با گذشت یک سال از شروع تجاوز عراق به ایران و عبور از مرحله تثبیت دشمن و سپس اجرای سلسله عملیات محدود، فرماندهان و رزمندگان جبهه اسلام شرایط مناسب و قابل قبولی را برای اجرای عملیاتی متکی به طرح مانور اصولی به دست آورده بودند. گذر از یک ساله اول که به مقاومت، خودسازی، شعور سیاسی و آموختههای گسترده نظامی همراه بود اکنون زمینهای فراهم کرده بود تا علیرغم تحلیل و تصور دشمن بر ناتوانی اردوگاه خودی برای اجرای هر نوع عملیات تعیین کننده علیه خطوط خود، جبهه اسلام بتواند عملیات نهایی علیه سرپل عراق در شرق کارون را انجام دهد. در طرح اولیه سپاه – که در 25 / 4 / 1360 به شورای عالی دفاع پیشنهاد گردید – آمده است:
»سپاه پاسداران مستقر در آبادان و دارخوین و ماهشهر مأموریت دارند تا با هماهنگی و همکاری کامل لشکر 77 پیاده خراسان در ساعت (س) روز (ر) از محور فیاضیه و دارخوین به طور گسترده و از سه محور ایستگاه 12 و ایستگاه 7 و جاده ماهشهر – آبادان تک نمایند و نیروهای دشمن را که از کناره کارون تا جاده ماهشهر – آبادان گسترش دارند، به طور کامل محاصره و بعد از انهدام دشمن، در منطقه متصرفه پدافند نمایند.» (1).
سردار غلامعلی رشید طرح مانور عملیات ثامن الائمه را که با هدف انهدام نیروهای دشمن و آزادسازی شرق کارون طرحریزی گردیده بود، چنین تشریح کرد:
»بنابر تجربیات قبلی، در طراحی این عملیات چند فاکتور در نظر گرفته شد: اول، تهاجم یکپارچه و همه جانبه در کل محورها؛ دوم، حمله شبانه؛ سوم، قیچی کردن دشمن در دو پل؛ چهارم، تک پشتیبانی تا حدودی فریبنده از محور ماهشهر. در واقع باید از این عوامل به عنوان محسنات این عملیات یاد کرد. پیرامون فاکتور اول باید اذعان داشت که دشمن سازمان آمادهای برای مقابله با چنین تهاجمی را نداشت زیرا نابهنگام خود را مواجه با درگیری عظیمی، در سه محور مختلف دید. لذا رعب و هراس در نیروهای عراقی از یک سو، و دستپاچگی و عدم کنترل و هدایت فرماندهی از سوی دیگر، گریبانگیر دشمن شد بنا به اعتراف یکی از فرماندهان عراقی، بلافاصله بعد از کشته یا زخمی شدن فرمانده گردانی یا فرمانده گروهانی، نیروهای تابعه یا فرار
میکردند یا در انتظار تسلیم شدن به سر میبردند. برادرانی که استراق سمع میکردند، میشنیدند که فرمانده عراقی مرتب نیروهای خود را به مقاومت وادار میکرد و میگفت تا آخرین فشنگ خود مقاومت کنند تا نیروهای کمکی برسند.
حسن بعدی عملیات تک شبانه بود. مقرر شد عملیات از نیمههای شب آغاز شود. شروع عملیات در شب این فرصت را فراهم میساخت تا با آغاز روشنایی روز به بخشی از اهداف مورد نظر، مخصوصا دو پل مهم (قصبه و حفار) برسیم. قدر مسلم اگر عملیات را در روز شروع میکردیم، نیروی زرهی دشمن به لحاظ برتری کمی و کیفی که نسبت به واحدهای پیاده خودی داشت، مانع از پیشروی رزمندگان میشد. (تجربه نشان داده است که) دشمن در شب قدرت مانور ندارد و از سویی چون تمام نیروهای مهاجم ما را پیاده نظام تشکیل میداد، به راحتی میتوانستیم پیشروی کنیم. حسن دیگری که موجب تفوق نیروهای خودی در این عملیات شد، تصرف مهمترین سرپلها (دو پل قصبه و حفار) بود، که بدین طریق علاوه بر آن که موفق شدند راهها و معابر تدارکاتی دشمن را مسدود نمایند، توانستند دشمن را نیز محاصره و تلفات سنگینی بر آنان تحمیل کنند. به نحوی که در آن محور 200 کشته و 400 نفر اسیر شدند و تعدادی تانک منهدم گردید.
حسن چهارم عملیات تک از محور ماهشهر بود که قدری زودتر از سایر محورهای دیگر صورت گرفت و در پشتیبانی از محورهای عمده عملیات مؤثر بود و دشمن را تا اندازهای فریب داد چون در گذشته نیز دو بار از این محور به دشمن حمله شده بود که هر دو بار موفقیتی حاصل نگردیده بود، دشمن تصور میکرد حمله رزمندگان اسلام مثل گذشته تنها از این محور شروع شده است و به همین دلیل دشمن خام شد.» (2).
علاوه بر نقاط قوت مذکور، در طرح مانور، به ابتکارات و مسائل دیگری هم توجه خاص شده بود که اشاره به آن ضروری است:
1) تلاشهای اصلی و فرعی در طرح مانور: سرپل شرق کارون به خاطر شکل استقرار نیروهای عراق در منطقه تصرفی، دارای آسیبپذیری کلی بود و این مسئله از زمانی بر دشمن تحمیل شد که نتوانست خود را در سه جبهه گسترش دهد و نهایتا ناچار شد در منطقهای به طول 13 کیلومتر و عمق 10 تا 11 کیلومتر پدافند نماید. اکنون در آستانه عملیات، زحمات و ایثارگریهای رزمندگانی که مظلومانه و با دستهای بدون سلاح در روزهای اول عبور عراق از کارون مقاومت کردند و به شهادت رسیدند به ثمر نشست و دشمن در تلهای که به دست خود ایجاد کرده بود،
گرفتار شده بود. از لحاظ نظامی شکل منطقه و پلهای نظامی احداث شده توسط عراق روی کارون در مناطق قصبه و حفار، مانوری را به طراحان نظامی دیکته میکرد که تلاش اصلی را بر دو جناح حاشیه کارون در شمال و جنوب متمرکز کنند تا در حداقل زمان ارتباط لشکر 3 زرهی را با عقبه خود در غرب کارون قطع کنند. سردار رحیم صفوی فرمانده عملیات در جبهه جنوب در این مورد میگوید:
»دو تلاش اصلی از جبهه شمال یعنی دارخوین به آبادان و از جبهه جنوبی یعنی فیاضیه به دارخوین انتخاب شد. این دو تلاش اصلی بود و سه تک پشتیبانی هم مشخص شده بود و هدف این بود که دو تلاش اصلی از دارخوین و فیاضیه این دو پل (قصبه و حفار) را تصرف نمایند.» (3).
تلاشهای اصلی در صورتی با موفقیت مواجه میشد که هم زمان، دشمن در همه محورها درگیر شود لذا تمهیدات لازم فراهم شده بود تا تکهای پشتیبانی که در محور ماهشهر نقش فریب را نیز بازی میکرد، هم زمان بر خطوط دشمن یورش برند.
2) آتش زدن سطح کارون: مهمترین ابتکار رزمندگان اسلام علیه جبهه دشمن که در نوع خود بینظیر بود، آتش زدن سطح رودخانه کارون در صبح عملیات بود. علت انتخاب این طرح تلاش برای قطع کامل ارتباط عراق با جبهه غربی بود تا نتواند از پشتیبانی لازم برای دفاع از خطوط خود سود برد. شهید حسن باقری که فرماندهی و هدایت عملیات در جبهه دارخوین را به عهده داشت در این مورد گفت:
»مطابق طرح، پیشبینی شده بود برای مسدود کردن راههای ارتباطی و تدارکاتی دشمن در حین عملیات، هم زمان با غروب آفتاب با کمک برادران شرکت نفت ترتیبی داده شود تا با انتقال جریان نفت سیاه به رودخانه کارون و به آتش کشیدن آن در ساعات اولیه صبح، علاوه بر ایجاد رعب و وحشت میان سربازان عراقی، معابر وصولی و تدارک لجستیکی و نیرویی آنها را قطع کنیم.» (4).
محل اجرای طرح، سلمانیه در فاصله 5 کیلومتری خط تماس با دشمن بود. با استفاده از لولههای انتقال نفت خام به پالایشگاه آبادان و با توجه به سبک بودن نفت و قرار گرفتن آن بر سطح آب، طراحان در نظر داشتند با ریختن نفت بر سطح کارون و حرکت آن به حدفاصل سرپل عراق، آن را به آتش کشیده و ارتباط دشمن را قطع نمایند.
با وجود بروز مشکلاتی که در شرح عملیات به آن اشاره خواهد شد، این طرح توانست تأثیر عمدهای را در شکست عراق ایفا نماید به گونهای که امکان هر گونه مانور هوایی از دشمن سلب گردید (5) و خطوط دفاعی در جبهه شمالی عراق نیز آسیبپذیر شد.
3) نهر شادگان: عراق در جبهه شمالی منطقه سرپل به دلیل نوع زمین تصرفی که تحت تأثیر پیشروی آب هور شادگان بود، نتوانست خطوط دفاعی به هم پیوستهای (6) در حدفاصل جبهه ماهشهر و جبهه دارخوین ایجاد نماید (7) و چنان که قبلا اشاره شد بین جبهه دارخوین در «خط شیر» یا «خط رضاییها» تا جبهه ماهشهر حدود 16 تا 18 کیلومتر فضای باز بدون عارضه طبیعی یا مصنوعی وجود داشت. از طرف دیگر، اجرای چند عملیات ناموفق دشمن علیه جبهه دارخوین، با وجود شکست همه آنها، فرماندهان جبهه خودی را بر آن داشت تا به صورت مرتب شناساییهایی را در این جناح داشته باشند تا از آسیبپذیری جبهه دارخوین کاسته شود و به سبب این که عراق در مانور ناموفق خود در یکی از حملات از سمت شرق جاده توانسته بود خط مقدم (خط شیر) را دور زده و سلمانیه را محاصره کند، مسئولیت شناسایی در این مسیر به فرماندهی مستقر در سلمانیه واگذار گردید. لذا اولین کسی که پایه این خیر را گذاشت و نسبت به آن حساس بود فرمانده این محور (سلمانیه) به نام «امانالله مکارم» بود که خود شناساییهای اولیه را انجام داد و در عملیات فرمانده کل قوا (21 / 3 / 1360) به شهادت رسید. پس از آن با تقویت بحثهای
مربوط به عملیات ثامن الائمه، مسیر از قبل شناسایی شدهای که آبهای سرزیر (اضافی) هور را به کارون منتقل میکرد و نهر شادگان نام داشت برای مسیر حرکت گردانها به عمق منطقه دشمن انتخاب گردید.
سردار «حمید رئیسی» که در آن مقطع جمعی اطلاعات عملیات جبهه دارخوین بود و در شناساییها شرکت میکرد، در یادداشتهای خود مینویسد:
»نهر شادگان از فعالیتهای بسیار عمده گروه بود و شناسایی آن حدود 3 ماه طول کشید. این نهر یا کانال عریض و طویل که از شهر شادگان شروع (میشود و) به منطقه مارد میرسد، کانالی است با عمق حدود 2 متر و عرض 4 تا 5 متر که در فصلهای بارندگی پر آب میشود و در فصل تابستان به مرور زمان خشک میگردد. در ابتدای شناسایی چون کانال پر آب و باتلاقی بود کار به کندی انجام میگرفت و پس از آن به وسعت شناسایی افزوده شد. با خشک شدن کانال، مسیر را با موتور و جیپ طی میکردیم. مسیر کانال به این صورت بود که از خط و منطقه خودی فاصله میگرفت و پس از آن به طرف دشمن و پشت او متمایل میگشت. پس از مدتی به میدان مین دشمن در این مسیر میرسیدیم که با کار نیروهای تخریب، یک معبر جهت رسیدن به خط اول عراق تعیین گردید. در یکی از شناساییها، دشمن برای ما کمین گذاشته بود و قصد اسارت ما را داشت که ضد کمین ما موفق بود و 9 نفر عراقی کشته شدند و 2 نفر هم به اسارت ما درآمدند.» (8).
همچنین سردار علی زاهدی که آن زمان از فرماندهان رده گردان بود وضعیت نهر شادگان و علت انتخاب در طرح مانور را چنین تشریح کرد:
»هم زمانی که خشک بود در این مسیر شناسایی کرده بودم و هم زمانی که آب داشت با بلم بدون موتور رفته بودم. عمق آن یک تا یک و نیم متر بود. چهار راهی در مسیر این نهر بود که یک سمت آن شادگان، یک سمت آن ماهشهر، یک سمت آن سلمانیه و مسیر چهارم به طرف پل مارد یعنی خط دشمن بود. شناساییها بسیار جالب و مفید بود. عراق در مقابل این مسیر گردان زرهی صلاحالدین را مستقر کرده بود. با شناخت آسیبپذیری دشمن، پیشنهاد دادیم که یک محور حتما از این مسیر باشد که به پهلوی دشمن بزنیم چون احتمال میدادیم مقاومت دشمن در تک جبههای زیاد باشد. با تکمیل شناساییها، بچهها امکانات را به این مسیر انتقال دادند.» (9).
هجوم از محور نهر شادگان به سبب آن که از مقابله مستقیم با خطوط
دفاعی محکم دشمن پرهیز و به جناح او حمله میشد، میتوانست به طور کامل سیستم فرماندهی ارتش عراق را دچار سردرگمی کند به گونهای که با آغاز تهاجم در زمانی که خطوط مقدم یگانهای مختلف لشکر 3 زرهی هنوز مقاومت میکردند در مرکز منطقه سرپل، نیروهای اسلام موفق شدند رخنه لازم را ایجاد کنند و حرکت خود را به سمت پل قصبه ادامه دهند. «خالد حسین النقیب» از افسران عراقی در این عملیات، تأثیر حمله از محور نهر شادگان در شکست عراق نوشته است:
»مهاجمین در محور اول (تیپ 8 در جبهه شمالی، دارخوین) به دو ستون تقسیم شدند. ستون اول تیپ را مستقیما مورد هجوم قرار داد و ستون دوم از طریق شکاف موجود بین تیپ 8 و گردان شناسایی صلاحالدین که تابع لشکر 3 بود، نفوذ کرد و طولی نکشید که خود را به پشت تیپ 8 رسانید و این یگان را از عقب مورد هجوم قرار داد. برخی از افراد این ستون، پیشروی به سمت منطقه پلها را ادامه دادند. در نتیجه در همان دقایق نخست برخی از مواضع تیپ 8 سقوط کرد و درگیری برای پاکسازی کامل آن ادامه یافت. انصافا بایستی گفت که نیروهای ایرانی با شجاعت کمنظیری در صحنه نبرد مبارزه میکردند.» (10).
دور زدن عراق از نهر شادگان و موفقیت در آن – که در تاکتیک نظامی، مانور احاطهای یک طرفه از جبهه دارخوین محسوب میشود – تجربهای گردید تا در عملیات گسترده بعدی یعنی آزادسازی بستان (عملیات طریق القدس) رزمندگان اسلام جبهه دشمن در شمال کرخه را از طریق ارتفاعات رملی دور زده و در یک مانور مشابه بر عمق جبهه دشمن تسلط یابند.
در مجموع طرح عملیاتی ثامن الائمه به دلیل نقاط قوت و مزیتهای موجود در آن، توانست با وجود آگاهی دشمن از قصد اجرای عملیات، به نتیجه کامل برسد، سردار رحیم صفوی در این باره گفت:
»بدون تردید طرح عملیاتی شکست حصر آبادان، یکی از بهترین طرحهای عملیاتی به شمار میرود به همین لحاظ نه تنها دشمن کاملا منفعل شده بود بلکه از نظر نیروی انسانی و تجهیزات نظامی تلفات سنگینی را متحمل شد.» (11).
1) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ستاد عملیات جنوب، واحد اطلاعات عملیات سپاه خوزستان، گزارش «اوضاع سیاسی فعلی جنگ در جنوب و مسئله محاصره آبادان«، 25 / 4 / 1360.
2) مأخذ 11، ص 43.
3) مأخذ 7.
4) مأخذ 11، ص 39.
5) خالد حسین النقیب در کتاب «حزب بعث و جنگ» مینویسد: «جالب اینجاست که حریقی در منطقه سلمانیه اتفاق افتاد که دود غلیظ ناشی از آن آسمان منطقه را پوشانید، به طوری که امکان هر گونه مانور هوایی عراق در صحنه نبرد را به دلیل عدم دید کافی سلب کرد.«(»حزب بعث و جنگ«، جلد 2، ص 66(.
6) در منطقه یاد شده، پیشروی آب فقط در مقطع خاصی از سال وجود داشت. در واقع توان رزم عراق اجازه نمیداد در منطقهای مانند شرق کارون حدود 45 کیلومتر خط دفاعی تشکیل دهد زیرا در این صورت باید بیش از دو لشکر را در چند رده خطوط دفاعی به کار گیرد. این مشکل، یعنی عدم الحاق خطوط دفاعی باعث گردید دشمن در مناطق بستان، دشت عباس و بالاخره در جبهه میانی عملیات بیت المقدس یعنی جناح غربی دارخوین آسیبپذیر باشد و نیروهای خودی عملیات نفوذ را به نحو احسن انجام دهند.
7) درباره رخنه موجود در این منطقه در مطالب مربوط به جبهه دارخوین به طور مشروح بحث شد.
8) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، سند شماره 453 / 504 روایت سردار حمید رئیسی.
9) مأخذ 16.
10) مأخذ 6، ص 66.
11) مأخذ 11، ص 37.