تأثیرات منطقه عملیات به ویژه خصوصیات زمین و اقلیم منطقه در یک طراحی نظامی، امری بدیهی میباشد، خصوصا در نبردهای نیروهای اسلام که از زمین به عنوان یک عامل برتریساز استفاده میشده است؛ بدین معنا که علاوه بر درک و در نظر گرفتن تأثیرات زمین، در انتخاب محل نبرد از آن خصوصیات نیز استفاده میشده است و این ناشی از تجربههای فرماندهان سپاه پاسداران در نبردهای محدود و در ادامه نبردهای وسیع بوده است. بر این اساس همواره و در هر عملیاتی به شناخت دقیق چهره زمین میپرداختند و این شناخت مربوط به کلیه پدیدههای طبیعی و مصنوعی میگردید و در این منطقه نیز در طول
ماههای استقرار نیروهای سپاه پاسداران در محورهای عملیاتی، شناخت دقیق زمین از عمدهترین محورهای فعالیت اطلاعاتی محسوب میگردید و باید گفت به طور حتم یکی از دلایل اصلی موفقیت عملیات ثامن الائمه همین بوده است.
اولین ویژگی منطقه عملیاتی ثامن الائمه، همواری کامل و دشت بودن آن است. دشتی صاف که میدانی مناسب برای دید و تیر است، زیرا غیر از حاشیه رود کارون که پوششی از درختان نخل دارد، در بخش اعظم این منطقه عارضهای طبیعی برای استتار نفر و تجهیزات نیست، خصوصا در روز که روشنایی منطقه هر هدف ثابت و متحرکی را آشکار میسازد. در چنین منطقهای امکان بهرهگیری از قدرت آتش علیه نیروهای حمله کننده فراهم است. در هنگام عملیات ثامن الائمه وجود تعدادی خاکریز و جادههای مواصلاتی با ارتفاع کم از سطح زمین، همچنین نخلستانهای محدود در ساحل کارون تا حدودی وسعت میدان دید و تیر میکاست اما منطقه عملیاتی ثامن الائمه با خصوصیات فوق به ویژه در ماه اول فصل پاییز که بارندگی در آن پیشبینی نمیشود، میتوانست جولانگاه واحدهای زرهی و مکانیزه دشمن (لشکر 3 زرهی) در اجرای مانورهای دلخواه و مقابله با نیروهای خودی باشد. بنابراین نیروهای پیاده در این منطقه در برابر حرکت نیروهای مکانیزه و زرهی بسیار آسیبپذیر بودند.
با توجه به مشخصات منطقه، عملیات میبایست در دل تاریکی شب انجام میشد، یعنی زمانی که دشمن در به کارگیری قدرت زرهی و آتش خود محدودیت داشت. ضمن این که میبایست زمان مورد نیاز نیروهای پیاده تکور برای رسیدن به مواضعی مطمئن جهت دفع پاتکهای دشمن نیز پیشبینی میگردید. در این باره برادر رحیم صفوی زمان پیشنهادی مسئولان ستاد عملیات را در جلسهای با حضور سرهنگ ظهیرنژاد، ساعت یک بامداد اعلام کرد.
موانع موجود در منطقه عامل مهم دیگری در نحوه طراحی عملیات محسوب میگردید. رودخانه کارون، رودخانه بهمن شیر و هور شادگان به عنوان عوامل طبیعی و میدانهای مین، سیمخاردار، تلههای انفجاری به عمق 100 تا 150 متر عوامل مصنوعی منطقه را تشکیل میدادهاند که مهمترین و مؤثرترین آنها، رودخانه کارون بوده است چرا که این رودخانه عقبه نیروهای عراقی را بسته بود و تنها
ارتباط نیروهای عراقی مستقر در سرپل شرق کارون با غرب منطقه از طریق دو پل قصبه و حفار صورت میگرفت و بدین لحاظ این دو پل مهمترین عوارض حساس منطقه به شمار میرفتند. از ابتدای امر، هر وقت مسئولان ستاد عملیات جنوب و فرماندهان محورهای عملیاتی به فرمان حضرت امام در مورد شکست حصر آبادان میاندیشیدند، به دنبال راهی برای رسیدن به پلهای روی رودخانه بودهاند و موفقیت کار را در گرو دسترسی به این دو پل و آن هم در کوتاهترین زمان میدانستند و لذا همواره دو جهت را در ذهن خود برای رسیدن به پلها مجسم میکردند: یکی از سمت شمال سرپل و دیگری از سمت جنوب سرپل. در نتیجه میتوان گفت قابل عبور نبودن رودخانه کارون سبب شد تا پلهای نصب شده بر آن به عنوان اهداف اصلی عملیات در نظر گرفته شود و تمامی تلاشها و فعالیتها به سمت آنها معطوف شود. در کنار کارون مانع دیگر، هور شادگان بود که با محدود کردن میدان مانور در منطقه شمال سرپل و منطقه دارخوین، به عنوان عقبهای مناسب برای نیروهای خودی باشد، لذا با توجه به چنین عقبهای در شمال، بخش عمده قوا در جنوب استقرار یافت.