با ظهور تدریجی آثار ناشی از ناکامی نظامی بنیصدر و تشدید درگیریهای سیاسی، امام خمینی با تأکید بر ضرورت حفظ آرامش در داخل،(1) به این نکته اشاره کردند که:
»دشمنهای ما شاید اهمیت به این اختلافات داخلی بیشتر بدهند تا هجوم نظامی.«(2).
امام سپس در جای دیگر خطاب به دولتمردان فرمودند:
»ما نباید حالا که گرفتار هستیم، باز به پیروزی هم نرسیدهایم، نباید این مردم را سستشان کنیم.«(3).
امام خمینی با درکی که از سیاستهای مخاصمه جویانه امریکا علیه ایران به ویژه پس از اشغال لانه جاسوسی داشتند، و با توجه به ماهیت حرکتهای جدید و شکلگیری ترکیب جدیدی از ضد انقلاب، در یک جمعبندی فرمودند:
»امروز تمامی آنان که علیه جمهوری اسلامی متحد شدهاند، با واسطه یا بدون واسطه در رابطه با امریکا میباشند.«(4).
در این روند، نزدیکی منافقین و بنیصدر و وقوع حادثه 14 اسفند نقطه تعیین کنندهای برای آغاز برخورد امام با بنیصدر بود، چنان که حاج سید احمد خمینی در این باره گفت:
»در جریان دانشگاه (14 اسفند(، من مرتب اخبار را به امام میرساندم. برای ما خیلی روشن بود که تمام این کارهای کمیته و غیره دروغ است. البته بنیصدر هم با این کارهایش گور خودش را کند. از همان زمان بود که امام تصمیم گرفتند که دیگر کار را تمام کنند، حتی یک بار صریح به من گفتند دیگر کار او تمام شده و دیگر ایشان امیدوار نیست.«(5).
در واقع، آنچه را که بنیصدر برای خود نقطه شروع حرکت میدانست و به آن امیدوار بود، به منزله نقطه پایان حیات سیاسی وی به شمار میرفت.
امام ابتدا تلاش کردند میان حرکات سیاسی بنیصدر و مسئولیت وی در قوای نظامی تفاوت قائل شوند و در ضمن، حساب گروهکها را از بنیصدر جدا کنند، به همین دلیل، ایشان در نخستین واکنش آشکار در برابر فاجعه 14 اسفند، در پاسخ به پیام آیت الله گلپایگانی، خطاب به گروهها و دستههای منحرف سیاسی و غیر سیاسی تأکید کردند که با آنها برخورد اسلامی خواهد شد و به شرارتهای ضد اسلامی پایان خواهند داد.(6) امام همچنین یازده روز پس از این حادثه، در پیامی به مردم و مسئولان با تأکید به ادامه فرماندهی بنیصدر بر کل قوا، در مورد مسائل جنگ فرمودند:
»مسائل دفاع در شورا طرح و رسیدگی میشود و پس از تصویب، تصمیم در اجرا با فرماندهی کل قوا است و قوای مسلح باید اوامر ایشان را اجرا نمایند.«(7).
امام با تشکیل هیئت سه نفره برای حل اختلافات میان بنیصدر و دولت، به ارتش درباره سوء استفادههایی که ممکن است از آن بشود، هشدار دادند تا کلیه توهمات بنیصدر مبنی بر کسب حمایت ارتش در برخورد داخلی در هم شکسته شود. ایشان همچنین بر ضرورت حفظ روابط ارتش با ملت تأکید فرمودند:
»توجه داشته باشید که خدای نخواسته یک وقتی اسباب این نشود که ملت ایران بگوید که این ارتش، ارتش کذایی است و به اسلام کاری ندارد و این طور چیزها. شما وقتی قدرت دارید که ملت دنبال شما باشد.«(8).
امام با هشدار به ارتش در مورد جدا شدن از ملت، فرمودند:
»شما از ملت هستید، جدا نیستید. اگر حساب خودتان را همان طوری که در سابق بود از ملت جدا کنید، ملت به شما پشت خواهد کرد و برای شما دوام نخواهد بود.«(9).
ایشان در جای دیگری در جمع فرماندهان نظامی و اعضای شورای عالی دفاع خطاب به
ارتش فرمودند:
»ارتشی که ملت باهاش مخالف است، نمیتواند این ارتش باشد، چنان که ملتی هم اگر ارتشش باهاش مخالف باشد، نمیتواند زندگی کند. کوشش کنید پیوند خودتان را با ملت هر چه میتوانید تقویت کنید.«(10).
بنیصدر که در مرحله جدید اوضاع را کاملا به سود خود ارزیابی میکرد و در نظر داشت با اتکا به مردم، خیز نهایی را برای کسب قدرت بردارد، هرگز تصور نمیکرد که سخنان امام چه تأثیرات تعیین کنندهای بر افزایش حضور نیروهای مردمی در صحنه انقلاب و جدا شدن مردم از وی خواهد داشت. امام با هشدار به بنیصدر در مورد نتیجه حضور مردم، به نکتهای اشاره کردند که تا پیش از وقوع آن، هرگز قابل تصور نبود:
»بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار (11) حاصل بشود؛ از آن روز بترسید که ممکن است یکی از ایام الله، خدای نخواسته باز پیدا بشود.«(2).
یکی از دیگر اقدامات برجسته امام در برخورد با بنیصدر، مربوط به مسئله جنگ بود. ایشان با توجه به این مهم و توهماتی که بنیصدر در مورد نقش انحصاری خود داشت، در جلسهای که با حضور افراد مختلف تشکیل شده بود، فرمودند:
»این فکر را از مغزت در کن که اگر تو نباشی این جنگ میخوابد. من خودم این جنگ را بخوبی اداره میکنم.«(12).
امام در تداوم این برخورد، بنیصدر را در تاریخ 20 / 3 / 1360 از فرماندهی کلی نیروهای مسلح بر کنار کردند؛ اقدام بسیار مهمی که بنیصدر هرگز تصور آن را نمیکرد. چنان که رادیو لندن نیز طی تحلیلی، از برخورد امام به عنوان بزرگترین ضربه به بنیصدر یاد کرد. (13).
اطمینان لازم را در نیروهای نظامی برای ادامه فعالیت به وجود آورد. از سوی دیگر، امام در برخورد با مسئله جنگ – با توجه به نتایج و تجارب مرحله پیشین – بر نکاتی تأکید فرمودند که پایههای شکلگیری مرحله جدید جنگ و آزادسازی مناطق اشغالی را فراهم کرد.
1) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای امام خمینی، جلد 13، (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(، ص 232.
2) پیشین.
3) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای امام خمینی، جلد 14، (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(، ص 20.
4) پیشین، ص 62.
5) انتشارات پیام آزادی، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، جلد دوم، (تهران: فروردین 1362(. صص 6 – 5.
6) مأخذ 76. ص 126.
7) پیشین، ص 128.
8) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای امام خمینی، جلد 15، (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(، ص 8.
9) مأخذ 74، ص 121.
10) مأخذ 81، ص 8.
11) سرانجام در 25 خرداد 1360 امام مردم را برای حضور در صحنه فراخواندند و در نقطهای که ضد انقلاب با تجمع خود برای مخالفت با لایحه قصاص در نظر داشت ضربه آخر را وارد کند، امام با اتکال به قدرت خدا و با تکیه بر حضور مردم در صحنه سیاسی طومار ضد انقلاب را در هم پیچید به گونهای که بنیصدر راهی نداشت جز آن که با لباس زنانه و به همراه رجوی و خلبان شاه از کشور فرار کند.
12) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در مکتب جمعه، جلد 3، صص 28 – 27، نماز جمعه، 12 / 4 / 1360.
13) ویلیام اف هیکمن (از فرماندهان نیروی دریایی امریکا) در مورد تأثیر برخوردهای امام در جذب ارتش و عدم حمایت ارتش از بنیصدر مینویسد: «هم زمان با تشدید حملات سیاسی علیه بنیصدر، میزان نفوذ وی بر ارتش نیز کاهش یافت. اگرچه بنیصدر در تمامی طول جنگ مهمترین شخصیت غیر روحانی حامی ارتش به شمار میرفت، ولی وقتی آیت الله خمینی از او خلع ید کرد، ارتش به کمک وی نیامد، که این نشانه بارزی از موفقیت رژیم روحانی در زمینه کسب نفوذ در نیروهای مسلح بود و باعث فراهم آمدن مقدمات ظهور آتش به عنوان یک ارگان اسلامی شد.«(ویلیام اف هیکمن، «ارتش هم پاشیده و از نو متولد شده ایران در سال 1982«، ترجمه گروه تحقیق، خبرگزاری جمهوری اسلامی، 20 / 12 / 1363(.