ناکامی ارتش عراق در تأمین اهداف رژیم حاکم بر این کشور فرماندهان این ارتش را بر آن داشت تا پس از مشورت با کارشناسان عالیرتبهی دولتهای استکباری، به ویژه کارشناسان شیمیایی شوروی (سابق(، به استفاده از سلاحهای شیمیایی نیز در کنار دیگر سلاحهای مرگبار خویش توجه کنند.
طی جنگ تحمیلی، عراق در مناطق مختلف عملیاتی و حتی مسکونی از به کارگیری انواع عوامل شیمیایی مانند گازهای خردل، تاولزا، فسفر، اعصاب، ناتوان کننده، نیتروژن، ترکیبهای خردلی و خون، سیانور، خفه کننده و… از طریق هواپیماها، توپخانهها و شلیک انواع گلولههای شیمیایی دریغ نکرد.
در نیمهی نخست اردیبهشت 1361، هفتهنامه انگلیسیزبان فارین ریپورت به حملهی شیمیایی عراق در دی ماه 1359، علیه منطقه ایلام اشاره میکند:
»عراق در جنگ با ایران از سلاحی استفاده میکند که سیستم اعصاب قربانیان را فلج میکند.» (1).
از این تاریخ به بعد یازده مورد حملهی شیمیایی عراق در سال 1361 ثبت شده است و از عملیات والفجر 2 (30 مرداد 1362) به بعد، این حملات شدت گرفت تا آنجا که در عملیات والفجر 4، در محدودهی زمانی 29 مهر تا 6 آبان 1362، افزون بر مناطق نظامی، مناطق مسکونی هم هدف اصابت بمبهای شیمیایی رژیم عراق قرار گرفت.
روز سهشنبه 24 اسفند 1362، خبرنگار یک نشریه هلندی ضمن دیدار با مصدومین شیمیایی بستری در کلینیک جراحی بیمارستان عمومی شهر وین، با بیان شرح حال مفصلی از علی مهاجرانی، وضعیت وخیم او را تشریح میکند. وی سعی میکند به علی بفهماند که سلامتی وی از دسته رفته و آینده وی تیره است، اما با پاسخهای جالب وی روبهرو میشود. در انتهای این گفتوگوی مفصل، از او در مورد ترس از مرگ و درد و فعالیت داوطلبانهاش در جنگ سؤال میشود که وی چنین پاسخ میدهد:
… مردن یک مرحله برای دست یافتن به آن زندگی است، این زندگی موقتی و آن زندگی ابدی است و در آن زندگی خوشبخت خواهی شد و هدف اصلی این است… (2).
پس از تصرف جزایر مجنون در سال 1362، عراق در سطح بسیار وسیعی، از گلولههای شیمیایی حاوی گاز خردل استفاده کرد.در این حملههای وحشیانه، بیش از 2700 تن مصدوم و عدهای هم به شهادت رسیدند. در حالی که سردمداران رژیم عراق این اقدام جنایتکارانهی خود را تکذیب میکردند، محافل پزشکی و سازمانهای بینالمللی استفادهی عراق از سلاح شیمیایی را به طور مکرر مورد تأیید قرار میدادند.
در این حال گروه پزشکی سازمان بینالمللی صلیب سرخ به این نتیجه رسید که: «بیشتر سربازان ایرانی که تاکنون درگذشتهاند در معرض گاز مسموم کننده خردل قرار گرفته بودند… علت مرگ قطعا تأثیرات گاز خردل و باران زرد بوده است. اکنون ما این مسئله را بدون هیچ گونه تردیدی به اثبات رساندهایم.» همچنین، پرفسور «باب الیوت» از انستیتو تحقیقات استراتژیک در لندن اظهار کرد: «پرسشی که اکنون مطرح میشود اینکه آیا عراق فقط از یک نوع گاز استفاده کرده است یا چند نوع گاز شیمیایی مختلف را علیه ایرانیان به کار میبرد.» (3).
نتیجهی آزمایشها نشان دهندهی استفاده از گاز خردل است که حتی هیتلر نیز در جنگ جهانی دوم در استفاده از آن ابا داشت. در 3 آبان 1362 هواپیماهای دشمن روستای «باینجان» از توابع بانه را بمباران شیمیایی کردند که به شهادت و مصدوم شدن جمعی از اهالی این روستا منجر شد. در این حمله از بمبهای حاوی ترکیبی از آرسنیک و نیتروژن موستارد موسوم به بمبهای تاولزا استفاده شد. (4).
مهمترین حملات شیمیایی به مناطق غیرنظامی پس از جنگ جهانی اول، در سال 1366 به دست عراقیها انجام شد. حملات سنگین ارتش عراق هم در شهرهای ایران و هم در خاک عراق علیه اهداف غیرنظامی بارها انجام شد. اگر چه در گذشته نیز مناطق مسکونی هدف قرار میگرفتند ولی صدمات بسیار محدود بود. عراق در این مرحله از جنگ شیمیایی فشار را روی غیرنظامیان متمرکز کرد؛ چون با این کار اولا میتوانست مسئولان ایرانی را از ادامه مقاومت در برابر خواستههای عراق نگران سازد و روحیه مردم را در شهرهای مختلف کشور، که این بیماران را با حالات وحشتناک میدیدند، تضعیف نماید. ثانیا با توجه به این نکته که غیرنظامیان در برابر حملات شیمیایی آسیبپذیری بیشتری دارند، عراق با صرف هزینهای بسیار ناچیز، یعنی انداختن تنها چند بمب شیمیایی، هزاران مصدوم را در شهرهای مختلف ایران روانه مراکز درمانی و نقاهتگاهها میکرد با توجه به اینکه مصدومین شیمیایی (خصوصا مصدومین عوامل تاولزا) مدت زمان طولانی باید بستری شوند، لذا عملا تعداد زیادی از تختهای فعال مراکز درمانی ایران اشغال میشد و این موضوع میتوانست آثار دردناک روحی برای مردم و کادر پزشکی به دنبال داشته باشد و علاوه بر آن خدمات پشتیبانی درمانی برای نیروهای نظامی را مختل نماید.
در 27 فروردین 1366 عراق طی بمباران شیمیایی روستای «آلوت» در غرب کشور یک خانواده را مصدوم نمود. 4 تن از اعضای این خانواده چند روز اول پس از حادثه را در بیمارستانهای منطقه جنگی سپری کردند سپس به
علت وخیم بودن حالشان به تهران اعزام شدند. این افراد عبارت بودند از: دو زن (که یکی چهار ماهه حامله بود) و نیز دو دختربچه 2 و 4 ساله که همگی مورد معاینه تیم سازمان ملل نیز قرار گرفتند. این موضوع در گزارش تیم سازمان ملل چنین منعکس شد:
»… ما آثار گاز خردل را بر خانواده یک دهقان، مخصوصا یک مادر و دو دختر دو و چهار ساله وی مشاهده نمودیم. ما در کمال اندوه شاهد رنج کودک چهار ساله در فاصله کمتر از 2 ساعت با مرگش بودیم… ما صدمات شدید گاز خردل را برروی مادر جوانی که چهار ماهه باردار بود، مشاهده نمودیم…» (5) خانم باردار یک هفته بعد به دنبال لوکوپنی و نارسایی تنفسی به شهادت رسید.
در 7 تیر 1366 شهر مسکونی و بیدفاع سردشت با هواپیما و توپخانه هدف حمله شیمیایی قرار گرفت که در نتیجه آن بیش از 2500 تن از مردم غیرنظامی مصدوم شدند یا به شهادت رسیدند. به دنبال این حادثه دهشتناک و غیرقانونی، هیئت کارشناسی سازمان ملل متحد، به دستور سازمان ملل متحد، همراه با آقای کمال خرازی، سرپرست ستاد تبلیغات جنگ، از آثار بمباران در این شهرستان بازدید کردند. در پایان این بازدید، سرهنگ «ملوپانیین«، سرپرست این هیئت، درباره مشاهدات خود، ابراز کرد: مناطق مسکونی شهر سردشت را دیده که رژیم عراق به طور وحشیانه آنها را بمباران شیمیایی کرده است. (6).
رژیم عراق در تاریخ 11 / 5 / 1366، نیز هشت نقطه را در منطقه غرب اشنویه هدف بمباران شیمیایی قرار داد که در این بمباران بیش از 2400 تن از مردم غیرنظامی منطقه مصدوم شدند. همچنین، در تاریخ 28 اردیبهشت 1367، هواپیماهای عراقی چند روستا از جمله مرزنآباد و بیتوش از توابع سردشت را بمباران کردند. (7) در تاریخ 5 / 4 / 1367 نیز نیروی هوایی عراق شهر اهواز را هدف بمبهای شیمیایی قرار داد که بر اثر آن 60 تن از مردم
غیرنظامی شهید و 4000 تن مجروح شدند. (8).
منابع ایرانی تعداد حملات شیمیایی عراق را طی هشت سال جنگ تحمیلی بیش از 252 بار ذکر کردهاند؛ طوری که «ایران طی هشت سال جنگ تحمیلی، در معرض شدیدترین و طولانیترین حملههای شیمیایی در تاریخ جنگهای جهان قرار گرفت. تعداد حملههای شیمیایی و تنوع عوامل به کار گرفته شده در این جنگ بیسابقه بود و این حملات وحشیانه مجروح شدن بیش از صد هزار نفر از هموطنان ایرانی را موجب شد که ده درصد آنها بلافاصله به شهادت رسیدند.» (9).
دکتر «جانجی» معاون دبیر کل سازمان منع سلاحهای شیمیایی، با توجه به گستردگی تعداد مجروحان شیمیایی ایران، آن را یک تراژدی خواند. وی اظهار کرد:
»تعداد مجروحان سلاحهای شیمیایی در دوران پس از جنگ جهانی اول، در جهان بیسابقه بوده است… وجود صد هزار مجروح شیمیایی در جمهوری اسلامی ایران افزون بر تحمیل هزینههای هنگفت اقتصادی و اجتماعی، یک تراژدی انسانی است.» (10).
1) ستاد تبلیغات جنگ، نقض مقررات بینالمللی توسط رژیم عراق، 1364، ص 17.
2) سید عباس فروتن، جنگ شیمیایی عراق و تجارب پزشکی آن، تهران: مؤسسه فرهنگی انتشاراتی تیمورزاده، نشر طیب، بهار 382، ص 293.
3) مأخذ 6، ص 18.
4) دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، «مجله سیاست خارجی«، سال سوم، شماره 1 خرداد 1368، ص 18.
5) مأخذ 7، ص 181.
6) مشروح حادثه خونبار سردشت به دلیل اهمیت آن متعاقب این بحث آمده است.
7) مأخذ 9.
8) محسن رشید، اطلس جنگ شهرها، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، منتشر نشده، ص 126.
9) روزنامه اطلاعات، 27 / 2 / 1378.
10) همان.