نظر به اینکه هسته اصلی تلاشهای سیاسی – نظامی ایران پس از فتح فاو، عمدتا معطوف به تعیین سرنوشت جنگ با کسب پیروزی نظامی در یک عملیات گسترده و سرنوشتساز بود، طبعا در چنین وضعیتی تنها اجرای یک عملیات پیروز میتوانست وضعیت را به سود ایران تغییر دهد. در این میان عواملی وجود داشت که علاوه بر تسهیل شرایط، جمهوری اسلامی را به اجرای عملیات تشویق و ترغیب میکرد. این عوامل عبارت بودند از:
1 – شرایط نامطلوب سیاسی – نظامی: در وضعیتی که امکانات و نیروی انسانی کشور برای اجرای عملیات بسیج شده بود و متقابلا دشمن نیز با درک شرایط حساس حاکم بر جنگ، فشارهای خود را به ویژه بر مراکز صنعتی و اقتصادی وارد میساخت، انتظارات موجود در جامعه و ضرورتهای موجود بر جنگ، عملا اجرای عملیات پیروز را ایجاب میکرد. در واقع وضعیت مزبور و نگرانیهای موجود به عنوان عامل بسیار مؤثر روحی و روانی، همواره مقدمه و در عین حال تحریک کننده تصمیم گیرندگان برای اجرای عملیات پیروز بود. از سوی دیگر، فرماندهی عالی جنگ خواستار تعیین تکلیف سریعتر نبرد با تداوم عملیات موفق و یا با صلحی شرافتمندانه بود که این امر فرماندهان سپاه را وادار به تصمیمگیری در این خصوص میکرد.
2 – احتمال حمله دشمن به منطقه فاو: گزارشهای دریافتی از تحرکات ارتش عراق در منطقه فاو بیانگر آمادهسازی مقدمات حمله
دشمن به فاو بود. بنابراین هر گونه تأخیر در اجرای عملیات، به منزله دادن فرصت به دشمن برای بازپسگیری فاو و تغییر موازنه جنگ به زیان جمهوری اسلامی ایران ارزیابی میشد.
3 – آمادگی نیروها: بسیج گسترده نیرو و امکانات در سال 1365 موجب شد که حدود 300 گردان نیرو در یگانهای نیروی زمینی سپاه پاسداران سازماندهی و برای آغاز عملیات مهیا شود. نزدیک به 60 گردان از این نیروها در عملیات کربلای 4 به کار گرفته شد و 240 گردان نیرو همچنان آماده اجرای عملیات بود. این نیروی باقی مانده یکی از عوامل مؤثر و تعیین کننده در تصمیمگیری برای عملیات بود.