جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

على و نظارت و بازرسى در مسایل اقتصادى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

ایشان بر اساس اصول فرهنگى و استراتژى که در پیش گرفته بودند به صورت‏هاى پنهان و آشکار به امر نظارت و بازرسى مبادرت کرده و هر نوع انحراف از اصول و مبانى را تذکر مى‏دادند. نکته‏ى قابل توجه در این نظارت‏ها این است که تمام این امور جنبه‏ى هدایتى داشت، نه حالت مچ گیرى و بازخواست.

مختار تمام اهالى بصره نقل کرده است که: من شب‏ها را در مسجد مى‏خوابیدم. روزى به قصد دیدن گوشه‏اى از بازار کوفه بیرون رفتم. ناگهان صدایى مرا به خود آورد که مى‏گفت:اى فلان، جامه‏ات را بالا ببر، که هم لباست پاک‏تر است و هم به تقواى الهى نزدیک‏تر. پرسیدم این کیست؟ گفتند: او امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب (ع) است. او در حالى که به طرف بازار شتران در حرکت بود، به دنبالش به راه افتادم. وقتى بدان جا رسید در وسط بازار ایستاد و فرمود: «یا معشر التجار ایاکم و الیمین الفاجرة فانها تفقد السلعة و تمحق البرکة«، «اى گروه تاجران مبادا سوگند دروغ بر زبان رانید که آن، کالا را تباه کند و برکت را ببرد.» پس به بازار پارچه رفت. ناگهان به مردى خوش سیما

برخورد، به او فرمود «اى فلان آیا دو جامه به پنج درهم دارى؟» مرد از جا پرید و پاسخ داد: بلى یا امیرالمؤمنین. وقتى فروشنده او را شناخت، امام از آنجا رفت و در جلوى فروشنده‏ى جوانى ایستاد و به او فرمود: آیا دو جامه‏ى پنج درهمى دارى؟ جوان گفت: من دو جامه دارم؛ یکى از دیگرى بهتر است؛ یکى دو درهم و دیگرى سه درهم. فرمود: بیاور. پس به قنبر گفت: آن جامه را که سه درهم است بگیر! (1).

از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: على (ع) هر روز تازیانه به دوش در یکایک بازارهاى کوفه قدم مى‏زد و مى‏فرمود: «یا معشر التجار قدموا الاستخارة و تبرکوا بالسهولة و اقتربوا من المبتاعین و تزینوا بالعلم، و تناهوا عن الکذب و الیمین و تجافوا عن الظلم و أنصفوا المظلومین، و لا تقربوا الربا و اوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فى الارض مفسدین.»

و در حالى که بازار را دور مى‏زد مى‏فرمود:

تفنى اللذائذ فمن نال صفوتها

من الحرام و یقى الاثم و العار

تبقى عواقب سوء فى مغبتها

لا خیر فى لذة من بعدها النار

»لذت‏ها و خوشى‏ها بگذرد و هر کس به لذت حرام دست یازد، گناه و ننگ برایش باقى مى‏ماند. عواقب بدى در پایان لذت‏ها براى او باقى مى‏ماند و لذتى که آتش به دنبال آورد، هیچ خبرى در آن نیست.»

این استراتژى منحصر به دوره‏ى زمامدارى حضرت نبود، بلکه در دوره‏ى زمامدارى خلفاى قبلى نیز به اجرا و عمل به این عناصر و مبانى فکرى در متن جامعه اصرار مى‏ورزید، چرا که آنها را از متن اسلام و قرآن گرفته بود.

زمانى که عمال و کارگزاران خلیفه‏ى سوم دست به اجحاف زده و ساکنین شهرها را مضروب و مجروح ساخته و بیت‏المال را به طور «فعال ما

یشاء» در راه هواهاى نفسانى خویش به مصرف رساندند، مسلمانان ستمدیده دست به شورش زده و تظاهراتى به راه انداختند و «مدینه» را محاصره نموده و از خلیفه توضیح خواستند. (2) حضرت على (ع) در این اوضاع خطاب به خلیفه فرمودند: «الا تنهى سفهاء بنى‏امیه عن اعراض المسلمین و اشبارهم و اموالهم؟ و الله لو ظلم عامل من عمالک حیث تغرب الشمس لکان اثمه مشترکا بینه و بینک.» (3).


1) ثقفى، ابراهیم بن هلال، الغارات، دار الکتاب، بى‏تا، ص 65.

2) بابازاده، على‏اکبر، سیماى حکومتى على (ع(، انتشارات انصاریان، سال 1378، ص 73.

3) شرح نهج‏البلاغه ابن ابى‏الحدید، ج 9، ص 15 «از این سفیهان بنى‏امیه که بر آبروى مسلمانان و پوست و اموالشان مسلط ساخته‏اى جلوگیرى نمى‏کنى؟ سوگند به خدا هرگاه یکى از این کارگزاران تو بر روى زمین ستمى روا دارد، تو با وى در این عمل ستمگرانه سهیم خواهى بود!!«.