جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقدمه (40)

زمان مطالعه: 6 دقیقه

دو نظریه‏ی متفاوت و متضاد «توسل به زور و به کارگیری قدرت» و «منع توسل به زور و تحریم جنگ» فراز و نشیب‏های بسیاری را در طول تاریخ طی کرده و هر یک در مقاطعی در مناسبات بین‏المللی به منزله‏ی رفتار یا نظریه‏ی غالب، مبنای عملکرد کشورها قرار گرفته است. اما به مرور زمان گرایش و خواست دولت‏ها از توسل به زور به سوی عدم توسل به زور سوق پیدا کرده است تا آنجا که امروزه در حقوق بین‏الملل «منع توسل به زور و تحریم جنگ» به اصل و قاعده‏ای بنیادین تبدیل شده است؛ هر چند در بیشتر موارد رفتار کشورها با این اصل چندان هماهنگ و سازگار نیست. این ناسازگاری بدان معناست که عهدنامه‏ها، کنوانسیون‏ها و حقوق بین‏الملل به طور کلی نتوانسته‏اند برای پیشگیری از جنگ تضمین کافی ارائه دهند؛ هر چند که توانسته‏اند با وجود ممنوعیت توسل به مخاصمات مسلحانه، با تدوین مقرراتی از شدت جنایات در آنها بکاهند.

حوادث جنگ جهانی دوم سبب شد تا اخلاقی کردن رفتار دولت‏ها در صحنه‏ی نبرد و در نظر گرفتن حقوق عام بشریت و حیثیت و کرامت ذاتی انسان بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. در گذر زمان و در پرتو گسترش ارتباطات، وابستگی‏های مادی و معنوی، منافع متقابل بشری، وجدان و احساس مشترک در قبلا مشکلات و معضلاتی که حیات نوع بشر را به مخاطره می‏افکند؛ حساسیت و گرایش افکار عمومی به حقوق فردی انسان‏ها

افزایش یافت و این ضرورت احساس شد که باید ریشه‏ها و عوامل وقوع جنگ با الهام از اندیشه‏ها و رویکردهای بشردوستانه، هدایت و کنترل شود و با توجه به دخیل بودن بشریت در این مناقشات، اصل شرافت، حیثیت و نجات بشر ملاک اعمال و اقدامات قرار گیرد، نه مقتضیات و ضرورت‏های نظامی. (1) در حقیقت، قوانین بشردوستانه‏ی بین‏المللی باید دو مقوله‏ی متناقض، یعنی ملاحظات انسان‏دوستانه و مقتضیات نظامی را با هم سازگار کنند. به قول «اپنهایم«، از نظر تئوری، اصل منفعت و ضرورت هرگز نمی‏تواند عامل مشروع نادیده گرفتن حقوق جنگ باشد.

»ملاحظات انسان‏دوستانه» حسن تفاهم و مروت را در پی دارد؛ در حالی که «ضرورت«، آن طور که رومیان قدیم می‏گفتند، قانون نمی‏شناسد. (2).

از آنجا که در تنظیم قوانین انسان‏دوستانه علاوه بر قانون، اخلاق نیز مدنظر بوده، تلاش شده که «ضرورت‏ها» به آن مقید شود. در این راه، حتی اگر توفیق اندکی به دست آید، گام بلندی برای انسانی کردن حقوق جنگ برداشته شده است. هر چند این واقعیتی انکارناپذیر می‏باشد که ضرورت و نیاز یکی از نقاط ضعف انسان است که به اصل «خیرخواهی نسبت به دیگران» خدشه وارد می‏کند، (3) اما چون قوانین انسان‏دوستانه‏ی بین‏المللی تا حد ممکن براساس فطرت بشری تنظیم شده‏اند، عرف بین‏المللی نیز با اصول انسانی و موازین عقل و وجدان سلیم هماهنگ است و در مقدمه‏ی پروتکل سال 1977 نیز بدان اشاره شده است، قوانین مزبور از منابع معتبر حقوق جنگ به شمار می‏آیند. طبق نخستین قانون انسان‏دوستانه‏ی بین‏المللی، هر رزمنده باید از کشتن مجروحان و بیماران و شکنجه دادن افراد دشمن و رفتار موهن با آنها خودداری کند و زمانی که دشمن به دلیل از کار افتادن سلاح یا تسلیم خود، از ادامه‏ی جنگ ناتوان است، از کشتن وی بپرهیزد. این اصل بنیادین قواعد انسان‏دوستانه‏ی بین‏المللی در ماده‏ی 23 کنوانسیون 1907 لاهه وضع شده است و ماده‏ی 38 پروتکل نخست و ماده‏ی 7 پروتکل دوم 1977 نیز آن را تأیید کرده‏اند.

در کل، «حقوق بشردوستانه‏ی بین‏المللی«، فارغ از هر قید و شرطی و در هر زمان و مکانی رعایت حقوق عینی و ذاتی افراد انسانی را مدنظر دارد؛ زیرا با منافع آحاد بشریت و وجدان حقوقی جامعه‏ی بین‏المللی ارتباط تنگاتنگی دارد که در صورت نقض آن، ارزش‏ها و کرامت انسانی خدشه‏دار خواهد شد؛ موضوعی که مسئولیت بین‏المللی دولت ناقض را در پی خواهد داشت.

با وجود تصویب این قوانین، نداشتن ضمانت اجرایی کافی و حاکمیت قدرت‏های بزرگ در شورای امنیت سازمان ملل – که اکثر جنگ‏های بین‏المللی به دست آنها یا با پشتیبانی آنها بروز می‏کند – این قوانین را ناکارآمد کرده و همچنان حقوق بشردوستانه‏ی بین‏المللی در جنگ‏ها، به ویژه به دست ارتش‏های تجاوزگر نقض می‏شود.

به هر حال، ناکارآمدی قواعد حقوق جنگ در اوایل دهه‏ی 80 میلادی (22 سپتامبر 1980 برابر با 31 / 6 / 1359) به حمله‏ی همه‏جانبه‏ی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران منجر شد. در این حمله، نیروهای عراقی با استفاده از اصل غافل‏گیری به راحتی از مرزهای بین‏المللی عبور نمودند و پس از چند روز درگیری با مدافعان محلی، هزاران کیلومتر مربع از خاک ایران را اشغال کردند.

رژیم بغداد در توجیه تهاجم خود، آن را اقدامی برای بازپس‏گیری اراضی عربی از جمله شط العرب (اروندرود(، عربستان (خوزستان) و جزایر سه‏گانه (تنب‏بزرگ، تنب‏کوچک، ابوموسی) اعلام کرد؛ ادعای بی‏اساسی که بهانه‏ای بیش نبود؛ چرا که پیروزی انقلاب اسلامی ایران و وحشت از بروز چنین انقلابی (با توجه به شیعه بودن اکثریت مردم عراق) در عراق و در نتیجه، سرنگونی رژیم بعث به منزله‏ی مهم‏ترین عامل این تهاجم همه‏جانبه تلقی می‏شد.

»فب‏مار«، تحلیلگر سیاسی امور عراق، بر این باور است که «بی‏گمان، جنگ عراق علیه ایران به منزله‏ی یکی از خونین‏ترین و ویرانگرترین جنگ‏های بشریت، حاصل پیش‏داوری غلط و حساب نشده‏ی صدام حسین بود. وی در حالی که با خوش‏خیالی سرنگونی شاه ایران را سرآغاز رهبری خود بر جهان

عرب و حاکمیت استراتژیک خلیج فارس می‏پنداشت، ناگهان انقلاب اسلامی ایران و گسترش دامنه‏ی امواج آن را تهدید خطرناکی برای ادامه‏ی حاکمیت حزب بعث یافت.» (4).

در این میان، به نظر می‏رسد کشورهای استکباری شرق و غرب در پیش‏داوری و تحلیل نادرست حکام بغداد از اوضاع ایران پس از انقلاب اسلامی و تشویق این رژیم به آغاز تهاجم گسترده علیه جمهوری اسلامی، نقش بسزایی داشتند.

در تأیید مطلب مزبور، صدام حسین در مصاحبه با «جوزپه جوسکا«، خبرنگار ویژه‏ی نشریه‏ی کوریره دلاسرا، چاپ ایتالیا (شماره‏ی 28 ژوئن 1983 برابر با 7 تیر 1362(، تأکید می‏کند: «جنگ عراق با ایران تنها یک نبرد منطقه‏ای نیست، بلکه امروز عراق به نمایندگی از سوی تمام جهان متمدن با نظام ایران می‏جنگد و کشورهای غربی در این زمینه باید از ما سپاس‏گزار باشند.» (5) این اعتراف صدام پس از سه سال از آغاز تهاجم عراق به ایران، از نادیده گرفتن موازین حقوق بین‏الملل، به ویژه منشور ملل متحد (بند 1 ماده‏ی 33) حکایت دارد.

کتاب حاضر نه درصدد بررسی ابعاد حقوقی این تجاوز، بلکه در پی آن است تا میزان پای‏بندی دولت عراق را به حقوق بشردوستانه‏ی بین‏المللی (قواعد و مقررات حاکم بر جنگ(، به ویژه قراردادهای 12 اوت 1949 ژنو و پروتکل‏های الحاقی 1977 – که خود نیز آنها را پذیرفته و نسبت به اجرای‏شان متعهد شده است – روشن کند. مطالب کتاب در پنج فصل سازمان‏دهی شده است:

در فصل اول سیر تکوین و تکامل حقوق جنگ درج شده است ضمن آنکه در آن به رویه‏ی قضایی بین‏المللی و عملکرد سازمان ملل متحد در قبال حقوق بشردوستانه نیز به طور مختصر اشاره شده است. با توجه به موضوع کتاب، تدوین این فصل برای آشنایی خواننده با حقوق بشردوستانه بین‏المللی، ضروری به نظر می‏رسید.

در فصل دوم، رفتار دولت عراق با افراد و اهداف غیرنظامی و وجود موانع قانونی درباره‏ی این گونه اعمال بررسی می‏شود.

در فصل سوم، رفتار دولت عراق با افراد نظامی در صحنه‏ی نبرد و اسیران جنگی در اردوگاه‏های عراق با ذکر مصادیقی از این رفتارها با تأکید بر منع این گونه رفتارها در قراردادهای چهارگانه‏ی 12 اوت 1949 ژنو و پروتکل الحاقی سال 1977 بررسی می‏شود.

در فصل چهارم، به استفاده‏ی گسترده‏ی دولت عراق از سلاح‏های مرگبار شیمیایی و در فصل پنجم به سایر روش‏های منع شده در جنگ پرداخته می‏شود.

این نوشته فقط گوشه‏ای از عملکرد دولت عراق را در جنگ هشت ساله علیه جمهوری اسلامی بررسی می‏کند و پرداختن به ابعاد حقوقی و موارد نقض حقوق بشر به دست رژیم عراق، نیازمند تحقیقاتی بسیار گسترده و درج آن در صدها کتاب می‏باشد. امید است این کوشش خدمتی هر چند اندک برای آگاهی ملت قهرمان و حماسه‏ساز ایران به حساب آید.

یادآوری می‏شود متن اولیه‏ی این کتاب را نگارنده برای تهیه پایان‏نامه‏ی کارشناسی ارشد و براساس معیارهای حقوق بشر، مندرج در متون نظری و علمی تنظیم کرده است. بنابراین اگر در جای جای آن، قوانین حقوق بشردوستانه، پایه و اساس رد یا پذیرش مواضع و رفتار دو نیروی متخاصم قرار گرفته، این بدان معنا نیست که قوانین مزبور صددرصد صحیح و مبتنی بر ارزش‏های حقیقی، دینی یا خدامحوری تنظیم شده‏اند. آشکار است که پدیدآورندگان حقوق بشردوستانه، جملگی از اهداف و انگیزه‏های واحد برای تحقق صلح واقعی و همزیستی مسالمت‏آمیز برخوردار نبوده‏اند؛ به ویژه اینکه امروزه که قدرت‏های بزرگ با استفاده‏ی ابزاری از عامل حقوق بشر، علیه ملل مستضعف جهان، ظلم و توطئه‏های پی در پی روا می‏دارند. در نتیجه اهداف و انگیزه‏های آنان در تلاش برای حفاظت از حقوق بشردوستانه، مورد تردید است.

از طرفی چنانچه قوانین اسلام در حوزه جنگ، دفاع و صلح مورد مطالعه و دقت قرار گیرد. بدون شک قوانین بهتر و مناسب‏تری در مقایسه با قوانین فعلی حقوق بشردوستانه، می‏توان جایگزین کرد. به هر تقدیر، تأکیدهای مکرر کتاب بر قوانین حقوق بشر، خود دستاویز محکمی است که نشان می‏دهد جمهوری اسلامی ایران و رزمندگان آن حتی براساس این قوانین و گفتمان حقوقی مورد پذیرش مجامع بین‏المللی، از جمله استکبار جهانی و اردوگاه خصم، مظلوم واقع شده‏اند.

بی‏گمان، هر گونه عیب، خطا و نقصان در این نوشته متوجه اینجانب است. تذکر عزیزانی که زحمت مطالعه این کتاب را به خود می‏دهند، موجب سپاس فراوان است.


1) حسین شریفی طرازکوهی، مجموعه مقالات حقوق جنگ، تهران: انتشارات دانشگاه امام حسین (ع(، چاپ اول، 1375، ص 12.

2) ناصر قربان‏نیا، اخلاق و حقوق بین‏الملل، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، انتشارات سمت، چاپ اول، 1378، ص 156.

3) دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، مجله تحقیقات، شماره 18، تابستان و زمستان 1375، ص 154.

4) ا. مور تایمر لوئیز، بررسی کشور عراق، مترجم سید جلیل صالحی (ماهیدشتی(، کرمانشاه: انتشارات باغ ابریشم، 1379، ص 218.

5) روزنامه رسالت، 9 / 6 / 1365.