جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فصل 5

زمان مطالعه: 6 دقیقه

با نزدیک شدن زمان عملیات، آخرین اقدامات هم آهنگى در سطح قابل توجهى در حال انجام بود. رزمندگان ایرانى با رعایت پوشش و استتار در نقل و انتقالات و رعایت مسایل حفاظتى که نتیجه‏ى آن غافل‏گیر کردن دشمن بود، خود را آماده‏ى تهاجم کردند. تأکید امام خمینى (ره) بر وحدت و یک پارچه‏گى بین ارتش و سپاه و هم‏آهنگى کامل به منظور تهاجم علیه دشمن، مؤثرترین عامل در وحدت این دو سازمان نظامى بود. امام فرموده بود که نه سپاه به تنهایى مى‏تواند حمله کند و نه ارتش و هیچ کدام از آن‏ها بدون کمک مردم به پیروزى نخواهند رسید. این هم‏آهنگى شامل نحوه و چگونه‏گى به کارگیرى آتش پشتیبانى توپخانه و حضور مؤثر هوانیروز و تأمین هوایى منطقه‏ى عملیات توسط نیروهاى هوایى ارتش بود.

ساعت 12 نیمه شب پنجم مهر 1360 بى‏سیم‏ها به کار افتاد و رزمندگان ایرانى با رمز یا حسین بن على (ع) عملیات ثامن الائمه را آغاز کردند.

در ساعت 4 و 30 دقیقه‏ى صبح، فرمانده محور ماهشهر – آبادان اعلام کرد که اهداف موردنظر تصرف و منطقه در حال پاک‏سازى است. او نزدیک ظهر اعلام کرد که تعداد اسرا از 800 نفر به 1000 نفر رسیده و نیروهاى دشمن بین جاده‏ى آبادان- ماهشهر و آبادان – اهواز محاصره شده‏اند و تعداد شهدا و مجروحین خودى کم است.

با انهدام ارتش عراق در جبهه‏ى ماهشهر، جاده‏ى ماهشهر – آبادان پس از 349 روز آزاد شد.

اما در جبهه‏ى ذوالفقارى – هدف اصلى عملیات در کنار جاده‏ى قدیم آبادان – اهواز بود که بر اساس حساسیت منطقه، چند گردان از سپاه و ارتش به طور مشترک دست به حمله زدند. پس از گذشت 2 ساعت از شروع عملیات، نیروهاى سمت راست، خود را به خاک‏ریزهاى دشمن رساندند و موفق شدند وارد خاک‏ریزها شوند. در حالى که در سایر محورها، نیروهاى عملیات کننده به اولین خطوط تدافعى دشمن نرسیده بودند. با گذشت زمان، نیروهاى دیگر توانستند خود را به خاک‏ریزها برسانند و این زمانى بود که نیروهاى پیش‏تاز به سوى خاک‏ریزهاى دوم حمله کرده بودند.

پس ازتصرف سنگرهاى دشمن در خاک‏ریزهاى اول و

دوم، رزمندگان ایرانى بلافاصله به خاک‏ریز سوم حمله کردند. نیروهاى عراقى در حال فرار بودند. توپخانه‏ى آن‏ها منطقه را زیر آتش گرفته بود، اما چون از تمرکز و نظم خاصى برخوردار نبود، نیروهاى ایرانى توانستند بى‏دغدغه خود را به هدف‏هاى بعدى برسانند.

در جبهه‏ى دارخوین، رزمندگان ایرانى مأموریت داشتند با عبور از خط نهر شادگان، پل قصبه را فتح و در حاشیه‏ى شرقى کارون پدافند کنند. سپس با نیروهاى محور فیاضیه که مسؤولیت تصرف پل حفار را به عهده داشتند، دست بدهند. آن‏ها در حاشیه‏ى رود کارون، به خاطر میدان‏هاى مین و استحکامات دفاعى، به سختى پیش‏روى کردند، تا آن که یک گلوله خمپاره بى‏هدف درمحل انتقال نفت به رودخانه‏ى کارون منفجر شد و باعث آتش‏سوزى گسترده در منطقه‏ى سلمانیه و محمدیه شد.

کارها براى به آتش کشیدن کارون مطابق برنامه پیش مى‏رفت. نفت سیاه به ضخامت 1 تا 2 سانتى‏متر سطح رودخانه‏ى کارون را پوشانده بود. در ساعت 2 نیمه شب، بر اثر اصابت یک گلوله‏ى خمپاره به منبع ذخیره‏ى نفت، زبانه‏هاى آتش همه جا را فراگرفت. به تدریج منطقه در هاله‏اى از آتش فرو رفت. فرمان‏دهان ایرانى نگران بودند. آن‏ها نمى‏دانستند که این آتش‏سوزى به نفع عملیات است. با روشن شدن آسمان، همه شاهد دود غلیظ و سیاهى شدند که کاملا

منطقه عملیاتى را در برگرفته بود.

در لحظه‏اى که تشویش و نگرانى فرمان‏دهان ایرانى شدت بیش‏ترى گرفته بود، وزش باد به سمت جنوب آغاز شد و باعث شد که مرکز فرمان‏دهى و هدایت عملیات تیپ 3 ارتش در دوده محاصره و توان فعالیت از نیروها گرفته شود. آن‏ها مجبور شدند به سنگر فرمان‏دهى سپاه که در 200 تا 300 مترى مقر تیپ 3 ارتش بود، نقل مکان کنند و در آن جا با دو بى‏سیم به هدایت نیروها مشغول شوند.

جریان باد به تدریج دود را به سمت تنها سنگر فرمان‏دهى عملیات نزدیک و نزدیک‏تر کرد. دود به 100 مترى سنگر فرمان‏دهى رسید و بحران جدى‏تر شد. فرمان‏دهان ایرانى در نگرانى و التهاب به سر مى‏بردند. همه‏گى دست به دعا برداشته و از قادر متعال کمک خواستند.

ناگهان باد عجیبى شروع به وزیدن کرد که تا آن زمان در منطقه سابقه نداشت؛ به طورى که فیبرهاى نصب شده روى سنگر فرمان‏دهى را از جا کند. سپس دود سیاه از زمین جدا شد و به آسمان رفت. در همین لحظات بود که خطهاى اول و دوم عراق که تا آن لحظه به سختى مقاومت مى‏کردند، به خاطر استیصال فرمان‏دهان‏شان سقوط کرد و رزمندگان خودى به سرعت آن جا را فتح کردند.

آتش زدن رودخانه باعث شد سازمان‏دهى نیروهاى عراقى در خطوط دفاعى‏شان دچار هرج و مرج شود و رزمندگان با

با استفاده از این خلاء، بسیار زودتر از برآورد زمانى به هدف اصلى خود یعنى پل قصبه برسند. تصرف پل قصبه باعث اخلال جدى در تصمیم‏گیرى فرمان‏دهان عراقى شد. آن‏ها ناچار بودند براى فرار یا پاتک، از تنها پل باقى مانده در منطقه‏ى حفار استفاده کنند. در همین لحظات بود که نیروهاى دیدبان در جبهه‏ى دارخوین، با نزدیک شدن به پل حفار و هدایت آتش روى پل، دشمن را گیج و متحیر کردند.

نیروهاى دشمن که از جهنم کارون گریخته بودند، با استقرار در جناح غربى پل قصبه و به دست آوردن آرامش نسبى، اقدام به شلیک مستقیم گلوله‏هاى تانک کردند. فرمان‏دهان ایرانى فکر این‏جا را هم کرده بودند. شهید مرتضى تیمورى فرمانده تخریب منطقه‏ى دارخوین به همراه چند تخریب‏چى دیگر سراغ پل قصبه رفتند و آن را منفجر کردند. با نابود شدن پل قصبه، امید فرمان‏دهان عراقى براى استفاده از این پل از بین رفت و نیروهاى مهندسى ایران کنار سر پل قصبه خاک‏ریز زدند و در حاشیه‏ى کارون آرامش برقرار شد.

مهم‏ترین محور عملیات، جبهه‏ى فیاضیه بود. یگان‏هاى ایرانى باید ضمن حرکت در شرق کارون، از جنوب به شمال، ارتباط نیروهاى عراقى با غرب کارون را قطع مى‏کردند. در این جبهه، از حدود 7 ماه قبل، نیروهایى مستقر شده بودند. آن‏ها براى اجراى عملیات شروع به زدن دو تونل کردند. تونل اول در سمت چپ کشتى‏سازى اروندان و تونل دوم در نزدیکى

کارخانه‏ى شیر پاستوریزه بود که تا خاک‏ریزهاى عراق امتداد داشت. اهمیت این جبهه به قدرى بود که سید رحیم صفوى شخصا هدایت و کنترل عملیات در این محور را به عهده داشت.

با شروع عملیات، رزمندگان ایرانى در جبهه‏ى فیاضیه به میدان وسیعى از مین به عمق 500 متر برخورد کردند. تخریب‏چى‏ها مشغول پاک‏سازى میدان مین شدند؛ اما رزمندگان محور راست به فرمان‏دهى شهید اکبر کامرانى خط را شکستند و پیش‏روى کردند. ساعت 8 صبح پل قصبه فتح شد. بعد از آن، نیروهاى جبهه‏ى فیاضیه و ایست‏گاه 7 و 12 به جاده‏ى اهواز – آبادان حمله کردند. اذان صبح بود که جاده‏ى اهواز – آبادان فتح شد و این یعنى رسیدن به تمامى اهداف در عملیات ثامن الائمه. حصر آبادان شکسته و دشمن با ذلت عقب رانده شد. آبادان پس از یک سال محاصره آزاد شده بود.(1).

خبر پیروزى رزمندگان اسلام درعملیات ثامن الائمه بازتاب گسترده‏اى در ایران و کشورهاى جهان داشت. امام خمینى (ره) در پاسخ به تلگرام فرمان‏دهان نظامى پیامى به این شرح فرستادند:

»تیمسار سرتیپ فلاحى، تیمسار سرتیپ ظهیرنژاد و جناب آقاى محسن رضایى اید هم الله تعالى. تلگرام شما در خصوص

فتح بزرگ که خداوند تعالى نصیب ارتش، نیروى هوایى و هوانیروز، سپاه پاسداران، بسیج، ژاندارمرى، فدائیان اسلام و سایر نیروهاى مردمى فرموده و محاصره‏ى آبادان به طور کامل شکسته شده است، واصل گردید. این جانب این پیروزى بزرگ را به فرماندهان، تمامى نیروهاى مسلح و به سربازان ارج‏مند و سپاهیان نیرومند تبریک مى‏گویم و امید است این سرافرازى‏ها را که براى اسلام و میهن فراهم مى‏کنند، منظور نظر مبارک ولى الله الاعظم بقیة الله ارواحنا له الفداء باشد و آخرین پیروزمندى را که بیرون راندن نیروهاى متجاوز کافر از سرزمین‏هاى میهن‏مان است، ملت شریف به زودى مشاهده کند. این جانب به اسم ملت بزرگ ایران از رزمندگان دلیر ارتش و سپاه و دیگر قواى مسلح ایدهم الله تعالى تقدیر و تشکر مى‏کنم. از خداوند متعال توفیق، نصرت و عظمت اسلام و مسلمین و به خصوص نیروهاى مسلح اسلامى را خواستار است.»

پس از عملیات، فرمان‏دهان عملیات یعنى سرلشکر فلاحى، سرتیپ نامجو، سرتیپ فکورى، یوسف کلاهدوز و محمد جهان آرا (فرمانده سپاه خرمشهر) از منطقه بازدید کردند و سپس براى ارائه‏ى گزارش عملیات به امام خمینى (ره) سوار بر هواپیماى 031- C عازم تهران شدند. در این هواپیما تعدادى از مجروحین هم بودند که براى مداوا به تهران اعزام مى‏شدند؛ اما هواپیما سقوط کرد و پنج فرمانده و مجروحیتى که سوار آن بودند، به شهادت رسیدند.

عملیات ثامن الائمه در حالى به پایان رسید که پیروزى آن، جمهورى اسلامى ایران را در آستانه‏ى روزهاى بزرگ دیگر قرار داد.

کم‏کم مردم آبادان به شهرستان برگشتند. حالا همه مى‏دانستند که نوبت آزاد کردن خرمشهر از چنگال دشمن است. آبادان حالا عقبه‏ى جبهه‏ى جنوب حساب مى‏شد. سرانجام در سوم خرداد 1361 به فاصله‏ى 9 ماه از شکسته شدن حصر آبادان، خرمشهر هم آزاد شد.

اما آبادان هنوز زیر آتش توپ و خمپاره‏ى عراق بود.

در اواخر سال 1364 و به دنبال عملیات شکوه‏مند و الفجر 8 که به آزادسازى شهر فاو عراق منجر شد، دشمن، آبادان و خرمشهر را بمباران شیمیایى کرد. در این زمان، مسؤولین مجبور شدند که مردم بومى و غیرنظامى آبادان را تخلیه کنند. همین موضوع در اواخر سال بعد در عملیات کربلاى 5 هم اتفاق افتاد. بار دیگر مردم غیرنظامى آبادان مجبور به تخلیه‏ى شهر شدند.

آبادان، از ساعات اولیه‏ى شروع جنگ تا روزهاى پایانى مرداد 1367 هیچ‏گاه از کینه و نفرت دشمن در امان نماند. آبادان یکى از شهرهایى است که خیلى از رزمندگانى که به جبهه رفته‏اند، از آن‏جا خاطرات تلخ و شیرین فراوانى دارند. مردم مهمان‏نواز و خون‏گرم آبادانى همیشه باعث دل گرمى و

روحیه‏ى رزمندگان بودند.

رزمنده‏ها وقتى مى‏خواستند یادى از خانواده‏هاى خود بکنند، به آبادان مى‏رفتند و از مخابرات آن‏جا به خانه تلفن مى‏کردند؛ در گرما، بستنى و فالوده نوش‏جان مى‏کردند، از نانوایى‏ها نان تازه مى‏گرفتند و آش معروف آبادان را مى‏خوردند. آن‏هایى هم که پول داشتند، دوستان‏شان را به «قلیه ماهى» میهمان مى‏کردند.

پس از پایان جنگ، مردم به شهرشان بازگشتند. دست در دست هم شروع به بازسازى و آبادانى شهرشان کردند. دیوار کلیساها و مسجد امام صادق (ع) و مسجد بهبهانى‏ها را که بر اثر ترکش‏هاى دشمن مجروح شده بودند، مرمت کردند. پالایش‏گاه آبادان شروع به کار کرد. بار دیگر زندگى به آبادان بازگشت؛ همان چیزى که دشمن مى‏خواست آن را از آبادان بدزدد.

اکنون در یکى از میدان‏هاى اصلى آبادان، مجسمه‏ى مردى در حال دویدن به چشم مى‏خورد. او دریاقلى است. مردى که باعث شکست یورش شبانه‏ى دشمن در کوى ذوالفقارى شد.


1) سید رحیم صفوى، نبردهاى شرق کارون.