ایرانیان بخاطر وجود برخى از مسائل داخلى و نیز توجه به حقانیت آیین اسلام به حاکمیت مسلمین تن دادند.
اگر چه در آغار حکومت اسلامى توأم با عدالت و آزادگى بود اما بتدریج با نفوذ اشرافیت عرب حاکمیت اسلامى از مسیر اصلى خارج شد و بجاى اینکه حاکمان براساس مبانى اسلامى چون علم و تقوى و عدالت انتخاب شوند، موضوع «الحق لمن غلب» مطرح شد. این بدعت، با روحیه و تفکر ناب محمدى و سنت علوى که بسیارى از ایرانیان به آن دل بسته بودند ناسازگار بود.
براى رهایى جامعه ایرانى از استبداد بنىامیه و بنىعباس و حاکمان وابسته به آنها و نیز عناصر بیگانه چون مغولها، تاریخ ایران شاهد مبارزات و شهادت طلبىها و از جان گذشتگىهاى فراوان بود. در قیام ابومسلم خراسانى علیه بنىامیه، بهرهگیرى از شهادت امام حسین (ع) و خونخواهى شهیدان کربلا، از عوامل مهم ایجاد روحیه ایثار و شهادت طلبى و موفقیت او بوده است.
همچنین تأسى بسیارى از ایرانیان به سنت پیامبر (ص) و ائمه معصومین موجب استقبال آنها از سنت شهادت بود. ایران ملجأ و پایگاه بسیارى از قیامهاى شهادت طلبانه فرزندان ائمه شد. امروزه در جاى جاى دیگر این کشور ما به قبور امامزادههایى بر مىخوریم که بدست عمال بنىامیه و بنىعباس و یا حاکمان منصوب از طرف آنها به شهادت رسیدند. در قیامهاى آلبویه و مرعشیان، سربداران و… شهادت طلبى از عناصر بسیار مهم بود. یکى از جلوههاى اصیل جانبازى و ایثار و شهادت در تاریخ ایران عیاران بودند. در تاریخ پهلوانى و عیارى از قهرمانى نام برده مىشود که مرگ آنان عمدتا شهادت گونه است و در راه انجام وظایف بزرگى که بعهده داشتهاند جان خود را از دست دادهاند.
قاتلان آنها نیز بدترین مردم روزگار خود بودهاند و نماینده کامل پستى و درماندگى و
بداخلاقى بشمار مىرفتند.
بدینگونه اینان مظلومان تاریخ ایراناند و مظهر مظلومیت و ستمدیدگى مردم جهان که به ذائقه ایرانى شیرین است. اگر چه تاریخ اجتماعى ایران در بسیارى از موارد نوشته دبیران حکومتها و تاریخ نگاران وابسته به آنها بوده و لذا طبیعى است که آنان علاقهمند بودند تا جانبازىها و رشادتها را به شاهان نسبت دهند اما در بسیارى از برهههاى تاریخ ما به نمونههایى برجسته از جانبازىها و رشادتهاى مردم ایران و برگزیدگان آنها برمىخوریم که نشانه وجود روحیه حماسى و آزادگى و شهامت و از جان گذشتگى در ایرانیان مسلمان است. آیین پهلوانى و فتوت و عیارى جلوهاى از جوانمردى این قوم است. عیاران و جوانمردان غالبا از قشرهاى معروف جامعه و مردمى مبارز علیه ظالمان و بیدادگران و اشغالگران بودند که تکیه بر خصایل و فضایل اخلاقى و آیین جوانمردى به حمایت از مظلومین و محرومین مىشتافتند و در این راه به جانبازى و شجاعت شهره بودند. البته منقول است که آنها اهل خشونت بىمورد نبودند. «فداکار بودن و از مرگ نهراسیدن، بدانگونه که خطر کنند و دل به دریا سپرند و به نتایج آنى نیندیشند، قهرمانانه زیند و خود به قهرمانان مقتدا باشند و منافع ایران را بر منافع خود مقدم دارند، از ویژگیهاى بارز پهلوانان و عیاران بود.» (1).
عده بسیارى معتقد بودند که اصل و منبع و مطلع صفات پهلوانى و فتوت به مولاى متقیان على (ع) بر مىگردد. آنها در اقتدا به بسیارى از خصائل فردى و اجتماعى آیین پهلوانى به حضرت على (ع) استناد مىکنند. عیاران گروه اجتماعى خاصى بودند که به تزکیه روح و جسم مىپرداختند و براى مبارزه با دشمنان آماده بودند و نسبت به سرنوشت جامعه و امور سیاسى و اجتماعى توجه نشان مىدادند. و بر ائمه معصومین و بویژه على (ع) اقتدا مىکردند و بر رویه شهادت طلبانه و جانبازى حسین بن على (ع) تاکید مىکردند و این موضوع بیانگر نوعى توجه به اصل شریعت و طریقت بود که ریشه در اعتقادات مذهبى داشت. عیاران مردمى خودجوش و بومى و غیر وابسته به محافل بیگانه بودند که خود را براى خدمت به خلق و میثاق الهى داوطلب مىکردند. فراز و نشیبهاى فراوانى در زندگى اجتماعى و نیز شیوه و تاکتیک مبارزات آنها به چشم مىخورد.
همچنین بسیارى از عارفان بزرگ اسلامى نیز در راه آرمانهاى الهى و انگیزههاى
معنوى به شهادت رسیدند. و با خون خود این بیت را تفسیر کردند که:
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت
کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد
چنانچه عینالقضات، نجمالدین کبرى، حسین بن منصور حلاج و… تا سرحد اهداى جان پیش رفتند. درباره شهادت طلبى نجمالدین کبرى نقل شده است که وقتى سپاهیان مغول به نواحى شمال شرقى ایران تاخ و تاز مىکردند شخصى به نجمالدین کبرى گفت: آیا نشنیدى سپاهیان مغول چه مىکنند و به او پیشنهاد کرد که به سرزمین امنى بروند. نجمالدین کبرى جواب داد: مردم را بگذاریم بکجا برویم! من نمىروم و در اینجا شهید خواهم شد و همانطور که عبدالرحمن جامى در نفحاتالانس نوشته است، او در موقع مصاف با سپاهیان متجاوز به یارانش گفت:
»قوموا على اسم الله نقاتل فى سبیل الله» یعنى به نام خدا برخیزید تا در راه خدا بجنگیم. آنگاه پیکار خوبى نمود و به لقاء الله پیوست و در صف عارفان شهید جاى گرفت. عینالقضات نیز عارفى کامل و فاضل بود که همواره عاشق معشوق حقیقى و اتصال به او بوده و در این راه آرزوى شهادت داشت و همواره از شهادت خود خبر مىداد و دوست داشت مرگى چون حلاج داشته باشد. رهبران سلسله صفویه که به عنوان اولین حکومت مستقل ایرانى بعد از هجوم اعراب به کشور بشمار مىرفتند بیشترین استفاده را از عنصر عاطفى شهادت شهیدان کربلا به عمل آوردند. انتساب صفویه به ائمه و علاقه وافر مردم به خاندان عصمت و طهارت باعث شد که آنها از حادثه کربلا و شعائر عاشورا به عنوان یک ابزار براى استقرار حاکمیت خود سود جستند.اگر چه این برداشت احساسى از عاشورا فواید و کارکردهایى براى استقلال ایران داشت اما برداشتى کامل از ابعاد معنوى و اجتماعى شهادت نبود.
در فصل دیگر نیز، به ابعاد مختلف نهضت عاشورا اشاره خواهد شد.
در نهضت تنباکو، از جان گذشتگى و آمادگى مردم براى شهادت، استعمار انگلیس و ایادى داخلىشان را وادار به عقب نشینى کرد.
در انقلاب مشروطیت ایران نیز از جان گذشتگى و شهادت طلبى و ایثار در راه آزادى و استقلال بعنوان یک ارزش مثبت مطرح شد و عده زیادى از مردم و نیز بزرگان در جهت استقرار مشروطه و نیز جلوگیرى از انحراف مشروطه به شهادت رسیدند. همچنین قیامهایى همراه با ایثار و شهادت طلبى انجام گرفت که مبارزات شهید مدرس، قیام دلیران تنگستان به رهبرى رئیس على دلوارى، قیام جنگل به رهبرى میرزا کوچکخان و قیام
شیخ محمد خیابانى در تبریز و مبارزات آیتالعظمى لارى در جنوب و نیز مجاهدات و شهادت بسیارى از علماء و روشنفکران و گروههاى اجتماعى مردم در حکومتهاى قاجار و پهلوى از نمونههاى آن است. فداکارى در راه پیروزى نهضت ملى شدن صنعت نفت ایران نیز یکى از جلوههاى از خود گذشتگى و مجاهدت ملت ایران است.
1) مبانى تاریخ اجتماعى ایران، دکتر رضا شعبانى، ص 195.