جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

علل انتخاب منطقه شرق کارون

زمان مطالعه: 4 دقیقه

موفقیت در سلسله عملیات محدود در سوسنگرد، دارخوین و بعضی مناطق دیگر، سپاه را به این باور رسانید که می‏تواند در سطح وسیع‏تری علیه نیروهای دشمن وارد عمل گردد، لذا در اولین مرحله می‏بایست حقانیت و توانمندی دلاور مردان سپاه و نیروهای مردمی به سیستم فرماندهی و مسئولان نظامی کشور به گونه‏ای اثبات می‏گردید که بدبین‏ترین افراد نیز قادر به نادیده گرفتن آن نباشد و نیروهای حزب‏الله بتوانند به طور مؤثر در سطوح بالای تصمیم‏گیری حاضر شوند. دسترسی به این امر می‏توانست با انجام دادن یک عملیات وسیع و دارای هدف استراتژیک حاصل گردد و لذا ورود موفقیت‏آمیز نیروهای حزب‏الله به تمامی صحنه‏های جنگ یکی از مهم‏ترین پارامترهای انتخاب منطقه نبرد بود. سردار صفوی در پاسخ به این سؤال که «اگر عدم پذیرش نیروهای حزب‏الله در جنگ به پایان نمی‏رسید، چه بازتابی در روند جنگ می‏توانست داشته باشد؟» گفت:

»قطعا اگر عملیات ثامن الائمه موفق نمی‏شد، ورود حزب‏الله به جنگ با تأخیر انجام می‏شد. حتما ما دوباره وارد جنگ می‏شدیم و حزب الله راه خودش را باز می‏کرد اما قطعا یک تأخیر جدی صورت می‏گرفت و ممکن بود پیروزی‏های بعدی با تأخیر صورت گیرد.«

بنابراین از نظر ایشان عملیات ثامن الائمه مقطع مهمی از تاریخ جنگ می‏باشد که مطلع ورود گسترده و قاطع نیروهای حزب‏الله در میدان نبرد است. این موضوع همواره فکر مسئولان ستاد عملیات جنوب را به خود مشغول می‏کرد، ضمن این که فرمان حضرت امام به عنوان فرمانده کل قوا برای شکست

حصر آبادان نیز نظرها را به سمت این منطقه معطوف کرده بود. سردار صفوی در این باره گفت:

»فرمان قاطع حضرت امام برای ما که مطیع امر ولایت بودیم و نیروهای مقلدمان، یک امر واجب محسوب می‏شد.«

وی سپس افزود:

»فکر شکست حصر آبادان هم زمان با فرمان حضرت امام در افکار شکل گرفت.» (1).

هر چند این فرمان به عنوان یک تکلیف مدنظر همگی رزمندگان قرار داشت، لیکن برای اجرای آن می‏بایست محاسبات دقیق نظامی در حد امکان صورت می‏گرفت و با توجه به آنچه در مورد حضور حزب‏الله گفته شد، رعایت تناسب میان توان رزمی سپاه و هدف انتخاب شده، یکی از معیارهای اساسی محسوب می‏گردید؛ یعنی سپاه بتواند متکی بر توانایی‏های خود عملیاتی را انجام دهد که در آن درصد موفقیت بالا باشد. سردار غلامعلی رشید یکی از طراحان ثامن الائمه، در مورد انتخاب منطقه عملیات شرق کارون گفته است:

»ما به دنبال توان‏مان بودیم. وقتی از بالا تا پایین مناطق را بررسی کردیم، من گفتم این تکه شرق کارون کوچک است و توان ما می‏رسد که آن جا را حل کنیم و بقیه قسمت‏ها وسیع بودند و اگر ما بخشی از آن را می‏گرفتیم، به نظر نمی‏آمد و من گفتم این زائده شرق کارون چیز کوچکی است و اگر همه بسیج شویم آن را می‏توانیم حل کنیم و بیاییم این جا را انتخاب کنیم، به دلیل کوچک بودنش نسبت به سایر زمین‏های اشغالی و این که چیز برجسته‏ای در آن بود مانند حصر آبادان که شکسته می‏شد و مناسب با توان ما بود.«

وی دلیل دیگری نیز برای انتخاب این منطقه برشمرده است:

»حضور ما در جنوب نیز روی این قضیه تأثیر داشت. چرا ما غرب را انتخاب نکردیم، چون با سرزمین‏های جنوب سر و کار داشتیم، هر هفته جلسه داشتیم و به محورها سرکشی می‏کردیم، لذا شناخت خوبی از منطقه داشتیم.» (2).

از این نظرها نتیجه گرفته می‏شود که عامل شناخت در سطح خوزستان یکی دیگر از پارامترهای این انتخاب بوده است و از صحبت‏های قبلی سردار

رشید این نکته حائز اهمیت می‏باشد که مسئولان ستاد عملیات جنوب به ارزش هدف نیز توجه خاصی داشته‏اند؛ یعنی به دنبال هدفی بوده‏اند که دست یافتن به آن، تأثیر مهمی در روند جنگ به سود جبهه خودی داشته باشد و این نکته را حضرت امام در فرمان خود مطرح کرده بودند. سردار محسن رضایی درباره ابعاد فرمان حضرت امام گفته است:

»عراق به این علت در شرق کارون ماند که امیدوار بود آبادان را بگیرد و وقتی امام فرمودند: «حصر آبادان باید شکسته شود.» در حقیقت به منطقه حساسی اشاره کرده بودند. بعضی‏ها در آن موقع می‏گفتند که چرا باید در این منطقه وقت و نیرو بگذاریم؟ اما نمی‏دانستند که این حرف امام یک حرف خیلی قوی نظامی است و خیلی منطق قوی داشت. امام به دنبال این بود که تا آن جا که ممکن است دشمن را از هدف اصلی دور کند و شکستن حصر آبادان یعنی دور کردن دشمن از هدف، تبعات زیادی را داشت: اولا دشمن ناامید می‏شد و اگر قبلا با یک لشکر می‏خواست از اروند عبور کند، بعد از آن می‏بایست 5 یا 6 لشکر را وارد عمل می‏کرد و این برای ما کسب زمان بود. شکستن حصر آبادان، گرفتن زمان از دشمن بود؛ چرا که دشمن با دور شدن از هدف، نیاز به تدارکات و تهیه نیروی وسیع‏تری داشت و کسانی که می‏گفتند «جنگ ما در آبادان و خرمشهر براساس احساسات می‏باشد.» اینان شم نظامی نداشتند هر چند که نظامی بودند اما درک نظامی را نداشتند و عمدتا قدرت تفکر تاکتیکی داشتند و قدرت تفکر استراتژیک نداشتند. کسی که منطقه نبرد را می‏خواهد مشخص کند، باید بفهمد هدف استراتژیک دشمن چه می‏باشد. امام ممکن بود در تاکتیک خیلی وارد نباشد اما خیلی خوب استراتژی دشمن را درک کردند و خیلی خوب متوجه آن شد[که]آنها به دنبال تصرف آبادان و کنترل اروند می‏باشند.» (3).

منطقه شرق آبادان علاوه بر محدودیت زمین و متناسب بودن آن با توانایی حزب‏الله، از ارزش نظامی مهمی نیز برخوردار بود، لذا به عنوان منطقه عملیاتی در نظر مسئولان ستاد عملیاتی جنوب قرار گرفت که ابتدا درصدد تقویت آن برآمدند، سپس با طراحی، زمینه‏های لازم را جهت یک عملیات وسیع آماده ساختند.


1) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، سردار رحیم صفوی.

2) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، نوار شماره 104، سردار غلامعلی رشید.

3) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، نوار شماره 102، سردار محسن رضایی.