جنگ در سال هشتم
شهریور 1366 تا مرداد 1367
هشتمین سال جنگ در حالى آغاز شد که درگیرى ایران و امریکا در خلیج فارس با حملات امریکا به سکوهاى نفتى ایران و مقابلهى ایران به نقطه اوج خود رسید. (1) با فرارسیدن ماه آبان، امریکایىها به تدریج از مواضع خود عقبنشینى کردند. چنان که پس از اصابت موشک به اسکلهى الاحمدى کویت در بامداد 30 مهر 1366 و انفجار یک بمب در کویت در دوم آبان همان سال، ریگان رئیس جمهور وقت امریکا با توجه به دست نیافتن امریکا به اهداف خود براى پایان بخشیدن به اوضاع بحرانى در خلیج فارس، اعلام کرد:
»فکر نمىکنم در هیچ چیز دچار اشتباه محاسبه شده باشیم. ما در آنجا (خلیج فارس) براى آغاز جنگ حضور نداریم… ما گفتهایم در صورتى که مورد حمله واقع بشویم از خود دفاع مىکنیم.» (2).
این اظهارات به روشنى نشاندهنده عدم تمایل امریکا به ادامهى درگیرىها ارزیابى مىشد، چنان که وزارت خارجه امریکا رسما اعلام کرد:
»به عهده دولت کویت است که تصمیم بگیرد به سومین موشک شلیک شده توسط ایران پاسخ لازم را بدهد.» (3).
بدین ترتیب امریکایىها به رغم تبلیغات و توافق براى اعمال پشتیبانى از کویت، سرانجام به دلیل نگرانى از عواقب تداوم و گسترش درگیرى ایران و امریکا، تصمیمگیرى درباره پاسخ به حملات موشکى را بر عهده کویت گذاشتند. (4) وزیر دفاع وقت امریکا با پذیرش تلویحى شکست امریکا در درگیرى با ایران، اعلام کرد:
»بهترین راه پایان بخشیدن به ستیزهجویى ایران، اجراى برنامه تحریم سازمان ملل در مراودات ایران است.» (5).
سفیر کویت در امریکا نیز طى مصاحبه با روزنامه الشرق الاوسط با توجه به تغییرى موضع امریکا گفت:
»منافع کشورهاى شوراى همکارى این است که در زندگى با آرامش و صلح در کنار ایران باشند… درگیر شدن با ایران آسان است ولى پایان دادن به چنین نبردهایى دشوار مىباشد!» (6).
ریگان رئیس جمهور امریکا با صدور بیانیهاى تحریم اقتصادى ایران را اعلام کرد. در بیانیه صادره چنین تأکید شده است:
»ما فقط پس از تلاشهاى مکرر و ناموفق براى کاهش بحران با ایران، دست به این تحریمهاى اقتصادى زدیم!» (7).
از جمله موارد تحریم، خرید نفت از ایران ذکر شده است. (8).
در وضعیتى که ابتکار عمل امریکا براى پایان دادن به جنگ با شکست مواجه شد، تحولات دیگرى در حال انجام بود که بدون تردید نقش مهمى در فراهمسازى زمینههاى پایان دادن به جنگ داشت. پیش از این تلاش عراق براى بینالمللى کردن جنگ با فراهم کردن زمینههاى حضور امریکا در منطقه و حمله به ایران و تصویب قطعنامه 598 و همچینن حمله به مردم بىدفاع و غیرنظامى در شهرها، گرچه ابعاد فشار به ایران را گسترش داد و تشدید کرد ولى هیچ کدام به پایان یافتن جنگ منجر نشد. بنابراین عراقىها در جستجوى راهحل پایان دادن به جنگ، «تغییر استراتژى» عراق را «از تدافعى به تهاجمى» مورد توجه قرار دادند. ضمن اینکه تلاش براى دستیابى به موشکهایى براى «حمله موشکى به تهران» و تداوم «حمله به مراکز صنعتى و اقتصادى» ایران را کماکان در دستور کار خود داشتند.
درک جدید عراق درباره ضرورت تغییر استراتژى با کمک مستشارى کارشناسان ارشد نظامى شوروى و کمکهاى نظامى و اطلاعاتى امریکا انجام گرفت، ضمن اینکه برخى از افسران ارشد عراق نیز با تجزیه و تحلیل
شوروىها درباره ضعفها و کاستىهاى اساسى در ساختار هجومى ارتش عراق موافق بودند. (9) ناتوانى عراق در بازپس گیرى فاو و سپس ناکامى در تأمین اهداف استراتژى موسوم به دفاع متحرک، نشاندهندهى ضعف در ساختار دفاعى و تهاجمى عراق بود. آنتونى کردزمن یکى از کارشناسان نظامى امریکا بر این نظر است که عراقىها مشکل استراتژیکى و تاکتیکى داشتند و قادر نبودند در برابر پیشروى نیروهاى ایران مقاومت کنند و همچنین نمىتوانستند با تصرف بخشهاى محدودى از خاک ایران، این کشور را مجبور به پذیرش صلح کنند. (10).
در واقع پیشروى قواى نظامى ایران در مستحکمترین مواضع دفاعى عراق در منطقه شرق بصره، مجددا ضعفهاى عراق را آشکار ساخت. برابر برخى گزارشها، در 15 مارس 1987)14 اسفند 1365) صدام حسین در جلسهاى 5 ساعته با فرماندهان ارتش عراق و برخى از مسئولان سیاسى و حزبى، خطر شکست تدریجى عراق را بررسى کردند که در این جلسه تصمیمهاى اساسى براى تغییر استراتژى عراق، با گسترش بیشتر سازمان گارد ریاست جمهورى و سایر نیروها جهت تدارک ضد حملات و تشدید جنگ نفتکشها اتخاذ شد. (11).
روسها با برخوردارى از نقش جدید در منطقه، با افزایش حمایت سیاسى و تسلیحاتى از رژیم بعثى، نقش تعیینکنندهاى در بهبود موقعیت عراق داشتند. رهبرى جدید شوروى براى خاتمه دادن به جنگ، در اندیشه تجهیز بیشتر عراق بود تا بدین وسیله ایران را مجبور به پذیرش صلح نماید. گورباچف رهبر وقت شوروى در همان زمان رسما اعلام کرد:
»این جنگ باید از طریق مذاکرات سیاسى پایان یابد و راه دیگرى وجود ندارد.» (12).
رئیس هیئت نمایندگى شوروى در سازمان ملل نیز اعلام کرد که مسکو امیدوار است سیاست فروش تسلیحات جنگى به عراق، ایران را وادار سازد درصدد حلوفصل جنگ از راه گفتگو برآید. وى در اظهارات خود با تأکید بر عدم تغییر روش مسکو در حمایت از عراق، گفت:
»مسکو هیچ گونه تردیدى براى تأمین اسلحه عراق به خود راه نمىدهد.» (13).
گرچه شوروى در این مرحله نقش برجستهتر و فعالترى در مقایسه با سایر کشورها براى حمایت از عراق داشت، ولى تصمیم به تقویت نظامى عراق در برابر ایران، یک تصمیم جهانى بود. (14) (15) منطق حاکم بر این تصمیم مشترک به این دلیل بود که هیچگونه چشمانداز واقعى و روشن براى خاتمهى جنگ مشاهده نمىشد. بر پایه این ملاحظه چنین تصور مىشد که «یک تغییر اساسى در موازنه نظامى جنگ به نفع عراق، شرط اولیهى پایان سریع جنگ است.» (14) از سال 1365 اعزام کارشناسان شوروى براى تأمین تسلیحات عراق به میزان و کیفیتى بود که وضعیت استراتژیکى را تغییر دهد و ایران را مجبور به قبول یک راهحل سیاسى کند. (14).
در نتیجهى پشتیبانىهاى همهجانبهى جهانى، دو تحول اساسى در ساختار نظامى عراق پدید آمد: گسترش سازمان رزم، خرید و انباشتن تجهیزات. در طول سال 1366 عراقىها تمرینهاى آموزشى گستردهاى را با انتقال نیروها از خط مقدم به عقب در تمام سطوح انجام دادند. واحدهاى گارد ریاستجمهورى از اجازهى آزادى عمل بیشترى برخوردار شدند. به واحدهاى توپخانه
آموزشهاى ویژهاى در زمینه تمرکز و تغییر مسیر آتش داده شد. مجموع این آموزشها اصلاحات عمدهاى در تعدادى از سپاهها و لشکرهاى کلیدى عراق به وجود آورد. (16) ضمن اینکه نیروى زمینى عراق از 26 لشکر در سال 1986)1365) به 45 لشکر در 1988)1367) افزایش یافت. بنابراین رشد واقعى هم در ساختار نیرو و هم توانایى عملیاتى آنها به وجود آمد. (14) صدام طى مصاحبهاى با روزنامه کویتى السیاسه رسما اعلام کرد که عراق در تمام زمینههاى سیاسى – نظامى قوىتر از سال گذشته است و امکانات نظامى آن حداقل از 6 ماه پیش، دو برابر شده است. (17).
بنابراین در سال 1366، در وضعى که ایران عمیقا درگیر مشکلات فزاینده ناشى از فشارهاى بینالمللى و حملات عراق به مراکز صنعتى و اقتصادى بود، (18) «فضاى تنفس حیاتى» براى عراق فراهم شد تا با سازماندهى کامل نیروهایش و ایجاد قابلیتهاى جدید دفاعى و تهاجمى، براى حمله به مواضع و استحکامات ایران کمین نماید.
عناصر اصلى استراتژى ایران در موقعیت دشوار هشتمین سال جنگ، مقاومت در برابر فشارها (19) با رویکرد جدید نظامى در جبهههاى غرب بود. گرچه موقعیت برتر نظامى ایران با پیروزى در عملیات کربلاى 5 تثبیت شد، ولى همین عملیات نقطه ثقل آغاز تحول جدید در جنگ و چرخش روند جنگ به زیان ایران بود. یکى از کارشناسان نظامى بر این عقیده است که «در این عملیات چکش ایران در مقابل سندان عراقىها درهم شکست.» (20) و ایران پس از آن دیگر مجال بازسازى پیدا نکرد. حال آنکه عراق تحت حمایت بینالمللى به رشد کمى و کیفى شگفتانگیز و باورنکردنى دست یافت.
محسن رضایى فرمانده کل سپاه دربارهى تأثیرات عملیات کربلاى 5 بر روند
جنگ و کاهش توانایى ایران مىگوید:
»1- بخش قابل توجهى از توان سپاه با استقرار در مناطق فاو، جزایر مجنون و شلمچه زمینگیر شد.
2- استراتژى کشور براى بسیج امکانات شکست خورد.
3- در منطقه جنوب به بنبست رسیدیم و امکان غافلگیرى دشمن از میان رفت.» (21).
اجراى عملیات کربلاى 8 در ادیبهشت 1366 بر اثر اصرار مسئولان، و سایر دشوارىهاى موجود سبب گردید فرمانده کل سپاه طى نامهاى به امام خمینى با بیان کردن مشکلات جنگ بر این مسئله تأکید نماید که اگر کشور وارد جنگ نشود، عراق حملاتش را علیه ایران آغاز خواهد کرد. (8).
نگرانىهاى ذکر شده در این نامه به ملاقات آقاى رضایى با امام و سپس ملاقات با حاج سید احمد خمینى انجامید و در پى آن طى نامهاى 20 صفحهاى مسائل به طور مشروح بیان شد. (22).
افزایش توان نظامى عراق به صورت روزافزون و متقابلا کاهش توان اقتصادى و نظامى ایران، شکاف عمیقى میان توانایى نظامى ایران و اهداف سیاسى کشور به وجود آورده بود و امکان تغییر موازنه جنگ با آغاز تهاجمات عراق وجود داشت. در واقع گرچه استقرار نیروهاى ایران در طول مرز و حملات پىدرپى قواى خودى موازنه را همچنان به نفع ایران حفظ کرده بود (23) ولى همین وضعیت موجب کاهش تدریجى توان نظامى و افزایش آسیبپذیرى ما شده بود. ضمن اینکه خلأ استراتژیک (24) موجود بر اثر درنگ و تردید دو ابرقدرت جهت اقدام علیه ایران، در حال کمرنگ شدن بود. (14) چنان که از اواسط سال 1987)1366) با حضور نظامى امریکا در منطقه و اسکورت نفتکشها و تصمیم شوروى براى بازسازى و تقویت ماشین جنگى
عراق، به تدریج توانایى ایران براى بهرهبردارى از رقابت ابرقدرتها کاهش یافت و بدین ترتیب خلأ استراتژیک که براى اقدامات و سیاست ایران در خلیج فارس بسیار اهمیت داشت، منتفى گردید. (14).
لازمه فائق آمدن بر این وضعیت، تداوم حملات ایران بود که از این پس حداقل براى یک مقطع زمانى تنها در منطقه غرب کشور، قابل پیگیرى و اجرا بود. در واقع هرگونه درنگ در انتقال از جنوب به غرب هیچ گونه گشایشى را در جنگ حاصل نمىکرد، زیرا به دلیل بنبست نظامى، امکان اجراى عملیات گسترده و پیروز در جنوب وجود نداشت. ضمن اینکه امکان تهاجم دشمن همچنان پابرجا بود (25) با این تفاوت که حصول پیروزى در منطقه غرب کشور با پیشروى به سمت سلیمانیه و کرکوک امکان تجزیه قواى دشمن را به دنبال داشت. در عین حال عوامل مؤثر در تغییر رویکرد نظامى ایران از جنوب به غرب به شرح زیر بود:
1- ضرورت تداوم جنگ و ممانعت از ایجاد رکود در جنگ.
2- حفظ ابتکار عمل در برابر دشمن.
3- گشودن جبهه جدید در مقابل دشمن و تجزیه قواى آن.
4- کسب زمان از دشمن براى دستیابى به راهکار جدید در جنوب. (26).
در این چارچوب علاوه بر سلسله عملیاتى که سپاه پاسداران در نیمه اول سال 1366 (کربلاى 10، فتح 5، نصر 4 و نصر 7) انجام داد، عملیات نصر 8 را نیز در تاریخ 29 / 8 / 66 در ماؤوت به اجرا درآورد. سپاه پس از آن نیز دو عملیات بیتالمقدس 2 و 3 را در 25 / 10 / 1366 و 24 / 12 / 1366 در محور ماؤوت اجرا کر. با توجه به دشوارىهاى موجود براى ادامه عملیات در این محور، سپاه پاسداران در منطقه حلبچه عملیات والفجر 10 را طرحریزى کرد که در تاریخ 23 / 12 / 1366 اجرا شد. (27).
در این مرحله رژیم عراق به کارگیرى سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را براى مقابله با سیاستهاى ایران در همکارى با معارضین کرد عراقى به نحو گستردهاى افزایش داد. ملاقات صدام و رجوى در بغداد زمینه اجراى
عملیاتهاى نامنظم منافقین را فراهم ساخت. (28) رجوى در پیام به نیروهاى شناسایى خود تأکید کرد که عملیاتهاى شناسایى بدون برجاى نهادن رد پا از سازمان انجام گیرد. (29).
با فرارسیدن ماه پایانى سال 1366، از نیمه اسفند حملات موشکى عراق به تهران آغاز شد. به دلیل این تصور که عراق فاقد موشک مناسب براى حمله به تهران مىباشد، این حملات موجب شگفتى ناظران شد، به نظر مىرسید حمله موشکى ایران به بغداد در پاسخ به تهاجمات هوایى عراق به مردم بىدفاع و غیرنظامى در شهرها، در اسفند 1363 و بعدها در سالهاى 1364 و 1365، به تصمیم عراقىها در شتاب براى تهیه و ایجاد زیرساخت صنایع موشکى و همچنین دریافت موشکهاى اس. اس. 12، منجر شده است. (30).
عراقىها در فضاى خصومتآمیز بینالمللى علیه ایران، متقاعد شده بودند که غرب از آنها حمایت مىکند و مىتوانند به هر عملى دست بزنند. (31) به همین دلیل صدام طى سخنانى براى اعضاى شوراى فرماندهى عراق رسما اعلام کرد:
»عراق از کلیه سلاحهاى ممکن براى وادار ساختن ایران به پذیرش آتشبس استفاده خواهد کرد.» (32).
گرچه عراق توانایى شلیک موشک به تهران را با کمک آلمان و آرژانتین به دست آورد، ولى کمکهاى فنى روسها (33) و نقش مشاورهى فنى و پشتیبانى عملى آنها در طرحریزى مأموریت و سازمان یگانهاى هوایى تهاجمى عراق در این مرحله بسیار مهم و مؤثر بوده است. مهمتر از این، عراق تهاجم موشکى به تهران را در چارچوب سیاستهاى شوروى (18) و با هدف تغییر موضع ایران در قبال افغانستان انجام داد. یک مقام رسمى وزارت خارجه
امریکا در همان زمان اعلام کرد:
»هر عکسالعمل شوروى را باید در عملکرد فورى رژیم بعث عراق جستجو کرد.» (34).
بعدها آقاى ولایتى وزیر خارجه ایران در مصاحبه با روزنامه کیهان گفت:
»در اوج بمبارانهاى عراق به قائممقام وزیر خارجه شوروى گفتم: چرا به عراقىها موشک مىدهید؟ گفت: شما دست از حمایت مجاهدان افغانى بردارید تا ما هم موشک ندهیم. (35) معامله خوبى نیست؟» (36).
در آغاز سال 1367 امام خمینى با درکى که از وضعیت حاکم بر جنگ داشتند، طى پیامى در تاریخ 11 / 1 / 1367 به مناسبت انتخابات سومین دوره مجلس شوراى اسلامى، فرمودند:
»این روزها روز امتحان الهى است. امروز روز عاشوراى حسینى است. امروز ایران کربلاست، حسینیان آماده باشید.«
در ادامه پیام امام آمده است:
»اى آزادگان و احرار بپاخیزید، قدرتهاى بزرگ شرق و غرب مىخواهند شما را زیر چکمهها و چنگالهاى کثیف و خونین خود خرد کنند که حتى آخ هم نگویید. امروز روز مقاومت است.«
امام خمینى در ادامهى پیام پس از اشاره به حملات موشکى دشمن به مردم بىدفاع در شهرها و حملات شیمیایى به مناطق مسکونى حلبچه، فرمودند:
»به سوى جبههها هجم برید تا ضربات پىدرپى شما توان و امان او را بگیرد.» (37).
با فرارسیدن سال 1367 و در حالى که حملات موشکى عراق به تهران همچنان ادامه داشت، اجرا نشدن عملیات گسترده در جبههى جنوبى (طى سال 1366(، بازتاب وسیعى در رسانههاى خارجى داشت. واشنگتن پست به نقل از کارشناسان نظامى نوشت که احتمال نمىرود ایران بتواند در آیندهاى نزدیک حمله بزرگ و مورد انتظار خود را علیه عراق آغاز کند. (38).
علت این موضوع علاوه بر تأثیر حمله هوایى عراق بر ساختار اقتصادى ایران و تضعیف آن، عمدتا خسارات و تلفات ناشى از عملیات کربلاى 5 و عدم بازسازى و جبران نشدن کمبودها، ذکر شده است. (8) شائول بخاش یکى از کارشناسان مسائل ایران «مشکلات ایران در خرید اسلحه» بر اثر سیاستهاى دولت ریگان در تحریم بینالمللى فروش اسلحه به ایران را یکى از عوامل مؤثر در پیدایش وضعیت جدید مىداند. (39) ریچارد مورفى معاون وزارت خارجه امریکا در همین زمینه گفت:
»قدرت نظامى ایران به دنبال حرکتى که تحت رهبرى امریکا براى جلوگیرى از فروش اسلحه به تهران صورت گرفته، شدیدا به تحلیل رفته است. امریکا تاکنون براى جلوگیرى از ارسال اسلحه به ایران با 20 کشور تماس رسمى گرفته است…
در سال 1987)1366) شش کشور غربى سلاحهایى به ارزش 200 میلیون دلار (40) به ایران فروختند، ولى در سال 1984 (1363) ارزش سلاحهایى که پانزده کشور غربى به ایران تحویل دادهاند، یک میلیارد دلار بوده است.» (41).
بنابراین اظهارات، علاوه بر کاهش کشورهاى فروشنده سلاح به ایران، حجم خرید ایران نیز کاهش بسیارى یافته است. مورفى در ادامه اظهارات خود دربارهى تأثیرات اقدام امریکا در تحریم ایران مىگوید:
»ایران در خرید تکنولوژى پیشرفته و سیستم نظامى مدرن از غرب، دچار مشکل شده و به همین دلیل بهاى گرانى را براى سلاحها مىپردازد و با تأخیر زمانى بیشترى سلاح دریافت مىکند.» (8).
مجموع این عوامل سبب گردید علائم و نشانههاى مهمى از «تغییر موازنه قدرت به سود عراق» آشکار شود. (42).
امریکایىها در حالى که فشارهاى شدید و گستردهاى را روى ایران متمرکز
کردند و متقابلا سیاستهاى حمایتآمیزى را درباره عراق اعمال مىکردند، تنها به این دلیل از تأمین نظر ایران مبنى بر متجاوز شناختن عراق خوددارى مىکردند که این اقدام ممکن است به سرنگون شدن رژیم عراق بینجامد و به ایران پیروزى ببخشد که در میدان نبرد توان دستیابى به آن را نداشته است. (43).
در همین وضعیت امریکایىها در تاریخ 28 / 1 / 1367 به دو سکوى نفتى ایران در خلیج فارس حمله کردند. (44) و همزمان با آن عراقىها غافلگیرانه و پس از حملهى گستردهى شیمیایى به خطوط پدافندى خودى در منطقه فاو، با سپاهى مجهز به این منطقه یورش آوردند؛ بدین ترتیب جمهورى اسلامى در برابر یک آزمون بسیار دشوار و سرنوشتساز قرار گرفت. (8) برابر شواهد و قرائن موجود پیش از این احتمال حمله دشمن، به ویژه در منطقه فاو بررسى شده بود. (45) با ادامه جنگ در فصل زمستان در منطقهى شمال غرب، چنین تصور مىشد که قواى دشمن به این منطقه گسیل خواهند شد و خطر حمله به جبههى جنوب رفع مىشود و یا اگر عراقىها به جنوب حمله کنند با توجه به پیشروىهاى عمیق رزمندگان در منطقه شمال غرب و دسترسى به سلیمانیه، نوعى تعادل برقرار خواهد شد (46) ولى قبل از رسیدن به نتایج و دستاوردهاى استراتژیک و حیاتى در منطقه شمال غرب، دشمن تهاجم به فاو را آغاز کرد.
عراق توان لازم را براى این اقدام به تدریج طى سالهاى قبل به ویژه سال 1366 به دست آورد، ضمن اینکه سیستم فرماندهى و سازماندهى عراقىها دچار تغییر و اصلاحاتى شد که بر کارآمدى آنها در مقایسه با گذشته افزود. (47).
سقوط فاو در عرض 36 ساعت (48) – پس از آنکه 2 سال و 3 ماه در اختیار ایران بود – و در حالى که عراق از حضور عمده قواى ایران در منطقه غرب
اطلاع داشت، (49) با به کارگیرى سلاحهاى شیمیایى (50) و از جمله گاز خردل و گاز سیانور، انجام گرفت. این رخداد نظامى، به دلیل آشکار شدن برترى نظامى عراق و مهمتر از آن، احتمال خاتمه یافتن جنگ، بازتاب نسبتا گستردهاى داشت. برخى از تحلیلگران بازپس گیرى فاو را همانند زمان فتح آن در سال 1986)1364) به منزله نقطه عطف و نشانهى مرحلهى نهایى جنگ ارزیابى کردند. (51) تایمز لندن بر تأثیر روانى سقوط فاو تأکید کرد. (52) اظهارات برخى از شخصیتهاى رسمى نیز قابل توجه بود.
میتران رئیس جمهور وقت فرانسه با تأکید بر ضرورت خاتمه یافتن جنگ، گفت:
»این جنگ باید بدون غالب و مغلوب پایان پذیرد.» (53).
واینبرگر وزیر دفاع وقت امریکا نیز اعلام کرد:
»امریکا نمىخواهد ایران در جنگ برنده شود.» (8).
گرومیکو وزیر خارجه وقت شوروى با توجه به پافشارى ایران بر تعیین متجاوز، اعلام کرد:
»بدون توجه به اینکه چه کسى مسئول آغاز جنگ مىباشد، این جنگ باید به فوریت پایان یابد.» (54).
مورفى معاون وزارت خارجه امریکا گفت: «ادامه جنگ ایران و عراق به هیچ وجه به نفع امریکا نیست.» (55) وى در جاى دیگر با توجه به تأثیرات بازپس گیرى فاو، در سمینار خلیج فارس اعلام کرد: «ما مىخواهیم توازن در جنگ برهم نخورد.» (56) مورفى بر این باور بود که عراق با بازپس گیرى فاو توازن را مجددا برقرار کرده است و ادامه تهاجمات عراق به برهم خوردن موازنه منجر خواهد شد. (57).
آقاى هاشمى فرمانده عالى جنگ با توجه به ابعاد و نتایج احتمالى این حادثه اعلام کرد:
»از این پس زمان به نفع ما نخواهد بود.» (58).
با توجه به اهمیت سقوط فاو، به نظر دو تن از تحلیلگران نظامى درباره علت وقوع این حادثه اشاره مىشود. کردزمن معتقد است مرحله جدید جنگ را سه عامل شکل داد: نخست، تغییرات مهم در نیروهاى مسلح عراق (59) و شیوه رزم آن. دوم، تغییر توانایى ایران براى ادامه جنگ و سومین عامل که کمتر محسوس بود، حضور نیروهاى غربى در خلیج فارس و انزواى فزاینده دیپلماسى ایران بود. (60) ژنرال موگلن کارشناس نظامى فرانسه معتقد است عراقىها به چند دلیل توانستند فاو را مجددا آزاد سازند: اولا برنامهریزى بسیار خوب و دقیق. ثانیا اطلاعات بسیار دقیق از مواضع استقرار نیروهاى ایران در فاو. ثالثا اجراى مانور موفق و ایجاد این ذهنیت براى ایرانىها که عراق قصد انجام عملیات در شمال را دارد. (61).
بدون تردید افزایش توان نظامى عراق و تغییر استراتژى این کشور، نقش مهمى در تغییر اوضاع به سود عراق داشت. بیش از این عراق با عملیات موسوم به «استراتژى دفاع متحرک» در اندیشه تصرف برخى از مناطق مرزى و شهرهاى ایران بود که به توفیق چندانى دست نیافت. عراق ضعف و کاستىهاى خود را در این زمینه برطرف ساخت و «با بهبود ارتش عراق» (62) و تغییر شیوه رزم آن، از موقعیت برترى برخوردار شد. محىالدین مصباحى در مقاله خود وضعیت نظامى عراق را در آستانه بازپس گیرى فاو چنین ذکر مىکند:
»نیروهاى مسلح عراق در نتیجه فروش عظیم تسلیحاتى توسط شوروى و سایرین، در مدتى کمتر از 2 سال سیستمهاى تسلیحاتى خود را به بیشتر از 40% افزایش دادند. ارتش عراق در شرف بازپس گیرى فاو در آوریل 1988 (فتح نظامى که بعدا ثابت شد نقطه عطفى در جنگ مىباشد) حدود 5000 تانک، 4500 نفربر زرهى (5500(، (AF7) عراده توپ و آلات توپخانه، 420 هلىکوپتر و 720 هواپیماى جنگى آماده براى عملیات در اختیار داشت. این خیل عظیم سیستمهاى
تسلیحاتى با حداقل 300 موشک زمین به زمین اسکاد و مقادیر زیادى مهمات شیمیایى تکمیل مىشد. بغداد با کسب این مقادیر عظیم سلاح توانست نیروهاى زمینى خود را از 26 لشکر در سال 1986 به 50 لشکر در سال 1988 یعنى دو برابر برساند. این امر نمایانگر رشد واقعى در ساختار نیرو و توانایىهاى عملیاتى بود و گام مهمى در تغییر موازنه استراتژیک کلى در خلیج فارس به شمار مىرفت. افزایش نیروى انسانى آموزش دیده در ارتش عراق نیز به وضوح نشاندهندهى کمکهاى شوروى در این زمینه بود که عراق را قادر ساخت ضمن کسب مقادیر زیادى سلاح از شوروى، امر سازماندهى ارتش خود را مجددا تکمیل نماید.» (63).
نشریه اسپرسو چاپ ایتالیا با ارائه آمارى از نیروها و تجهیزات نظامى ایران و عراق، وضعیت دو کشور را مقایسه کرده است:
ایران- نیرو: 655000 نفر، تانک: 1050 دستگاه، توپخانه: 600 قبضه، هواپیما: 400 فروند (64)، هلی کوپتر: 300 فروند، کشتی: 21 فروند
عراق- نیرو: 800000 نفر، تانک: 7000 دستگاه، توپخانه: 5600 قبضه، هواپیما: 500 فروند، هلی کوپتر: 200 فروند (65)، کشتی: 34 فروند (66).
در عین حال، غافلگیر شدن ایران در فاو و به کارگیرى سلاح شیمیایى به وسیله عراق به نحوى گسترده، نقش مؤثرى در سقوط فاو داشت. عراقىها با استفاده از زمان تمرکز نیروهاى ایران در منطقه شمال غرب کشور، تهاجم خود را به منطقه فاو آغاز کردند و آن را بازپس گرفتند. البته برترى بارز عراق در تجهیزات، سازمان گسترده و آمادگى قوا نیز به گونهاى بود که با فرض هوشیارى و غافلگیر نشدن ایران، با توجه به موقعیت فصلى و حضور حداقل
نیروهاى مردمى در جبهههاى جنگ و به تحلیل رفتن قواى ایران به دلیل اجراى عملیات والفجر 10، احتمالا سقوط فاو به جاى 36 ساعت زمان بیشترى به طول مىانجامید. به عبارت دیگر، تفوق استراتژیک عراق وضعیت را به گونهاى اساسى به نفع عراق و به زیان ایران تغییر داده بود و مهار تهاجمات عراق در مرحله جدید امرى بسیار دشوار بود.
ارتش عراق در تداوم تهاجمات خود در ساعت 8 صبح 4 / 3 / 1367 حمله به منطقه شلمچه را آغاز کرد. (67) در این هجوم منطقه شلمچه طى 8 ساعت سقوط کرد در حالى که نیروهاى خودى در این منطقه نسبت به منطقه فاو آمادهتر بودند، عقبه مناسبى داشتیم، هوشیار بودیم و غافلگیر نشدیم. (48) زیرا از 24 ساعت قبل، تحرکات عراق و تجمع نیرو نشاندهنده آمادگى عراق براى عملیات بود. (68) این اراده وجود داشت که شلمچه را حفظ کنیم اگر نیروى احتیاط در اختیار داشتیم و خطوط تقویت شده بود، ولى دشمن قدرتمند بود و تغییر تاکتیک داده بود. (69).
امکانات فوقالعاده، تجهیزات پیشرفته، کاربرد سلاحهاى غیرمتعارف همچون سلاحهاى شیمیایى و گسترش سازمان ارتش عراق، امکان مانور گسترده با استفاده از شیوههاى جدید را به عراق داد. این تغییرات در ارتش عراق و شیوههاى رزم و برترى چشمگیر این کشور از نظر نیرو و سازمان، بعد از سقوط فاو مورد توجه رسانههاى خارجى و تحلیلگران نظامى قرار گرفت ولى پس از سقوط شلمچه «استراتژى تازه کادر رهبرى سیاسى عراق» و ظهور نشانههایى آشکار از کارآیى این استراتژى مورد توجه واقع شد. (70) روزنامه نیویورک تایمز به نقل از مقامات عراقى نوشت: «آنها مىگویند استراتژى تازهاى در پیش گرفتهاند.» (71) نظر به اهمیت منطقه شلمچه و نگرانىهاى جمهورى اسلامى از احتمال پیشروى دشمن از محور شلمچه به سمت خرمشهر و آبادان، یگانهاى سپاه پاسداران در تاریخ 22 / 3 / 1367 طى عملیاتى با نام «بیتالمقدس 7» به نیروهاى دشمن هجوم بردند و خسارات بسیارى را بر آنها و امکاناتشان وارد کردند. (72).
در روزهاى پایانى خرداد 1367 نیروهاى سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به کمک ارتش عراق به مهران و دهلران – که در کنترل پدافندى ارتش قرار داشت – حمله کردند. (73) پیش از این منافقین – پس از توافق جدید با رژیم عراق – در تایخ 8 / 1 / 1367 به فکه حمله کرده بودند. در بهار همین سال، بعد از نشست محرمانهى رجوى و صدام، تجهیزات سنگین شامل تانک تى 55 و نفربرهاى پى. ام. پى در اختیار منافقین قرار گرفت و افسران عراقى آموزش فشردهاى را براى آنها برگزار کردند. (74) رجوى قبل از عملیات مهران طى نشستى براى تحریک و تشویق نیروهایش جهت حمله به خطوط ارتش، مىگوید: «توان یک یگان ما با 3 یا 4 یگان ارتش ایران برابر است، یک گردان براى درهم شکستن چند گردان کلاسیک ارتش.» (8) منافقین پس از حمله به مهران شعار «امروز مهران فردا تهران» را سر دادند.
در تاریخ 4 / 4 / 1367 تهاجم نیروهاى عراق به جزایر مجنون آغاز شد. (75) این حمله، اوج قدرت عراق بود. (48) و پس از آن با توجه به بازپس گیرى کلیهى مناطق آزادشده، عراقىها مواضع جدیدى اتخاذ کردند. نزار حمدون معاون وزیر خارجه عراق اعلام کرد: «زمان به نفع ایران نیست و در مرحله نهایى جنگ هستیم. عراق نمىتواند صرفا یک آتشبس را بپذیرد!» (76).
طه یاسین رمضان معاون نخستوزیر عراق نیز طى مصاحبهاى گفت: نتیجه جنگ در روزها، هفتهها و ماههاى آینده روشن خواهد شد.» (8) تأکید نزار حمدون بر این مسئله که عراق از این پس تصمیم ندارد مساعى خود را در صحنهى دیپلماتیک متمرکز کند، (77) نشاندهندهى تصمیم عراق بر تداوم تهاجمات بود. چنان که نیروهاى عراقى حملات گستردهاى را به خطوط ارتش با هدف گرفتن اسیر و غنائم آغاز کردند. در این مرحله تعداد زیادى نیرو و مقدار بسیارى امکانات ارتشى به اسارت و غنیمت گرفته شد و در بغداد به نمایش گذاشته شد.
بنابر یک ارزیابى شتابزده درباره علل سقوط این مناطق در مرحله پایانى جنگ، مىتوان به عوامل زیر اشاره کرد:
1- از سال 1362 ارتش درخواست کرد سپاه نیز در خطوط پدافندى مستقر شود. با این کار بخشى از توان تهاجمى سپاه زمینگیر شد. در نتیجه در سال 1367 نیروى متحرک و هجومى سپاه در بدترین موقعیت پدافندى، در مناطقى مانند فاو، شلمچه، مهران، جزایر مجنون، هور، ماؤوت و حلبچه زمینگیر شده بود.
2- عدم توسعه توان رزم جمهورى اسلامى به تناسب گسترش دامنه جنگ و به تبع آن رشد کند سازمان رزم سپاه، با ضرورتهاى جنگ هیچ گونه تناسبى نداشت.
3- متقابلا توسعه توان رزم عراق امکان پاسخگویى به حملات ایران در یک یا چند منطقه را مىداد. ضمن اینکه عراق قادر به آفند در چند منطقه به صورت همزمان بود.
4- استفادهى گستاخانهى عراق از سلاحهاى شیمیایى، به دلیل برخوردارى از حمایت تکنولوژیک و سیاسى – تبلیغاتى غرب، از عوامل مؤثر و مهم سقوط خطوط پدافندى خودى در این دوره است.
البته عوامل دیگرى در این زمینه مؤثر بوده است که باید به صورت جداگانه و در موقعیت مناسب بررسى شود.
در مجموع وضعیتى کاملا نگرانکننده به وجود آمده بود. در همین حال امریکایىها هواپیماى مسافربرى ایران را با 2 فروند موشک که از رزم ناو امریکایى وینسنس، مستقر در خلیج فارس شلیک شد، ساقط کردند. (78) این حادثه پیام روشن و قاطع امریکا مبنى بر تشدید جنگ در صورت عدم اقدام ایران براى خاتمه دادن به جنگ بود. چنان که ریگان رئیسجمهور وقت امریکا گفت که این فاجعه ضرورت دستیابى به برقرارى صلح را با حداکثر شتاب، دوچندان ساخته است. (79) سخنگوى کاخ سفید نیز گفت: امریکا مدت مدیدى است که تمایل به برقرارى تماس با ایران دارد و ما این تمایل را در هر موقعیتى ابراز کردهایم. (80) مایکل آرماکاست معاون وزارت خارجه امریکا نیز تأکید کرد که امریکا از انعطاف ایران استقبال مىکند، اما ایران نمىتواند به
انتخاب خود بخشهایى از قطعنامه را بپذیرد. (81).
ایران با توجه به وضعیت یاد شده، علاوه بر شتاب در تلاشهاى دیپلماتیک و شکایت از امریکا در دادگاه لاهه به خاطر سرنگون کردن هواپیماى مسافربرى ایران، دو اقدام اساسى انجام داد. نخست حکم امام خمینى مبنى بر انتصاب آقاى هاشمى به عنوان جانشین فرمانده کل قوا به منظور «ایجاد ستاد فرماندهى کل«، «هماهنگى ارتش و سپاه«، «تمرکز صنایع نظامى و تهیه مایحتاج نظامى و دفاعى«، «تمرکز امور تبلیغى و فرهنگى«، و «بهرهبردارى صحیح از کمکهاى مردمى» (82) بود. اقدام دیگر، «اعلام بسیج عمومى» (83) براى دفاع در برابر تهاجمات عراق بود.
در این مرحله تداوم حملات عراق سبب گردید در منطقه شرهانى، زبیدات و ارتفاعات حمرین، قواى عراقى ضمن حمله به خطوط دفاعى نیروهاى ارتش تا عین خوش پیشروى کنند و در این حملات و همچنین حمله به مناطق سومار و میمک، در مجموع نزدیک به 17000 تن را اسیر کردند. با ادامهى تهدیدات عراق براى حمله به مناطق جنوبى، (84) عقبنشینى از حلبچه بررسى شد و سرانجام به رغم نظرهاى متفاوتى که وجود داشت، نیروهاى خودى منطقه حلبچه را تخلیه کردند. (85) علاوه بر این، بنابه ملاحظات جدید و احتمال تداوم تهاجمات عراق و همچنین تشدید فشار بینالمللى علیه جمهورى اسلامى، امام خمینى با یک تصمیم حساب شده و ناگهانى، اوضاع را به نفع ایران تغییر دادند و رئیس جمهورى اسلامى ایران در نامهاى به خاویر پرز دکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل، پذیرش قطعنامه را رسما اعلام کرد. خبر پذیرش قطعنامه روز دوشنبه 27 / 4 / 1367 ساعت 2 بعدازظهر از صداى جمهورى اسلامى ایران به شرح زیر قرائت شد:
»جمهورى اسلامى ایران طى پیامى خطاب به خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل اعلام نمود که با تأیید مجدد تلاشهاى انجام شده و اطمینان قلبى به اقدامات ایشان و به منظور یارى نمودن دبیرکل در جهت استقرار امنیت براساس عدالت، قطعنامه 598 را رسما پذیرفته است.» (86).
در نامه رئیسجمهور ایران به دبیرکل سازمان ملل به این مسئله اشاره شده است که جنگ اکنون ابعادى غیرقابل پیشبینى یافته و ضمن وارد کردن کشورهاى دیگر در جنگ، «قربانیان بىگناهى را در خود فروبرده است«. (87).
اقدام ایران و اهمیت آن واکنشهاى متفاوتى را برانگیخت. اعجاب و شگفتى مردم و همچنین تأسف و تألم آنها موجى از حزن و اندوه همراه با نوعى ابهام و حیرت را در میان رزمندگان اسلام و طرفداران انقلاب اسلامى در خارج از ایران برانگیخت. در واقع شکاف موجود میان آگاهى مردم از واقعیات جنگ و برترىهاى چشمگیر عراق در توان رزمى و تبلیغاتى که انجام مىگرفت و اذهان جامعه را شکل داده بود، مهمترین عاملى بود که براساس آن مىتوان وضعیت روحى و روانى مردم را توضیح داد.
»و اما درباره قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصا براى من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوهى دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مىدیدم ولى به واسطهى حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلا خوددارى مىکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور – که من به تعهد و دلسوز و صداقت آنان اعتماد دارم – با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مىدانم، و خدا مىداند که اگر نبود انگیزهاى که همهى ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شود، هرگز راضى به این عمل نبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود…«
امام خمینى در همین پیام این اقدام را به منزلهى نوشیدن جام زهر ذکر کرده و فرمودند:
»شما مىدانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطرهى خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضاى او از هر آنچه گفتم، گذشتم و اگر آبرویى داشتم با خدا معامله کردم.» (88).
اقدام ایران در پذیرش قطعنامه، بازتاب نسبتا وسیعى داشت. رابین رایت کارشناس مسائل منطقه، دلیل این تصمیم را ناامیدى ایران از راهحل نظامى ذکر کرد و وضعیت اقتصادى و تحولات اخیر جبهههاى جنگ را مؤثر در این تصمیمگیرى دانست. (89) وزیر دفاع وقت امریکا، رویارویى امریکا با ایران را یکى از عوامل مؤثر در پذیرش قطعنامه به وسیله ایران دانست. (90) عراقىها که اوضاع را به سود خود ارزیابى مىکردند و از اقدام ایران ناخشنود بودند، پذیرش قطعنامه را یک تاکتیک خواندند! (91) برخى از صاحبنظران غربى نیز واکنش عراق را قصد عملى عراق براى جلوگیرى از برقرارى آتشبس ارزیابى کردند (92) همچنین رادیو لندن با استناد به بیانیه نظامى عراق، خبر حمله نظامى وسیع برعلیه مواضع ایران را اعلام کرد. (93) امریکایىها از اقدام ایران اظهار خرسندى کردند و سخنگوى وزارت خارجه امریکا اعلام کرد امریکا پذیرش قطعنامه 598 را توسط ایران خوشآمد مىگوید.(94) وایتهد معاون وزیر خارجه امریکا نیز اعلام کرد واشنگتن هفته گذشته پیامى براى ایران ارسال داشته و از تصمیم این کشور براى قبول قطعنامه 598 تقدیر کرده است. (95) امریکایىها اقدام ایران را عامل مهمى در رفع موانع در روابط ایران و امریکا مىدانستند.(96) چنان که شولتز وزیر خارجه امریکا اعلام کرد امریکا مایل به تجدید مناسبات مستقیم با نمایندگان معتبر تهران است. (97).
تنها سه روز پس از اقدام ایران در اعلام پذیرش قطعنامه 598، عراقىها در روز جمعه 31 / 4 / 1367 تهاجم خود را در منطقه جنوب آغاز کردند و در 30 کیلومترى شمال خرمشهر مستقر شدند.(98) این حرکت شتابزده شباهت زیادى به تهاجم آنها در آغاز جنگ داشت. هدف عراق از این اقدام وارد کردن ضربه سنگین نظامى به ایران، اشغال زمین و به اسارت گرفتن شمار بیشترى از نظامیان ایرانى بود تا به هنگام مذاکرات بعد از جنگ، از آنها به عنوان برگ برنده استفاه کند و در تبادل اسیران نسبت به ایران از موقعیت بهترى برخوردار شود. ضمن آنکه خرمشهر به شدت تهدید مىشد و اشغال مجدد آن امتیاز بزرگى براى عراق بود. (99).
وضعیت بسیار حساسى بود. خرمشهر در آستانهى سقوط قرار داشت. سقوط مجدد خرمشهر ضربات روانى سنگینى بر مردم وارد مىکرد و ممکن بود ابتکار عملى را که امام با پذیرش قطعنامه به دست آورده بود، از دست برود. نگرانىهاى برخاسته از این وضعیت سبب شد امام خمینى توسط فرزندشان (حاج احمد آقا) پیامى را براى سپاه، تنها سازمان حاضر در صحنه، ارسال فرمایند که در آن آمده بود:
»اینجا نقطه حیاتى کفر و اسلام است، یعنى نقطه شکست و پیروزى، یا اسلام یا کفر است و باید متر به متر بجنگید و هیچ چیزى از هیچ کس پذیرفته نیست. اینجا نقطهاى است که یا موجب مىشود سپاه حیات پیدا کند دوباره در کشور و یا براى همیشه سپاه یک سپاه ذلیل و مردهاى بشود.» (100).
سپس حاج سید احمد آقا خطاب به برادر رحیم صفوى که پیام را یادداشت مىکرد، به این مسئله اشاره نمود که اگر خداى ناکرده در خرمشهر یک حادثهاى رخ بدهد، دیگر ما هیچ کارى نمىتوانیم انجام دهیم. (8).
طولى نکشید که سیل نیروهاى بسیجى که از قبول قطعنامه به شدت متأثر بودند و امام خمینى را تنها مىدیدند، به یارى او شتافتند و راهى جبههها شدند تا به هر نحو ممکن در برابر دشمن بایستند، دشمنى که بسیار قدرتمندتر از روزهاى اول جنگ شده بود. بار دیگر بسیجیان با کمترین امکانات به میدان شهادت آمدند. جبههاى که تنها سپاه بود و بسیج، اما نه در سازمانهاى از پیش تعریف شده، بلکه در هستههایى خودجوش مرکب از فرماندهان لشکرهاى سپاه و ردههاى پایینتر و نیروهاى مردمىو بسیجى همه شانه به شانه در لابهلاى تانکهاى عراقى با سلاح سبک و آرپىجى، بدون اتکا به نیروى زرهى و توپخانه به دشمن یورش بردند و طى چند روز درگیرى سنگین، بخش بزرگى از قواى عراقى را منهدم و آنها را مجبور به عقبنشینى کردند.
تهاجم عراق تأثیر فوقالعادهاى بر جاى نهاد، ادعاهاى دروغین صلحطلبى این رژیم آشکارتر شد و عناصر مردد داخلى و افکار فریبخورده جهان به این
امر واقف شدند. ضمن آنکه نگرانى ناشى از حرکت اخیر عراق با توجه به زمینه روانى ویژهاى که امام آماده کرده بود، جو عمومى داخل کشور را یکباره دستخوش تحول کرد و سیل نیروهاى مردمى بسیار گستردهتر از روزهاى نخستین جنگ به جبهه سرازیر شدند. همچنین این اقدام عراق تغییر مواضع بینالمللى را به زیان عراق و به سود ایران موجب شد. چنان که پنج عضو دائمى شوراى امنیت، عراق را براى نشان دادن انعطاف بیشتر تحت فشار قرار دادند. (101) به نوشتهى نیویورک تایمز، امریکا نیز عراق را براى برقرارى آتشبس تحت فشار قرار داد. (102).
عراقىها در وضعیت جدید ضمن اعلام مقاومت در برابر فشار امریکا، مدعى بودند امریکا مىخواهد هرچه زودتر جنگ تمام شود تا با ایران ارتباط برقرار کند، (103) واکنش عراق در مجموع سبب گردید ایران پیروزى تبلیغاتى به دست آورد. (104) به همین دلیل برخى از تحلیلگران اقدام عراق در اشغال مجدد خاک ایران را یک «اشتباه محض» (105) قلمداد کردند. یک سرهنگ سابق ارتش عراق این اقدام عراق را یک اشتباه استراتژیک نامید و گفت:
»در موقعیتى که ایران از کمبود نیرو رنج مىبرد و ابتکار عمل در اختیار رهبرى عراق بود، پیشروى نیروهاى عراق به سمت خوزستان منجر به «خروش ملى» و ایجاد شور و شوق در میان مردم ایران شد. همین نیروها طى یک هفته تلفات و خسارتهاى سنگینى به ویژه در محور جنوب، بر نیروهاى عراقى وارد ساختند و در این منطقه 18 تیپ زرهى و مکانیزه که اصل قدرت عراق را تشکیل مىدادند، مورد تهاجم نیروهاى داوطلب ایرانى قرار گرفتند و با عقبنشینى مقدار زیادى منهدم شدند.» (106).
در جبههى جنوب هنوز ارتش عراق به طور کامل تا خط مرزى عقب زده نشده بود که حدود ساعت 14:30 روز 3 / 5 / 1367 سازمان مجاهدین خلق (منافقین) همراه با ارتش عراق هجوم مشترکى را از طریق سرپل ذهاب به طرف شهر «کرند» آغاز کردند. (107) آنها عملیات خود را با هدف براندازى شروع کردند با این تصور که اوضاع بینالمللى کاملا به زیان ایران مىباشد و همانند
وضعیتى است که آلمان در اواخر جنگ جهانى دوم گرفتار آن شده بود. وضعیت نظامى ایران را به دلیل تهاجمات پىدرپى عراق از هم پاشیده ارزیابى مىکردند و همچنین اوضاع داخلى ایران را به دلیل تحولات نظامى و پذیرش قطعنامه 598 آسیبپذیر مىدانستند. براى همین، منافقین مىپنداشتند یک ضربه و شوک نظام جمهورى اسلامى را فروخواهد ریخت و این تنها فرصتى است که در اختیار دارند. (74) رجوى در همان زمان طى تحلیلى گفته بود که نباید این فرصت تاریخى را از دست بدهیم و باید حمله کنیم و در شرایطى که رژیم نیروى جنگى ندارد، کار را تمام کنیم! (74) مریم رجوى نیز در جمع نیروهاى حملهکننده اظهار کرده بود: وقتى از جبهه برویم آن طرفتر کسى نیست که جلوى ما را بگیرد. (74) رجوى در پاسخ به سؤالات حاضرین در همین نشست مىگوید:
»جمعبندى نهایى در میدان آزادى!» (74).
منافقین طرح خود را در یک نشست 24 ساعته آماده کردند و در تاریخ 31 / 4 / 1367 توجیه صورت گرفت و نام عملیات را «فروغ جاویدان» گذاشتند. (74).
سخنگوى سازمان منافقین استراتژى سازمان را وارد کردن هرچه بیشتر تلفات و باز کردن راه براى یک انقلاب عمومى ضد (امام) خمینى ذکر کرد! (108) در یکى از رسانههاى غربى استراتژى منافقین «ایجاد منطقه آزاد شده» اعلام شد. (109).
به هر صورت، بلافاصله پس از اطلاع مردم از هجوم منافقین؛ بسیجىها سیلوار راهى غرب کشور شدند و به همراه یگانهاى سپاه پاسداران، راه را بر منافقین بستند و از روبهرو و پهلو به آنها حمله کردند و سازمان نظامى منافقین را متلاشى کردند. منافقین با آشکار شدن ناتوانى و برملا شدن آثار توهمات خود، با بر جاى گذاشتن کشتگان و اسیران بسیار، مجددا به داخل خاک عراق فرار کردند. رادیو لندن طى تفسیرى گفت: «هدف از این حمله هرچه باشد ظاهرا تأثیر مثبت و مطلوبى در داخل ایران نداشته است.» (110).
بدین ترتیب با حضور گسترده نیروهاى مردمى در جبههها و پیام امام به سپاه پاسداران براى مقاومت و رفع تهاجم عراق و منافقین، سرانجام عراقىها
پس از تحمل تلفات و عدم موفقیت در لشکرکشى مجدد به خاک ایران و ناامیدى از کارآیى منافقین به عنوان یک عامل تعیینکننده، با برقرارى آتشبس موافقت کردند و در تاریخ 29 / 5 / 1367 میان ایران و عراق آتشبس برقرار شد. رابین رایت متخصص مسائل منطقه، در تحلیلى نوشت: براى ایران اجراى آتشبس رسمى نخستین گام از اجراى استراتژى گسترده براى آغاز مرحلهاى جدید در انقلاب آن کشور است. هدف از این استراتژى آن است که آن بقاى انقلاب اسلامى اهمیت بیشترى یافته است.
بدین ترتیب جنگ ایران و عراق پس از هشت سال در حالى پایان یافت که علىرغم حمایت همهجانبهى غرب و شرق از عراق، که قدرت نظامى این کشور را به نحوى چشمگیر افزایش داده بود، دستاورد مهمى عاید عراق نشد.
عدم موفقیت عراق در جنگ و باقى ماندن مشکلات ژئوپلتیک این کشور، عراق بعد از جنگ را در وضعیت ویژهاى قرار داد. حمایت فوقالعاده غرب و شرق از عراق در زمینه انواع تسلیحات به خصوص سلاحها و تجهیزات پیشرفته و کشتار جمعى و همکارى با این کشور براى دستیابى به سلاحهاى غیرمتعارف و حتى ایجاد زمینه مناسب براى ساخت سلاحهاى اتمى، به همراه جنبههاى روانى و ویژگىهاى شخصى سران رژیم عراق، پس از جنگ توان متراکم و تهدیدکنندهاى از عراق ساخته بود که کشورهاى منطقه و همجوار، خصوصا عربستان و اسرائیل را در معرض تهدید جدى قرار مىداد. این مسئله در تجاوز عراق به کویت به وقوع پیوست و در یک حرکت مشکوک – که در آن فریب خوردن رژیم عراق دور از ذهن نیست – ارتش عراق، کویت را اشغال کرد و این اقدام زمینهاى شد که حامیان عراق – که صرفا براى مقابله با انقلاب اسلامى، رژیم صدام را تا این حد تجهیز کرده بودند – پس از پایان جنگ اوضاع را مساعد دیدند که آنچه را با ثروت کشورهاى حوزه خلیج فارس در اختیار عراق گذاشته بودند، مجددا با امکانات همین کشورها همه را منهدم کنند. انهدامى که طى چندین سال گذشته ادامه داشته و هنوز هم غرب از آن احساس تهدید مىکند.
1) محمد درودیان، شلمچه تا حلبچه، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1376، فصل دوم.
2) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 218، 2 / 8 / 1366، رادیو امریکا، 1 / 8 / 1366.
3) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 217، 1 / 8 / 1366،اوکلى، سخنگوى وزارت خارجه امریکا.
4) مأخذ 2، اوکلى، سخنگوى وزارت خارجه امریکا.
5) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 219، 3 / 8 / 1366.
6) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 22، 5 / 8 / 1366، خبرگزارى آلمان، 4 / 8 / 1366.
7) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 222، 6 / 8 / 1366، رویتر، 5 / 8 / 1366.
8) پیشین.
9) محىالدین مصباحى، «چارچوب مواضع شوروى«، بازشناسى جنبههاى تجاوز و دفاع جلد دوم، تهران: دبیرخانه کنفرانس بینالمللى جنبههاى تجاوز و دفاع، نشر سپهر، 1368، ص 233.
10) آنتونى کردزمن و آبراهام آر. واگنر، درسهایى از جنگ مدرن – جلد دوم: جنگ ایران و عراق، ترجمه حسین یکتا، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1376، ص 228.
11) پیشین، ص 299.
12) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 328، 2 / 11 / 1365، خبرگزارى تاس، 21 / 11 / 1365.
13) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 296، 20 / 10 / 1365،رادیو امریکا، 19 / 10 / 1365.
14) مأخذ 9.
15) واگذارى تجهیزات به عراق به نحوى چشمگیر و بىسابقه افزایش یافت. بنابر نظر آنتونى کردزمن در طول جنگ جمعا 50 میلیارد دلار تسلیحات جنگى به عراق تحویل شد (کنفرانس خلیج فارس، بررسى منافع و راههاى موجود امریکا 21 / 6 / 1369، واشنگتن(. فرانسه در کمتر از 2 سال، تسلیحاتى به ارزش 6 / 5 میلیارد دلار به عراق ارسال کرد. چین، انگلستان، آلمان، برزیل، مصر، کلمبیا، اسپانیا، امریکا و بسیارى از کشورهاى دیگر تسلیحات شیمیایى بسیارى با تکنولوژى پیشرفته در اختیار عراق قرار دادند. پس از تشدید درگیرى میان عراق و کویت، عراقىها مدعى شدند جنگ را به تنهایى انجام دادهاند. پس از تشدید درگیرى میان عراق و کویت، عراقىها مدعى شدند جنگ را به تنهایى انجام دادهاند. ابوغزاله معاون سابق رئیس جمهورى و وزیر دفاع مصر در گفتوگو با رادیو کویت اعلام کرد: همه مىدانند که تنها کویت و عربستان بیش از 60 میلیارد دلار به عراق کمک کردهاند و ادعاى عراق در مورد اینکه جنگ را به تنهایى شروع کرد یک دروغ بزرگ است و دولتهاى عرب در طول جنگ کمکهاى فراوانى به عراق کردند (روزنامه کیهان، 7 اسفند 1369(. شوروى در بین سالهاى 88-1986 (67-1365) سلاحهایى به ارزش تقریبى 8 / 8 تا 2 / 9 میلیارد دلار شامل 2000 تانک (از جمله 800 تانک تى. 72(، 300 هواپیماى جنگنده، حدود 300 موشک زمین به زمین از نوع اسکاد. بى و هزاران قطعات توپخانه سنگین و نفربرهاى مسلح به عراق تحویل دادند (محىالدین مصباحى، اتحاد جماهیر شوروى و جنگ ایران و عراق از برژنف تا گورباچف، مجله سیاسى دفاعى، ویژهنامه جنگ، تابستان و پاییز 1375(. طه یاسین رمضان به خبرگزارى مصر گفت: «شوروىها در کنار ما هستند و در توسعه نیروهاى مسلح ما شرکت دارند.» (خبرگزارى جمهورى اسلامى، گزارشهاى ویژه، 14 / 4 / 66، خبرگزارى فرانسه، 13 / 4 / 66(.
16) مأخذ 10، ص 392.
17) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 207، 21 / 7 / 1367،.
18) مأخذ 10، ص 394.
19) حجتالاسلام سید محمد خاتمى در جلسهاى با حزبالله مجلس گفت: «تداوم حملات عراق به مراکز اقتصادى ایران و کاهش قیمت نفت سبب گردید درآمد ارزى ایران در سال 65 اندکى بالاتر از 5 میلیارد دلار برسد که از این مقدار 3 میلیارد دلار به قواى مسلح اختصاص یافت و با 2 میلیارد و خردهاى کشور اداره شد.» (روزنامه اطلاعات، 9 / 12 / 1375(.
20) مأخذ 10، ص 301.
21) محسن رضایى، «تجزیه و تحیل جنگ ایران و عراق«، در دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران (دوره عالى جنگ(، 12 / 11 / 1374.
22) مأخذ 22.
23) وزارت ارشاد اسلامى، «بولتن بررسى مطبوعات جهان«، شماره 1196، مجلهى تایم، 3 / 9 / 1365، به نقل از ویلیام اسمیت.
24) محدود بودن جنگ به مرزهاى دو کشور ایران و عراق و عدم مداخلهجویى جدى امریکا و شوروى، وضعیتى را براى ایران به وجود آورد که در اینجا به عنوان خلأ استراتژیک از آن یاد مىشود. عراق با گسترش دامنه جنگ با هدف بینالمللى کردن آن، تدریجا اوضاع را براى ایران دشوار کرد و از سال 1366 امریکا و شوروى ایران را عملا تحت فشار قرار دادند.
25) مأخذ 22، بهار 1375.
26) محسن رضایى، «تجزیه و تحلیل استراژى دفاع مقدس«.
27) مأخذ 1، فصل سوم.
28) سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در همین روند در بهار 1367 یک گزارش اطلاعاتى، همراه با یک جمعبندى براى استخبارات عراق تهیه کردند. در این گزارش تأکید شده بود که ارتش ایران توان آفندى ندارد و به همین دلیل در مواضع پدافندى استقرار یافته است. همچنین ارتش عراق تشویق شده بود به مواضع دفاعى این نیروها حمله کند. (اظهارات یکى از اعضاى منافقین که در یکى از این عملیاتها به اسارت درآمد(.
29) اظهارات یکى از اعضاى منافقین که به اسارت درآمده است.
30) کنت آر. تیمرمن، سوداگرى مرگ، ترجمه احمد تدین، تهران، خدمات فرهنگى رسا، 1373، ص 488.
31) وزارت ارشاد اسلامى «بولتن بررسى مطبوعات جهان«، شمارهى 1308، تایمز لندن، 21 / 1 / 1367، به نقل از مایکل ایوانس.
32) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 8، 8 / 1 / 1367،آسوشیتدپرس، 7 / 1 / 1367.
33) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 365، 29 / 12 / 1366، رادیو لندن، 28 / 12 / 1366.
34) سند شماره 208834 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: معاونت اطلاعات نیروى دریایى سپاه، گزارش «اگر من بودم مىزدم«، 1367، به نقل از ریچارد مورفى.
35) کیانورى دبیر کل حزب منحله توده در مصاحبه با روزنامه جمهورى اسلامى (6 / 11 / 1371) گفت: «وزیر خارجه شوروى به آقاى ولایتى گفته است شما به محض اینکه حمایت از افغانها را قطع کنید، ما هم حملات عراق به ایران را متوقف مىکنیم.«.
36) روزنامهى کیهان، 28 / 11 / 1375.
37) مرکز مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، صحیفه نور: مجموعه رهنمودهاى امام خمینى، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، جلد 1369،20، ص 194 و 195.
38) واحد مرکزى خبر، «بولتن رادیوهاى بیگانه«، 29 / 1 / 1367، رادیو امریکا، 27 / 1 / 1367.
39) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 11، 11 / 1 / 1367، واشنگتن پست، 10 / 1 / 1367.
40) این در حالى است که عراق در همین سال بیش از 15 میلیارد دلار (75 برابر ایران) سلاح و تجهیزات نظامىدریافت کرد.
41) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 363، 27 / 12 / 1366، خبرگزارى رویتر.
42) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 349، 13 / 12 / 1366، رادیو امریکا، 12 / 12 / 1366، و روزنامه نیویورک تایمز.
43) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى15، 15 / 1 / 1367، رادیو امریکا، 14 / 1 / 1367، و شیرین هانتر معاون بخش خاورمیانه، مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک در واشنگتن.
44) معاونت سیاسى سپاه پاسداران، «بولتن بررسى«، اردیبهشت 1367، ص 9.
45) چنان که سردار رضایى مىگوید. «در جلسهاى در دى ماه 1366 گفتهایم اگر در اسفندماه در جنوب حمله نکنیم، دشمن به جنوب حمله مىکند (ولى راهکارهاى جنوب بسته است(. دشمن مىداند ما در جنوب ابتکار عمل نداریم. اگر در شمال سلیمانیه عمل نشود تا پایان بهار وضع خوبى نخواهیم داشت. من تأکید داشتم زمستان باید در غرب کار کنیم. فرماندهان عملیاتى مىگفتند در جنوب نمىتوانیم عملیات انجام دهیم (و باید) تا فصل بهار (صبر کنیم شاید راهکارى باز شود(.» (دانشکدهى فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران) دوره عالى جنگ (19 / 11 / 74(.
46) مأخذ 22، 19 / 11 / 1374.
47) مأخذ 10، ص 464.
48) مأخذ 22، 26 / 11 / 1374.
49) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 34، 3 / 2 / 1367، روزنامه تایمز، 2 / 2 / 1367.
50) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 106، 13 / 4 / 1367، خبرگزارى رویتر، به نقل از یک تحلیلگر خاورمیانه.
51) مأخذ 9، ص 229.
52) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 34، 3 / 2 / 1367، رادیو امریکا، 2 / 2 / 1367، به نقل از روزنامه تایمز لندن.
53) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 37، 6 / 2 / 1367، پاریس، ژون آفریک.
54) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 41، 10 / 2 / 1367،خبرگزارى رویتر، به نقل از خبرگزارى تاس.
55) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 57، 26 / 2 / 1367، رادیو لندن، 25 / 2 / 1367.
56) مأخذ 47، ص 6.
57) طه یاسین رمضان با تهدید ایران مبنى بر اینکه استراتژى عراق نابود کردن تمامى تأسیسات نفتى ایران است، نشان داد عراقىها در اندیشه تداوم تهاجم به ایران هستند.
58) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى32، 1 / 2 / 1367.
59) برنارد نیوز در نیویورک تایمز نوشت: تحلیلگران پنتاگون به وجود تحولات عمدهاى در ارتش عراق پى بردند و به تجدیدنظر در تفکر خود پرداختند. (نشریه هفتگى ایران تایمز، 9 / 2 / 1376(.
60) مأخذ 10، ص 389.
61) وزارت ارشاد اسلامى، «بررسى مطبوعات جهان«، شمارهى 1317، 4 / 3 / 1367، به نقل از روزنامه الدستور چاپ انگلیس (7 مه 1988 برابر با 7 / 2 / 1367(.
62) برنارد نیوز، نیویورک تایمز، هفتهنامه ایران تایمز، 9 / 2 / 1367.
63) محىالدین مصباحى، «شوروى و جنگ ایران و عراق و چارچوبها و اهداف«، مجلهى سیاست دفاعى، شمارهى 4، سال چهارم، تابستان و پاییز 1375، ویژهنامه جنگ تحمیلى، ص 203 تا 206.
64) ایران 150 تا 200 فروند هواپیما بیشتر نداشت.
65) ارتش عراق 450 فروند هلىکوپتر در اختیار داشت.
66) وزارت ارشاد اسلامى، «بولتن بررسى مطبوعات جهان«، شمارهى 1317، 4 / 3 / 1367، به نقل از روزنامه اسپرسو (24 آوریل 1988، 4 / 2 / 1367(.
67) دفتر سیاسى سپاه، «بولتن رویدادها و تحلیل«، شماره 44، 6 / 3 / 1367، ص 8.
68) مأخذ 67.
69) مأخذ 68.
70) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 73، 11 / 3 / 1367، رادیو لندن، به نقل از روزنامه واشنگتن پست.
71) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 93، 31 / 3 / 1367، رادیو امریکا 30 / 3 / 1367، به نقل از نیویورک تایمز.
72) دفتر سیاسى سپاه، «بولتن رویدادها و تحلیل«، شماره 45، 25 / 4 / 1367،ص 16.
73) پیشین، ص 12.
74) مأخذ 31.
75) مأخذ 73، ص 13.
76) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 103، 10 / 4 / 1367، آسوشیتدپرس، 9 / 4 / 1367.
77) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى97، 4 / 4 / 1367،خبرگزارى فرانسه 3 / 4 / 1367.
78) مأخذ 73، ص 28.
79) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 110، 17 / 4 / 1367، رادیو امریکا، 16 / 4 / 1367.
80) پیشین، رویتر، 16 / 4 / 1367، مارلین فیتزواتر.
81) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 117، 24 / 4 / 1367،رویتر، 23 / 4 / 1367.
82) مأخذ 73، ص 1 و 2.
83) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 111، 18 / 4 / 1367، رادیو لندن، 17 / 4 / 1367.
84) مأخذ 10، ص 443.
85) مأخذ22، 26 / 12 / 1374.
86) [دفتر] نخستوزیرى، «بررسى روند تحولات صلح«، حمید فرهادنیا، ص 112.
87) پیشین، ص 123.
88) مأخذ 39، ص 239،238، و 241.
89) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 122، 29 / 4 / 1367، رادیو آمریکا، 28 / 4 / 1367.
90) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 124، 31 / 4 / 1367، خبرگزارى رویتر، 30 / 4 / 1367، به نقل از هارلد براون.
91) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 121، 28 / 4 / 1367،خبرگزارى فرانسه، خبرگزارى عراق، 27 / 4 / 1367، به نقل از لطیف جاسم (وزیر اطلاعات عراق(.
92) مأخذ 94، روزنامهى گاردین.
93) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 125، 1 / 5 / 1367، رادیو لندن، 31 / 4 / 1367.
94) مأخذ 93.
95) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 127، 3 / 5 / 1367،خبرگزارى رویتر، 2 / 5 / 1367.
96) مأخذ 94، به نقل از مقامات وزارت خارجه.
97) مأخذ 94.
98) دفتر سیاسى سپاه «بولتن رویدادها و تحلیل«، شمارهى 46، 29 / 5 / 1367.
99) مأخذ 97، رسانههاى انگلیسى، 31 / 4 / 1367.
100) سند شمارهى 1710 / د، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، دفترچه ثبت جنگ راوى قرارگاه مرکزى (حمیدرضا فراهانى(، ص 53، 1 / 5 / 1367.
101) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 134، 10 / 5 / 1367،رادیو لندن، به نقل از دیپلماتهاى غربى.
102) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 140، 16 / 5 / 1367، رادیو امریکا، 15 / 5 / 1367.
103) پیشین، نیویورک تایمز، به نقل از مقامات عراقى.
104) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 139، 15 / 5 / 1367، به نقل از هانس هاتیوکوبیلس، تحلیلگر مؤسسه مطالعات استراتژیک لندن،14 / 5 / 1367.
105) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 126، 2 / 5 / 1367، به نقل از دان کار، یکى از ناظران جنگ مؤسسه مطالعات استراتژیک لندن، 1 / 5 / 1367.
106) روزنامه السفیر، مقالهى احمد زبیدى، 29 / 8 / 1369، ترجمه سفارت جمهورى اسلامى در بیروت.
107) دفتر سیاسى سپاه، «بولتن رویدادها و تحلیل«، شمارهى 46، 29 / 5 / 1367، ص 16.
108) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه» شمارهى 133، 9 / 5 / 1367، دیلى تلگراف، به نقل از سخنگوى منافقین، 8 / 5 / 1367.
109) مأخذ 106، ایندیپندنت، 6 / 5 / 1367.
110) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شمارهى 135، 11 / 5 / 1367، رادیو لندن، 10 / 5 / 1367.