جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نتیجه ‏گیری (3)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

از بررسی راهکارهای نیروی هسته‏ای ایران چند نتیجه مقدماتی استنباط می‏شود:

– در صورتی که ایران، پیمان NPT را نقض کند و یا به طور رسمی از آن خارج شود، هزینه‏های سیاسی، اقتصادی و استراتژیک آن ممکن است قابل ملاحظه باشد. این امر به منزله‏ی یک خط قرمز واضح و روشن خواهد بود. رهبری ایران در صورت نبود خطری واقعی و بالفعل از جانب دشمنی چون عراق، لازم است درباره‏ی خطرات چنین اقدامی، بسیار تأمل کند. بنابراین محتاطانه‏ترین سیاست برای ایران،

ادامه توسعه‏ی زیر ساخت‏ها، برای کسب توانایی هسته‏ای است که ضمن خودداری از عبور از خط قرمز، امیدوار است که محیط امنیتی منطقه‏ای با ثبات بیشتری پدید آید.

– با این حال، اگر ایران از خط قرمز عبور کند، آنگاه لازم است به دقت هزینه‏ها و منابع ایجاد نیروهای جایگزین را بسنجد. ایجاد یک نیروی کوچک، آسان‏تر و ارزان‏تر از یک نیروی متوسط خواهد بود، اما کارایی آن در برابر دشمنان بزرگ قابل اطمینان نیست. از سوی دیگر، اگر هدف اصلی این نیرو، کسب حیثیت و موقعیت سیاسی نظامی باشد، همین میزان کفایت خواهد کرد.

– شاید متغیر مهم‏تر در این معادله، ماهیت حکومت ایران باشد. اگر حکومتی میانه‏رو که روابطش را با ایالات متحده بهبود بخشیده است، بر سر کار باشد، احتمال زیادتری وجود دارد که این کشور یکی از طرف‏های مذاکرات امنیت منطقه‏ای باشد. بدین ترتیب، ممکن است کمتر به نیروی هسته‏ای نیاز داشته باشد. دولتی تندرو که دشمن ایالات متحده و اسراییل است، احتمالا منزوی باقی مانده و نیاز بیشتری به نیروی بازدارنده پیدا خواهد کرد. با این حال، خطر اقدامات متقابل علیه چنین دولتی – در صورتی که برنامه‏ای هسته‏ای را در پیش گیرد – بسیار بیشتر است.

– ایجاد روابط نزدیک‏تر سیاسی، بین ایالات متحده و ایران احتمالا فضای تنفسی را برای هر دولتی که در تهران حاکم باشد، فراهم خواهد کرد تا به ارزیابی دوباره‏ی منافع و انتخاب راهکار سلاح‏های هسته‏ای بپردازد. روشن است که تصمیم‏گیری درباره‏ی این موضوع، متأثر از بهبود وضعیت امنیت منطقه‏ای، کاهش تحریم‏های اقتصادی آمریکا علیه ایران و نیز ورود این کشور در برنامه‏های انرژی دریای خزر، خواهد بود.