بدون شک نظریات امام خمینى (ره) درباره شهادت و انگیزههاى آن در جهان معاصر و براى نسلهاى آینده فصل جدیدى را در ترویج فرهنگ شهادت و تهییج عشق به شهادت، در بین مسلمانان ایران در جهان گشوده است. مطالعه در زندگینامه امام نشان مىدهد که شهادتخواهى و شهادت طلبى و توجه به آثار آن در تمام مراحل زندگیشان متجلى است. بررسى گفتهها و نکتهها و وصایاى شهدا و رزمندگان دفاع مقدس نشان مىدهد که آموزهها، دکترین و سنت امام خمینى (ره) الهام بخشترین عامل و تاثیرگذارترین شعار، در پرورش روحیهى ایثار و شهادت طلبى آنان بوده است. اولین موضوع در بررسى موضوع شهادت طلبى از نظر امام خمینى (ره) تجلى این روحیه قول و سیره عملى ایشان است. شهامت و از جان گذشتگى و ایثار و صلابت و مجاهدهى در راه خدا از ویژگیهاى بارز شخصیتى امام است. امام از ابتداى نهضت با افرادى مواجه
بود که درک صحیحى از شهادت نداشتند و یا شهادت را مربوط به دوران خاصى مىدانستند. اولین کار او در آغاز نهضت از 15 خرداد و نیز در استمرار آن و در حوادث خونین دیگر چون 17 شهریور و سایر حوادث خونبار انقلاب اسلامى و نیز در دفاع مقدس تبیین فلسفه جهاد و شهادت بود. عدهاى با کنایه و گاه از روى دلسوزى به امام مىگفتند چه کسى جواب این خونها را خواهد داد امام بارها فرمودند همان کسى که جواب خونهاى شهداى صدر اسلام و شهیدان کربلا را دارد. اولین کار او براى تقویت روحیه جهاد و شهادت طلبى این بود که شهادت مربوط به زمان خاصى از تاریخ و آرزوى شهادت فقط مربوط به مبارزان صدر اسلام نیست. کار کلیدى او تفسیر صحیح از مفهوم حدیث «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» و دعاى مشهور «یالیتنا کنا معکم فافوز فوزا عظیما» بود. او معتقد بود که آرزوى شهادت و دفاع از دین، فقط مختص زمان پیامبر (ص) و حضرت على (ع) و امام حسین (ع) نیست. همه باید عاشورایى باشند و از سالار شهیدان تاسى نمایند. او با طرح شعار معروف «خون بر شمشیر پیروز است» فصل جدیدى را در ادبیات سیاسى و انقلابى معاصر گشود. و معتقد بود هر کس که این شعار را واقعا بپذیرد روحیهاى پیدا مىکند که از هیچ چیزى نمىهراسد. و به استقبال شهادت مىرود. از طرف دیگر عمل به تکلیف و فرع بودن نتیجه در منظر او ناشى از اعتقاد به «احدى الحسینین» بود. او معتقد بود که پیروزى در انقلاب و دفاع مقدس و یا شهادت هر دو پیروزى است. و این راز عدم هراس از مرگ و رمز شهادت طلبى او و یارانش بشمار مىآید. امام چون اولیاءالله همواره تمناى شهادت داشت حتى بعد از پذیرش صلح و قطعنامه نیز از این موضوع غافل نمىشود و در قسمتى از پیام تاریخى خود بعد از پذیرش قطعنامه مىنویسد: امروز خمینى آغوش و سینه خودش را براى تیرهاى بلا و حوادث سخت و در برابر همه توپها و موشکهاى دشمنان باز کرده است. و همچون همه عاشقان شهادت براى درک شهادت روزشمارى مىکند.
از نظر او شهادت طلبى داراى رمزى است که تا شناخته نشود نمىتواند عامل حرکت و پیروزى جنبشها شود. «ملتها باید رمز را بفهمند که رمز پیروزى این است که شهادت را آرزو بکنند و براى حیات، حیات مادى، دنیاى حیوانى ارزش قائل نباشند. این رمز است که ملتها را مىتواند پیش ببرد. این امرى است که قرآن آورده است. (1) احاطه فوقالعاده امام بر مسائل عرفانى و اجتماعى و علمى و سیاسى و انقلابى و دینى موجب تفسیر جامع
شهادت طلبى از نظر ایشان شده است. تفسیر عرفانى او از شهادت طلبى، بسیار عمیق و دقیق است. در تعبیر عرفانى امام معماى شهادت با عشق قابل فهم است و شهدا در قهقهه مستانهاشان و در شادى وصولشان «عند ربهم یرزقون» (2) اند و از نفوس مطمئنهاى هستند که مورد خطاب «فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى» (3) پروردگارند.
او به بازیافتن شهدا نزد خداوند و ضیافت مقام ربوى و ارتزاق نزد ربالارباب اشاره مىکند. در جایى دیگر او به ضعف جهانبینى مادى نظام سرمایهدارى و کمونیستى و پیروان آنها و نیز کژاندیشى دیدگاه ناسیونالیستى و ملىگرایى افراطى در شناخت دقیق مقام و مفهوم شهادت اشاره مىکند و مىفرماید: «اذناب آمریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئلهاى نیست که بشود با پیروزى یا شکست در صحنههاى نبرد مقایسه شود. مقام شهادت خود اوج بندگى و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوئیم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهاى دیگر آزاد شد.» (4) درک کامل انگیزههاى شهادت طلبى از نظر امام، زمانى قابل فهم است که نگرش ایشان به حیات بعد از مرگ و معابر بررسى شود. از نظر او مرگ انتقال از دنیاى فانى به دنیاى باقى و رسیدن به نتایج اعمال است. و شهادت طلبى انتخاب بالاترین و زیباترین و آگاهانهترین نوع مرگ است. و یا در جایى دیگر مىنویسد «چه غافلند دنیا پرستان و بىخبران که ارزش شهادت را در صحیفههاى طبیعت جستجو مىکنند و وصف آن را در سرودهها و حماسهها و شعرها مىجویند و در کشف آن از هنر تخیل و کتاب تعقل مدد مىخواهند و حاشا! که حل این معما جز به عشق میسر نگردد.» (5) کسانى از مرگ مىترسند که به فناى انسان اعتقاد دارند و «آنان که به معاد و قیامت معتقدند باکى از مرگ ندارند.» (6) از نظر او «انگیزه شهید براى شهادت رسیدن به حیات جاوید است.«(7) امام انگیزه شهیدان را شوق لقاء دلدار مىداند. از این منظر، این «عشق به محبوب حقیقى است که بالاترین انگیزه را براى شهید ایجاد
مىکند.» (8) درک انگیزه قرب و ارتزاق عندالله از نظر ایشان نه تنها براى انسانها بلکه بسیارى از کروبیان غیرقابل حصول است. «ما خاکیان محجوب یا افلاکیان چه دانیم که این ارتزاق عند ربهم شهدا چى است» (9) در جاى دیگر ایشان به علم حصولى و حضورى مشاهده مستقیم میدانى شهیدان اشاره مىکنند. «آنچه که (فلاسفه و عرفا) با قدمهاى علمى و استدلالى و عرفانى یافتهاند اینان (شهدا و ایثارگران) با قدم عینى به آن رسیدهاند و آنچه آنان در لابهلاى کتابها و صحیفهها جستجو کردهاند، اینان در میدان خون و شهادت در راه حق یافتهاند.» (10) و در جاى دیگر ایشان به عدم درک و ارزیابى دقیق فلسفه شهادت در راه خداوند، با انگیزههاى بشرى و انگیزههاى مادى اشاره مىکند و شناختن «و راه یافتن به کنه این مقام را از مختصات انسان کامل» (11) مىدانند همچنین ایشان به نفى انگیزههاى مادى و اثبات انگیزههاى معنوى شهادت طلبى اعتقاد دارند.
»کسى دلش نمىخواهد براى شکم شهید شود و یا کسى جوانش را شهید ببیند تا خانه خوبى داشته باشد. در شهادت عالم دیگرى مطرح است که همه اولیاء خدا و همه انبیاء همواره به دنبال آن بودهاند.» (12) چشم انداز دیگر امام (ره) به موضوع شهادت طلبى ابعاد اجتماعى، دیگرخواهى و جنبه عدالتجویى است. از این منظر توجه به سرنوشت و مصالح جامعه بسیار مهم است تا جایى که در صورت نیاز فرد باید براى صلاح و اصلاح خود را هم فدا کند. «فرد باید فداى جامعه بشود هر چه بزرگ باشد. بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هر چیز است در دنیا، وقتى که با مصالح جامعه معاوضه کرد این فرد باید فدا شود. سیدالشهدا براى همین آمد و رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد که فرد فداى جامعه بشود و جامعه باید اصلاح بشود «لیقوم الناس بالقسط» (13).
با توجه به موقعیت خاص انقلابى جامعه، امام از جان گذشتگى و ایثار و گریز از نفع طلبى و عافیتخواهى را لازمه یک انقلاب مىداند. از نظر او «طبع یک انقلاب، فداکارى است، لازمه یک انقلاب، شهادت و مهیا بودن براى شهادت است. قربانى دادن در راه انقلاب و پیروزى و استمرار آن اجتنابناپذیر است بویژه انقلابى که براى خدا و
نجات مستضعفان و قطع امید، جهانخواران و مستکبران است.» (14) همچنین ایشان شهادت را زندگى افتخارآمیز و چراغ هدایت ملتها مىداند. در موضوع انگیزههاى فردى، امام معتقد است که «شهدا در پى یک معامله تاجرانه و توام با سود با خداوند هستند.» (15).
انگیزههاى شهادت طلبى از نظر او فراتر از نیازهاى اولیه حیات و در ردیف انگیزههاى معنوى و فوق مادى هستند. «انگیزه شهادت طلبى رهایى از «من» و «ما» و رهایى از نیازهاى اولیه طبیعى و دستیابى به گوهر گرانبهاى عزت و شرف و ارزشهاى انسانى» (16) و «رهایى از قیدها و بندهاى خودبینى و خودخواهى» (17) است. شهادت از نظر او هنر مردان خدا و خط سرخ شهادت میراثى از خاندان نبوت و ولایت است و شهید به وجهالله نظر مىکند و به لقاءالله مىاندیشد و لذا شهید بدنبال مرگ فى سبیل الله است. «در اولین اعلامیه رسمى و سیالى امام که با آیه «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموالله مثنى و فرادى» شروع و با آیه «و من یخرج من بیته مهاجرا الى الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقط اجره على الله» پایان مىیابد، توجه به موضوع شهادت و قیام و مبارزه و نیز خدایى بودن انگیزههاى آن مشخص است.
او آرزوى شهات را از ویژگیهاى بارز عارفان و روحانیون اصیل مىداند و معتقد است آنان که حلقه ذکر عارفان و دعاى سحر نهان حوزههاى روحانیت را درک کردهاند در فلسفه حضورشان آرزویى جز شهادت ندیدهاند.» (18).
بطور خلاصه انگیزه شهادت طلبى را از نظر امام (ره) مىتوان به شرح ذیل برشمرد:
1- نظر کردن به وجهالله و رسیدن به مقام فناى فى الله که مرتبه نهایى توحید عملى و عشق و ارادت به محبوب ازلى است که البته از ادراک انسانهاى عادى خارج است و مستلزم درجاتى از ادراک عرفانى است.
2- ادراک الهى و تقویت انقلاب و حکومت اسلامى.
3- انجام فریضه امر به معروف و نهى از منکر و اصلاح و هدایت جامعه و سالمسازى جامعه از ظلم، تبعیض، استثمار، استعمار و استبداد.
4- دفاع از عدالت و آزادگى و حقطلبى و فدا شدن براى ارزشهاى متعالى.
5- رهایى از هواهاى نفسانى و خودبینى و ترک لذتهاى زودگذر دنیوى و توجه به لذتهاى معنوى و گزینش بهترین و شایستهترین نوع مرگ براى رسیدن به حیات طیبه و زندگى جاویدان.
6- ترویج حق و عدالت و تزریق روح حماسى در جامعه
7- دفع فتنه و رفع فساد.
1) صحیفه نور، ج 5، ص 263.
2) سوره آلعمران، آیه 169.
3) سوره فجر آیات 29 – 30.
4) بوستان شهادت، ص 34.
5) کلمات قصار، ص 61.
6) صحیفه نور، ج 8، ص 369.
7) صحیفه نور ج 9، ص 72.
8) صحیفه نور، ج 18، ص 229.
9) بوستان شهادت، ص 23.
10) صحیفه نور، ج 18، ص 119.
11) صحیفه نور، ج 1، ص 275.
12) صحیفه نور، ج 10، ص 275.
13) صحیفه نور، ج 15، ص 168.
14) صحیفه نور، ج 25، ص 59.
15) بوستان شهادت، ص 100.
16) صحیفه نور، ج 15، ص 51.
17) بوستان شهادت، ص 16.
18) دیوان امام، ص 30.