الف) هدف
اهداف کلی این عملیات محدود عبارت بود از انهدام نیرو، آزادسازی بیش از 150 کیلومتر مربع از دریاچه امالنعاج، گرفتن جای پایی جهت گسترش عملیات و سرانجام گرفتن جناحی از دشمن و نزدیک شدن به قسمتی دیگر از خشکیهای عراق.
ب) سازمان رزم
سازمان رزم تیپ بدر در این عملیات عبارت بود از گردان شهید بهشتی به استعداد 90 تن، گردان انصارالحسین به استعداد 70 تن، گردان شهید دستغیب به استعداد دو گروهان (یک گروهان در احتیاط(، گردان شهید صدر به استعداد 100 تن به علاوه یک گروهان در احتیاط.
ج) طرح مانور
بر اساس طرح، منطقه عملیاتی به دو محور شرق و غرب تقسیم گردید. هدفهای محور غربی عبارت بود از پنج کمین عشایر در داخل سیسون، دو پاسگاه ارتش عراق در دو طرف دهنه سیسون، پاسگاه فرماندهی دشمن در وسط دو پاسگاه پیشین و پاسگاه دهنه قاچاقچی.
در محور شرقی هدفهایی در امالطیره بود که شامل دو پاسگاه دشمن و کمینهای امتاوه، خسرسوده و پاسگاه خسرسوده میشد.
مانور تصرف پاسگاهها به این ترتیب بود که یک تیم غواص مجهز به کلاشینکف، نارنجک دستی، تفنگ نارنجکانداز و کلت منور (به رنگهای سبز و قرمز) میبایست در سکوت و با غافلگیری به پاسگاه حمله میکرد.
برای اطلاع نیروهای پشتیبانی که سوار بر قایق و مجهز به
دوشکا و تیربار بودند – از چگونگی اوضاع و اقدام مناسب، قرار بود در صورت سقوط پاسگاه، گلوله منور سبز و در صورت عدم موفقیت و مقاومت دشمن، گلوله منور قرمز شلیک شود و نیروهای عمل کننده (غواص) با گرفتن جانپناه مناسب (زمین یا آب(، منتظر کمک نیروهای پشتیبان بمانند. نیروهای پشتیبان میبایست با قایق موتور خاموش و به وسیله پارو تا محل معینی جلو میرفتند و در ساعت معین با شنیدن صدای اولین شلیک، با موتور روشن و به آهستگی به سمت هدف میراندند تا با دیدن نشانه سبز یا قرمز، یکی از این دو مأموریت را انجام بدهند.
در صورت دیدن منور سبز، مأموریت، پاکسازی نیزار اطراف پاسگاه بود و میبایست یک قایق تا 150 متر جلوتر از پاسگاه میرفت و تا پایان مأموریت عهدهدار تأمین میشد. نیروهای پشتیبانی بعد از پاکسازی، میبایست در میان نیها با فاصله معین از پاسگاه، کمین میکردند، سپس مستقر میشدند.
در وضعیت دوم، نیروها میبایست با اجرای آتش روی پاسگاه، به سرعت به آن نزدیک میشدند و به تهل میچسبیدند و در تصرف پاسگاه کمک میکردند. پس از سقوط پاسگاه، مأموریت به همان صورت اول، ادامه مییافت. یادآوری میشود که برای تصرف هر پاسگاه، نیروی غواص و پشتیبان جداگانه و برای برخی نقاط جناح عملیات نیز نیروی جداگانه سازماندهی شده بود.
جهت گمراه شدن نیز تدبیری به کار گرفته شد: میبایست نیروهایی با چهار تا پنج قایق از آخرین پاسگاه خودی حرکت میکردند و همزمان با شروع درگیری، با اجرای آتش شدید روی پاسگاههای دشمن در نهروان و نهرالصوه، یک عمل ایذایی انجام میدادند و دشمن را از درک محور اصلی حمله منحرف میساختند.
به طور کلی در هر دو محور شرقی و غربی، ایجاد کمین در میان نیها برای استقرار خودی در دریاچه، به وسیله قایقها و بلمها بوده است تا در فرصت مناسب بعدی، یونولیتها برای ساختن کمین آورده شود.
برادر بهمئی مسئول طرح عملیات تیپ 9 بدر مسئولیت هدایت عملیات در محور شرقی و برادر دقایقی فرمانده تیپ بدر، همین مسئولیت را در محور غربی به عهده داشتند. البته فرمانده تیپ، با محور شرقی نیز در ارتباط بود، اما عمده توانش را در محور غربی میبایست به کار میبرد.
قطع ارتباط چند ساعتهی غواصها با نیروی پشتیبانی قبل از شروع عملیات، یعنی از هنگامی که در آب فرو میرفتند و از قایقها جدا میشدند تا زمانی که کلت منور شلیک میشد، برای تیپ به عنوان یک مسئله مطرح بود که میبایست حل میشد. در این مدت در صورتی که اتفاقی برای نیروهای غواص میافتاد، خودشان میبایست آن را رفع میکردند، بدون هیچ امکان کمکی از نیروهای پشتیبانی. گفتنی است که ابتدا تصمیم گرفته شد بیسیم ضد آب درست شود، اما متأسفانه انجام نشد.
در هر حال مسئولان تیمهای غواص آخرین هماهنگیهای لازم را انجام دادند. زمان رسیدن به هدف از نقطهی رهایی، به وسیله مسئولان تیمها تخمین زده شد و اسماعیل دقایقی، فرمانده تیپ بدر دو ساعت به زمانهای پیشبینی شده افزود تا در صورت پیش آمدن حادثهای، زمان عملیات عقب نیفتد و همگی سر ساعت برسند. ساعت 24 به عنوان زمان شروع درگیری برای هر دو محور تعیین شد.