در این مرحله مهمترین تلاش عملیات به محور شمالی پاسگاه زید در حد فاصل دژ مرزی عراق و مواضع مثلثی شکل دشمن معطوف شد تا با گرفتن سر پل، زمینه برای اجرای عملیات بعدی فراهم شد.
در طرح مانور مرحله پنجم عملیات پیشبینی شده بود که برای حفظ مواضع متصرفه با تدابیر ویژهای، خاکریزی در دو جناح عملیات
احداث شود و خط مقدم نیز با استفاده از مواضع مثلثی و احداث خاکریز از رأس مثلثها به همدیگر، تأمین شود. در طرح مانور پیشبینی شد که قرارگاه فتح با پنج تیپ از سپاه و دو تیپ از ارتش عهدهدار تلاش اصلی باشد و قرارگاه فجر با تیپ المهدی در شمال منطقه، مأموریت انهدام نیرو و تأمین جناح راست قرارگاه فتح را انجام دهد.
به دلیل شرکت نداشتن یگانهای زرهی در این مرحله، مانور چنین طراحی شده بود که نیروهای پیادهی خودی در جناحین خود به یک مانع عمده تکیه داشته باشند که در صورت پیشروی و تصرف مناطق مورد نظر، امکان پدافند از دو سمت عملیات مقدور باشد و چون منطقه عملیاتی فاقد عوارض طبیعی بود، مقرر شد که حمله در شب اجرا شود و با زدن خاکریز در همان شب، جناحین عملیات تأمین گردد. برای این منظور، دو خاکریز به موازات هم طراحی شد که 10 کیلومتر طول خاکریزها و فاصله آنها از هم در حدود 15 کیلومتر بود و نیروهای عمل کننده پس از پیشروی میبایست در داخل این محدوده محصور شده از جلو با تکیه بر مواضع مثلثی و در جناحین بر خاکریزهای احداث شده، پدافند نمایند. با توجه به کار عظیم مهندسی که میبایست در ناحیهای بسیار محدود و حساس انجام میشد، توجه قرارگاه مرکزی (کربلا) و شخص محسن رضایی معطوف به توان مهندسی یگانهای فتح و مخصوصا تیپ امام حسین (ع) با تکیه بر توانایی فردی «حاج رضا حبیب الهی» بود.
حاج رضا حبیب الهی بعد از اینکه به مأموریت توجیه شد، برای اجرای آن در گام اول چند دسته از رزمندگان داوطلب شهادت انتخاب کرد، دستگاههای مهندسی از قبیل لودر و بولدوزر را تحویل گرفت و راننده آنها را از میان افراد داوطلب شهادت و آمادهترین آنها برگزید. نیروها سپس با آموزش و تمرین فشرده آماده کار شدند.
قرارگاه با آگاهی از سنگینی و کندی کار احداث خاکریزها در آن میدان آتش و درگیری و اینکه نمیشد منتظر پیشروی کامل نیروها ماند تا پس از پیشروی آنها کار مهندسی را شروع کرد، زیرا وقتگیر
بود و هوا روشن میشد، در طراحی خودکار بدیع و متهورانهای را در نظر گرفت. این چنین که تعدادی از دستگاههای مهندسی (لودر و بولدوزر) را به همراه عدهای از نیروهای پیاده که کار اصلیشان حفاظت از این دستگاهها بود، قبل از پیشروی نیروها از دو جناح چپ و راست به مواضع دشمن فرستاده تا نزدیکی مثلثیها که اهداف اصلی عملیات بود پیشروی کرده و از آنجا به موازات هم بدون توجه به پیشروی نیروهای خودی، از عمق خاک دشمن به طرف خط خودی شروع به زدن خاکریز کنند (1) (2).
1) یکی از کارهای بسیار مهم در احداث خاکریز، نقش دقیق و حساس راهنماها بود که میبایست دستگاهها را درست در مسیر موردنظر هدایت میکردند که کار بسیار مشکلی بود، زیرا در زمانی که آتش دشمن به طور مداوم روی این دستگاهها کار میکند و انواع گلولهها، خمپارهها و تیربارها هر جنبندهای را هدف میگیرد، هماهنگ کردن چندین دستگاه مهندسی بسیار مشکل است. حبیبالهی به راهنماها توضیح داده بود که در شب تاریک که دشمن هوشیارانه آتش میکند و منطقه پر از نیروی دشمن است، هدایت رانندههای لودر و بولدوزر سخت است. آنان در بحبوحهی عملیات – که هر جنبندهای از انجام امور عادی عاجز است – باید با آن ماشینهای عظیمالجثه که هدف مناسب و راحتی برای تیرهای مستقیم است، در دل دشمن کار کنند؛ لذا ممکن است راننده برای دوری از تیر مستقیم تانکها، تیربارها و… مقداری عقبتر بیاید و یا به چپ و راست متمایل شود، ولی باید دقت داشت رانندهها را به هر صورتی که شده در یک خط قرارداد تا طبق گرای تعیین شده کار خاکریز پیش برود. چند شبانه روز برای این کار تمرین شد.
2) سند شمارهی 20957 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: محسن رخصت طلب، راوی: قرارگاه فتح در عملیات رمضان، نوار شمارهی 31582، ص 4 تا 8 و 11تا 15.