این عنصر در دورهى کوتاه زمامدارى حضرت (ع) بیش از همه جلوه نمود. بخشى از دوران حکومت ایشان در پى جنگ با قاسطین، مارقین و ناکثین سپرى گردید. همچنان که اقدام حضرت (ع) به جنگ، به اذن الهى صورت مىگرفت: «الا و قد امرنى الله بقتال اهل البغى و النکث و الفساد فى الارض«، (1) کلیهى دستورات و فرامین حضرت (ع) نیز در طول جنگ ناشى از رعایت حدود الهى بود؛ چه آن که قبل از شروع جنگ به یاران و لشکریان خویش
مىفرمود که در طول مسیر و برخورد با مردم و احشام آنها و حتى طبیعت، مراعات حدود الهى را نموده و از حدى مشخص شده تجاوز نکنند. (2) در متن جنگ و قتال، دستور مىداد که در مورد وضعیت اسرا و ضعفا همواره ناظر حدود الهى باشند و هر شمشیرى را که حرکت مىدهند همواره بینش و جایگاه عملى و ارزشى آن را از قبل مشخص سازند: «حملوا بصائرهم على اسیافهم.» (3) و همواره اظهار مىداشت:
»بدانید نصرت و پیروزى از آن خداوند متعال است.» (4) بعد از جنگ نیز همواره نسبت به تعهدات اعلام شده پایبند بود، به طورى که حتى حاضر بود در راه آن، جان خویش را فدا نماید. (5).
1) نهجالبلاغه، خطبهى 192.
2) نهجالبلاغه، نامهى 60.
3) نهجالبلاغه، خطبهى 150.
4) نهجالبلاغه، خطبهى 11.
5) نهجالبلاغه، نامهى 47.