دست جنایتکاران منافق رئیس جمهورى متعهدى را از ملت گرفت
گرچه دست جنایتکاران و منافقان، رئیس جمهور (1) متعهد و مؤمنى را از ملت مجاهد ایران گرفت و یکى از خدمتگزاران صدیق را به شهادت رساند و ملت عزیز را از خدمت او و او را از خدمت به ملت محروم کرد و گمان کرد که با ترور اشخاص، ملت بپا خاسته از تصمیم خود عقب مىنشیند و در خدمت به اسلام بزرگ سستى مىورزد و در نتیجه راه براى قدرتهاى چپاولگر باز مىشود، ولى شرکت بىسابقه مردم کشور، امید بدخواهان را مبدل به یأس و طمع آزمندان را براى همیشه برید. (2).
تاریخ 17 / 7 / 60
رجایى که وضع منزلش آن طورى است براى چه بترسد؟
در جمهورى اسلامى این معنا که هم مقامات آن مقاماتى که سابق تخیل مىشد، نیست و هم اشخاصى که متصدى امور هستند، آن اشخاصى که در یک خانواده اشرافى بزرگ شده باشند و یک زندگى چه کرده باشند و نتوانند بسازند با مردم، نتوانند بسازند با یک زندگى عادى، آنطور هم نیستند. من فیلمى که دیشب از مرحوم رجایى گذاشته بودند و منزلش را نشان مىدادند، یک دفعه دیگر هم مثل اینکه دیدم این را، بعضى از اشخاصى که پیش من بودند مىگفتند ما رفتیم منزل آقاى رجایى، این خوب نشان مىداد، آنجا به
این اندازه نیست، واقع مطلب اینطور نیست، این یک چیز بزرگى کانه نشان دارد مىدهد و حال آنکه ما که رفتیم منزلشان دیدیم نه، مسأله اینطور هم نیست. وقتى بنا شد که یک نفر رئیس جمهور شده، یا یک نفر نخستوزیر است، آقا منزلش آنطورى است و وضع مادیش اینطورى است، این دیگر نمىشود که از یک قدرت بزرگى بترسد. براى چه بترسد؟ این را که از او نمىگیرند. آن باید بترسد که مىخواهد چپاول کند و مىخواهد یک حکومت کذایى بکند، آن باید بترسد، اما رجایى (خدا رحمتش کند) و امثال اینها و باهنر و اینهایى که ما از دست دادیم، که اینطور نبودند که زندگیشان جورى باشد که مبادا یک وقتى از دست ما برود، خاضع بشوند پیش دیگران و براى اینکه زندگى را بیشترش بکنند زورگویى کنند به مردم. (3).
تاریخ 7 / 6 / 61
رجایى معلم اخلاق بود
مرحوم آقاى رجایى که همه مىدانید چقدر مرد متعهدى و خدمتگزارى بود و واقعا معلم اخلاق بود با اعمال خودش. و همین طور آقاى باهنر که مرد دانشمند، متعهد و معلمى بود. (4).
تاریخ 7 / 6 / 62
خداوند خواست که شهید رجایى و شهید باهنر با هم به سوى او هجرت کنند
بسم الله الرحمن الرحیم
منطق ما، منطق ملت ما، منطق مؤمنین، منطق قرآن است، «انا لله و انا الیه راجعون» (5) با این منطق هیچ قدرتى نمىتواند مقابله کند. جمعیتى که، ملتى که خود را از خدا مىدانند و همه چیز خود را از خدا مىدانند و رفتن از اینجا را به سوى محبوب خود، مطلوب خود مىدانند، با این ملت نمىتوانند مقابله کنند. آن که شهادت را در آغوش، همچون عزیزى مىپذیرد، آن کوردلان نمىتوانند مقابله کنند. اینها یک اشتباه دارند و آن اینکه شناخت از
اسلام و شناخت از ایمان و شناخت از ملت اسلام ما ندارند. آنها گمان مىکنند که با ترور شخصیتها، ترور اشخاص مىتوانند با این ملت مقابله کنند و ندیدند و کور بودند که ببینند که در هر موقعى که ما شهید دادیم ملت ما منسجمتر شد.
ملتى که قیام کرده است در مقابل همه قدرتهاى عالم، ملتى که براى اسلام قیام کرده است، براى خدا قیام کرده است، براى پیشرفت احکام قرآن قیام کرده است این ملت را با ترور نمىشود عقب راند. آنها گمان مىکنند که افکار مؤمنین و ملت بپاخواسته ما همچون افکار غربزدهها و غرب است که جز به دنیا فکر نمىکنند و جز متاع دنیا را نمىبینند، آنها هم آنطورند.
ملتى که از اول، از صدر اسلام پیشوایان آن جان خودشان را فدا کردند و براى هدف خودشان که آن خدا و اسلام است، به این مسائل و به این امور از بین نخواهند رفت و سستى نخواهند داشت. ملت ما، ملت عزیز ما در تاریخ خوانده است که على بن ابیطالب سلام الله علیه با دست یکى از همین منافقین، با دست یکى از همین اشخاصى که به صورت، اسلام و از اسلام جدا بودند، فرق مبارکش شکافت. ملت ما چون على بن ابیطالب علیه با دست یکى از همین منافقین، با دست یکى از همین اشخاصى که به صورت، اسلام و از اسلام جدا بودند، فرق مبارکش شکافت. ملت ما چون على بن ابیطالب را فدا کرده است از براى اسلام، فدا کردن امثال این شهدا براى ملت ما یک مسأله مهم نیست، گرچه خود واقعه و خود این افرادى که شهید شدهاند در نظر همه ما عزیز و ارجمندند و آقاى رجایى و آقاى باهنر هر دو شهیدى هستند که با هم در جبهههاى نبرد با قدرتهاى فاسد همجنگ و همرزم بودند و مرحوم شهید رجایى به من گفتند که من 20 سال است که با آقاى باهنر همراه بودم، و خداوند خواست که با هم از این دنیا هجرت کنند و به سوى او هجرت کنند. کسى که هجرت را به سوى خدا مىداند و شهادت را فوز عظیم مىداند و شهدایى که در صدر اسلام و از صدر اسلام تاکنون داده است عالیتر و بالاتر از تمامى افرادى هستند که در این قرن موجودند مثل على بن ابیطالب سلام الله علیه و حسن بن على سلام الله علیه و حسین بن على و اصحاب او سلام الله علیهم و سایر ائمه ما علیهمالسلام، آنها همه عمر خودشان را صرف کردند تا اسلام را حفظ کنند و ما هم تمام عمرمان را باید صرف کنیم تا اسلام را که به دست ما سپرده است حفظ کنیم.
من در عین حال که شهادت این دو بزرگوار براى من بسیار مشکل است در عین حال
مىدانم که آنها به رفیق اعلى متصل شدهاند و براى آنها آرامش هست و اینطور گرفتاریهایى که الآن براى ما هست دیگر براى آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب خودشان و از این جهت به آنها و به خانوادههاى آنها و ملت اسلامى تبریک عرض مىکنم که چنین شهدایى تقدیم مىکنند. در عین حالى که مصائب اینها مشکل است براى ما، لکن کشور ما و ملت ما با تمام قدرت ایستادهاند تا همچو شهدایى تقدیم کنند و هیچ راه عقبنشینى ندارند و فکر نمىکنند به سستى. آن کوردلانى که گمان کردهاند که جمهورى اسلامى با نبود چند نفر از بین خواهد رفت و سقوط خواهد کرد، آنها افکارشان، افکار اسلامى نیست و از اسلام خبرى ندارند واز ایمان اطلاعى ندارند و افکارشان، افکار مادى و براى دنیا کار مىکنند و به هواى دنیا هستند.
باید دید که اینهایى که اینطور کارها را انجام مىدهند انگیزهى آنها چیست. انگیزه آنها این است که براى این ملت بعد یک دسته دیگرى از صنف خودشان بیایند و حکومت کنند؟ اینها مگر نشناختهاند این ملت را که کسى که انحراف دارد از اسلام و کسى که سرکرده تروریستها هستند، کسانى که سرکرده اینها هستند و اینها را وادار به خرابکارى مىکنند در بین ملت جاى ندارند.
ما حکومتمان و افرادى که در رأس حکومت بودند چون از همین مردم هستند و از اشخاصى نیستند که از آن بالاها، یعنى آن پایینها آمده باشند و حکومت کرده باشند بر ملت، از این جهت ملت ما آرام است، دلش مطئمن است به اینکه وقتى که این شهدا نباشند، به جاى آنها داوطلبانى براى شهادت حاضر به صحنه هستند. ما در عین حال که براى این شهدا متأثر هستیم و اینها اشخاص ارزندهاى براى ملت ما و براى جمهورى ما بودند لکن ما باز در صفهاى دنبال آنها افراد داریم و اشخاص متعهد داریم و اشخاص مؤمن متعهد به اسلام داریم و به دنبال او ملت داریم و ملتى که هیچگونه عقبنشینى در این مسائل نخواهد کرد و با این ترتیب جمهورى اسلامى آسیبى نخواهد دید.
در زمانهاى سابق، زمان رژیمهایى که در سابق بودند، رژیمهاى سلطنتى وضع اینطور بود که اگر یک سلطانى کشته مىشد یا مىمرد کشورد به هم مىخورد. نکته او این بود که آن سلطان و عمال آن سلطان به قدرى ظلم کرده بودند بر مردم و بر تودههاى میلیونى مردم که به مجرد اینکه او از بین مىرفت خود مردم قیام مىکردند بر ضد حکومت، لکن
جمهورى اسلامى ما وضعى دارد که خود ملت یک فردى را مىآورند و خود ملت یک فردى را کنار مىگذارند و خود ملت وقتى که فردى شهید شد به جاى او باز یکى را انتخاب مىکنند و خود را از دولت مىدانند و دولت را از خود مىدانند و خود را از رئیس جمهورى مکتبى مىدانند و رئیس جهورى مکتبى را از خود مىدانند، از این جهت ولو اینکه رئیس جمهورى شهید بشود، نخستوزیر شهید بشود و هر مقامى شهید بشود، ملت ما هیچ خم به ابرو نمىآورند و کسانى دیگر را به جاى آنها انتخاب مىکنند.
الآن سرتاسر کشور ما را اگر چنانچه ملاحظه کنید، تهران با آن جمعیت کثیرى با آن جمعیت کثیر که الآن در نزدیک دانشگاه متمرکز هستند و سایر شهرها هم مثل تهران، مابین این جمهورى و جمهوریهاى عالم و مابین این دولت و دولتهاى سابق این کشور مىتوانید حکومت (6) کنید که چه فرقها هست. اگر صدراعظمى در زمان سابق کشته مىشد امکان نداشت که مردم، توده مردم، بازار هیچ عکسالعملى از خود نشان بدهند الا سرور، الا مسرت.
و امروز که دو نفر شهید معظم از ما رفته است سرتاسر کشور ما به عزا نشسته است و سرتاسر کشور ما انسجام خودش را حفظ مىکند و حفظ کرده است و فردا که اعلام مىکنند براى انتخاب رئیس جمهور، همهى این مردم براى انتخاب حاضرند.
من مىدانم که در خارج الآن عنصرهایى که با این جمهورى اسلامى بلکه با اسلام مخالف هستند و بوقهاى خارج و تبلیغاتى، خواهند گفت که این دو نفر که شهید شدند ایران به هم مىخورد و خواهند گفت که در عزاى اینها مردم بىتفاوت بودند یا خوشحال بودند و آنها با اینکه مىدانند، کوردلانه اینطور انتشارات و تبلیغات را انجام مىدهند. الآن ببینید که سرتاسر کشور ما امروز در سوگ هستند و در همه خیابانها و کوچهها، بازارها در سوگ نشستهاند و الآن که به من اطلاع دادهاند گفتند جمعیت بیشتر از آن وقتى است که 72 تن شهید شدند.
ملت ما اینطور است. اگر بعد از این هم خداى نخواسته اشخاصى شهید بشوند ملت ما همین ملت است و نهضت ما همین نهضت. و آن عمده این است که کارى که براى
خداست، نه براى افراد، نه براى اشخاص، نه براى شخصیتها، این کار رکود نمىکند با رفتن افراد و با رفتن شخصیتها. کشورى از رفتن شخصیتهاى خود تزلزل پیدا مىکند که ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند، اما کشور که دل او به خدا پیوسته است و براى خدا قیام کرده است و از اول، نه شرقى و نه غربى و جمهورى اسلامى را ندا داده است و یا بانگ اللهاکبر صغیر و کبیر و زن و مردش در صحنه حاضر شدهاند و این نهضت را و این انقلاب را بپا کردهاند، همین ملت هستند، براى آنکه خدا هست. رجایى رفت، دیگران اگر نیستند خدا هست.
… با رفتن شهدایى با اینکه بسیار ارزشمند بودند و هستند، با رفتن شهدا در عین حال که متأثر هستیم، لکن چون ما توجهمان به خداست و براى خداست و ملت ما براى خدا قیام کرده است، با رفتن اشخاص هیچ سستى به خودشان راه نمىدهند و گرفتار این خطا نیستند که افراد یک مسألهاى را ایجاد مىکنند.
خداى تبارک و تعالى از اول با شما بوده است و مادامى که شما در صحنه باشید و ان شاء الله هستید و خواهید بود، خداى تبارک و تعالى شما را پشتیبانى مىکند و شما قوى خواهید بود. قواى مسلحه ما در جبهههاى جنگ باید توجه بکنند که آنها براى خدا مىجنگند نه براى رئیس جمهور و براى نخستوزیر و براى دیگران، آنها دل را قویتر کنند و هرچه اشخاص فاسد به این کشور صدمه وارد مىکنند آنها قویتر در مرکز خودشان مشغول به مجاهده و مبارزه باشند. و گمان نکنید که اینها از روى قدرت یک همچو کارهایى را انجام مىدهند، یک بمب در یک جا منفجر کردن، یک بچه 12 ساله هم مىتواند او را بگیرد یک جایى بگذارد و خود او منفجر بشود، این قدرتى نیست، این کمال ضعف است. من ابنملجم را از اینها مردتر مىدانم برا اینکه او آمد و در حضور مردم کار خودش را کرد و خداوند او را لعنت کند، و اینها آن مردانگى آن نامرد را هم ندارند و به طور دزدى یک کارى انجام مىدهند و خودشان را اصلا ظاهر نمىکنند. من آن عباس آقا (7) که صدر اعظم ایران را در نزدیک مجلس با هفتتیر زد در حضور همه و
خودش را بعد هم دید گرفتار مىشود کشت او را مرد مىدانم و اینها را نامرد اینهایى که از اینجا فرار کردند و از خارج دستور مىدهند که مردم را اغتیال کنند و به طور دزدکى بکشند، اینها تز نامردهاست. من امیدوارم که کشور ما به همان طورى که در مقابل همهى قدرتها ایستاد و ایستادگى کرد و زن و مردش و جوان و پیرمردش و بچه و بزرگش در مقابل، مشتها را گره کرد و ایستاد و قدرتهاى بزرگ را از مملکت راند و به جهنم فرستاد، ان شاء الله الآن هم در صحنه هستند و همهى اینها ایستادهاند در مقابل اینطور گرفتاریها صبر مىکنند و منطق اینها این است که از خدا هستیم و به سوى خدا مىرویم. ما که از خدا هستیم و همه چیز ما از خداست، در راه خدا داریم صرف مىکنیم و باکى نداریم و اینطور نیست که گمان کنیم که از اینجا که رفتیم دیگر خبرى نیست. آنها باید بترسند که قیامت را هم در همین جا خیال مىکنند که هست، بعثت را هم در همین جا خیال مىکنند و آن را بعثت امت مىدانند نه بعثت انبیا، و قیامت را هم منکر هستند. آنها باید بترسند که مرگ حیوانى را بر مرگ انسانى ترجیح مىدهند. و اما جوانهاى ما و سردمداران ما که براى شهادت حاضر و آغوش را باز کردند براى شهادت، اینها باکى از شهادت ندارند و ملت ما از این شهادتها بسیار دیده است و امثال این آقایان که شهید شدهاند در عین حال که در نظر ما بسیار ارجمند هستند، لکن آنها پیش خدا رفتند و ما به جاى آنها اشخاص داریم مکتبى، انسانى که به شهادت فکر مىکند و داوطلب شهادت است.
و من امیدوارم که ملت ما انسجام خودش را بیشتر کند و در صحنه بیشتر از سابق حاضر باشد و امثال این تفالههایى که ماندهاند از رژیم سابق و از اشخاصى که فرار کردهاند، اینها را ان شاء الله با نظارت خودشان و با نظر خودشان هرجا دیدند معرفى کنند و قواى انتظامى و نظامىها وخصوصا شهربانى بیشتر قیام کند به امر انتظامات و نظام و سایر چیزها. و امیدوارم که شما پیرور باشید و شما پیروز هستید. (8).
تاریخ 9 / 6 / 60
مقام باعث تغییر در روحیه شهید رجایى و باهنر نگردید
لازم است که در این روزى که فاجعه نخستوزیزى رخ دارد یک یا چند کلمهاى یادى
از این دو نفر شهید بزرگوار و همین طور آقاى عراقى که من سابقه طولانى با ایشان داشتم، بشود. من از خصوصیاتى که در این آقایان بود، آقاى رجایى، آقاى باهنر، آقاى عراقى، (9) آنى که به نظرم خیلى بزرگ است، این است که آقاى رجایى یک نفر آدمى بود که، دستفروشى در بازار از قرارى که گفتند، من در مطالعاتى که در ایشان کردم به نظرم آمد که از حال دستفروشىاش تا حال ریاست جمهور، در روح او تأثیرى حاصل نشد. چه بسا اشخاصى هستند که اگر کدخداى ده بشوند، تغییر مىکنند به واسطه ضعفى که در نفسشان هست، تحت تأثیر آن مقامى که پیدا مىکنند واقع مىشوند و اشخاصى هستند که مقام تحت تأثیر آنهاست از باب قوت نفسى که دارند. و آقاى رجایى، آقاى باهنر در عین حالى که خوب یکیشان رئیس جمهور بود، یکیشان نخستوزیر بود، این طور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد، آنها در ریاست تأثیر کرده بودند؛ یعنى آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرده بود تحت لواى خودش. و این یک درسى است که انسان باید از اینها یاد بگیرد والحمدالله در این جمهورى بسیارند همچو اشخاص که تفاوتى به حالشان نکرده است که انسان ببیند که خیر حالا یک بادى به غبغب بیندازد و یک هیاهویى بجا بیاورد و اینها نشده است و این مسألهاى است که اهمیت دارد. آن که تحت تأثیر مقام مىرود، نه این است که یک مقامى دارد، این از باب این که بسیار آدم ضعیفى است، مقام به او تسلط پیدا مىکند و دنبال او هم مىرود آن وقت. و این دنبال رفتن مقام بسیار ضرر دارد براى خود انسان و براى کسانى که در کار هستند براى کشورشان، از آن طرف اگر چنانچه عکس شد، تأثیر خوب دارد، هم براى خودشان و هم براى کشور. و لهذا من با این که «ما ابرى نفسى ان النفس لامارة بالسوء (10) «به شما آقایان عرض مىکنم که توجه به این معنا داشته باشید، این مقامات بعد از چند روزى
دیگر تمام مىشود، آنهایى که در اریکه قدرتهاى بزرگ بودند بعد از چند روز تمام شد، آنهایى هم که به درویشى و به قناعت زندگى کردند آنها هم تمام شد، این امور تمام مىشود، آن چیزى که هست، ما در حضور حق تعالى هستیم و ثبت است در نامه اعمال ما همه امور، همه خلجانات نفسانى و ما باید آن فکر آن جا باشیم. این راجع به این آقایان که واقعا اسباب تأسف شد که یک همچو اشخاصى فاسد از بین بردند. ولى بحمدالله اینها در مماتشان هم تقویت کردند این جمهورى اسلامى را. (11).
تاریخ 8 / 6 / 65
1) محمد على رجایى.
2) بیانات امام در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى حجت الاسلام و المسلمین سید على خامنهاى صحیفه نور – جلد 15 – ص 179.
3) بیانات امام خمینى در دیدار با نخست وزیر و اعضاى هیأت دولت جمهورى اسلامى – صحیفه نور – جلد 16 – ص 265.
4) بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور، نخستوزیر و اعضاى هیأت دولت – صحیفه نور – جلد 18 – ص 82.
5) سوره بقره / 156.
6) منظور از حکومت کردن، حکم دادن و قضاوت کردن است.
7) »عباس آقا صراف» تفنگساز تبریزى از ملیون ایرانى که در تاریخ 21 رجب سال 1325 ه.ق میرزا علىاصغر خان امینالسلطان، صدر اعظم محمد على شاه قاجار را در حالى که از مجلس شوراى ملى خارج مىشد به قتل رسانید و سپس خود را کشت.
8) بیانات امام خمینى در جمع اقشار مختلف مردم – صحیفه نور – جلد 15 – ص 112-116.
9) شهید مهدى عراقى عضو هیأتهاى مؤتلفه اسلامى که پس از ترور حسنعلى منصور نخستوزیر شاه در سال 1343 دستگیر شد. وى پس از سالها مبارزه و تلاش در راه برقرارى حکومت اسلامى در حالیکه چند ماهى بیشتر از پیروزى انقلاب و تحقق جمهورى اسلامى ایران نگذاشته بود در شهریور ماه 1358 توسط گروهک فرقان ترور شد.
10) )یوسف / 53(.
11) بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور نخستوزیر و هیأت دولت – صحیفه نور – جلد 20 – ص 35 – 36.