شهدا در صف شهداى کربلا هستند
شما که براى اسلام بپا خاستهاید و جان و مال نثار مىکنید، در صف شهداى کربلا هستید، چرا که پیرو مکتب آنانید. (1).
تاریخ 4 / 8 / 57
شهادت همیشه از خسارت محفوظ است
ممکن است که انسان تخیل بکند که ما رفتیم به جنگ با کفار مثلا و کشته شدیم، خیال بکند که این ضرر است، لکن این ضرر نیست، کشتهها پیش خدا زندهاند، اجرهایى که آنجا هست ربطى به این عالم ندارد. اینکه براى خداست، همیشه نفع دارد، همیشه از خسارت محفوظ است. مردهاى تاریخ بسیارشان تنها ایستادند در مقابل قدرتها. (2).
تاریخ 28 / 8 / 57
من به شهیدان حسرت مى برم
من به جوانان عزیز و غیورى که جان خود را نثار راه دوست کردهاند، حسرت مىبرم. (3).
تاریخ 1 / 9 / 57
شهدا از خدا هستند
من نمىدانم با چه بیانى از این جوانهایى که در طول این مدت فداکارى کردند تشکر کنم. آنقدرى که مىتوانم عرض کنم این است که این مطلب براى خداست و ما هم از خدا هستیم «انا لله» و به سوى او هم مىرویم، دیر و زود خواهیم رفت و چه بهتر که در این راهى که داریم قهرا به آن طرف مىرویم با یک توشه باشد و آن توشه، توشه توحید است، توشه خدمت به اسلام است. من نمىتوانم براى جوانى که براى خدمتگزارى به اسلام شب تا صبح، شب زندهدارى مىکند، در حال خطر واقع مىشود، مجاهده مىکند، ارزش براى این، ما نمىتوانیم حساب بکنیم که ارزش این چقدر است. اجرت این چقدر است. مگر غیر از خدا مىتواند کسى به این اعمال پاداش بدهد؟ مگر طبیعت و زینتهاى طبیعت پاداش یک موجودى است که براى خدا قیام کرده است و براى خدا خودش را به خطر انداخته است؟ آن چیزى که دل ما را خوش مىکند این است که براى شما پیش خداى تبارک و تعالى یک حسابى باز است والا ما نمىتوانیم از شماها تشکر کنیم یا خداى نخواسته به شما اجر بدهیم. ما همچو قدرتى نداریم، آنچه هست این است که شما از خدا هستید، براى خدا هم خواهید بود و خدا هم اجر شما را مىدهد اجرى که خدا مىدهد، آن ارزش دارد، ارزش عمل شما آن است که خدا به شما مىدهد «ان لله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة» (4) جنت، آن جنتى که لقاى خداست، جنتى که لقاى دوستان خداست، آن براى شما کافى است. (5).
تاریخ 26 / 6 / 58
شهدا نور انقلابند
شهدا نور انقلابمان و خواهران و برادران معلول سرمایهى انقلاب اسلامى ما هستند. (6).
تاریخ 22 / 11 / 58
شهدا براى اسلام هستند
من باید یک تسلیت به سرتاسر ایران و تبریک عرض کنم و خصوصا به خوزستان و اخص، بالاخص به دزفول عرض کنم براى اینکه آنطور روح مقاومت دارند و آنطور مردانه قیام کردند و مشغول به مقابله با دشمن هستند و تسلیت به کسانى که جوانهایشان را از دست دادند و ما همه هستیم، همه شریک هستیم، جوانها مال همان تنها پدر و مادرها نبود، جوانها مال اسلام بود. پیغمبر اسلام تسلیت به شما مىگوید، مصیبت بر اسلام وارد شده از آنها تشکر کنم به اینکه براى اسلام خوب قیام کردید و اجر شما با اسلام است، با خداى اسلام است و تشکر کنم از همه قواى مسلحهاى که در این جنگ بین اسلام و کفر، قیام به وظیفه کردند و خوب هم قیام کردند، شهید دادند و خرابى براى مملکتمان وارد شد، اینها هم شهید دادند و کوشش کردند و مردانه قیام کردند، از آنها هم همه و از همه ردههاى بالایى که (بالا و پایین ما نداریم ان شاء الله) برادرهایى که در این مسائل وکیل بودند رفتند آنجا، نخستوزیر است – نمىدانم – رئیس جمهور است، امام جمعه است، همه اینها که مشغولند به این خدمت و صادقانه هم مشغولند، از آنها تشکر کنم و ملت ما باید قدردانى بکنند از آنها. اینها برادرهاى شما و ما هستند که در جبههها رفتند و شهید مىدهند و جدیت مىکنند و ان شاء الله پیروز مىشوند، کسانى که بر ضد اسلام هستند، به جاى خودشان مىنشانند. (7).
تاریخ 6 / 8 / 59
شهیدان با شهداى صدر اسلام محشورند
جوانهاى مایى که براى خدا دارند جنگ مىکنند اجرشان با خداست. امکان دارد که یک کسى براى خدا کار بکند و خداى تبارک و تعالى به او عنایت نداشته باشد؟ شهیدشان با همان شهداى صدر اسلام ان شاء الله محشورند و قدرتمند هستند. (8).
تاریخ 6 / 8 / 59
شهادت بالاترین فضل است
خدمت به شهید ارزشش بیشتر از همه خدمتهاست. معلولى که جان خودش را در
دست گرفت و تقدیم کرده است لکن موفق نشده است به شهادت آن هم فداکارى خودش را کرده است. شما که خدمت به شهید مىکنید و بنیاد شما که بنیاد شهید است قدر این بنیاد را بدانید و قدر این خدمت را بدانید. براى کم کسى این طور مطلبى که براى شهید گفته شده است براى کم کسى هست، آنها را قرین انبیا قرار دادهاند. خدمت شما به آنها خدمت به نبى اکرم است، خدمت به انبیاست. بدانید که شما در راه شهید دارید خدمت مىکنید و بنیاد شهید بنیاد شهید است و شهید افضل است، و شهادت از همهى چیزها. و باز در روایتى (9) است که هر خوبى بالاتر از او هم خوبى هست تا برسد به قتل در راه خدا، شهادت در راه خدا، بالاتر از او دیگر خوبى در کار نیست و معلوم نکتهاش براى اینکه کسى که همه چیزش را براى خدا تقدیم کرده است و حیات که بالاترین سرمایه است براى او در این عالم تقدیم کرده است. دیگر از این بر و از این خوبى بالاتر نمىشود باشد. شما خدمت مىکنید به انسانهایى و به کسانى که وابسته هستند به این شهدا و شهدا به آنها علاقه دارند و الآن هم شهید نسبت به آنها و خدمت شما ارزشمندترین خدمتهاست که تصور مىشود به حسب اینطور روایات. (10).
تاریخ 20 / 10 / 59
شهید نظر مىکند به وجه الله
در روایتى از رسول اکرم (صلى الله علیه و اله و سلم) نقل شده است که براى شهید هفت خصلت است که: اولى آن عبارت است از اینکه اول قطرهاى که از خون او به زمین بریزد تمام گناهانى که کرده است آمرزیده مىشود و مهم آن آخرین خصلتى است که مىفرماید، مىفرمایند که (به حسب به روایت) که شهید نظر مىکند به وجه الله و این نظر به وجه الله راحت است براى هر نبى و هر شهید، شاید نکته این باشد که حجابهایى که بین ما و حق تعالى هست و وجه الله است و تجلیات حق تعالى هست، تمام این حجابها منتهى مىشود به حجاب خود انسان. انسان خودش حجاب بزرگى است که همهى حجابهایى که هست، چه آن حجابهایى که از ظلمت باشند و آن حجابهایى که از نور باشند
منتهى مىشوند به اینکه حجابى که خودانسان است. ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجه الله و اگر چنانچه کسى فى سبیل الله و در راه خدا این حجاب را داد، این حجاب را شکست و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد. این مبدأ همهى حجابها را شکسته است، خود را شکسته است، خودبینى و شخصیت خودش را شکسته است و تقدیم کرده است و چون براى خدا جهاد کرده است و براى خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از آیین الهى و هر چه داشته است در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است، خود را داده است، این حجاب شکسته مىشود. شهدا، شهدایى که براى خدا تبارک و تعالى و در سبیل خداى تبارک و تعالى و راه خداى تبارک و تعالى جان خودشان را تقدیم مىکنند و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزى است که آنها دارند تقدیم خدا مىکنند، در عوض خداى تبارک و تعالى، این حجاب که برداشته شد جلوه مىکند براى آنها، تجلى مىکند براى آنها چنانچه براى انبیا هم چون همه چیز را در راه خدا مىخواهند و آنها خودى را نمىبینند و خود را از خدا مىبینند و براى خودشان شخصیتى قایل نیستند، حیثیتى قایل نیستند در مقابل حق تعالى آنها همه حجاب را برمىدارند «فلما تجلى ربه للجبل جعله دکا» (11) تجلى مىکند خداى تبارک و تعالى در کوه طور یا در جبل انیت خود موسى و موسى «صعق«. آنها در حال حیات، انبیا و اولیا نظیر انبیا و تالى تلو انبیا در زمان حیاتشان آن چیزیهایى که حجاب بوده است بین آنها و بین حق تعاى مىشکنند و صعق براى آنها حاصل مىشود و موت اختیارى براى آنها حاصل مىشود، خداى تبارک و تعالى بر آنها تجلى مىکند و نگاه مىکند به حسب آن نگاه عقلى، باطنى و روحى و عرفانى و ادراک مىکنند و مشاهده مىکنند جلوهى حق تعالى را و شهید هم به حسب این روایتى که وارد شده است، نظیر انبیا وقتى که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است خداى تبارک و تعالى جلوه مىکند به او و آن هم ینظر الى جلوهى خدا، الى وجه الله این آخر چیزى است که براى انسان، آخر کمالى است که براى انسان هست. در این روایتى که در «کافى» نقل شده است. در این روایت انبیا را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوهاى که حق تعالى مىکند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا مىکند.
شهید هم ینظر الى وجه الله و حجاب را شکسته است، همانطورى که انبیا حجابها را شکسته بودند و آخر منزلى است که براى انسان ممکن است باشد. مژده دادهاند که براى شهدا این آخر منزلى است که براى انبیا هم هست شهدا هم به حسب حدود وجودى خودشان – آین آخر منزل – به این آخر منزل مىرسند. (12).
تاریخ 20 / 10 / 59
شهدا باقى هستند
من به شما اهالى خوزستان و سایر مرزنشینانى که مورد تهاجم واقع شدید تبریک عرض مىکنم و تذکر مىدهم به شما دو جمله از کتاب خدا را «لا تأسوا على مافاتکم و لا تفرحوا بما اتیکم» (13) این تعلیم خداى تبارک و تعالى است به انسانها از اول تا آخر که در پیشامدها اگر چنانچه پیشامدى بود که براى شما ضرر داشت، به حسب ظاهر و چشمهاى ظاهربین، شما محزون نباشید که اینها ضرر نیست، نه تأسف بخورید و نه محزون باشید و آن چیزى که از دستتان رفته است، براى اینکه به ظاهر از دست رفته است و در واقع آنها باقى هستند و براى شما شرافت تحصیل کردهاند و نه فرحناک باشید براى چیزهایى که به دست مىآید از دنیا، براى آنکه آنچه از دنیاست فانى است و آنچه براى خدا تقدیم مىشود، باقى و ابدى است و این شهدا زنده هستند و در پیش خداى تبارک و تعالى «عند ربهم یرزقون» (14) آنها الآن در درگاه خداى تبارک و تعالى روزیهاى معنوى و روزیهاى همیشگى را به آن نایل شدند و آنچه که از خدا بود تقدیم کردند و آنچه که داشتند و آن جان خودشان بود تسلیم کردند و خداى تبارک و تعالى آنها را پذیرفته است و مىپذیرد و ماها عقب ماندیم ما باید تأسف بخوریم که نتوانستیم این راه را برویم.
اینها پیشقدم بودند و رفتند و به سعادت خود رسیدند و ما عقب ماندیم و نتوانستیم در این قافه سیر کنیم و در این راه راهرو باشیم…
خداوند تمام شهداى در راه اسلام را و تمام کسانى را که در راه اسلام معلول شدند، در
راه اسلام خانمان خودشان را از دست دادند، در راه اسلام به آوارگى رسیدهاند، خداوند تمام آنها را به سعادتهاى ابدى برساند. این مصیبتها بر همه ما وارد است و آن شرافتى که این جوانها تحصیل کردند، براى انسانیت است، شرافت انسانى است، ارزش انسانى را آنها به ثبوت رساندند، خدایشان رحمت کند و خدایشان بپذیرد. و من به تمام کسانى که بازماندهاند، بازماندهاند در این، بازماندگان این شهدا، به همه آنها، هم تسلیت عرض مىکنم و هم تبریک. مبارک باد بر اهالى خوستان و بر اهالى جنوب و غرب، این خدمتگزارى و این جان نثارى و این پایدارى. (15).
تاریخ 13 / 1 / 60
شهدا به جوار معشوق مىرسند
بگذار این ددمنشان که جز به «من» و «ما«هاى خود نمىاندیشند و «یأکلون کما تأکل الانعام«. (16) عاشقان راه حق را از بند طبیعت رهانده و به فضاى آزاد جوار معشوق برسانند. (17).
تاریخ 9 / 4 / 60
وصیتنامه شهدا سند ایمان است
امروز ما مفتخر هستیم به تودههاى عظیم متعهد به اسلام عزیز و جوانان غیرتمند و رزمنده که از اول انقلاب شجاعانه قیام کردهاند و نداى حق را اجابت کردند و گروه کثیرى از آنان به لقاء الله که آمالشان بود، رسیده و گروه عزیز دیگر که سلامت خود یا اعضاى گرانقدر خود را در راه اسلام و هدف از دست دادهاند و با چهرههاى بشاش و نورانى با آنان مواجه هستیم و نیز مفتخریم که مادران دلیرى که عزیز از دست دادهاند و پدران عزیزى که جوانانشان شهید شدهاند آنچنان با ما برخورد مىکنند که گویى عروسى عزیزان و جوانانشان را جشن مىگیرند. و اینجانب هر وقت با این عزیزان معظم برخورد مىکنم یا وصیتنامهى انسانساز شهیدى را مىبینم احساس حقارت و زبونى مىکنم. اینان
سند ایمان و تعهدشان را به اسلام در دست دارند و قبور شهدا و اجساد و ابدان معلولان، زبان گویایى است که به عظمت روح جاوید آنان شهادت مىدهد و شکایتى اگر دارند از آن است که به فیض شهادت نرسیدهاند و یا در حالى که به ثواب شهادت رسیدهاند، مىنالند که چرا نمىتوانند براى دفاع به جبههها برگردند، و فریاد «جنگ جنگ تا پیروزى» را سر مىدهند. (18).
تاریخ 21 / 11 / 60
شهدا عاشق خدا هستند
اینجانب هر وقت با یکى از چهرهها روبرو مىشوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهره نورانیش مشاهده مىکنیم احساس شرمسارى و حقارت مىکنم و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل این عزیزان که خود را براى حمله به دشمن خدا مهیا مىکنند و مناجات و راز و نیازهاى این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن مىنگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمىگنجند، خود را ملامت مىکنم و بر حال خویش تأسف مىخورم. (19).
تاریخ 10 / 1 / 61
ارزش شهادت به مرتبه اخلاص وابسته است
شما جان خودتان را فدا مىکنید و بسیار اشخاص هم هستند که در راههاى انحرافى باز هم این کار را مىکنند. صورت عمل، یک صورت است لکن معنى دو تا و محتوا دوتاست. میزان محتواى عمل است، نه صورت عمل. شمشیر على بن ابیطالب سلام الله علیه و فرود آوردن شمشیر و به دشمن آن شمشیر را ضربه زدن و او را کشتن، این امرى است که در همه جا واقع مىشود و بسیارى از اشخاص این اعمال را کردهاند و مىکنند. ارزش به اینها نیست، ارزش به آن است که در قلب على بن ابیطالب چه مىگذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است. (20).
تاریخ 28 / 1 / 61
شهدا در محضر خدا هستند
تمام افرادى که در جبههها به جنگ مشغولند و تمام کسانى که جان خودشان را فداى اسلام مىکنند، همه اینها در محضر خداى تبارک و تعالى هستند و اجر هیچ یک از افراد ضایع نخواهد شد. چیزى که براى خداست باقى است. «ما عندکم ینفدوما عندالله باق» (21) هر چیزى که از ما هست، اینها از بین مىرود و آن چیزى که براى خداست و تقدیم به محضر خداست او باقى مىماند. (22).
تاریخ 17 / 5 / 61
شهدا مشمول عنایات بىپایان خداوند
زبانها و قلمها در توصیف جوانان و نوجوانان، پیران و سالخوردگان عزیزى که خون پاک خود و سلامت خویشتن را فدا کردهاند تا اسلام زنده و کشور پاینده بماند و از شر دشمنان خونخوار آزاد شود، عاجزند و نیز عاجزند که به پدران و مادران دلیرى که چنین فرزندانى را تربیت کردند و به اسلام تقدیم نمودند دلدارى دهند و از خواهران و برادرانى که در جوار آنان بودند دلجویى نمایند. اینان مشمول عنایات و رحمتهاى بىپایان خداوند، در جوار اولیاى عظیمالشأن، با سعادت در دنیا و آخرت قرینند، خدایشان رحمت و برکت دهد. درود بىپایان به روح پاک شهیدان راه حق و سلام فراوان بر آسیب دیدگان و آوارگان در جبهههاى دفاع از اسلام و ایران اسلامى و درود و سلام بر بازماندگان شهدا و خانوادههاى آسیب دیدگان و سلام خداوند و انبیا اولیاى او بر بقیة الله ارواحنا لمقدمه الفدا. (23).
تاریخ 31 / 6 / 61
قلم قاصر ما در وصف شهیدان چه توانند گفت
از شهیدان ارجمندى که خداوند تعالى در شأن آنان کلمه بزرگ «احیاء عند ربهم یرزقون» (24) را فرموده است، بشرى قاصر مثل من چه تواند گفت. آیا بار یافتن نزد خداوند و
ضیافت مقام ربوبى از آنان را مىتوان با قلم و بیان و گفت و شنود توضیح داد؟ آیا این همان مقام «فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى» (25) نیست که حدیث شریف بر سید شهیدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آیا این جنت همان است که مؤمنان در آن راه دارند، یا لطیفه الهى آن است؟ آیا این بار یافتن و ارتزاق نزد رب الارباب همان معنى بشرى آن است، یا رمزى الهى و بالاتر و فوق برداشت بشر خاکى؟
بار الها! این چه سعادت عظیمى است که نصیب بندگان خاص خود فرمودهاى که ما از آن محرومیم. اکنون من به مادران و پدران مربى این بندگان خاص خدا و به همسران و بازماندگان این عزیزان به جاى تسلیت تبریک عرض مىکنم.
»یا لیتنى کنت معهم فافوز فوزا عظیما«. (26).(27).
تاریخ 20 / 9 / 61
ارزیابى همه جانبه مقام شهدا میسور نیست
با فرارسیدن یوم الله، روز بیست و دوم بهمن سالروز شکت باطل و جنود ابلیسى به دست حق طلب جندالله، ماها و نویسندگان و گویندگان و سخنوران اگر بخواهیم ارزش عمل این شهیدان و جانبازان راه خدا را و فداکارى آنان و حجم پیامد این شهادتها و جان نثاریها را بشماریم، ناچار باشیم به عجز خود اعتراف کنیم، تا چه رسد به مراتب معنوى و مسائل انسانى و الهى آن، که بىشک عاجز و وامانده مىباشیم، آنان که از اینگونه عشق به لقاء الله و شهادت و بارقههاى باطنى و جلوههاى روحى که از ثمراتشان اینگونه عشق است غافل هستند و تا آخر عمر چون من قلم شکسته اسیر گرههاى طبیعت و دامهاى شیطانى مىباشند، دستشان از قلهى بلند این تحولات معجزه آساى الهى کوتاه است، پس اولى آن است که به بعضى پیامدهاى ظاهرى مشهود بپردازیم. – چه – که ارزیابى همه جانبه آن میسور نیست. (28).
تاریخ 21 / 11 / 61
افلاکیان نیز از درک مقام شهدا عاجزند
شهادت در راه خداوند چیزى نیست که بتوان آن را با سنجشهاى بشرى و انگیزههاى مادى ارزیابى کرد. شهید در راه حق و هدف الهى را نتوان با دیدگاه امکانى به مقام والاى آن پى برد. که ارزش عظیم آن معیارى الهى و مقام والاى این دیدى ربوبى لازم دارد و نه تنها دست ما خاک نشینان از آن و این کوتاه است که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند، چه که آنها از مختصات انسان کامل است و ملکوتیان با آن مقام اسرارآمیز فاصلهها دارند. قلم اینجا رسید و سر بشکست، و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوى آن و این باید روز شمارى کنیم و حسرت شهادت و شهید و شهید پروران اینچنانى را که با ایثار ثمرهى حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار مىکنند به گور بریم و از شجاعتهاى بىنظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیب دیدگان و اشتیاق زایدالوصف اینان براى بازگشت به میدان شهادت احساس خجلت و حقارت کنیم. زنان و مردان و کودکان نمونهاى که در زیر بمبارانها و از بستر بیمارستانها سرود شهادت سر مىدهند و با دست و پاى قطع شده بازگشت به جبهههاى انسانساز را آرزو مىکنند، فوق آنچه ما تصور مىکنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر درمىآورند و هنرمندان و نقاشان عرضه مىکنند، مىباشند، آنچه آنان با قدمهاى علمى و استدلالى و عرفانى یافتهاند اینان با قدم عینى به آن رسیدهاند و آنچه آنان در لابلاى کتابها و صحیفهها جستجو کردهاند اینان در میدان خون و شهادت در راه حق یافتهاند.
بار الها! ما را به خدمتگزارى در راه آنان و براى هدف بزرگشان توفیق ده و شهداى عزیزمان را در خوان ضیافت معنوى خود از جلوههاى خاص خویش ارزانى بخش. (29).
تاریخ 31 / 6 / 62
شرف بزرگ شهدا ضیافت الله است
»و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (30)«.
اگر نبود براى شهدا در راه خداوند مگر این آیهى کریمه، در معرفى مقام بلند پایهى شهدا، کافى بود، که عزیزانى که در راه حفظ اسلام و کشور اسلامى بزرگترین سرمایهى خود را از دست دادهاند، شهدایى که در حفظ شرف اسلام و دفاع از جمهورى اسلامى همه چیز خود را در طبق اخلاص تقدیم خداوند متعال کردند. در این آیهى کریمه بحث در زندگى پس از حیات دنیا نیست که در آن عالم همه مخلوقات داراى نفس انسانى به اختلاف مراتب از زندگى حیوانى و مادون حیوانى تا زندگى انسانى و مافوق آن زنده هستند، بلکه شرف بزرگ شهداى در راه حق، حیات عندالرب و ورود در ضیافت الله است. این حیات و این ضیافت را با قلمهاى شکستهاى مثل قلم من نمىتوان توصیف و تحلیل کرد، این، حیات و این روزى غیر از زندگى در بهشت و روزى در آن است، این لقاء الله و ضیافت الله مىباشد. آیا این همان نیست که براى صاحبان نفس مطمئنه وارد است «فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى (31) «که فرد بارز آن سید شهیدان سلام الله علیه است. اگر آن است چه مژدهاى براى شهیدان در راه مرام حسین علیهالسلام الله که همان سبیل الله است، از این بالاتر که در جنتى که آن بزرگوار شهید فى سبیل الله وارد مىشود و در ضیافتى که آن حضرت حاضرند، به این شهیدان اجازهى دخول دهند که آن غیر از ضیافتهاى بهشتى است و آنچه در وهم من و تو و شما نیاید، آن بود. (32).
تاریخ 20 / 11 / 62
قلمها از قدردانى مقام شهدا عاجزند
قلم و بیان اینجانب عاجز است از قدردانى و شکرگزارى از مجاهدین فداکار اسلام که با مجاهدت و جانبازى در راه هدف و حفظ آرمانهاى اسلامى و پیروزیهاى عظیم در تمام جبههها موجب افتخار و سرافرازى جمهورى اسلام و اولیاى خدا علیهم الصلوة والسلام شدند. با چه بیان و قلم از جوانانى که به عشق خداوند و شوق لقاء الله در سبقت در دفاع از حق و اسلام عزیز سر از پاى نمىشناسند و تنها سرمایهى بزرگ خود را که جان است فداى هدف مقدسى مىکنند که انبیا و اولیاى بزرگ خدا همچون سید مظلومان و سرور فداکان نمودند و نداى «هیهات منا الذله» (33) آن بزرگمرد تاریخ را با قول و عمل خود در
سراسر کشور بلکه جهان سر مىدهند، مىتوان تجلیل نمود و با کدام قلم و بیان مىتوان از عزیزانى که سنگرهاى جنگ را به محراب مسجد و معراج الى الله تبدیل کردند، ثنا کرد. گیرم که قلمفرسایان هنرمند بتوانند میدانهاى شجاعت و دلاورى آنان و قدرت و جسارت فوقالعاده آنها را در زیر آتش مسلسلها و توپها و تانکها ترسیم نمایند و نقاشان و هنرپیشگان بتوانند پیروزیهاى هنرمندانه آنان را در آن شبهاى تار در مقابل موشکها و بمبافکنهاى دشمن غدار و عبور از پیچ و خمهاى سیمهاى خاردار و کوههاى سربه فلک کشیده و بیرون کشیدن دشمنان خدا از سنگرهاى بتونى و مجهز به جهازهاى پیشرفته را مجسم نمایند، لکن آن بعد الهى عرفانى و آن جلوه معنوى ربانى که جانها را به سوى خود پرواز مىدهد و آن قلبهاى ذوب شده در تجلیات الهى را با چه قلم و چه هنر و چه بیانى مىتوان ترسیم کرد. راستى این غربیان و شرقیان و غربزدگان و شرقزدگان و ملىگرایان، این فداکاریها را با این بعد معنوى و روح عرفانى و عشق الهى با چه چیزى توجیه و تحلیل مىکنند؟ اینجا عمل و جسارت مطرح نیست، انگیزه و روح و جهت «لدى الربى» (34) آن مطرح است. عشق به محبوب حقیقى که همه چیز را محو مىکند و هر انگیزهاى غیر از عشق به او را مىسوزاند مطرح است. در کدام جنگ و نهضت و انقلاب و شورش در طول زمان و سراسر خلقت، سربازانى چنین و فداکارانى مانند ایران را سراغ دارید، جز در طبقه اولاى الهى و تربیت شدگان در مکتب آنان که فرزندان این دیار به نور آنان استضائه کرده و از خود رستهاند؟ و در کجا در لابلاى تاریخ چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و سایر بستگان اینان را سراغ دارید که پس از چند قربانى باز براى قربانى دیگر فرزندان خود پیشقدم مىشوند؟ این مکتب قرآن و اسلام راستین است و اینان فرزندان این قرآن و اسلام. این مکتب ماست و اینان صاحبان مکتبمان، که سلام و تحیات خدا و رسولانش بر این مادران و پدران و این فرزندان عالیمقام و درود بر این جانبازان و از هر چیز در راه هدف گذشتگان باد. (35).
تاریخ 22 / 11 / 62
شهدا مهمان خدا هستند
خداوند همه را توفیق بدهد که قدر نعمتهاى خدا را بدانند و بدانند که همه چیز از اوست. اگر همه چیز را از او دانستند دیگر در هیچ چیز ناراحت نمىشوند. ناراحتیها براى این است که انسان از خودش مىبیند. ما در فقدان عزیزانمان که ناراحت مىشویم براى اینکه اینها را از خودمان مىدانیم. اگر ما همه را از خدا بدانیم و ببینیم که اینها نعمتى هست که خدا داده، نعمتى هست که خدا مىبرد پیش خودش، شهدا مهمان خدا هستند، اگر اینها را ما واقعا در قلبمان ادراک بکنیم، عید مىشود براى کسانى که شهید دارند، عید مىشود براى کسانى که مجروح شدند، عید مىشود براى کسانى که در راه خدا عزیزان خودشان را از دست دادند، براى اینکه این عزیزان، خدا هستند، اینها هم از او هستند. و من امیدوارم که این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویت بشود. (36).
تاریخ 30 / 12 / 62
زبان و بیان از ترسیم مقام شهید عاجز است
ما را چه رسد که با این قلمهاى شکسته و بیانهاى نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانى که در جهاد فى سبیل الله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست دادهاند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شدهاند، مطلبى نوشته یا سخنى بگوییم. زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایه عزیزانى است که براى اعلاى کلمه حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامى جانبازى نمودهاند. الفاظ و عبارات توان توصیف آنانى را که از بیت مظلم طبیعت به سوى حق تعالى و رسول اعظمش هجرت نموده و به درگاه مقدسش بار یافتهاند، ندارد. از مجاهدینى که سنگرهاى نبرد را تبدیل به مساجد و میدانهاى جهاد را با بانگ تکبیر مهبط ملائکة الله نمودهاند، چگونه سخن توان گفت؟ در اقدام شریف مادران بزرگوارى که در دامنهاى مطهر خود چنین فرزندانى را تربیت کردهاند، چه مىتوان نثار کرد؟ و براى اسیرانى که در زندانهاى مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشریت فریاد مىکشند، چگونه توان تعظیم نمود؟ پس با اعتراف به عجز، براى شهیدان آرزوى رحمت خاص الهى و براى جانبازان، این شهیدان زنده، سلامت و براى اسرا و مفقودین عزیز و دلیر، آرزوى بازگشت به میهن و براى مادران و پدران و همسران و
فرزندانشان، این نمونههاى صبر و مقاومت، صبر و سعادت دارین و براى رزمندگان در جبهههاى حق علیه باطل پیروزى درخواست مىنماییم.
سلام و درود خداوند بر همگان و دعاى خیر بقیة الله الاعظم ارواحنا فدا شامل تمامى آنان باد. (37).
تاریخ 5 / 6 / 63
شهدا پیروزند
عزیزانى که در جبههها در دفاع از اسلام و کشور اسلامى سر از پا نمىشناسند و جهات معنوى و عرفانى آنان را و عمق ارزش آن را جز خداى تعالى کسى نمىداند و راهى براى امثال نویسنده بر آن نیست، باید هرچه بیشتر به نصرت حق تعالى اعتماد کنند، که قدرتهاى امکانى در مقابل نصر الهى ناچیز است.
عزیزان من! شما پیروز و منصورید چه در راه حق تعالى به نصرت ظاهرى برسید و چه شهید و معلول و اسیر شوید. حق تعالى با شماست و دست تواناى بقیة الله که یدالله است دستگیر شما. آن کس که براى خدا و عزت اسلام و نجات محرومان قیام کند چه باک از حوادث دهر دارد. (38).
تاریخ 22 / 11 / 63
شهدا مهاجران الى الله هستند
درود و رحمت خداوند متعال بر شهداى ارجمند و جانبازان عزیز، این مهاجران الى الله و رسوله که بالاترین سرمایهاى که خداوند به آنها امانت داده در راه پردازش والاترین ایده در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم محضر مقدسش کردند و ارزشمندترین نظام را تا سرحد جان و توان پاسدارى کردند و دشمنان خدا را از میهن اسلامى بیرون راندند. کدام هجرت به سوى خدا و رسول بالاتر و والاتر از این هجرت و کدام فداکارى ارزشمندتر از این فداکارى و جانبازى است. و چه کسى و چه شخصیت مىتواند ارزش این سرمایه آمیخته با معنویت و اخلاص را ارزیابى کند و عوض و اجر دهد، جز صاحب اصلى آن و
مشترى والاى آن که فرموده: «فقد وقع اجره على الله» (39).(40).
تاریخ 18 / 11 / 63
شهادت آرزوى اولیاى خداست
ملت عزیز ما با تعهدى که به اسلام دارند، جنگ را تا سرحد شهادت و لقاءالله که از بزرگترین آمال اولیاى خدا و ارباب معرفت است ادامه مىدهند، گرچه آن را بىخبران نابودى انگارند و مادیگرایان لقاء الله را نابودى لقب مىدهند. (41).
تاریخ 16 / 5 / 65
ما از درک ارزش شهدا عاجزیم
جوانان عزیز متعهدى که هر یک از آنها ارزشهاى الهىاى دارند که ما از درک آن عاجزیم، شهید شدهاند و معلول گردیدهاند و به اسارت درآمدهاند. (42).
تاریخ 16 / 5 / 65
معماى شهادت جز به مدد عشق حل نگردد
گرامى باد بر ملت بزرگ ایران و بر پیروان شاهد بزرگ، حضرت محمد مصطفى صلى الله علیه و آله و سلم وجود رادمردانى که راه شهادت را برگزیدهاند و در هجرت از زندگى عالم ادنى و جهان سفلى به وادى ایمن و ملکوت اعلا رسیدهاند و در جستجوى حیات، سرچشمه را یافتهاند و سیراب و سرمست از جرعهى «ارجعى الى ربک» (43) به رؤیت جمال و کشف رضایت حق نایل آمدهاند «و کفى بهم فخرا» (44) و چه غافلند دنیاپرستان و بىخبران که ارزش شهادت را در صحیفههاى طبیعت جستجو مىکنند و وصف آن را در سرودهها و حماسه و شعرها مىجویند و در کشف آن از هنر تخیل و کتاب تعقل مدد مىخواهند و حاشا که حل این معما جز به عشق میسر نگردد که بر ملت ما آسان شده است. و اینک ما
شاهد آنیم که سبکبالان عاشق شهادت بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاختهاند و در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضور رسیدهاند و بر بسیط ارض، ثمرات رشادتها و ایثارهاى خود را نظاره مىکنند. (45).
تاریخ 16 / 11 / 65
خون شهدا سرمایهى زوالناپذیر هنر متعهد
خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهههاى عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمایه زوالناپذیر آن گونه هنرى است که باید به تناسب عظمت و زیبایى انقلاب اسلامى، همیشه مشام جان زیباپسند طالبان جمال حق را معطر کند. (46).
تاریخ 30 / 6 / 67
شهدا شمع محفل دوستانند
از شهدا که نمىشود چیزى گفت شهدا شمع محفل دوستانند؛ شهدا در قهقههى مستانهشان و در شادى وصولشان «عند ربهم یرزقون» (47) اند و از نفوس مطمئنهاى هستند که مورد خطاب «فادخى فى عبادى وادخلى جنتى» (31) پروردگارند. این جا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسیمش بر خود مىشکافد. (48).
تاریخ 1 / 7 / 67
شهدا حاملان امانت وحى
درود بر حاملان امانت وحى و رسالت پاسداران شهیدى که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامى را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمودهاند. (49).
تاریخ 3 / 12 / 67
اخلاص و ایثار شما جمهورى اسلامى را بیمه کرد
شما رزمندگان متوقع نباشد که از مثل من یا هر کس که از سنخ بشر است، از شما تقدیر کند، نمىتواند تقدیر کند، خداوند تعالى مشترى شماست. شما آنچه که داشتید، بزرگترین مؤونهاى که داشتید و آن جا بود و روح، در راه خدا دادهاید، چه آنهایى که شهید شدند و به لقاء الله ان شاء الله رسیدند و چه شما که حاضر براى شهادتید، عمده این حضور است.
شما دو مطلب را متحقق کردید که با این دو مطلب کسى از سنخ بشر جز آن که از اولیاى خداى باشد و الهام از خدا گرفته باشد نمىتواند تقدیر شما را بکند. یکى بزرگتر سرمایه خودتان که آن حیات است، در طبق اخلاص گذاشتید و دیگرى اینکه این هدیه را با اخلاص در طبق اخلاصتان گذاشتید. عمده این اخلاصى است که در شما جوانان ظاهر است. شما از این اخلاص و ایثار، جمهورى اسلامى را بیمه کردید. فتحهایى که نصیب شما شده است، خصوصا در فتح مبین، گرچه با هیچ معیارى نمىتوان آن را سنجید و با هیچ زبانى نمىتوان از آن توصیف کرد، لکن آنچه که بالاتر از همه آنهاست این صداقت شما و این اخلاص شما در بارگاه حق تعالى است. آنچه که در نزد خدا ارزشش از همه بالاتر است، این ایثار از روى اخلاص است همان که خداى تبارک و تعالى در سوره «هل اتى» اهلبیت عصمت را به آن توصیف مىکند که: «و یطمعون الطعام على حبه» (50)… طعام چیزى نیست، آن هم یک قرص نان جو، آنچه اهمیت دارد «على حبه» هست.
آنچه در پیشگاه حق تعالى ارزش دارد و هیچ بشرى نمىتواند آن را توصیف کند، این اخلاص و محبتى است که شما دارید. شما جان خودتان را فدا مىکنید و بسیار اشخاص هم هستند که در راههاى انحرافى باز هم این کار را مىکنند. صورت عمل، یک صورت است لکن معنى دو تا و محتوا دوتاست. میزان محتواى عمل است، نه صورت عمل. شمشیر على بن ابیطالب سلام الله علیه و فرود آوردن شمشیر و به دشمن آن شمشیر را ضربه زدن و او را کشتن، این امرى است که در همه جا واقع مىشود و بسیارى از اشخاص این اعمال را کردهاند و مىکنند. ارزش به اینها نیست، ارزش به آن است که در قلب على
بن ابیطالب چه مىگذشته است و مرتبهى اخلاص او چه اندازه بوده است.
آن مرتبه اخلاص است که یک ضربت را با عبادت ثقلین، عبادت جن و انس مقابل کرده است. شما این اخلاصتان و این شهادت طلبى و این ایثارتان براى خداست که ارزش به شما داده است و این ارزش را هیچ معیارى نمىتواند اندازهگیرى کند. عزیزان من! حفظ کنید این نعمت را. خداوند به شما یک همچون نعمتى داده است که شما را با عنایت ذاتى خودش، با دست غیبى خودش متحول کرده است به یک انسانهاى خالص براى خود و انسانهایى که جان و هرچه دارند، در راه خدا ایثار مىکنند. «ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة» (4) این جنتى که مشترى به شما عطا مىکند، با جنتى که دیگران براى آنها تحقق پیدا مىکند، فرق دارد. امیدوارم که این جنت، جنت لقاء باشد. امیداوارم که مشترى شما، شما را در حضور خود پذیرایى کند. اولیاى خدا در آن عالم هم که هستند، به غیر خدا سرگرم نیستند. نعمتهاى بهشت را از آن مىگذرند و متوجه به لقاى حق تعالى هستند و شما که جان نثارى دارید مىکنید و از مکتب دفاع مىکنید و کشورهایى را که طمع به این کشور دوختهاند مأیوس مىکنید همه اینها ارزشمند و بسیار ارزشمند است، لکن آن اخلاص و محبت شما و آن ایثار در راه خدا بالاترین ارزش است براى شما. آن ایثار و اخلاص است که حتى در ترازوى عالم غیب هم نمىشود که سنجش بشود. آن ایثار و اخلاص است که حتى در ترازوى عالم غیب هم نمىشود که سنجش بشود. آن ایثار و اخلاص است که حتى در ترازوى عالم غیب هم نمىشود که سنجش بشود. آن پیش خداى تبارک و تعالى سنجش مىشود و ما مفتخریم که در یک همچو برهه از زمان واقع شدیم که مثل شما عزیزان در آنجا و در آن زمان و در آن مکان واقع شدید و ما از هوایى تنفس مىکنیم که شما از آن هوا تنفس مىکنید. شما ایثارگرید و شما اخلاصمندید، شما بر نفس خود پیروز شدید و ما عقب ماندیم. شما احتمال این معنى را ندهید که تفنگ و مسلسل شما پیروز شده است. مقابل شما بالاتر از این را هم داشتند، شما اندک داشتید و آنها بسیار، لکن آنچه که شما را پیروز کرد و پیروز مىکند، آن ایمان شماست و آن اخلاص شماست که در شما هست و در آنها نیست. شما براى خدا در میدانها وارد مىشوید و آنها براى شیطان. آنها حزب شیطانند و شما حزب خدا. آنچه
شما را در دو جبهه پیروز کرد و پیروز کرده و مىکند ان شاء الله (جبهه باطنى و نفسانى و جبهه جنگ با گروه شیطانى) آن اخلاص و ایمان شماست که شما را پیروز مىکند. شما شیعهى همان هستید که مىفرمود اگر همه عالم در مقابل من بایستند، تنها در مقابل مىایستم. آن ایمان است که او را آنطور در مقابل همه چیز مىایستاند. آن اخلاص اوست، آن روحانیت و معنویت اوست و شما هم شیعه او هستید. امیدوارم که از روحانیت او و از علومى که خداى تبارک و تعالى به او عنایت کرده است و نفخات الهى که در روح مبارک او دمیده شده است، به شما و هما ما نصیبى داده بشود.
برادران! شما پیروزید و شهداى شما پیروزند، ملت شما پیروز است. شما یک ملتى که در تمام دنیا مثل آن ملت پیدا نمىشود و ملت یک شمایى دارد که در تمام دنیا مثل شما پیدا نمىشود. (51).
تاریخ 28 / 1 / 68
شهیدان زندگانى ابدى دارند
اسلام و قرآن از همه کس بیشتر براى فداکارى در راه استقلال کشور و نگهبانى از توده دعوت کرده. اسلام است که از کشتگان در راه خدا و در میدانهاى جنگ قدردانیها کرده و گفته گمان نکنید که آنها مردهاند، آنان زندگانى ابدى دارند و در ناز و نعمت در پیشگاه خدا جاویدانند. اسلام فداکاران خود را هیچگاه فراموش نکند و تا دنیا دنیاست نام شهیدان در راه آزادى و حریت را به بزرگى و سرفرازى مىبرد. اسلام است که براى یک قطره اشک در راه فداکاران خود پاداشها دهد تا نام فضیلت و شهامت آنها براى همیشه باقى باشد. اسلام خون شهیدان در راه خود را نمىگذارد از جوش بیفتد و حس فداکارى را در سربازان به این وسیله بیدار مىکند. (52).
1) پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت چهار آبان – صحیفه نور – جلد 2 – ص 211.
2) بیانات امام خمینى در مورد تأثیر سازنده اعتقاد به خدا – صحیفه نور – جلد 3 – ص 202.
3) پیام امام خمینى به ملت شجاع ایران – صحیفه نور – جلد 3 – ص 227.
4) سوره توبه / 111.
5) بیانات خمینى در جمع گروهى از پاسداران کمیته مرکزى – صحیفه نور – جلد 9 – ص 149.
6) پیام امام خمینى به مناسبت سالروز انقلاب اسلامى – صحیفه نور – جلد 11 – ص 265.
7) بیانات امام خمینى در جمع نخستوزیر، اعضاى هیأت دولت، نمایندگان مجلس شوراى اسلامى – صحیفه نور – جلد 13 – ص 138 – 139.
8) بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام – صحیفه نور – جلد 13 – ص 149.
9) بحارالانوار ج 74 ص 60.
10) بیانات امام خمینى در جمع گروهى از مسئولین بنیاد شهید – صحیفه نور – جلد 13 – ص 273 – 274.
11) سورهى اعراف / 143.
12) بیانات امام خمینى در جمع گروهى از مسؤولین بنیاد شهید – صحیفه نور – جلد 13 – ص 272 – 273.
13) سورهى حدید / 23.
14) سورهى آل عمران / 165.
15) بیانات امام خمینى در جمع خانوادههاى شهدا و معلولین – صحیفه نور – جلد 14 – ص 161 – 162.
16) سورهى محمد / 12.
17) پیام امام خمینى به مناسبت شهادت 72 شهید بزرگ انقلاب اسلامى – صحیفه نور – جلد 15 – ص 51.
18) پیام امام خمینى در آستانه چهارمین سال پیروزى انقلاب اسلامى – صحیفه نور – جلد 16 – ص 44.
19) پاسخ امام خمینى به پیام فرماندهان نظامى به مناسبت عملیات فتحالمبین – صحیفه نور جلد 16 – ص 99.
20) بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دلاوران و رادمردان سپاه – صحیفه نور – جلد 16 – ص 130 – 131.
21) سوره نحل / 96.
22) بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر کشور، فرماندهان ژاندارمرى، استانداران سراسر کشور – صحیفه نور – جلد 16 – ص 242.
23) پیام امام خمینى به مناسبت دومین سالگرد جنگ تحمیلى – صحیفه نور – جلد 17 – ص 33 – 34.
24) سوره آل عمران / 165.
25) سوره فجر / 29 – 30.
26) ص 19، پاورقى 1.
27) پیام امام خمینى به خانواده شهدا به مناسبت چهارمین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى – صحیفه نور – جلد 17 – ص 104.
28) پیام امام خمینى به خانوادههاى شهدا و جانبازان انقلاب اسلامى – صحیفه نور – جلد 17 – ص 188.
29) پیام امام خمینى به خانوادههاى شهدا، اسرا، مفقودین، جانبازان و مجروحین – صحیفه نور – جلد 18 – ص 119.
30) سوره آل عمران / 169.
31) سوره فجر / 29-30.
32) پیام امام خمینى به مناسبت آغاز هفته جنگ تحمیلى – صحیفه نور – جلد 18 – ص 223 – 224.
33) بسیار دور است از ما ذلت پذیرى (از سخنان امام حسین «ع«(.
34) نزد پروردگارم.
35) پیام امام به مناسبت پنجمین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى – صحیفه نور – جلد 229 – 230 – 18.
36) پیام امام خمینى به مناسبت حلول سال نو – صحیفه نور – جلد 18 – ص 260.
37) پیام امام خمینى به ایثارگران جبهههاى نور – صحیفه نور – جلد 19 – ص 40.
38) پیام امام خمینى به مناسبت سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى – صحیفه نور – جلد 19 – ص 103.
39) سوره نساء / 100.
40) پیام امام خمینى در تجلیل از شهداى انقلاب اسلامى – صحیفه نور – جلد 19 – ص 97 – 98.
41) پیام امام به زائران بیتالله الحرام – صحیفه نور – جلد 20 – ص 17.
42) پیام امام به زائران بیتالله الحرام – صحیفه نور – جلد 20 – ص 21.
43) سوره فجر / 89.
44) کافى است براى آنان همین فخر.
45) پیام امام به مناسبت روز انقلاب اسلامى – صحیفه نور – جلد 59 – 20.
46) پیام امام خمینى در تجلیل از هنرمندان متعهد – صحیفه نور – جلد 21 – ص 30.
47) سوره آلعمران / 169.
48) پیام امام خمینى در تجلیل از خانوادههاى شهدا و ایثارگران – صحیفه نور – جلد 21 – ص 32.
49) پیام امام خمینى خطاب به مراجع اسلام و روحانیون – صحیفه نور – جلد 21 – ص 88.
50) سوره انسان / 8.
51) بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دلاوران و رادمردان سپاه اسلام – صحیفه نور – جلد 16 – ص 130 – 131.
52) کشفالاسرار – ص 287.