در طرحریزی عملیات طریق القدس، بر پایه تجارب به دست آمده از عملیاتهای پیشین و شناختی که از تدابیر پدافندی دشمن مبنی بر «پدافند عمقدار» و پاتکهای سریع و سنگین» وجود داشت، دستیابی به نیروهای احتیاط دشمن مورد تأکید قرار گرفت. (1) با توجه به این که مواضع دشمن در محور شمالی شامل رودخانه کرخه واقع در غرب تپههای الله اکبر به لحاظ وضعیت زمین، ضعیف بود و همچنین، دشمن درک روشنی از طرح عملیات این محور نداشت، لذا این منطقه به عنوان «تاکتیک ویژه عملیات» که عبور از منطقه رملی و دور زدن ردههای دوم و سوم دشمن در عمق بود، مورد توجه سپاه قرار گرفت. (2).
در این حال، برادران قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش در جنوب، بنابر تفکر کلاسیکی، (3) عملیات در این محور را بسیار سخت و تا اندازهای ناممکن میدانستند. در برآورد این قرارگاه از طرح مانور چنین آمده است:
»در شمال کرخه برای تک به دشمن و تأمین هدف خود در شمال بستان ما مجبور به عبور از مواضع بسیار مستحکم پدافندی دشمن هستیم که به شکل عصا بود که دارای 5 / 8 کیلومتر طول و در جنوب به مانع رودخانه کرخه و در شمال به تپههای رملی دامنه میشداغ متکی میگردد.«
در این برآورد همچنین با توجه به امکان مانور در این منطقه، آمده است:
»هرگونه مانور احاطهای یا دورانی توسط نیروهای زرهی و مکانیزه غیر مقدور بوده و در صورت عدم موفقیت نیروهای پیاده و پاسدار – که باید به هر طریق در این مانع نفوذ کرده آن را ساقط نمایند – ما مجبور به اتخاذ تک جبههای به این مانع و تمرکز تلاش در چند نقطه برای رخنه در آن هستیم و بخوبی روشن است که تک جبههای نیروهای زرهی و مکانیزه به چنین مانع عظیمی اگر صد در صد با شکست توأم نباشد، با تلفات و ضایعات غیر قابل تصوری همراه خواهد بود.«
بنابراین تحلیل، نیروهای ارتش که بیشتر زرهی و مکانیزه بودند، با توجه به زمین منطقه، عقیده داشتند که امکان تک جبههای ناممکن است و عبور نیروهای سپاه از منطقه رملی را با توجه به مشکلات آن، تا اندازهای دشوار میدانستند. به عقیده آنها اگر عملیات از این محور صد در صد با ناکامی همراه نباشد، دست کم دارای تلفات و ضایعات غیر قابل تصوری خواهد بود. به همین دلیل در این برآورد تأکید شده است:
»مگر آن که این موانع قبل از هجوم یگانهای تانک و مکانیزه با اجرای تک سریع و توأم با غافلگیری یگان پیاده و به ویژه سپاه پاسداران از زمینهای رملی شمالی، تسخیر و سقوط کرده و با استفاده از معابر ایجاد شده در میادین مین و برداشتن سیمهای خاردار و مواضع ضد تانک و بریدن خاکریز نیروهای مکانیزه و زرهی به خاکریزهای بعدی مانور نماید.«
بدین ترتیب، برادران قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش در جنوب طرحریزی عملیاتی بر پایه عبور نیروهای سپاه از تپههای رملی در شمال را به عنوان محور اصلی تهاجم، نادرست ارزیابی کرده و بر این باور بودند که با ناکامی در این محور، به ناکامی در سایر محورها میانجامد؛ در صفحه 7 این برآورد نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی آمده است:
»مشکل بزرگ کار ما تک سریع و غافلگیر کننده سپاه پاسداران و عناصر پیاده با دور زدن جناح شمالی و سرازیر شدن به سنگرهای متجاوز[ان]در داخل خاکریز است که باید دقیقا طرحریزی، شناسایی، محاسبه تهیه و تدارک و سپس اجرا گردد.«
تردیدهای موجود در برآورد قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی سبب شد تا فرماندهی وقت این نیرو، سرهنگ صیاد شیرازی، پس از مطالعه این برآورد و تشکر از تهیه کنندگان آن، که بر اساس «آگاهیهای علمی و تخصصی خود» و «واقعیتهای موجود در میدان نبرد» آن را تهیه کرده بودند، نکاتی را به آنها گوشزد کند که بسیار با اهمیت بود:
»همان طوری که کرارا تذکر دادهام بسیاری از کیفیتهای رزمی کلاسیک یگانهای ما حقیقت
ندارد و بسیاری کیفیتهای رزمی جدید در صحنههای رزم ما ظهور کرده است که برادرانم تقریبا شناخت کاملی از آن نداشته و آن را در برآورد خویش منظور نمیکنند.«
شهید صیاد شیرازی همچنین در حاشیه متن برآورد نوشت:
»ترکیب مقدس نیروهای رزمنده ارتش و سپاه در صورتی که به خوبی به کار گرفته شود و هدایت گردند، بسیاری از موارد ذکر شده در بند معایب را خنثی میکند.«
در ادامه این حاشیه آمده است:
»با عدم شناختی که دشمن به این کیفیتها دارد و پشتیبان واقعی ما خدا میباشد، حمله را آغاز و به یاری پروردگار یکتا، پیروزی شایسته را نصیب رزمندگان اسلام خواهیم کرد.«
بدین ترتیب، با وجود برخی تردیدها، طرحریزی مانور عملیات از محورهای مختلف انجام گرفت که به آن اشاره میشود:
1) با استفاده از گزارش برادر داوود رنجبر از عملیات طریق القدس سند شماله 689، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
2) لازمه اجرای این تاکتیک، شناسایی عمق منطقه و دشمن بود که برابر تدبیر فرماندهی کل سپاه انجام گرفت. سرلشکر محسن رضایی در این زمینه میگوید: «ما این جا تقریبا به آن تاکتیک حضرت امیر – سلام الله علیه – در غزوه خیبر عمل کردیم؛ یعنی آمدیم از داخل رملهایی که تقریبا احتمال داشت افراد از تشنگی هلاک شوند، نیروها را عبور دادیم.«(سرلشکر محسن رضایی؛ تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد، دوره عالی جنگ، 12 / 7 / 1375(.
3) در این محور قرار بود ابتدا نیروهای سپاه وارد عملیات شوند و پس از انهدام دشمن و پاک سازی منطقه، نیروهای ارتش برای پشتیبانی از تک وارد عملیات شوند. گفتنی است که در برآورد قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی از وضعیت طرح کربلای 1، پس از ذکر محاسن و معایب طرح آمده است: «منطقی است اگر بپذیرم که پیروزی در این طرح چنان مزیت تاکتیکی و برتری نسبت به دشمن که مورد نظر است، به ما نخواهد داد که توان دشمن را برای ادامه جنگ در هم شکند.» بر همین اساس، پیشنهاد شد که نیروهای خودی، دشمن را در منطقه دیگری نیز مشغول کنند تا دشمن مجبور شود تلاشهای خود را برای مقابله با این خطر به دو جبهه اختصاص دهد.