آنچه که از این مبحث مىتوان نتیجه گرفت، از یک سو اصول بنیادین ما را در اندیشهى دفاعى تشکیل مىدهند و از سوى دیگر، پیوند فراگیر آنها را با جهانبینى انسان نشان مىدهد؛ به طورى که اعتقاد و ایمان انسان در زندگى، بدون آنها کامل نمىشود. اصول یاد شده عبارتند از:
الف: انگیزهى دفاعى از سه عنصر: اعتقاد، عشق و فداکارى تشکیل مىشود عنصر اعتقاد، انسان را به سوى محضر حق تعالى جهت مىدهد. عشق انسان را به محضر مىرساند و فداکارى، هنر اتصال و وصل به لقاء الله را به انسان مىآموزد.
ب: جوهر و مقاومت و حماسه، تبلور و قدرت خداى متعال در وجود انسان مجاهد است. در واقع، این خشم و قدرت خداست که در صحنههاى نبرد و دفاع با دشمنان مىجنگد.
ج: منشأ و مبدأ انتقال قدرت خدا در اراده و بازوان انسان جهادگر، عرفان و معرفت حقیقى او نسبت به خداى متعال است؛ به هر میزان که معرفت و عشق به خدا، خالصتر باشد، ظهور قدرت خدا نیز بیشتر خواهد بود.
د: آثار معرفت و توکل به خدا، در خارج شجاعت و نترسیدن از دشمنان و از جهتى ترس و وحشت را بر قلب دشمن مستولى کردن است. بطورى که همواره دشمنان از مردان موحد و خداجو در هراس و اضطرابند.
ه: امام خمینى (ره(، در عصر خود مظهر توحید و حماسه به شمار مىآید و رمز اصلى رهبرى و پیروزى انقلاب اسلامى را باید در شخصیت ایشان جستجو کرد. روح بلند او، جز به کیمیاى عشق تأثیر نمىپذیرد.
من فداى آن مس همتپرست
کو به غیر کیمیا نارد شکست