جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مرحله سوم عملیات (1)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

شکست سنگین عراق در مرحله دوم عملیات، تسلط نیروهای خودی بر عقبه‏های آنها، از هم پاشیدگی قوای عراق و موفق نبودن پاتک‏های

آنان، فرماندهان عملیات را بر آن داشت تا با استفاده از فرصت ضمن جلوگیری از فرار و عقب‏نشینی احتمالی نیروهای دشمن، با ادامه عملیات به انهدام سنگین نیروهای باقی مانده در این منطقه بپردازند. بر این اساس روز 7 / 1 / 1361 برای آغاز مرحله سوم عملیات انتخاب گردید. اهداف این مرحله چنین بود: – قرارگاه قدس: تصرف اهدافی که در مرحله اول از دست داده بود (امام‏زاده عباس و تپه 202) و نیز رسیدن به منطقه ابوغریب و استقرار در ارتفاعات تینه و نهایتا الحاق با قرارگاه‏های دیگر.

– قرارگاه نصر: در محور شوش که دشمن همچنان سرسختانه مقاومت می‏کرد با تغییر مانور، مأموریت تصرف سایت و رادار که از اهداف مهم این محور محسوب می‏گردید برعهده قرارگاه نصر قرار گرفت تا از شمال به جنوب به پهلوی دشمن حمله کند.

– قرارگاه فجر نیز مأموریت یافت تا در جبهه شوش با دشمن درگیر شود و در صورت امکان ضمن الحاق با قرارگاه نصر خود را به منطقه دوسلک برساند.

– قرارگاه فتح نیز هم‏زمان برای تصرف برقازه اقدام می‏کند تا ضمن تصرف آن، در منطقه دوسلک با قرارگاه نصر و فجر الحاق نماید.

رزمندگان اسلام با شروع پیشروی در شب هفتم عملیات متوجه شدند که عراقی‏ها بسیاری از مناطق را تخلیه و عقب‏نشینی کرده‏اند. دشمن در منطقه رقابیه برای جلوگیری از دور خوردن و انهدام بیشتر، برقازه را رها و تا دوسلک و واوی عقب‏نشینی کرده بود. در منطقه عین‏خوش نیروهای عراقی دشت عباس (امام‏زاده عباس و…) و ارتفاع 202 را تخلیه و تا ابوغریب عقب کشیده بودند.

نیروهای دشمن در محور شوش مقاومت ضعیفی از خود نشان دادند و تصرف سایت و رادار در منطقه به سهولت انجام پذیرفت. برای

اولین بار در این محور قرارگاه فجر موفق گردید خطوط دشمن را شکافته و نیروهای عراقی را – که خود برای عقب‏نشینی آمادگی داشتند – تا دوسلک عقب براند.

از این پس دیگر درگیری سختی رخ نداد و گام به گام با عقب‏نشینی‏های دشمن، نیروهای اسلام در تعقیب آنها پیش می‏رفتند. با فرا رسیدن روز لحظه به لحظه بر تعداد اسیران عراقی افزوده می‏شد و نیروهای عراقی دسته دسته خود را تسلیم رزمندگان اسلامی می‏کردند.

تلاش عمده رزمندگان در این مقطع رساندن خود به عقبه‏های دشمن و ممانعت از فرار نیروهای عراقی بود. اما در این امر توفیق چندانی حاصل نگردید.

سرانجام رزمندگان اسلام در نهم فروردین پس از 8 روز جنگ موفق شدند به اهداف خود به میزان 100 درصد نائل شوند و با استقرار روی ارتفاعات تینه، برقازه، رقابیه و میشداغ، دشمن را تا رودخانه دویرج و تپه‏های 182 در جنوب ارتفاعات برقازه عقب برانند. (1) (2).


1) در این نبرد اتفاقاتی که هر کدام شاهکارهای به یاد ماندنی محسوب می‏گردند رخ داد که البته به موقع خود باید با تمام جزئیات بازگو گردد. در اینجا دو نمونه به عنوان مثال ذکر می‏شود: دشمن توپخانه بزرگی با استعداد 82 توپ در تپه‏های علی گره‏زد مستقر کرده بود که قدرت اجرای آتش بسیاری روی بخش عظیمی از منطقه عملیاتی و حتی روی دزفول داشت. خاموش کردن آتش این توپخانه از اولین اهداف عملیات بود که باید در ساعات اولیه حمله حاصل می‏شد. وقتی نیروی نسبتا عظیمی (3 گردان ارتش و 3 گردان سپاه) بدون درگیری تا اعماق دشمن نفوذ کردند و ناگهان در چند ده متری محل استقرار توپخانه مزبور ظاهر شدند، امکان عکس‏العمل اساسی برای آنها باقی نماند. با این حمله غافل‏گیرانه‏ی رزمندگان، راهی جز نابودی و یا تسلیم برایشان نمانده لذا این توپخانه سالم به دست برادران افتاد. گزارشی که از بی‏سیم دشمن در این باره موجود است به نحو جالبی صحنه را مجسم می‏کند: به ستاد فرماندهی اطلاع داده می‏شود که توپخانه در حال سقوط است. از ستاد فرماندهی به شدت اعتراض می‏شود که چند گردان زرهی در جلوی شماست چگونه امکان دارد به شما حمله شده باشد چه برسد به اینکه در حال سقوط باشید؟! باز هم وقتی فرماندهی توپخانه از ستاد مقر فرماندهی برای انتقال به عقب آنچه که ممکن است کسب تکلیف می‏کند با ناباوری فرماندهی خود روبه‏رو می‏شود. فرماندهی برایش قابل تصور نبود که اندکی پس از شروع درگیری، توپخانه در معرض سقوط قرار گرفته باشد، زیرا نیروهای جلوتر هر چقدر هم ضعیف عمل کرده باشند مدت زمان زیادی برای درهم شکستن آنها نیاز است و گزارشی هم از این موارد نرسیده بود. برای دشمن قابل تصور نبود که نیروهای زیادی تا نزدیکی توپخانه‏اش نفوذ کرده باشند و نیروهایی که در خطوط جلوتر موضع دارند، متوجه عبور آنان نشده باشند. نمونه دیگر: مواضع خمپاره‏اندازها مستقر در تپه‏های کوت کاپن بدون اینکه فرصت شلیک بیابند به تصرف درآمد و جهت خمپاره‏اندازها به سوی دشمن برگردانده شد و شلیک با آنها شروع شد. به یک مقر فرماندهی در غرب کوت کاپن طوری غافل‏گیرانه حمله شد که 9 تن از فرماندهان ارتش عراق در یک حالت گیجی و در حالی که قصد فرار داشتند دستگیر شدند. چند قرارگاه دشمن در ساعات اولیه نبرد تصرف گردید و سیستم فرماندهی دشمن که از بنیان‏های قدرت دشمن به حساب می‏آمد فرو ریخت. البته دشمن تجربه عملیات طریق‏القدس را داشت ولی به دلیل از دست دادن ارتباط مطلوب با یگان‏ها نمی‏توانست قرارگاه‏های فرماندهی را به نقاط خیلی دور منتقل کند.

2) مأخذ 12 ص 43.