در پی تهدیدهای ناشی از عبور نیروهای دشمن از رودخانه کارون و تلاش برای محاصره و اشغال آبادان، ارتش جمهوری اسلامی با فرماندهی قرارگاه ستاد اروند در جنوب، نخستین اقدام جدی را به منظور عقب راندن نیروهای دشمن به غرب رودخانه کارون در سوم آبان 1359 اجرا کرد. آزاد کردن جاده اهواز – آبادان مهمترین هدف این عملیات بود. امام در 14 آبان 1359 پس از ناتوانی ارتش در عقب راندن دشمن از شرق رودخانه کارون، طی سخنانی به نیروها دستور «شکستن حصر آبادان» را ابلاغ فرمودند. در این روند، عملیات توکل به عنوان یک عملیات آفندی نسبتا گسترده طرح ریزی شد. در کتاب «نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، جلد سوم» در این زمینه آمده است:
»به هر حال جو کلی سیاسی کشور درباره جنگ از یک طرف و شروع بارندگیهای فصلی از طرف دیگر ایجاب میکرد که هر چه سریعتر یک عملیات آفندی نسبتا گسترده در یکی از مناطق نبرد خوزستان طرحریزی و اجرا شود (1) و بدین جهت فرماندهی اروند از 25 آذر ماه طرحریزی چنین عملیاتی را آغاز کرد.«(2).
صدور فرمان امام موجب شد ستاد اروند که فرماندهی منطقه را بر عهده داشت، پس از بررسی اولیه، مأموریت را به این شکل مشخص کند:
»فرماندهی عملیات اروند در منطقه مربوطه (ماهشهر، آبادان، دارخوین) دفاع میکند و آماده میشود با عملیات آفندی نیروهای دشمن را در منطقه مربوطه نابود سازد و خرمشهر را آزاد کند و تک را تا ترمیم خط مرز از شلمچه تا پاسگاه کیلومتر 25 ادامه دهد.«(3).
پس از بحث درباره راه کارهای عملیات، سرانجام مقرر شد که حمله در دو محور اجرا شود. در محور شمالی – جنوبی، گروه رزمی 246 تانک، از سلمانیه به سمت جنوب حمله کند، تلاش اصلی در محور ماهشهر – آبادان در شمال جاده با تیپ 37 زرهی اجرا گردید و یک تلاش فرعی دیگر به وسیله عناصر تیپ 2 قوچان و سایر واحدهای مستقر در کرانه شمالی بهمنشیر از جنوب به شمال به سمت خاکریزهای خط سرپل اجرا شود.
بر اساس آخرین راه کار پیشنهادی، فرماندهی اروند دستور تهیه طرح عملیاتی را صادر کرد که در 27 آذر به نام طرح عملیاتی توکل منتشر شد. بر این پایه، یگانها از سر فرماندهی اروند در سه فرماندهی عملیاتی سازمان دهی شدند که عناصر اصلی آنها عبارت بودند از:
1- فرماندهی عملیات آبادان – خرمشهر: شامل تیپ 2 پیاده قوچان با سه گردان پیاده، یک گروهان تانک چیفتن، نیروهای ژاندارمری مستقر در جزیره آبادان، نیروهای سپاه پاسداران و بسیج مردمی، گردان توپخانه 105، یک آتشبار توپخانه 130 میلیمتری و یک آتشبار توپخانه کاتیوشا.
2- تیپ 37 زرهی: شامل یک گردان امداد ژاندارمری، یک آتشبار توپخانه 105 و یک آتشبار توپخانه کاتیوشا.
3- گروه رزمی 246 تانک: شامل گردان 246 تانک (منهای یک گروهان(، یک گردان پیاده از نیروهای لشکر 21 پیاده، یک گردان مختلط توپخانه 105 و 155 میلیمتری و عناصر سپاه پاسداران.
4- یک فرماندهی عملیات نامنظم: متشکل از حدود دو گروهان ژاندارمری و نیروهای مردمی.
5- یک فرماندهی توپخانه: با چهار آتشبار توپخانه صحرایی 130 و 203 میلیمتری کاتیوشا.
6- عناصر دیگر پشتیبانی خدمات رزمی و پشتیبانی رزمی شامل تیپ هوانیروز، گروهان مهندسی و غیره.(4).
در این عملیات نیز – همچون عملیات نصر – بدون توجه به استعداد دشمن و وسعت منطقه، هدفهای بسیاری در عمق منطقه تعیین شده بود.
عملیات توکل در 20 دی ماه 1359 آغاز شد ولی برخلاف عملیات نصر حتی در گامهای نخست نیز موفقیتی به دست نیاورد و نیروها به مواضع خود عقبنشینی کردند. به نوشته کتابی که ارتش منتشر کرده است، هوشیاری و اجرای آتش دشمن در روز پیش از عملیات (19 دی ماه) نشان میداد که آنها از طرح عملیات قبلا آگاهی داشتند. در این کتاب از جابهجاییهای عمده دشمن برای تقویت منطقهی عملیات و گرمای هوا به عنوان یکی از عوامل کاهش توان نیروهای خودی نام برده شده است.(5).
بنیصدر پس از این دو شکست، با توجه به وعدههای پیشین و اهدافی که بر پایه امیدواری به کسب پیروزی نظامی پیگیری میکرد، در گزارش کارنامه رئیس جمهور «به تجزیه و تحلیل عملیات پرداخت و مسائلی را یادآور شد که خواندنی است. وی گفت:
»سوال این است که چرا در اتخاذ شیوههای جنگی نمیباید آن شیوههای جنگی را انتخاب کنند که به دشمن حداکثر تلفات را وارد کند، و میتواند وارد کند؟«(6).
وی سپس از قول فرماندهان نظامی این مطلب را بیان میکند:
»اعمال روشهای موفقیتآمیز امکانپذیر است و ما نیز این مسئله را به فرماندهی نیروهایمان اظهار کردهایم ولی فرماندهی پذیرفته و دستور حمله برقآسا داده است.«(7).
بنیصدر با استناد به اظهارات فرماندهان نظامی، در واقع، علل ناکامی را جو سیاسی حاکم بر شرایط تصمیمگیری که به وی تحمیل شده بود، ذکر میکند:
»برای آنها (فرماندهان نظامی) توضیح دادم که جو سیاسی موجود با توجه به جریانهایی که به وجود میآید، این حمله و روش تحمیل شده است.«(8).
این گونه برخورد سادهترین راه برای توجیه ناکامیهای حاصله پس از دو ماه و نیم اتلاف وقت و وعدهها و وعیدهای بینتیجه بود. بنیصدر درباره نیازمندی به سلاح و مهمات میگوید: «تعقیب عملیات نظامی تا یک پیروزی کامل، محتاج ابزار و آلات نظامی و مهمات است.» اما وی در جای دیگری چنین بیان میکند:
»شاید کمبود اسلحه را با افزایش روحیه، میل به ابتکار، شجاعت و پایداری جبران کنیم. در صورتی که بتوانیم روحیه نیروهای مسلح را بالا ببریم، اصلا لازم نیست که به اندازه دشمن اسلحه داشته باشیم.«(7).
بنیصدر پیش از این نیز پس از ناکامیهای نظامی، همواره ضعف روحی نیروهای مسلح به عنوان دلایل این ناکامیها نام میبرد، اما به هیچ وجه به دلایل واقعی این ضعف روحی اشاره نمیکرد.
تحولاتی که – بعدها – پس از فرار بنیصدر – رخ داد و منجر به آزادسازی مناطق اشغالی شد، با اتکا به امکانات موجود و بدون خریداری تجهیزات جدید انجام گرفت، (9) لذا باید دلایل اصلی پیروزی را در هماهنگی ارتش و سپاه، اتخاذ استراتژی مناسب با به کارگیری کلیه مقدورات و امکانات کشور، جستوجو کرد؛ تدبیری که بنیصدر هیچ گاه قادر به درک و انجام دادن آن نبود.
1) در صفحه 200 همین کتاب (منتشره ارتش جمهوری اسلامی) در مورد میزان آمادگی برای اجرای عملیات آمده است: «با وجودی که ارتش و سایر نیروهای ایرانی آمادگی لازم رزمی را کسب نکرده بودند، در راستای خواستههای ملت و رهبران سیاسی تصمیم گرفته شد که طرحهای آفند متقابل از اول دی ماه به صورت جدی برای اجرا آماده شوند.«.
2) مأخذ 12، ص 194.
3) مأخذ 12، ص 195.
4) مأخذ 12، ص 197.
5) مأخذ 12، صص 204 و 206 و 207.
6) روزنامه انقلاب اسلامی، 30 / 10 / 1359، کارنامه 19 تا 21 / 10 / 1359 رئیس جمهور.
7) پیشین.
8) مأخذ 53.
9) مقام معظم رهبری (آیت الله خامنهای) در خاطرات خود از گزارش فرماندهان در جلسه شورای عالی دفاع، در مورد میزان موجودی سلاح، به عنوان یک خاطره تلخ نام میبرند. در این جلسه مسئولین و فرماندهان ارتش متفقا گفته بودند ایران برای 20 تا 25 روز بیشتر سلاح و مهمات ندارد.امام خمینی پس از شنیدن گزارش سلاحهای موجود در ارتش، فرموده بودند: «بدانید اسلحه و مهماتی که در کشور از پیش ذخیره شده. برای مقابله با کشوری مثل روسیه تعبیه شده. خیلی بیش از این حرفها، ما سلاح و مهمات داریم.» در ادامه بررسیها مشخص شد که امکانات زیادی وجود داشت که یا از آنها بیاطلاع بودند، یا گزارش نادرست داده میشد.(روزنامه اطلاعات، 1 / 7 / 1375(.