جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فصل 2 (1)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

از اوایل سال 1358 و با روى کار آمدن صدام حسین در عراق، اقداماتى آشکار علیه جمهورى اسلامى ایران آغاز شد که به منظور کسب آمادگى و ایجاد زمینه‏ى لازم براى یک جنگ گسترده صورت گرفت. از جمله‏ى آن‏ها مى‏توان به ایجاد تحرکاتى در مرزها و پشتیبانى و تحریک نیروهاى ضد انقلاب داخلى به ویژه در کردستان و خوزستان اشاره کرد. دولت بعثى عراق روابط گسترده‏اى با گروه‏ها و شیوخ قبایل مختلف خوزستان در دستور کار خود قرار داد و با بهره‏گیرى از آنان، زمینه‏سازى براى جدا کردن خوزستان را فراهم کرد.

با گذشت زمان، مواضع خصمانه‏ى صدام حسین علیه جمهورى اسلامى ایران صریح‏تر شد. براى اولین بار، در تاریخ 18 فروردین 1359 شمسى یعنى هم زمان با قطع روابط ایران و

آمریکا، اعلام کرد که ایران باید از سه جزیره‏ى تنب بزرگ و کوچک و ابوموسى خارج شود. چندى بعد، در سخن‏رانى دیگرى تأیید کرد که عراق آماده است اختلاف خود را با ایران با زور حل کند. آن‏ها پس از قرارداد 1975 م الجزایر همواره مدعى بودند که قرارداد یاد شده به نفع ایران بوده و عراق تحت فشار آن را امضا کرده. سرانجام پس از ماه‏ها کشمکش و حملات کوچک به پاسگاه‏هاى مرزى و تجاوز به حریم هوایى ایران، نیروهاى عراق در 31 شهریور 1359 از آسمان و زمین به ایران حمله کردند.

در منطقه‏ى آبادان، عراقى‏ها با سلاح‏هاى سنگین و خمپاره تعدادى از مخازن نفت، اسکله‏ها و بعضى تأسیسات دیگر را منهدم و عده‏اى از مردم غیر نظامى را به خون کشیدند و پالایش‏گاه آبادان زیر آتش سنگین عراق قرار گرفت. استراتژى عراق، تصرف منطقه‏ى کشور بود؛ به خاطر همین موضوع، یگان‏هاى زبده‏ى خود را براى عملیات در مناطق جنوب کشور سازمان‏دهى کرد.

لشکر 3 زرهى و تیپ 33 نیروى مخصوص عراق از محور شلمچه- خرمشهر – آبادان، حمله‏ى خود را آغاز کردند. آن‏ها پیش‏بینى کرده بودند که براى تصرف خرمشهر و رسیدن به آبادان دو تا سه روز پیش‏تر زمان نیاز ندارند. مقاومت نیروهاى مدافع خرمشهر باعث شد که پس از 8 روز در یک کیلومترى خرمشهر زمین‏گیر شوند و یگان‏هاى دیگرى براى کمک به

منطقه‏ى نبرد بفرستند. مقاومت عاشورایى نیروهاى مردم در دفاع از خرمشهر در حالى انجام مى‏شد که آن‏ها هیچ یک از سلاح‏هاى مورد نیاز را براى دفاع نداشتند. در اولین روز جنگ در آبادان، دشمن با سلاح‏هاى سنگین و خمپاره عده‏اى از مردم را شهید و تعدادى از مخازن نفت، اسکله‏ها و بعضى تأسیسات دیگر را منهدم کرد. پالایش‏گاه آبادان زیر آتش سنگین دشمن قرار داشت و در آتش مى‏سوخت.

فاصله‏ى پالایش‏گاه تا اروند به قدرى کم بود که حتى گلوله‏ى سلاح‏هاى سبک عراقى‏ها هم به آن جا مى‏رسید.

با فراخوان سپاه پاسداران، نیروهاى ذخیره و مردمى به سوى پایگاه‏هاى سپاه سرازیر شدند. از سوى دیگر دختران آبادان براى کمک در بیمارستان‏هاى شهر شروع به فعالیت کردند. در دومین جنگ، ارتباط زمینى آبادان و خرمشهر قطع شد. اسکله‏هاى آبادان زیر آتش دشمن بود و قسمت‏هاى مختلف پالایش‏گاه و تعدادى از مخازن نفت آتش گرفتند. دود غلیظى آبادان را پوشانده بود. بین گارد ساحلى آبادان و نیروهاى دشمن درگیرى شدید بود.

در سومین روز شروع جنگ تانک‏هاى عراقى تا نزدیکى جاده‏ى اهواز رسیدند و پشت انبارهاى عمومى صف‏آرایى کردند و از ساعت 11 شب به بعد نیروهاى ارتش و سپاه با پشتیبانى آتش سنگین و حملات هوایى، تعدادى تانک دشمن

را منهدم و بقیه را مجبور به عقب‏نشینى کردند.

اما پالایش‏گاه آبادان هنوز زیر آتش سنگین توپخانه و بمباران هواپیماهاى دشمن بود. هنوز پالایش‏گاه و مخازن نفتى در آتش مى‏سوختند و دود غلیظى آبادان را تیره و تار کرده بود.

ساعت 6 و 45 دقیقه‏ى صبح یک هواپیماى عراقى در آبادان سقوط کرد و نیم ساعت بعد چند هواپیماى دشمن، بیمارستان شرکت نفت را بمباران کردند. بعدازظهر بر اثر بمباران‏هاى دشمن عده‏ى زیادى از مردم شهید و مجروح شدند و لوله‏هاى نفت آتش گرفت. ساعتى بعد یک هواپیماى دیگر دشمن در آبادان سقوط کرد.

در آبادان، مردم بى‏دفاع حالا مجبور بودند که خانه و زندگى‏شان را ترک کنند. با آن که اکثر آن‏ها از مهاجرین بودند و از استان‏ها و شهرهاى دوردست به آبادان آمده بودند، باز هم آن جا را خانه‏ى خود مى‏دانستند و راضى به ترک آبادان نبودند؛ اما شدت حملات وحشیانه‏ى دشمن باعث شد که بسیارى مجبور به ترک خانه شوند.

در این میان جوانان آبادانى با سنگربندى در لب اسکله و رود اروند وظیفه‏ى حراست از آن مناطق را برعهده گرفتند. خانم‏ها هم در مساجد و منازل غذا مى‏پختند و براى رزمندگان مى‏فرستادند. حسن بنادرى که مسؤول علمیات سپاه آبادان بود، هر روز گروه‏هاى 110 نفره‏ى بچه‏هاى آبادان را به خرمشهر مى‏فرستاد و شب‏ها در سطح شهر آبادان گشت‏زنى

مى‏کردند.

مشکل دیگرى که در آبادان اتفاق افتاد، بمباران زندان شهر بود. با بمباران شدن زندان آبادان و ویران شدن دیوارهاى آن بسیارى از زندانیان آبادان گریختند و حالا مشکلى دیگر به مشکلات مدافعان آبادانى اضافه شده بود. آن‏ها حالا در تعقیب و دست‏گیرى مجرمان فرارى بودند.

نیروهاى ستون پنجم یا جاسوسان با دادن گرا به دشمن نقش اساسى در بمباران آبادان ایفا مى‏کردند. نیروهاى مدافع آبادان هر روز چند جاسوس را در حال بى‏سیم زدن به دشمن و دادن اطلاعات دست‏گیر مى‏کردند. کار دیگر جاسوسان این بود که سوار بر موتورسیکلت در جاده‏ها مى‏گشتند و نیروهایى را که براى کمک به سوى خرمشهر و آبادان مى‏آمدند، به طرف دشمن برده و باعث اسارت آن‏ها مى‏شدند.

دشمن قصد داشت از شلمچه وارد خرمشهر و سپس با استفاده از پل خرمشهر بر روى کارون، وارد جزیره‏ى آبادان شود؛ اما مقاومت شدید مدافعان خرمشهر باعث زمین‏گیر شدن دشمن شد. فرمان‏دهى عراقى که پس از 17 روز نبرد حتى موفق به ورود به خرمشهر نشده بودند، دنبال راه‏هاى جدید براى رسیدن به حداقل اهداف ممکن یعنى تصرف جزیره‏ى آبادان بودند تا از بن‏بست نجات پیدا کنند. دو راه کار عبور از رودخانه‏ى خروشان اروند و عبور از رودخانه‏هاى

کارون و بهمنشیر در دستور کار عراقى‏ها قرار گرفت. عراقى‏ها مى‏دانستند که نصب پل روى اروند با توجه به جزر و مدهاى وحشت‏ناک آن کار مشکلى است. پس تصمیم گرفتند نیروهاى خود را از کارون و بهمنشیر عبور بدهند. براى عبور از رودخانه‏ى کارون، منطقه‏اى میان روستاى «مارد» و روستاى «سلمانیه» انتخاب شد که به «قصبه» معروف است. شب 19 مهر ماه نیروهاى شناسایى عراق از رودخانه‏ى کارون که هیچ‏گونه دفاعى از آن صورت نمى‏گرفت، به راحتى عبور کردند و تا روستاى مارد را شناسایى کردند و از نبودن نیروهاى ایرانى در آن منطقه مطمئن شدند. فرمانده تیپ 6 زرهى که مسؤولیت عملیات عبور از کارون برعهده‏اش بود، نیروهاى کماندرویى تیپ 33 نیروى مخصوص را به آن منطقه اعزام کرد. حضور نیروهاى کماندویى عراق در شرق کارون امنیت لازم را براى ورود قسمتى از توان زرهى تیپ 6 فراهم کرد.(1).

در سپیده‏دم 19 مهر ماه، عراقى‏ها با نصب پل نظامى بر رودخانه‏ى کارون، یگان‏هاى رزمى را به شرق کارون منتقل کردند و در اطراف آن جا پخش شدند. ساعت 7 صبح همان روز، جاده‏ى اهواز – آبادان بسته شد و تعدادى اتوبوس مسافربرى که روى جاده در حال تردد بودند، به دست عراقى‏ها افتاد. عراقى‏ها مسافران اسیر را به غرب کارون بردند؛ مردان را روانه‏ى بازداشت‏گاه و زنان را آزاد کردند.

با اطلاع سپاه آبادان از حضور نیروهاى عراقى در شرق کارون، بلافاصله یک گروهان نیرو به روستاى مارد اعزام شد. تیپ 6 زرهى عراق با برقرارى سر پل، از رودخانه‏ى کارون تا جاده‏ى اهواز – خرمشهر به عرض حدود 2 کیلومتر، پل پى ام پى بر رودخانه نصب کرد. سپس به تقویت منطقه‏ى شرق کارون پرداخت و پس از سه روز روستاى مارد هم به دست عراقى‏ها افتاد. روز بعد، عراقى‏ها به طرف جاده‏ى ماهشهر – آبادان حرکت کردند و با تصرف این جاده عملا جزیره‏ى آبادان به محاصره‏ى آن‏ها در آمد.

این حرکت دشمن باعث شد که نیروهاى آبادانى نتوانند به کمک مدافعان خرمشهر بروند و مجبور شدند از دیواره‏هاى شهر گذشته و در مناطق بیابانى در برابر دشمن جبهه بگیرند.

محاصره‏ى جزیره‏ى آبادان، هر چند خطرهاى جدى براى آبادان و خرمشهر به وجود آورد اما هدف اصلى ارتش عراق که تصرف کامل این جزیره و تسلط بر اروند بود، حاصل نشد. فرمان‏دهان عراقى به این نتیجه رسیدند که باید از رود بهمنشیر بگذرند.(2).


1) روزشمار جنگ ایران و عراق، ج چهارم.

2) همان.