جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عوامل مؤثر در توسعه‏ى اقتصادى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

عواملى که در تولید مؤثر بوده و باعث افزایش ظرفیت‏هاى تولیدى مى‏گردند منابع طبیعى، منابع انسانى، برنامه و مدیریت کارفرماست. در این میان، سه عامل ارتباط تنگاتنگ با انسان و نوع رفتارهاى او دارند: برنامه حاصل برنامه‏ریزى است؛ مدیریت کارفرما ناشى از مدیریت بهینه و به موقع مدیر مى‏باشد و منابع انسانى عبارت از کلیه‏ى عواملى است که در انسان اثر گذاشته و باعث رشد تولید مى‏شوند. این ارزش‏ها، باورها، اندیشه و نحوه‏ى تفکر است که منجر به ایجاد برنامه، مدیریت بهینه و عوامل اثرگذار در رفتارها و تولیدات مى‏گردد. حتى نحوه‏ى استفاده از منابع طبیعى و نوع نگاه به آنها، ارتباط مستقیم با دو پایه‏ى فکرى و ارزشى انسانى دارد. از این جهت، امروزه اهمیت تأثیر فرهنگ در انتخاب شغل و کسب مهارت‏هاى لازم و داشتن انگیزه در ارایه‏ى عملکرد مطلوب در شغل، بر کسى پوشیده نیست و اصولا به سازى در سازمان در علوم مدیریتى با توجه به این امر به وجود آمده است و حتى الگوها، تکنیک‏ها و روش‏هاى مدیریتى در جامعه، موقعى به درجه‏ى موفقیت نهایى مى‏رسند که با فرهنگ و باورها و ارزش‏هاى اجتماعى و انفرادى آن جامعه سازگارى و انطباق کلى داشته باشند. (1).

فرهنگ در زمینه‏ى هدفدارى، درست مانند روح در حرکت هدفدار است. حقیقت این است که فرهنگ یک جامعه، روشنگر روح آن جامعه است و نمودها و فعالیت‏هاى فرهنگى به منزله‏ى پدیده‏ها و رفتارهایى است که روح از خود بروز مى‏دهد. (2) شاکله‏ى اصلى تمام فعالیت‏هاى نظام یک کشور از ماهیت فرهنگى آن، هویت و رنگ مى‏گیرد. به عبارتى حفظ یک نظام گرچه به ظاهر، بستگى به پویایى و استقلال فعالیت‏هاى سیاسى و اقتصادى دارد، لیکن نحوه‏ى فعالیت در اقتصاد و یا سیاست گذارى در بخش‏هاى دیگر متأثر از فرهنگ آن نظام اجتماعى است. فرهنگ، ارزش‏ها و باورهاى آن، علت محدثه و ایجادى اقتصاد و سیاست و فعالیت‏هاى دیگر اجتماعى مى‏باشند. از این رو استقلال، موجودیت و تداوم آنها، بستگى به نوع فرهنگ یا ارزش‏ها و باورهایى است که این دو حرکت (اقتصادى و سیاسى – نظامى) بر پایه‏ى آن شکل گرفته‏اند. به قول امام خمینى (ره(؛ خیلى ساده‏اندیشى خواهد بود که که کسى تصور کند با وابستگى فرهنگى، استقلال اقتصادى و سیاسى و فعالیت‏هاى دیگر به وجود مى‏آید (3) چرا که هر فعالیت انسانى از دو بعد محتوایى و شکلى یا هستى و چیستى تشکیل مى‏شود؛ توسعه‏ى محتوایى به اندیشه‏ها و رشد آنها در سایه‏ى کسب تجارب و مهارت‏هاى علمى دیگر مربوط مى‏شود و ماهیت آن با رشد و تفسیر در ارزش‏ها و باورها، متغیر مى‏گردد. از این رو، سیر تکاملى این فعالیت‏ها وابسته به این دو پایه مى‏باشد؛ به این معنى که هر انسان و جامعه‏ى انسانى براى زندگى و نحوه‏ى آن، اهداف و آرمان‏هایى تعریف مى‏کند و با مدنظر قرار دادن آنها به تدویل استراتژى و خط مشى گذارى و برنامه‏ریزى مى‏پردازد. در این میان، اطلاعات جامعه‏ى

انسانى هر چه نسبت به این اهداف و آرمان‏ها واقعى‏تر و حقیقى‏تر باشد به همان اندازه استراتژى و خط مشى‏ها و برنامه‏هاى آن بهینه مى‏گردد. از این رو، کلیه‏ى نهضت‏ها و انقلاب‏ها و حرکت‏هایى که در طول تاریخ به وجود آمده‏اند، همه ناشى از سرکشى و عصیان فرهنگ‏ها به منظور برقرار ساختن نظمى نوین و پاسخ‏گویى به نیازهاى ملى جامعه بوده‏اند. ارتباط منطقى بین فعالیت‏هاى گذشته، حال و آینده به واسطه‏ى فرهنگ آن جامعه شکل مى‏گیرد و این فرهنگ است که سیر تحول و رشد را مشخص مى‏کند. (4).


1) میرسپاسى، ناصر، مدیریت منابع انسانى، انتشارات شروین، 1375، ص 42.

2) جعفرى، محمدتقى،فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو، نشر علمى فرهنگى، 1373، ص 99.

3) بهداروند، مهدى، فرهنگ و آسیب شناسى فرهنگى، روزنامه‏ى جمهورى اسلامى 6 / 5 / 80، ص 12.

4) اردکانى، فرهنگ، خرد، آزادى – انتشارات ساقى، ص 279.