شهرام چوبین
در حالی که بسیاری معتقدند سلاحهای هستهای به صورتی فزاینده، نقش خود را در امنیت بین المللی از دست میدهند؛ کشورهای دارندهی آنها، یا از موجودی سلاحهای هستهای خود میکاهند و یا در مواردی آنها را به کلی بر میچینند. در مقابل، برخی کشورها مانند عراق و کره شمالی برعکس عمل میکنند و برخی نیز همچون چین، روسیه، هند و پاکستان به جای این که از تأکید بر اهمیت مطلوبیت سلاحهای هستهای بکاهند، تأکید بیشتری بر آن میورزند.
دیدگاه غرب اغلب براساس تجربیات خود چنین فرض میکند که نیاز کمتر به سلاحهای هستهای، امنیت بیشتری در پی خواهد داشت که حاصل آن، پایان جنگ سرد میباشد. به طور کلی، کشورهایی که به احتمال زیاد درصدد گسترش و توسعه برنامههای هستهای هستند، در قوسی قرار دارند که از خاور میانه شروع شده و با گذر از خلیج فارس و شبه قاره هند به شرق آسیا ختم میشود. این ناحیه همواره شاهد درگیریهای گوناگون بین دولتها، تنشها، مداخلات و بحرانهای سیاسی بوده است. در حال حاضر بسیاری از مسائلی که به این درگیریها دامن میزنند، از میان رفتهاند؛ با این حال، هنوز روشن نیست که ادامهی منازعات دلیلی برای تولید
سلاحهای هستهای باشد.
ایران در جامعه بین المللی به عنوان کشوری شناخته میشود که در زمینه دستیابی به سلاحهای هستهای بیشتر نگرانیها را ایجاد کرده است. اظهاراتی که درباره برنامه تسلیحاتی پنهانی بیان میشود همچون فوریت و اضطرار و نقض تعهدات ایران، به موجب پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای (1))NPT(، بیشتر حاکی از عزم ایران دارد. برخی ناظران در بیان منطق برنامههای هستهای ایران، عواملی همچون: محیط نا امن منطقه، دارا بودن برخی همسایگان از قدرت هستهای و تجربهی ایران در حملات شیمیایی عراق و غیره را یادآور میشوند. برخی نیز تلاش ایران برای کسب تواناییهای هستهای را موضوعی تلقی میکنند که با گذشت زمان خواه ناخواه به وقوع خواهد پیوست و زمان وقوع آن احتمالا زودتر از آن است که پیشبینی میشود. بیشتر ناظران همچنین ایران را عامل احتمالی تکثیر سلاحهای هستهای میدانند و به همین دلیل به بررسی راههایی به تأخیر انداختن برنامههای هستهای این کشور و یا ارزیابی پیامدهایی که این برنامهها ممکن است برای منافع غرب در بر داشته باشد، میپردازند.
این مقاله بر آن است تا نشان دهد، در حالی که ایران در منطقهای بی ثبات قرار دارد، انگیزههای آن برای ایجاد سلاحهای هستهای بیشتر انگیزههایی عام است تا خاص. به استثنای تهدید جدی عراق، بی ثباتیهای موجود در اطراف ایران مربوط به امنیت ملی هستند که مستلزم داشتن سلاحهای هستهای نیست، چرا که این سلاحها برای مقابله با آنها مناسب نیستند. این مقاله مزایا و مضرات سلاحهای هستهای برای ایران را مورد بحث قرار میدهد؛ دربارهی مشکلاتی که این سلاحها برای ایران به وجود میآورند و پیامدهایی که تولید این نوع سلاحها برای امنیت ایران به بار
خواهند آورد – حتی با وجود عدم اطمینان قابل ملاحظهای نسبت به نقش، کارکرد و سودمند بودن سلاحهای هستهای به طور اعم و نیز قابلیت کاربرد یا » قابلیت استقرار » (2) آنها در مناطق دیگر – جای بحث، بسیار است.
این بحث تازه در ایران آشکارا وجود دارد و باید پرورش یافته و تشویق شود. تصمیم گیری درباره امنیت ملی باید به گونهای آشکار مورد بحث قرار گیرد، به ویژه اگر این تصمیمگیریها در بردارندهی پرسشهایی باشند که متضمن فرضیاتی دربارهی فن آوری و سیاست هستند و کاملا درک نشدهاند. این امر به ویژه هنگامی مصداق پیدا میکند که بدانیم صحنهی سیاست در ایران نسبتا باز است، ولی فرهنگ راز داری در مورد امنیت ملی، همچنان دشمن بحثهای آزاد و آگاهانه باقی مانده است. در این حوزه، هزینه سیاستهایی که مبتنی بر فرضیات نادرست و یا برنامهریزیهای نامنسجم هستند، ممکن است بسیار بالا و مخرب باشد. این مقاله، در پی آن است که با تمرکز بر مباحثی که در داخل ایران وجود دارد، مطالبی را برای روشن ساختن بعضی از موضوعات مطالبی را ارائه دهد و امیدوار است که چارچوبی برای پژوهشها و تحلیلهای بعدی ارائه باشد.
مقالهی حاضر، نسبت به این موضوع که آیا ایران باید به ساخت سلاحهای هستهای اقدام کند یا خیر؟ موضعگیری میکند. از دیدگاه این مقاله، ایران در صورت بروز مجدد تهدید از جانب عراق با احتیاط باید راهکار هستهای را مد نظر قرار دهد، اما در صورت نبود تهدید هستهای روشن و آشکار، اتخاذ یک رویکرد هستهای علنی به زیان منافع این کشور خواهد بود.
برای تحلیل نقش بالقوهی سلاحهای هستهای در امنیت ایران، لازم است نقش و کارکرد سلاحهای هستهای مورد بحث قرار گیرد تا موضوعات مربوط به امنیت ایران روشن شود. بدین منظور، نخست باید دانست که امنیت ایران تابع برداشتهای موجود از تهدید جاری و تعریف ارائه شده از منافع است که این موارد به نوبهی خود تحت تأثیر تجارب تاریخی و به ویژه تجارب اخیر این کشور قرار دارند. منافع ایران در مفهوم گسترده، تابع موارد زیر است: تمامیت ارضی، نفوذ (و منزلت) و رفاه اقتصادی. و این موارد به نوبهی خود تحت تأثیر تجربیات اخیر ایران که اهمیت زیادی برای استقلال، خود اتکایی، آمادگی و خود بیانی فرهنگی قائل است، قرار دارند. جریانات احساسی دیگر نیز قابل توجه هستند، مانند این که از نظر تاریخی در حق این کشور ظلم شده و چنان که باید و شاید، منزلت خود را باز نیافته است. (همچنین گرایش به نفرت از پذیرفتن خطر (ریسک پذیری) به کار بردن ظرافتهای بیش از حد و عدم اعتماد زیاد به راه حلهای نظامی در این کشور وجود دارد(.
بدین ترتیب، برداشت رهبران ایران از یک موضوع به عنوان تهدید از همین منافع، گذشتهی تاریخی، تجارب و ایدئولوژی حاکم بر این کشور یا برداشت گزینشی، ناشی میشود. تهدیدات نسبت به ایران ناشی از این واقعیت است که این کشور دارای همسایگان بسیاری است، این همسایگان یا دچار بی ثباتی هستند و یا رابطهی متقابل نامطلوبی با این کشور دارند و بی ثباتی آنها به ایران سرایت کرده و یا باعث کشانده شدن جمهوری اسلامی به امور داخلیشان میشود. روابط ایران با عراق خصمانه باقی مانده است و با افغانستان روابط پر تنش دارد. رابطه ایران با پاکستان تیره میباشد و روابطهاش با ترکیه نیز از زمان به سر کار آمدن جمهوری اسلامی مسیر صحیحی داشته است، بی آنکه هیچ گاه گرم باشد. در هیچ یک از این موارد، به جز در موارد عراق، ایران متوسل به زور نشده است. روابط ایران با دیگر دولتهای منطقه، از جمله دولتهای شمالی، روسیه و دولتهای خلیج، روابط حسنه و در حال بهبود
است.
وضعیت داخلی ایران با ثبات است، در زمینهی تغییرات مرزی این کشور موضعی محافظه کارانه دارد و با هیچ گونه تهدید واقعی رو به رو نیست. حال، چگونه ممکن است بی ثباتیهای موجود به تهدیدات نظامی تبدیل شوند؟
1 – بروز بحران در روابط با یک همسایه مجهز به سلاحهای هستهای (عراق(؛
2 – وقوع جنگ متعارف با یک کشور همسایه (عراق(؛
3 – بروز اعمال خراب کارانه در ارتباط با یک کشور همسایه (عراق، ترکیه، پاکستان و افغانستان(؛
4 – تسری درگیریهای منطقهای (ارمنستان، آذربایجان، افغانستان و عراق(؛
5 – ارعاب از جانب همسایگان (ترکیه(؛
6 – تهدیدات متعارف از جانب قدرتهای خارجی (اسراییل و آمریکا(؛
7 – ابهام هستهای به دلیل تهدیدهای خارجی (اسراییل و آمریکا(.
1) Nuclear Non-Proliferation Treaty.
2) Transplantability.