احتمال تبدیل شدن ایران به یک قدرت هستهای یا تقریبا هستهای همچون اسراییل و عراق، از موضوعاتی است که دولت جدید آمریکا با آن رو به رو میباشد. بر همین اساس، موازنه استراتژیک جدیدی در خاورمیانه، به گونهای مطمئن و آرام در حال ظهور است که میتواند پیامدهای دامنه داری برای منافع آمریکا در این منطقهی حیاتی، در بر داشته باشد. در این زمینه مهمترین نگرانی، از هم پاشیدن فرایند صلح اعراب و خارج از آن میباشد. در این باره دو موضوع از اهمیت ویژهای برخوردارند: نخست، این احتمال که افزایش خشونت بین اسراییل و فلسطینیها میتواند از کنترل خارج شده و موجب درگیری وسیعتری بین اعراب و اسراییل شود؛ دوم این که، تضعیف تحریمهای سازمان ملل و نبود بازرسان سازمان ملل در عراق، و همچنین بالا بودن قیمتهای نفت، توان صدام حسین را برای بازسازی برنامههای سلاح کشتار جمعی (1))WMD(و از جمله برنامه سلاحهای هستهای افزایش داده است.
این رویدادها، احتمال افزایش برنامه و راهکار دستیابی ایران به سلاحهای
هستهای را بیشتر میکند. مؤثرترین روش برای جامعه بین المللی جهت به تأخیر انداختن یا پیش گیری از برنامه سلاحهای هستهای ایران آن است که مطمئن شود عراق هرگز به طور جدی برنامههای هستهای یا بیولوژیکی خود را بازسازی نخواهد کرد. در این باره، شهرام چوبین در مقاله خود، خواننده را متقاعد میکند که تنها تهدید نظامی جدی که تلاش ایران را در زمینه برنامه سلاحهای هستهای توجیه مینماید، تهدید از جانب عراق میباشد. متأسفانه شواهد کافی در این زمینه وجود دارد که عراق همچنان مصمم به ساخت سلاح هستهای است. بنابراین، نگرانیهای ایران باید بسیار جدی گرفته شود. اخیرا دو کتاب به چاپ رسیدند که یکی از آنها آخرین عضو هیئت UNSCOM، ریچارد باتلر و دیگری توسط خضر حمزه، فیزیکدان هستهای عراقی – که در برنامه هستهای عراق کرده است – به رشتهی تحریر درآمده. این دو کتاب به خوبی نشانگر مصمم بودن رهبری عراق به ادامه برنامههای هستهای و دیگر سلاحهای کشتار جمعی میباشد، که این امر نادیده انگاشتن معاهدات سازمان ملل به حساب میآید، معاهداتی که عراق یکی از طرفهای آن به شمار میرود. این تصمیم همچنین با قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی (2) (IAEA(- نهاد مأمور نظارت بر فعالیتهای هستهای عراق – تعارض دارد. (3).
از آنجا که گمان میرود ایرانیها این کتابها را بخوانند، بنابراین، به نظر میرسد دلایل خوبی برای نگرانی از فعالیتهای هستهای عراق داشته باشند و در این راستا تعدادی از اقدامات متقابل جایگزین، از جمله راهکار سلاحهای هستهای از مد نظر قرار دهند. همچنین، باتلر در کتاب خود چنین استدلال میکند که سلاحهای کشتار جمعی برای صدام که ادعا میکند برای رهبری جهان عرب فردی شایسته و تواناست، از اهمیت اساسی برخوردار است. (4).
او مینویسد: » ناکامی جامعه جهانی برای مقابله مؤثر با صدام حسین – مردی که مصمم است به هر قیمتی به سلاحهای کشتار جمعی دست یافته، آنها را ذخیره کرده و حتی در صورت امکان، در تعقیب اهداف شخصی و سیاسیاش از آنها استفاده کند
– مسألهی بسیار عمیقی است و بحرانی را در مدیریت امنیت جهانی پدید میآورد. » (4).
نوشتههای خضر حمزه از صدام حسین و تمایل او به ساخت بمب، بسیار جذاب است. وی در کتاب خود تصویر بسیار وحشتناکی از عزم صدام حسین برای به دست آوردن سلاحهای هستهای و تلاش بیامان او برای نیل به این هدف، ارائه میدهد. دلایل زیادی مبنی برا ین که عراق در پی شکست نظامی در سال 1991 و تصویب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، برای مجازات این کشور، همچنان برنامه سلاحهای هستهای خود را حفظ کرده است، وجود دارد. از سال 1998 هیچ بازرسی در عراق حضور نداشته است و این موضوع نشان میدهد صدام ممکن است به اندازه کافی در برنامههای هستهای خود پیشرفت کرده باشد و هم زمان با تضعیف تحریمها و بالا رفتن قیمتهای نفت، افزایش درآمدهای این کشور فرصتهای بیشتری را برای خرید مواد قابل شکافت در بازارهای سیاه، جهت ساخت یک یا دو
بمب در اختیار عراق قرار دهند. دکتر حمزه بر این باور است که هنگامی که صدام بیش از یک بمب داشته باشد، احتمالا آن را آزمایش خواهد کرد. (5) جالب این که، انجام آزمایش هستهای چه در داخل خاک عراق و چه در یک کشور ثالث مانند پاکستان، حمایت گستردهی جهان اسلام را برخواهد انگیخت. حتی متحدین نزدیک آمریکا همچون مصر و اردن نیز شاهد حضور مردم خود در خیابانها در استقبال از این تحول، به عنوان راهی برای مقابله با توانایی هستهای اسراییل و حمایت آمریکا از اسراییل خواهند بود.
همه این رویدادها به طور جدی، بی ثباتی در ایران را دامن خواهد زد. گرچه ایرانیها نیز با عدم حل و فصل منازعه اعراب و اسراییل دم از مخالفت با ایالات متحده و اسراییل میزنند، اما میدانند که این امر بیشتر برای آنها جنبهی سیاسی و ایدئولوژیک دارد و نه جنبهی حیاتی؛ یعنی موضوع اعراب و اسراییل، مسألهای نیست که امنیت آنها را به خطر اندازد، بلکه عراق تهدیدی واقعی برای ایران ایجاد میکند و هر دولتی که در ایران سر کار باشد – صرف نظر از ماهیت رهبری آن – هر گونه تحول عمده در عراق را به طور جدی زیر نظر میگیرد. از این رو، روشن است که اگر نیروهای معتدل و میانهرو در تهران به رهبری خاتمی، سرانجام موفق به در دست گرفتن کلیهی ابزارهای مهم قدرت از جمله نیروهای مسلح و انتظامی، قوه قضاییه و دستگاههای اطلاعاتی شوند، بعید است که نگرش آنها نسبت به عراق از برادران محافظه کارترشان چندان متفاوت باشد. در واقع، بیشتر اصلاح طلبان در زمینه ابراز احساسات ملی گرایانه، هم سویی قابل توجهی با محافظه کاران از خود نشان میدهند. این امر در این واقعیت بازتاب مییابد که برخی از سرسختترین
منتقدان مشارکت ایران در برنامههای بینالمللی کنترل تسلیحات، دیدگاههای معتدل و اصلاح طلبانهای در سیاست داخلی دارند.
اگر جو حاکم ایران بر دولت فشار زیادی وارد آورد تا راهکارهای هستهای را مد نظر قرار دهد، چالش واقعی برای دولت هنگامی رخ خواهد داد که مجبور شود به سمت نقطهای قدم بردارد که در آنجا باید آشکارا از خطوط قرمز گذشته و تعهدات خود را در زمینه عدم گسترش سلاحهای هستهای)NPT(نقض کند. در این صورت، دولت یا باید به طور رسمی و قانونی از پیمان خارج شود تا به جهانیان نشان دهد که در پی دستیابی به سلاحهای هستهای است، و یا این که با برنامهای پنهانی، به فعالیت هستهای بپردازد و این خطر را به جان بخرد که در صورت فاش شدن فعالیتش با خشم جامعه بین المللی و از جمله تحریمهای بینالمللی رو به رو خواهد شد. ابهام در مورد سیاستهای هستهای عراق احتمالا در تعیین تصمیمات ایرانیها نقش مهمی خواهد داشت. اگر تهدید عراق بر طرف شود، ایران با هستهای شدن چه آشکارا و چه پنهان، بهای سنگینی خواهد پرداخت و ممکن است به آن موقعیت یا قدرتی که امید دستیابی بدان را داشته است، برسد. جنبههای منفی برنامه تسلیحات هستهای ایران بسیار قابل توجه هستند، علاوه بر این به گفته شهرام چوبین و فریده فرهی، ایجاد نیروی پشتیبان موشکی لازم، برای پرتاب این سلاحهای هستهای نیز کار آسانی نمیباشد. همانطور که در مقاله ریچارد اسپایر هم به آن اشاره شده است.
با توجه به این مطالب، » مرکز نیکسون » (6) برای درک بهتر نیازها و نگرانیهای امنیتی ایران و همچنین یافتن راههایی برای منصرف کردن ایران در پیش گرفتن برنامه سلاحهای هستهای، دست به فعالیتهایی زده است. با توجه به نگرانیهایی
که درباره فعالیت ایران در زمینه سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی وجود دارد و برنامه موشکی این کشور نیز به خوبی جا افتاده است، مسأله سلاحهای هستهای بسیار مهم میباشد. سلاحهای هستهای، طبقهای از سیستمهای تسلیحاتی را تشکیل میدهند که به راستی موازنهی قوا در منطقه را تغییر میدهند. بنابراین برای مطالعات ما، از اهمیت اساسی برخوردارند.
این متن، اولین مقابله درباره این موضوع است. مقالههای دیگری در پی خواهند آمد که به شماری از راهکارهای واقع بینانهای که فرا روی ایران میباشد، اختصاص دارند، که در صورت تلاش ایران در تعقیب برنامه سلاحهای هستهای، به واکنش کشورهای همسایه از جمله اسراییل و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس میپردازند. چهار مقاله موجود در این کتاب تعدادی از این موضوعات را در بر میگیرند.
جفری کمپ (7) در نخستین مقاله خود، تحت عنوان » راهکارهای هستهای ایران » چنین استدلال میکند که دولت ایران در رابطه با راهکارهای هستهای خود با تعدادی معضل حاد رو به رو میباشد. از یک سو این کشور به دلیل تهدید عراق، برای برنامههای هستهای خود دلایل واقعی دارد. و از سوی دیگر، کشوری است که یکی از طرفهای پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای)NPT(محسوب میشود. با این همه، بیشتر دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، بر این باورند که این کشور برنامه سلاحهای هستهای خود را به صورت پنهان – و غیر قانونی – در پیش گرفته است. نقض NPT برای ایران، خطر تحریمهای بین المللی را در بر دارد. خروج رسمی و قانونی از پیمان، نشان دهنده نیت و قصد داشتن سلاحهای هستهای و یا استفاده از آنهاست، بنابراین احتمال واکنشهای شدید آمریکا و کشورهای منطقه را بر خواهد
انگیخت. سطح و ماهیت این واکنش، بستگی به ماهیت دولت ایران خواهد داشت. در حال حاضر، احتمالا ایران به طور پنهانی برنامهی هستهای خود را تعقیب میکند و مراقب است که از خطوط قرمز عبور نکند تا باعث وضع تحریمهای بینالمللی نشود. شهرام چوبین در مقالهی خود تحت عنوان » محیط استراتژیک ایران و سلاحهای هستهای » ، به بررسی فایده سلاحهای هستهای – با توجه به قابلیت کاربردشان – در وضعیت امنیتی کنونی ایران میپردازد. به عقیدهی وی، هواداران سلاحهای هستهای در ایران استدلالهای کلی گرایانهای ارائه میکنند. آنها ویژگیهای محیط استراتژیک را نادیده میگیرند. چوبین از طریق تحلیل مسائل استراتژیکی که ایران در رابطه با کشورهای هم مرزش با آنها مواجه است، چنین نتیجه میگیرد که به استثنای عراق، خطر دیگری که با برنامه سلاحهای هستهای قابل مهار باشد، ایران را تهدید نمیکند. به نظر چوبین، ایران احتمالا راهکار هستهای خود را در صورت تجدید تهدید عراق، برای خود محفوظ نگاه خواهد داشت، اما در غیر این صورت سلاحهای هستهای برای منافع ایران زیانبار خواهند بود.
فریده فرهی در مقاله خود تحت عنوان » داشتن یا نداشتن؟ » که در مورد بحث داخلی پیرامون سلاحهای هستهای میباشد، به بررسی بحث عمومی فزاینده در ایران (دربارهی احتمال در پیش گرفتن برنامه سلاحهای هستهای و این که این بحث، چه مفهومی برای سیاست خارجی ایران میتواند داشته باشد(، میپردازد. به نظر او، در حالی که ممکن است بحث عمومی به طور مستقیم بر فرایند تصمیم گیری در پشت صحنه تأثیر نگذارد، با این حال روشنگر » افکار گوناگونی » خواهد بود که تصمیم گیرندگان ایرانی با آنها سر و کار دارند. کسانی که مخالف برنامه سلاحهای هستهای هستند، ضمن اشاره به هزینههای سنگین اقتصادی و محدودیتهای تکنولوژیکی این برنامه، استدلال خود را بر این ایده بنا مینهند که به هنگام آسیب
دیدن روابط بین المللی، امنیت نیز کاهش مییابد. از سوی دیگر، هواداران برنامه هستهای بر مبنای نظریه واقع گرایانه روابط بین الملل، استدلال میکنند که سیاست خارجی ایران باید کمتر به روابط عمومی بپردازد و بیشتر به فکر قدرت چانهزنی باشد. با این تفاسیر، هر دو دیدگاه معتقدند که پای بندی ایران به پیمانهای بین المللی همچون NPT و CWC دست آوردی برای این کشور نداشته است.
مقاله ریچارد اسپایر، با عنوان » موشکهای ایران و ظرفیت آنها » ، به بحث درباره جنبههای فنی برنامههای موشکی ایران و راهکارها و محدودیتهای حاصل از آنها میپردازد. همچنین نویسنده در مقالهی خود به بررسی تفاوت بین موشکهای بالستیک و کروز بر حسب برد، ظرفیت و دیگر متغیرها میپردازد. وی سپس انتخابهای ایران را در مورد توانمندی پرتاب تسلیحات متعارف، بیولوژیکی، شیمیایی و هستهای را به وسیله موشکها مورد توجه قرار میدهد.
جفری کمپ
مدیر برنامههای استراتژیک منطقهای
1) Weapons Of Mass destruction.
2) International Atomic Energy Agency.
3) Richard Butler , The Greatest Threat: Iraq , Weapons Of Mass destruction and the crisis of global security (public affairs:New York ,2000(. Khidhir Hamza With jeff stein, saddams bombmaker: The Terrifying Inside Story Of the Iraqi Nuclear and Biological Weapon Agenda (Scribner: New York , 2000(.
4) Botler , p. Xix.
5) Khidhier Hamza, On the Record Remarks at 34 Carnegie Endowment for International peace, Issue Brief, vol, 111, No.34.November 21, 2000.
6) Nixon Center.
7) Geoffrey Kemp.