1- ثبات قدم در مبانى فکرى و ارزشى: (انى لعلى منهاج الذى ترکتموه طائعین(. (1).
2- حق یک چهره بیشتر ندارد. از این رو، هر نوع اغماض و کوتاهى در
حدود آن، باعث افتادن در گمراهى مىگردد: (فماذا بعد الحق الا الضلال المبین(. (2).
3- انسانها در مقابل حق مساوى هستند و قرابت و خویشاوندى و عوامل دیگر باعث برخوردارى کم و بیش از آن نمىگردد؛ چون موجودات و پدیدههاى وجودى، بیش از یک حالت در ظهور طبیعى ندارند. (3).
4- استقامت و پایدارى در مقابل سختىهاى ناشى از به کارگیرى و تبلیغ حق. (4).
5- انسانهایى مىتوانند سمبل، الگو و رهبر واقع شوند که خود عامل به تمام سیاستها بوده و هیچ نوع ابهامى از جهت فعلى و گفتارى نداشته باشند. (5).
6- در پذیرش امور، توجه به همهى شرایط ممکن و لایههاى نهفتهى آن ضرورى است. (6).
1) نهجالبلاغه، نامهى 10 و خطبهى 33.
2) نهجالبلاغه، نامهى 65.
3) نهجالبلاغه، نامه 53.
4) نهجالبلاغه، خطبهى 76.
5) نهجالبلاغه، خطبهى 87.
6) نهجالبلاغه، خطبهى 92.