ‏های سلمانیه شده، و با عبور از نخلستان آن در حاشیه کارون، حدفاصل سلمانیه تا محدوده روستای مارد با دشمن درگیر می‏شدند. صحنه‏های نبرد کم‏کم از مارد به محمدیه و سپس به سلمانیه رسید ولی با تقویت جبهه خودی، دشمن از سلمانیه رانده شد و درگیری‏ها در دو سه کیلومتری آن متمرکز و سپس متوقف گردید.


1) مأخذ 1، ص 428.

2) مأخذ 1، ص 401.

3) مأخذ 1، ص 539.

4) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، سند شماره 497 / 453، روایت سردار سرلشکر رحیم صفوی.