هجوم گسترده عراق به استان خوزستان (از موسیان تا خرمشهر) در یک جبهه عریض و تقریبا پیوسته و با نیرویی در حدود 7 لشکر زرهی و مکانیزه صورت گرفت که با توجه به وضعیت زمین و ارزشهای استراتژیکی و تاکتیکی آن سه منطقه عملیاتی متمایز و مشخص در این استان به وجود آورد که از شمال به جنوب عبارت بود از:
1- منطقه عمومی غرب دزفول و شوش و معبر مواصلاتی مهم و استراتژیک اندیمشک که گلوگاه حیاتی خوزستان به شمار میآید.
2- منطقه دشت آزادگان که شهرهای حمیدیه، سوسنگرد، بستان و
دهها روستای بزرگ و مناطق حاصلخیز و وسیع کشاورزی در آن قرار دارد.
3- منطقه جنوب غربی اهواز تا اروندرود شامل شهرهای مهم اهواز، خرمشهر، آبادان و دیگر نقاط این منطقه که دارای اهمیت استراتژیک است.
هر یک از مناطق سهگانه فوق، برای نیروهای جمهوری اسلامی هدفهای مهم عملیاتی جهت بیرون راندن نیروهای متجاوز عراقی بودند. این مناطق از نظر وسعت، هدف استعداد و گسترش نیروهای دشمن، وضعیت متفاوتی داشتند.
واحدهای رزمی ارتش عراق که در پی اهداف تاکتیکی و استراتژیکی خود تمام مناطق غربی استان خوزستان را از شمال تا جنوب و در عمق زیاد هدف هجوم قرار دادند، در بخش میانی این جبهه در پی تحقق اهداف زیر بودند:
1- ایجاد خط پیوستهای در سراسر نقاط مورد هجوم، طوری که تأمین و پدافند آن با حداقل توان میسر باشد.
2- تهدید اهواز (مرکز خوزستان) از سمت غرب و از محور بستان – سوسنگرد – اهواز یا حمیدیه – اهواز.
3- تصرف شهرهای عرب زبان بستان، سوسنگرد و حمیدیه و مناطق پرارزش و حاصلخیز دشت آزادگان.
4- دور نگاه داشتن عماره عراق از دسترس نیروهای نظامی ایران.
ارتش عراق برای تصرف اهواز و نهایتا اشغال خوزستان میبایست دشت آزادگان را پشت سر میگذاشت و با تصرف سوسنگرد و منطقه جنوب هویزه، اهواز را از غرب و جنوب مورد تهدید قرار میداد. در چنین وضعیتی، جاده بستان – سوسنگرد – اهواز بهترین مسیر تدارکات رسانی به نیروهای اشغالگر بود. وسعت منطقه ایجاب میکرد که دشمن توان قابل توجهی وارد عمل کند. هر چند عراقیها به لحاظ پیش فرضهای غلط خود مبنی بر استقبال مردم بومی از اقدام تجاوزکارانه آنها، نمیپنداشتند با مشکل چندانی روبرو شوند.
همچنین وجود هورالهویزه عملا قوای تجاوزگر را تجزیه میکرد. بدین سبب لشکر 9 زرهی ارتش عراق – که مأموریت اشغال دشت آزادگان و محاصره اهواز از سمت غرب را عهدهدار بود – مجبور شد با دو فرماندهی مستقل، از دو محور کاملا مجزا به این منطقه هجوم بیاورد:
محور اول: تنگه چزابه – بستان – سوسنگرد
جاده چزابه – بستان – سوسنگرد از نظر نظامی محوری مهم به حساب میآید. در عین حال وجود رود کرخه که این محور را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده است نیز اهمیت بسیاری دارد، زیرا بخش شمالی باز و قابل گسترش است؛ اما به جهت رملی بودن بسیاری از زمینهای آن، وضعیتی دشوار را بر نیروهای نظامی تحمیل میکند. در جنوب کرخه نیز وجود رودخانههای فرعی نسبتا عریض سبب تجزیه نیروهای نظامی میشود. ضمن آنکه اشغال قطعی و مطمئن سوسنگرد مستلزم در اختیار داشتن هر دو زمین میباشد که این مهم نیز با عبور از کرخه میسر خواهد شد.
محور دوم: طلاییه – جفیر – کرخه کور
این منطقه دشت وسیعی است که از غرب به هورالهویزه، از شرق به رود کارون و از شمال به رود کرخه محدود میشود. اگر چه این منطقه به دلیل فقدان هرگونه عارضه طبیعی برای حرکت و مانور قوای زرهی بسیار مناسب میباشد، لیکن هورالهویزه، کرخه کور و کارون سه مانع بزرگ است که میزان پیشروی نیروهای مهاجم را محدود میکند. (1).
در چهارمین روز جنگ، دشمن حرکت خود را از محور دوم (طلاییه به سمت جفیر و از کوشک به سمت پادگان حمید) آغاز کرد و قسمتی از جاده اهواز – خرمشهر را مسدود کرد. در محور چزابه نیز نیروهای عراقی به سوی بستان پیشروی کردند و با شکستن مقاومت مدافعان اندک آن به کمک عناصر ضدانقلاب، به این شهر نفوذ کردند.
تلاش مدافعان بستان و تخریب پل بستان در پنجمین روز
جنگ (4 / 7 / 1359) نتوانست از پیشروی نیروهای دشمن جلوگیری کند و به این ترتیب بستان اشغال شد و نیروهای عراقی سپس به سوی تپههای الله اکبر و پل سابله پیش آمدند.
1) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس دشت آزادگان در جنگ، 1381، ص 36.