پدیدهى «تکنولوژى» یا دانش فنى، یکى از عناصر پرقدرت فرهنگ به شمار مىرود. بىتردید نقش علم و تکنولوژى در تمام زمینههاى زندگى انسان تعیین کننده است. برخى براى سهولت کار تحلیل، مبادرت به تفکیک میان دانش فنى مادى و تکنولوژى اجتماعى نمودهاند. از این منظر، دستهى اول به تمام اختراعات و تحولاتى که به انسان امکان استفادهى بهتر از چیزها را مىدهد، مربوط مىشود. البته خود این چیزها جزو فرهنگ به حساب نمىآیند، بلکه دانش بهرهگیرى از آنها ملاک و معیار فرهنگ است. این همان پدیدهى نازیبایى است که کشورهاى مصرف کنندهى تکنولوژى بیگانهى غرب به آن معتاد و گرفتار شدهاند. فرآوردههاى تکنولوژى مانند ماشین، هواپیما، تلفن «ثابت و سیار«، تلویزیون، ماهواره و جز اینها، خود به خود فرهنگ به حساب نمىآیند، بلکه نحوهى استفادهى معقول و انسانى از آنها و رفتار مرتبط با آن در مراودات اجتماعى جزو فرهنگ جامعه مىباشند.
تکنولوژى اجتماعى نیز به دانشهایى مربوط مىشود که به ما مىآموزند چگونه جنبهها و ابعاد فنى و نهادهاى جامعه را تأسیس، نگهدارى و راهاندازى کنیم. مثلا تأسیس یک دانشگاه، کارخانه، مؤسسهى اعتبارى، بازرگانى و غیره، و ادارهى بهینهى آنها در جهت منافع عام از آن جملهاند. در جوار و به موازات آن، آگاهىهاى سیاسى، اجتماعى؛ مانند: آگاهى به حقوق و تکالیف فردى و
جمعى، مسئولیتهاى شهر نشینى و شهروندى، فرهنگ مشارکت در ادارهى امور جامعه، پرداخت مالیاتها، فرهنگ بهرهگیرى از امکانات بیمه، بانک و سایر تسهیلات اطلاع رسانى و غیره مطرح مىباشند.
عنصر تکنولوژى مىتواند به عنوان یک عامل بیگانه ساز، فرهنگهاى غیر پویا را دستخوش بحران و استحاله کند. اتفاقى که در کشورهاى جهان سوم در شرف وقوع است از همین پدیده ناشى مىشود.