جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ظهور عنصر واقع نگرى در مولفه‏هاى قدرت ملى

زمان مطالعه: 4 دقیقه

گفته شد قدرت ملى حاصل برآیند هم افزایى بین بردارهاى قدرت سیاسى، اقتصادى، اجتماعى – فرهنگى و نظامى است. در کلمات حضرت على (ع) این امر به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده است. ایشان بر اساس علم واقع بین دریافته بود که پدیده‏ى قدرت و اقتدار ملى در سایه‏ى افزایش و ترکیب هم افزایى مولفه‏هاى فوق ممکن مى‏گردد. وقتى طلیعه‏ى عهدنامه‏ى مالک اشتر را با چهار جمله مزین ساخته و آنها را اهداف اصلى از انتصاب ایشان به فرماندارى مصر اعلام مى‏کند، حاکى از این واقعیت است که حکومت و جامعه در صورتى به توسعه‏ى پایدار مى‏رسد که هر چهار مورد با هم لحاظ گردد.

هذا ما امر به عبدالله على امیرالمؤمنین، مالک بن الحارث الاشتر فى عهده حین ولاه مصر: جبایه خراجها، و جهاد عدوها، و استصلاح اهلها و عماره بلادها. (1).

اگر ترتیب کلام حضرت (ع) را بر اساس نظم عقلایى و منطقى در نظر بگیریم؛ با توجه به اوج فصاحت و بلاغت موجود در کلام ایشان، نتیجه‏ى ابتدایى و اهداف اصلى در زمامدارى عبارتند از:

اول: جمع آورى مالیات و خراج براى تأمین بودجه‏ى عمومى؛

دوم: ایجاد امنیت و فضاى لازم براى اصلاح و سرمایه گذارى، تفکر و عمل؛

سوم: تربیت و آموزش افراد جامعه در راستاى اهداف و ساختار حکومتى؛

چهارم: آبادانى سرزمین.

با جمع آورى مالیات و تأمین بودجه‏ى لازم و گسترش فضاى سالم فکرى و امن، امکان آموزش، تربیت، اصلاح و توسعه‏ى انسانى حاصل گردیده و در نتیجه‏ى آن، سرمایه گذارى، توسعه، رشد، رفاه و آبادانى حاصل خواهد شد.

یعنى در منظر امام (ع) براى ایجاد هر نوع آبادانى در شهرها، نیازمند آموزش و تربیت انسانى لازم هستیم. به طور طبیعى این وضعیت زمانى تحقق خواهد یافت که فضاى امن از لحاظ فکرى براى جامعه فراهم شده باشد. منطق عقلایى حکم مى کند که این شرایط، زمانى در یک جامعه ممکن خواهد شد که جامعه از توان مالى برخوردار باشد، چرا که بدون توان مالى نه امکان تهیه‏ى سرباز و تجهیزات و لوازم معیشت مردم ممکن است، و نه مى‏توان فضاى امن را با از بین بردن فقر و فساد ایجاد کرد. از طرفى همه‏ى اینها به نحوى به آبادانى، حاصلخیزى، تجارت و تولیدات کشور بر مى‏گردد تا بتوان از طریق اخذ مالیات و خراج لازم، به نیازمندى‏هاى فوق سر و سامان داد. به زبان فلسفى، جمع آورى مالیات و ایجاد امنیت، تقدم رتبى و على بر آموزش و اصلاح دارند. اساس در حکومت همان اصلاح جامعه است، ولى به این هدف نمى‏توان رسید مگر اینکه ابتدا سه مورد دیگر مهیا شود؛ همانند درى که باز شدنش منوط به گرفتن دستگیره و فشار لازم بر آن مى‏باشد.

نتیجه‏ى سخن اینکه، حضرت بر اساس عنصر واقع بینى در امر زمامدارى، بر مولفه‏هاى قدرت ملى با ترکیب و ارتباط خاصى که بین آنهاست، تاکید مى‏کند و از فرماندارش مى‏خواهد با سیاست‏ها و خط مشى‏هایى (2) که براى هر

کدام تعریف مى‏کند، امر زمامدارى را انجام دهد. بعضى از این سیاست‏ها و خط مشى‏ها برخاسته از عنصر واقع بینى مى‏باشد، که تفصیل آن در توضیح مولفه‏هاى فوق از دید حضرت (ع) خواهد آمد:

1- هر نوع اقدام و عملیاتى باید مستند به اطلاعات درست باشد، که از طرف مخبرها و واحدهاى اطلاعات عملیات جمع آورى مى‏شود: (قد قلبت هذا الامر بطنه و ظهره(. (3).

2- در جمع آورى اطلاعات باید به اهل آنها مراجعه کرد؛ افرادى که حکمتشان نشانه‏ى دانش آنهاست و سکوتشان حاکى از منطق و ظاهرشان مبین باطن آنهاست، نه با دین خدا مخالفتى دارند، و نه در آن اختلاف مى‏کنند: (فالتمسوا ذلک من عند اهله، فانهم عیش العلم و موت الجهل…(. (4).

3- ثبات قدم در صحنه‏هاى مختلف زندگى و عدم تصمیم گیرى و تغییر خط مشى‏ها بر اساس اطلاعات غیر دقیق و غیر مستند به اصول عقلانى. (5).

4- نحوه‏ى مقابله با دشمن، تاکتیک و شیوه‏ى خاصى متناسب با شرایط، موقعیت و توان رزمى مى‏طلبد و نمى‏توان با یک شیوه یا تاکتیک به مقابله برخاست. (6).

5- در افزایش کارایى نیروها تنها به آموزش‏ها و تکنولوژى نباید اکتفا

نمود، بکله به عوامل اثر گذار در روحیه؛ مثل رفع نگرانى از وضع معیشت خانواده‏ها و آسیب‏هاى احتمالى دیگر نیز باید توجه نمود تا نیروها با امنیت فکرى و روحى لازم به فراگیرى آموزش و عملیات مورد نیاز بپردازند و در طول عملیات، یک اهتمام بیش‏تر نداشته باشند. (1).

6- جلب حمایت و اطمینان از حمایت یاران، شرط پیروزى در اقدام‏هاى جمعى است: (لا راى لمن لا یطاع(؛ (7)؛ همچنان که تکیه بر عملکرد افرادى که مذبذب بوده و ثبات اعتقادى و عملى ندارند، باعث ضایع شدن و ناکام ماندن تلاش‏ها مى‏گردد: (ما عزت دعوه من دعاکم(. (8).

7- استفاده‏ى صحیح از شرایط و موقعیت‏هاى طبیعى، باعث افزایش کارایى عملیات‏هاى نظامى و غیر نظامى مى‏گردد: (فلیکن معسکرکم فى قبل الاشراف، او سفاح الجبال، او اثناء الانهار کیما یکون لکم ردءا و دونکم مردا(. (9).

8- در گرفتن مالیات و خراج، باید صلاح و مصلحت مالیات دهنده‏ها مدنظر قرار گیرد، زیرا افزایش مالیات با بهبود وضعیت تولیدى مردم ممکن مى‏گردد، که هر دوى آنها از شروط اساسى اصلاح امور دیگر و سایر اقشار جامعه مى‏باشد: (تفقد امر الخراج بما یصلح اهله فان فى صلاحه و صلاحهم صلاحا لمن سواهم.) (1).

9- رعایت جایگاه‏هاى شغلى و شئون افراد در تصمیم گیرى‏ها و

عملیات، باعث اتقان و استحکام امور مى‏گردد. (10).

10- انسان‏ها بر اساس هویت‏هاى باطنى خویش، از اوصاف رفتارى خاصى برخوردارند که توجه به این اوصاف در برخوردها، باعث حصول نتایج بهینه مى‏گردد: (لاتلقین طلحه، فانک ان تلقه نجده کالثور عاقصا قرنه.) (11).


1) نهج‏البلاغه، نامه‏ى 53.

2) عهدنامه‏ى مالک اشتر یک منشور حکومتى است که مى‏توان این سیاست‏ها و خط مشى‏ها را در آن به صورت کامل مطالعه نمود، که ما به ضرورت در بعضى قسمت‏ها به مواردى از آنها اشاره کردیم. به جهت مطالعه‏ى بیشتر مى‏توان به تفاسیر نهج‏البلاغه از جمله تفسیر و شرح محمدتقى جعفرى و شوشترى مراجعه نمود.

3) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 43 و 54.

4) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 147.

5) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 190.

6) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 61 و 66.

7) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 27.

8) نهج‏البلاغه، خطبه‏هاى 29 و 3.

9) نهج‏البلاغه، نامه‏ى 11.

10) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 146 و شرح ابن ابى‏الحدید، ج 9، ص 101.

11) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 31، و نامه‏ى 53.