جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عراق

زمان مطالعه: 5 دقیقه

تهدید بالقوه‏ی عراق قانع کننده‏ترین دلیل برای ایران است که دستیابی به بازدارنده‏ی هسته‏ای را مد نظر قرار دهد. همگان می‏دانند که عراق در پی کسب

توانایی هسته‏ای بوده است و جنگ با ایران را دلیلی برای انجام این کار می‏داند. (1) عراق در پی آن بوده است که تا حد امکان این توانایی را حفظ کرده و برای آن بیفزاید و بدین منظور، این کشور در مواجهه با بازرسی‏هایی که تحت نظارت AEAI MOCSNU صورت گرفته است، از ارائه اطلاعات در این زمینه طفره رفته و یا اطلاعات کذب ارائه کرده است. (2) قسمت بزرگی از این توانایی هسته‏ای عراق به ویژه دانش علمی و مهندسی آن، همچنان دست نخورده باقی مانده است و این امر، مبین آن است که احتمالا برنامه‏ی سلاح‏های هسته‏ای عراق در آینده از سر گرفته خواهد شد. در همین حال، بعید است که محدودیت‏های مالی مانعی عمده برای اجرای این برنامه باشند، زیرا که عراق از فروش نفت از طریق فرار از تحریم‏ها و برنامه‏ی » نفت در برابر غذا » ، درآمدهایی کسب می‏کند.

انگیزه‏های عراق برای دستیابی به سلاح‏های هسته‏ای نیز ممکن است کاهش نیافته باشد. نیروی نظامی متعارف عراق، گرچه به طور مشخص هدف تحریم‏ها نبوده است، اما این نیرو از محدودیت‏ها و تحریم‏ها و نیز فقدان دسترسی به قطعات یدکی و نارسایی‏های آموزشی و عملیاتی رنج می‏برد. در نتیجه احتمالا عراق دست کم در ابتدای کار وابستگی بیشتری به سلاح‏های کشتار جمعی (WMD) پیدا خواهد

کرد. در این حال، عراق به طور قانونی، از داشتن موشک‏هایی با بردی فراتر از 150 کیلومتر محروم است در حالی که ایران، عربستان سعودی و سایر کشورها به موشک‏هایی دسترسی دارند که دست کم دو برابر این میزان برد را دارا هستند. سرانجام با توجه به ماهیت حکومت کنونی عراق که جانشین مشخصی برای آن در حال حاضر متصور نیست، تلاش این کشور برای دستیابی به سلاح‏های هسته‏ای و دیگر سلاح‏های کشتار جمعی هرگز متوقف نخواهد شد. احتمال بیشتری وجود دارد که عراق بلند پرواز، که در پی دو جنگ (با ایران و کویت) سرخورده شده است، تحت حاکمیت صدام برای گرفتن انتقام دست به تهدید و باج گیری بزند به جای آن که بخواهد موضوع ضعف خود را به عنوان یک قدرت شکست خورده بپذیرد.

ایران حق دارد که در مورد واکنش‏هایی به جز بازدارندگی، در مقابل تهدید یک عراق هسته‏ای مشکوک باشد. از این گذشته، عراق تمایل خود را به تولید و استفاده از سلاح‏های شیمیایی – در صورتی که با خطر حمله تلافی جویانه مواجه نباشد – نشان داده است. سلاح‏های شیمیایی و بیولوژیکی عراق، همچنان محفوظ باقی مانده‏اند و صدام کم و بیش، به توسعه نیروهای موشکی خو السمود (3) – که به آسانی در صورت کاهش خرج، بر برد آن افزوده می‏شود – ادامه می‏دهد. (4).

عراق، همچنان مصمم است که توانایی‏ها WMD خود را حفظ کند و UNSCOM، نشان داده است که حتی با بازرسی‏های مداخله جویانه، برخی برنامه‏ها را می‏توان پنهان کرده (مقایسه کنید با برنامه سلاح‏های بیولوژیکی BW عراق که در

سال 1995 یک پناهنده فاش کرد(، و توانایی‏های باقی مانده را در همه‏ی زمینه‏ها حفظ کرد. این امر اعتماد ایران نبست به عراق را کاهش می‏دهد، چرا که این کشور باید خطرات ناشی از تهاجم عراق را بر اثر تغییر سیاست یا خستگی UNSC و یا این تصمیم مد نظر قرار دهد که بیشتر به بازدارندگی تکیه کند تا ادامه‏ی سیاست خلع سلاح که بی تأثیر و به لحاظ سیاسی استرس زاست.

موضوعاتی که ایران و عراق در آنها اتفاق نظر ندارند، کم نیستند. مسأله‏ی مبادله اسرای جنگی، غرامات جنگی، تعیین خطوط مرزی و توافق در مورد خود مرزها و نیز حمایت دو طرف، از گروه‏های مخالف طرف مقابل همچنان روابط را مسموم می‏سازد. (حملات تروریستی افراد و گروه‏های تحت حمایت دو کشور که گاهی منجر به حملات هوایی، توپخانه و موشکی از جانب ایران به مناطق شرقی عراق (از سال 1994)شده است(. این برخوردها ممکن است شدت پیدا کرده و منجر به مخاصمات جدی شوند. عراق هنوز خود را به دلیل نداشتن عمق استراتژیک در مقایسه با ایران در موضع ضعف و آسیب پذیر احساس می‏کند (پایتخت عراق به مرز نزدیک است در حالی که تهران چند صد کیلومتر از مرز فاصله دارد(. از این رو، عراق حق دارد که به دلیل عدم دسترسی قابل ملاحظه به آب‏های خلیج فارس ناراضی باشد و برای بهبود این وضعیت، در آینده علیه کویت تحریکاتی را انجام دهد.

بنابراین، ایران برای دادن پاسخی محتاطانه به تهدیدی بالقوه و جدی، دلایل محکمی داراست؛ چه این تهدید هسته‏ای باشد، چه بیولوژیکی و چه شیمیایی. (5).

ایران اصرار دارد که در واکنش به گسترش سلاح‏های هسته‏ای، عدم گسترش را

به دستیابی » متقابل » ، ترجیح دهد. با این حال، صرف‏نظر از حمایت رسمی از برنامه‏ی عدم گسترش، ایران انرژی زیادی برای تقبیح بی عدالتی موجود در NPT و مهم‏تر از همه وضعیت ابهام آمیز اسراییل، به عنوان » کشور آستانه‏ای » – که آمریکا تقریبا برای محکوم کردن آن کاری انجام نمی‏دهد – صرف می‏کند. دیپلماسی تهران با اصرار لجوجانه عراق که آشکارا بر حفظ توان بالقوه‏ی خود، در تولید WMD تأکید می‏کند، هم خوانی ندارد. برای مثال، همکاری ایران با عراق، در زمینه‏ی دور زدن تحریم‏های بین‏المللی، از طریق فروش نفت عراق (و بهره‏مند شدن ایران از طریق واسطه‏گری(، تنها ادامه‏ی خریدهای عراق برای حمایت از برنامه‏های WMD این کشور را آسان می‏کند. افزون بر این، حمایت تشریفاتی ایران از UNSCOM و جانشین بالقوه‏ی آن UNMOVIC، نشان می‏دهد این کشور از تهدید بالقوه‏ی هسته‏ای عراق چندان احساس خطر نمی‏کند. درخواست‏های مکرر ایران مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از خلیج فارس هر چند از لحاظ سیاسی قابل درک است، اما این موضوع بدان معنی نیست که UNSCOM به دلیل حضور نیروهای آمریکایی، امکان انجام وظیفه پیدا کرده است. حضور آمریکا عامل بازدارنده‏ای برای ماجراجویی‏های بیشتر عراق است.

بعید است عراق از برنامه‏های WMD خود دست بکشد و یا پیگیری‏های خود را در زمینه تولید سلاح‏های هسته‏ای متوقف کند. حذف صدام حسین، ممکن است باعث تغییر این سیاست شود، اما همچنان دلایل محکمی برای دستیابی عراق به سلاح‏های هسته‏ای وجود خواهد داشت و این موضوع باعث می‏شود تا این کشور مادامی که با ایران و کویت درگیر است و خود را آسیب‏پذیر حس می‏کند و دارای جامعه‏ای شکننده است که آن را به سمت ایفای نقش منطقه‏ای فعال‏تری سوق می‏دهد، ابزارهای دفاعی و نفوذ خود را تقویت کند. عراق در برنامه‏های هسته‏ای خود از همسایگانش جلوتر است و آن گونه که عراق تصور می‏کند این همسایگان نیز

برای استفاده از این سلاح‏ها جهت ایجاد توازن، از انگیزه‏ی کافی برخوردارند.

ایران باید، این نکته را در نظر بگیرد که چه اقداماتی می‏تواند بر این مسأله تأثیر گذار باشد؟ نخستین اقدام برای آغاز این حرکت می‏تواند حمایت بیشتر از تلاش‏های خلع و سلاح سازمان ملل باشد. راه حل دیگر، حل و فصل برخی موضوعات دو جانبه، از طریق مصالحه است. تلاش برای متقاعد کردن کویت برای اعطای امکان دسترسی بیشتر عراق به آبهای خلیج فارس رهیافت ضروری دیگری است که باید در پیش گرفت. همچنین، وارد کردن عراق در سیاست و نهادهای خلیج فارس نیز می‏تواند به عنوان انگیزه‏ای برای رفتار بهتر عراق مد نظر قرار گیرد.

از جنبه‏ی نظامی ایران باید نخست در پی ایجاد نیروهای متحرکی باشد که بتوانند به سرعت در جبهه‏های متعدد استقرار یابند. این نیروها باید برای پیشامدهای احتمالی آموزش ببینند. همچنین، مناطق مرزی مشترک بین دو کشور باید از طریق عقد موافقت نامه‏ی مشترک، غیر نظامی اعلام شود، اما تحت مراقبت قرار داشته باشد. استحکامات دفاعی در آن سوی این مناطق باید بهبود یافته و جمع‏آوری اطلاعات شکل یکپارچه‏ای پیدا کند. دوم این که ایران باید به طور کلی به تلاش‏های خود در زمینه‏ی اطلاعات نظامی بیافزاید. سوم این که ایران باید هماهنگی میان نیروهای خود را افزایش داده و وضعیت دفاع هوایی خود را بهبود بخشد. چهارم، نیروهای موشکی ایران باید بتوانند عامل بازدارنده‏ی متعارفی در برابر حملات متعارف عراقی‏ها باشند و سرانجام این که ایران باید تا آنجا که با مفاد رژیم NPT مغایر نباشد، در زمینه راهکار سلاح‏های هسته‏ای تلاش کند.

مسأله‏ی عراق برای ایران بسیار دشوار و حساس است: چگونه ایران برای مقابله با تهدید هسته‏ای احتمالی عراق اقدام کند بی آنکه اوضاع وخیم‏تر شود و یا هنجارهای مرتبط با پیمان‏هایی که داشتن این سلاح‏ها را مجاز نمی‏دانند (و تعهدات رسمی خود ایران(، خدشه‏دار نشود؟


1) برای مثال Tim Trevan, Saddam,s Secrets (Harper Collins: London, 1998(, pp.36, 45, 334 and Richard Butler, the Greatest Threat (public Affairs: New York ,2000(, p.118.

2) به ویژه Gary Milhollin,”Saddams Nuclear shopping Spree, The New Yorker, B December 1999,p.44.

3) Al – Sammoud.

4) در این زمینه به گزارش ذیل رجوع کنید. Steven Lee Myers, “Iraq is Said to Test Ballistic Weapon”, The International Herald Tribune, 3 July 2000,pp.1,6.

5) Mohammad Javad zarif and Mohammad Reza Alborzi, “Weopons of Mass Destruction in Irans Security Paradigm: The Case of chemical Weapons”, Iranian Journal of Internatinal Affairs, vol Xl No.4, Winter 1999, pp.511- 523.