جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شهادت طلبى از دیدگاه استاد مطهرى

زمان مطالعه: 4 دقیقه

اندیشه‏هاى استاد مطهرى یکى از منابع مهم و معتبر و موثر در زمینه مسائل اسلامى بویژه موضوع جهاد و شهادت است. او با درک مقتضیات زمان و با تحقیقات عمیق و اصیلى که از منابع و مسائل اسلامى و اجتماعى داشت، در این وادى نیز مباحث جالب و بیاد ماندنى دارد. ایشان معتقد است اگر کسى با مفاهیم اسلامى آشنا باشد احساس مى‏کند که گرد واژه شهید را، هاله‏اى از تقدس فراگرفته است و این کلمه در همه‏ى عرف‏ها و فرهنگ‏ها توام با قداست و عظمت است. چیزى که همت معیارها و ملاکها در آنها متفاوت است. موضوع نیت‏ها و انگیزه‏ها و معیارها از نظر او بسیار اساسى است. از نظر وى در اسلام درجه شهید و مقام شهادت درباره کسى صدق مى‏کند که اسلام با معیارهاى خاص خودش او را شهید بشناسد یعنى واقعا در راه هدف‏هاى عالى اسلامى و به انگیزه برقرارى ارزشهاى واقعى بشر کشته شود. از این منظر شهادت مرگى است که انسان با توجه به خطرات احتمالى یا ظنى یا یقینى فقط به انگیزه هدفى مقدس و انسانى و به تعبیر قرآن «فى سبیل الله» از آن استقبال نماید.

بنابراین شهادت طلبى به حکم اینکه عملى آگاهانه و اختیارى و در راه هدفى مقدس

است، باید از هر گونه انگیزه و خودگرایانه منزه و مبرا باشد تا عملى قهرمانانه و تحسین‏انگیز و افتخارآمیز از نظر مکتب بشمار آید. از نظر او شهادت طلبى با تقدس و ارزشهاى ما فوق مادى مرتبط است و «نشانه تقدس یک چیز آن است که انسان آن را شایسته این بداند که زندگى فردى خودش را فداى آن مى‏کند.» (1).

تاکید او به موضوع «خالص بودن انگیزه‏هاى شهادت طلبى» و «فى سبیل الله» بودن آن از ویژگیهاى منحصر بفرد تفکر اوست. همچنان که او بارها گفته بود که کارى براى رضاى خود کردن خودپرستى و کار براى رضاى خلق و خدا کردن، شرک و دوگانه پرستى و کار خود و خلق را براى ارضاى خدا کردن یگانه‏پرستى است. اگر بپذیریم بالاترین کار و ارزشمندترین عمل و آخرین کنشى که فرد در زندگى انجام مى‏دهد، کشته شدن و شهادت است، بنابراین جهاد و شهادت باید محض رضاى خدا یعنى «قربة الى الله» باشد.

جنبه دیگر شهادت طلبى از نظر او میثاقى است که شهید با جامعه دارد. منطق شهید از نظر او سوختن و روشن کردن و حل شدن و جذب شدن در جامعه، براى احیاى جامعه است. منطق شهید دمیدن روح به اندام مرده از ارزشهاى انسانى و منطق حماسه‏آفرینى و بسیار دورنگرى و آینده‏نگرى است. «شهید احیانا براى حماسه‏آفرینى براى تزریق خون به جامعه براى نوربخشى به جامعه، براى حیات دادن به جامعه باید شهید شود.» (2).

بنابراین شهید چون شمع و مشعلى است که خود مى‏سوزد تا اجتماع در تاریکى‏ها نماند و در فساد و تباهى نسوزد. پس شهید یک اصلاح‏طلب است که براى انجام اصلاحات شایسته و بایسته از جان خود هم، مى‏گذرد. اینجاست که استاد مطهرى منطق عشق و عرفان را با منطق یک مصلح پیوند مى‏زند. «اگر منطق یک مصلح دلسوخته براى اجتماع خودش و منطق یک عارف عاشق لقاى پروردگار خودش و به تعبیر دیگر اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب بکنید از آنها «منطق شهید» در مى‏آید. (3).

ایشان معتقد است که شهادت دو خصلت دارد. هم عمل و تکامل است و هم انتقال به جهان دیگر است که امرى محبوب و مطلوب و مورد آرزوى اولیاءالله است. ایشان در

بررسى جامع خود از حادثه عاشورا به تحریفات آن اشاره کرده است. و انگیزه‏هاى قیام سالار شهیدان را حماسى، عقلانى و عرفانى و متضمن احساس والا مى‏داند. به اعتقاد او همین ابعاد متنوع است که کربلا را یک نمونه و سوژه بزرگ اجتماعى براى اصلاحات در همه عصرها و نسلها کرده است.

»حسین (ع) یک سوژه بزرگ اجتماعى است. حسین بن على (ع) در آن زمان یک سوژه بزرگ بود هر کسى که مى‏خواست در مقابل ظلم قیام بکند شعارش «یا لثارات الحسین» بود. امروز هم حسین على (ع) یک سوژه بزرگ است، سوژه‏اى براى امر به معروف و نهى از منکر براى اقامه نماز، براى زنده کردن اسلام، براى اینکه احساسات و عواطف عالیه اسلام در وجود ما احیاء شود.» (4) از نظر او شهادت امام حسین (ع) فقط یک حادثه حزن‏آلود و تراژدى خونبار نیست بلکه یک حماسه بزرگ اسلامى و الهى است که درس آزادگى و آمادگى مى‏دهد. منطق امام حسین (ع) پیام رسانى براى اصلاح جامعه است که ریشه در سنت نبوى و علوى دارد. این پیام براى نسل گذشته و نسل حاضر و نسلهاى آینده مهم است. از نظر او منطق شهادت طلبى با منطق شخص مدافع و متعاون و سازشکار و فرصت طلب تفاوت دارد. منطق کربلا ریشه مشترک در خون و خرد و عشق و حماسه دارد و «این منطق یعنى منطق هجوم، منطق توسعه و گسترش دادن انقلاب، امام حسین (ع) کارهایى کرده است که جز با این منطق با منطق دیگرى قابل توجیه نیست.» (5) سپس او به عمیق‏ترین وجه شخصیتى امام حسین (ع) اشاره مى‏کند و مى‏گوید: «از نظر من کلید شخصیت حسین (ع) حماسه است، شور است، عظمت است، جلالت است، شدت است، ایستادگى است، حق پرستى است.» (6).

از دیدگاه او زمان و مکان انتخاب شهادت بسیار مهم است. یعنى درک شرایط و مقتضیات براى انتخاب شهادت بسیار حیاتى است. از نظر او موقعیت شناسى امام حسین (ع) بسیار عالى بود. اگر چه عده‏اى ظاهرنگر که فقط به نتایج ظاهرى و موقت توجه داشته‏اند، حادثه کربلا را پایان یک راه مى‏دانند اما او معتقد بود یک سلسله امور و پدیده‏هاى اجتماعى وجود دارد که به اجتماع روشنایى و صفا مى‏دهد و جرأت و شهامت و غیرت مى‏بخشد. سالار شهیدان با حرکت و قیامش روح مردم را زنده کرد، ترس را

ریخت و احساس عبودیت و بردگى را زایل نمود و در یک کلام به جامعه شخصیت داد. و احساس فلسفه زندگى مستقل و الگوى مستقل قیام را مطرح کرد. بطور کلى انگیزه‏هاى شهادت طلبى بویژه شهادت سالار شهیدان را از نظر استاد شهید مطهرى مى‏توان بصورت زیر خلاصه نمود:

1- نقش الگویى و پیام رسانى و حماسه‏آفرینى و قهرمانى و تجلى صفات عالى انسانى.

2- ارتباط یافتن با ارزشهاى مقدس و فدا شدن در راه برقرارى اهداف متعالى و مقدس.

3- دلسوزى براى اصلاح جامعه و توجه به جذب شدن در جامعه براى احیاى اندامهاى مرده اجتماع.

4- انجام فریضه امر به معروف و نهى از منکر و اقدام عملى جهت احیاى دین و جلوگیرى از نابودى سنتهاى حسنه.

5- شور عاشقانه و خالصانه براى پیوستن به معشوق بدور از خودخواهى و خودپرستى.

6- آرمانگرایى و ذلت‏ناپذیرى و عدالتخواهى و آزادگى در پرتو توحید.

7- اتصال با ابدیت و جاودانگى و تکامل فردى.


1) تکامل اجتماعى انسان، مرتضى مطهرى، ص 108.

2) حماسه حسینى، مرتضى مطهرى، ج 2، ص 134.

3) قیام و انقلاب مهدى، مرتضى مطهرى، ص 85.

4) حماسه حسینى، استاد مطهرى، ج 1، ص 171.

5) حماسه حسینى، ج 2، ص 282.

6) همان منبع، ص 149.