اروند، رودخانهى بزرگى است در جنوبىترین نقطهى سرزمین ایران، که در کنار آن بزرگترین نخلستان جهان قرار دارد. در آن سوى رود، در سرزمین همسایه، نخلستانهاى بصره همه جا را پوشانده. در این سو، نخلستانهاى اروند کنار، مردمانى را که به دیدار این سرزمین مىآیند، به دیار مدینه مىبرد. این نخلها چه غمها که بر دل آدمیان نمىگسترانند!
اگر پاى بر این سرزمین بگذارى و از میان جادههایى که در میان نخلستانها مىگذرد عبور کنى، به سرزمینى مىرسى که از سال 1364 خاطراتى فراموش ناشدنى دارد. در آن سال، در میان این جنگل انبوه و نىزار بىپایان، صدها سنگر گروهى ساخته شده بود و بسیجىها، در میان نخلها آماده بودند تا عملیات دیگرى را آغاز کنند.
غروب 20 بهمن ماه بود که سه هزار بسیجى، لباس غواصى بر تن کردند و آماده شدند. آفتاب که غروب کرد، به راه افتادند. آسمان سرد بود و باران نم نم بارش خود را آغاز مىکرد. بسیجیان غواص در سکوت شب پا به درون اروند گذاشتند. آن شب، هزاران هزار فرشته در آسمان با نگاهى نگران و مضطرب، فرشتگان زمینى را مىنگریستند که دل به دریاى آب داده بودند. این چنین شد که نام اروند دوباره بر سر زبانها افتاد و از فرداى آن روز، همه از این مکان مىگفتند، از این رود پرخروش، از این دریاى آب. آرى! اروند در میان اهل آسمان آشناتر از اهل زمین است.
اما این پایان کارى نبود که آغاز شده بود. عملیات والفجر 8، نه یک شب، بلکه یک سال طول کشید تا به سرانجام رسید. یعنى درست از روزى که عملیات بدر در شرق دجله پایان یافت.
فرماندهان جمع شدند تا طراحى عملیات دیگرى را انجام دهند. آنها، هر یک به نوعى عوامل عدم موفقیت در عملیات قبلى را برمىشمردند. عراقىها با بسیج امکانات و توان رزمى، به وضع نابهسامان خود سر و سامان داده بودند و در بین قواى طرفین، موازنه برقرار شده بود. در پایان جلسه که دو روز طول کشید، فرماندهان به این نتیجه رسیدند که امکانات، توانایى و مقدوراتشان کافى نیست. چند تن از فرمان دهان نظرشان این بود که منطقهى اروند براى عملیات آزمایش و مشخص شود
که امکان عملیات و کار در آن جا هست یا خیر؟
با یک بررسى مختصر این نتایج به دست آمد:
– از نظر تاکتیکى، باید از رودخانهاى عبور مىکردند که فقط در توان ارتشهاى درجهى اول دنیا بود.
– شهر فاو عراق به تصرف درمىآمد و مىتوانستند از آن به عنوان برگ برنده و امتیاز استفاده کنند.
– بعد از گذشتن از اروند با کشور کویت هم مرز مىشدند که یکى از پشتیبانان اصلى عراق در جنگ بود. وقتى به خور عبدالله مىرسیدند، در آن طرف، جزیرهى بوبیان کویت قرار داشت.
– تسلط بر پایگاه موشکى عراق؛ در جنگ، عراقىها همیشه به وسیلهى هواپیما و هلىکوپتر مشکل ساز مىشدند و کشتىها را در خلیجفارس مورد هدف قرار مىدادند. پایگاه موشکى در راس البیشه قرار داشت و از این محل، هلىکوپترها به پرواز در مىآمدند و موشکهاى اگزوسه را به طرف کشتىهاى تجارى ایران شلیک مىکردند.
– تنها راه دریایى عراق، منطقهى راس البیشه و فاو بود. اگر ایران مىتوانست به این منطقه دست پیدا کند، در مثلثى قرار مىگرفت که قاعدهاش کارخانهى نمک، یک ساق آن اروند و ساق دیگرش خور عبدالله بود.
– موضوع دیگر هم محاصرهى دریایى عراق بود. نیروى دریاى عراق از خور عبدالله وارد دریا مىشد. در صورت
تصرف این منطقه، مجبور مىشد در بندر امالقصر باقى بماند و در منتهى الیه شمال خور عبدالله پناه بگیرد(1).
این منطقه مزیتهاى تاکتیکى هم براى قواى ایران داشت. از جمله، زمین منطقهى عملیات براى نیروهاى خودى امکان مانور مناسب و پشتیبانى آتش توپخانه را داشت. در حقیقت، از نوک راس البیشه تا عمق کارخانه نمک در تیررس آتش توپخانهى ایران بود. این شرایط نشان مىداد که بهترین و کاراترین طرح براى عملیات، عبور از رودخانهى اروند و تصرف شهر فاو است. در ضمن عراقىها هم در منطقهى فاو و اروند احتمال انجام عملیات از طرف نیروهاى ایرانى را نمىدادند.
در آن روزها، سروان ستار ناصر معاون گردان اول تیپ 111 عراق بود. گردان او در منطقهى فاو و اروندرود مستقر بود. او یک روز صبح متوجه یک هیات بلندپایهى نظامى مىشود. اعضاى هیات وادر قرارگاه آنها شدند: سرلشکر ستاد محمد سعید (افسر مصرى در وزارت دفاع(، سرهنگ ستاد على شعاته (افسر مصرى(، سرهنگ ستاد محمد فوزى (افسر بازنشسته مصرى(، سرهنگ احمد یمانى (افسر یمنى(. آنها براى بازدید از فاو و اروند و وضعیت استحکامات آن آمده بودند. دیدار این گروه ناگهانى و مخفیانه بود. سپهبد
عبدالجواد ذنون، رییس کل استخبارات، هم چنین سپهبد تا به النعیمى و سپهبد هشام صباح الفخرى هم همراه گروه بودند.
آنها پس از بازدید از خط، براى استراحت به قرارگاه گردان بازگشتند. در حین استراحت، ستار از آنها دربارهى استحکاماتشان پرسید. افسران مصرى، در حالى که از کانال سوئز و نبردهاى قهرمانانهى خود صحبت مىکردند، گفتند: مواضع شما از خط بارلیو(2) هم مستحکمتر است و اگر نیروهاى ایرانى قصد حمله به فاو را داشته باشند، شکست مىخورند. مواضع شما اجازهى عبور به هیچ جاندارى نمىدهد و همین مواضع به تنهایى براى مقابله با ایرانىها کافى است. با این حال و علىرغم ارزیابى هیات از منطقه، دلایل و نشانههایى وجود داشت که خبر از یک حادثهى نامعلوم مىداد(3).
1) جادههاى سربى، دفتر ادبیات و هنر مقاومت.
2) خط بارلیو: دیوارهى دفاعى که ارتشهاى عربى در نبردهاى اکتبر سال 1973 پشت سر گذاشتند. قهرمان این صحنه سعدالدین الشاذلى است و مهندس و طراح این دیوارهى دفاعى یک افسر اسرائیلى به نام بارلیو بود.
3) مدالهاى شکسته، دفتر ادبیات و هنر مقاومت.