جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فرهنگ

زمان مطالعه: 2 دقیقه

فرهنگ چیست؟ این کلمه، واژه‏اى فارسى و مرکب از دو جزء «فر» و «هنگ» است. «فر» پیشوند و به معنى جلو، بالا، بر و پیش آمده و علاوه بر پیشوندى، در معنى شکوه، درخشندگى و بزرگى اسم مى‏باشد. «هنگ» از ریشه‏ى اوستایى «تنگا» و به معنى کشیدن، سنگینى و وزن مى‏باشد.

این واژه از نظر لغوى به معنى «بالا کشیدن«، «ابر کشیدن» و «بیرون کشیدن» است و هیچ گاه در ادبیات فارسى به مفهومى که برخاسته از ریشه‏ى کلمه باشد نیامده است. (1).

اصطلاح فرهنگ، در ادبیات فارسى بر حسب زمان و مورد (قبل و بعد از اسلام) با مفاهیم مختلف به کار رفته است؛ مثل: دانش، حرفه و علم. در متن پندنامه‏ى آتورپات اسپنتامان آمده است که: «به خواستارى فرهنگ کوشا باشید، چه فرهنگ تخم دانش است و بر آن خرد است.

ز دانا بپرسید پس دادگر

که فرهنگ بهتر است یا گهر؟ (2).

واژه culture در زبان فرانسوى و انگلیسى به معنى «کشت» و «زرع» است که در ادبیات آنها، در پرورش گیاه و حیوان به کار مى‏رود و به پرورش

انسان تعمیم داده شده است. مترادف آن در زبان عربى «ثقافه» مى‏باشد به معنى آموختن، ماهر شدن، و یافتن (3) مثل «حیث ثقفتموهم» (4).

از متون فلسفى و مذهبى ایران باستان تا نوشته‏هاى فلاسفه‏ى یونانى، نشانه‏هایى از این دغدغه‏ى همیشگى یافت مى‏شود که انسان همواره در پى شناخت آن کلیتى بوده است که ارزش‏ها، آداب، سنن و زبان مشترک را در بر مى‏گرفته و هویت معنوى و وجه ممیزه‏ى حیات اجتماعى ملت‏ها را مشخص مى‏کرده است. گرچه این تلاش فکرى ردپاى دایمى در تاریخ اندیشه‏ى اجتماعى انسان دارد، در دهه‏هاى اخیر چهره و ژرفاى جدیدى یافته است.

به ویژه در سال‏هاى گذشته توجه بى‏سابقه‏اى به مفهوم فرهنگ شده و یافتن پاسخ پرسش مزبور اهمیتى شگرف در مجامع علمى پیدا کرده است. امروزه مباحث فرهنگى در کانون بررسى‏هاى علمى بسیارى از محافل آکادمیک و دانشگاهى قرار گرفته است.


1) ر. ک: دهخدا، لغت نامه، 1341، حرف ف ص 228.

2) ر. ک: شاهنامه فردوسى، اندرز انوشیروان.

3) ر ک: روح الامینى، محمود، زمینه فرهنگ شناسى، تهران، عطار، 1377، ص 15.

4) سوره‏ى بقره، آیه 191.