جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شاخص‏هاى عمده‏ى توسعه‏ى فرهنگى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

شاخص‏هاى عمده‏ى توسعه‏ى فرهنگى امروزه با ارزیابى آموزش و پرورش، آموزش عالى، مطالعه، سوادآموزى و به عبارت دیگر مصرف کالاهاى فرهنگى از یک سو و ابزار ارتباطات از قبیل مبادلات پستى، تلفنى در اشکال مختلف آن و برخوردارى از تکنولوژى رایانه‏اى در ارتباطات به ویژه ارتباطات شبکه‏اى و نیز برخوردارى از وسایل ارتباط جمعى مثل رادیو، تلویزیون مطبوعات و نیز برخوردارى از مراکز فرهنگ به ویژه مراکز فرهنگى تاریخى، تحول در خانواده و استقلال آن در قالب خانواده‏هاى هسته‏اى – که خود نشان از تحول در سنت‏هاست – صورت مى‏گیرد. (1) از این رو، در فرآیند نوگرایى و رشد و توسعه‏ى جامعه، قوى‏ترین اقدامى که جوامع در مرحله‏ى گذار باید در حفظ قوام و انسجام آن تلاش مضاعفى انجام دهند، حفظ کیان خانواده و ارتقاى ارزش‏هاى مربوط به آن است. به هر دلیل اگر خللى در این نهاد ایجاد شود، اثرات آن تا عمق و ریشه‏ى جامعه نفوذ خواهد کرد.

فرهنگ وظیفه‏ى ساختارى کردن جوامع را بر دوش دارد؛ وظیفه‏اى که از شروط اساسى توسعه‏ى یک کشور است. فرهنگ بیان کننده و تایید کننده‏ى هویت‏ها و تفاوت‏ها و در نتیجه، عامل پویایى است که متناسب با شرایط، پیشرفته و افق‏هاى جدیدى را در پیش روى فرآیند توسعه قرار مى‏دهد. در عین حال، فرهنگ مى‏تواند به منزله‏ى سدى مهم، به تعارض و اختلاف با فرآیند توسعه بپردازد. این اختلاف و تعارض نتیجه‏ى پدیدار شدن الگوهاى فرهنگى متفاوت ناشى از اجراى طرح توسعه‏اى است که بر اساس تحلیل دقیق توانایى‏هاى بالقوه‏ى درون‏زا تدوین نشده است.

وابستگى فرهنگى بیشتر از وابستگى اقتصادى از خود بیگانگى را به دنبال دارد. توسعه‏ى واقعى بدون توجه به بعد فرهنگى و در نتیجه بدون احترام به هویت فرهنگى ملت‏ها تحقق نخواهد یافت. همان طور که «زیموند شاسله» مى‏گوید: تاکید بر هویت فرهنگى، شرط لازم حاکمیت و استقلال و شکوفایى توانایى‏هاى فردى و توسعه‏ى هماهنگ جوامع؛ اقدامى است رهایى بخش و اسلحه‏اى است براى مبارزه در جهت نیل به استقلال واقعى. تاکید بر حفظ هویت فرهنگى، پادزهر هرگونه تقلید (برون گرایى) است که آن، با کنار گذاردن شیوه‏هاى فکرى و عملى بیگانه امکان‏پذیر است. هویت فرهنگى به معناى دفاع از سنت‏ها، تاریخ و ارزش‏هاى اخلاقى است و حفظ میراث نیاکان، بدون سنت‏گرایى، بى‏تحرکى و انزواست. هویت فرهنگى در ارتباط و تماس با سنت‏ها و ارزش‏هاى ملل دیگر نو و غنى مى‏شود و امکان تعالى و شکوفایى را افزایش مى‏دهد. (2).

فرهنگ تنها یک عامل اقتصادى کمابیش حاشیه‏اى نیست، بلکه براى فعالیت‏هاى اقتصادى و محیط اجتماعى عامل تعیین کننده به شمار مى‏رود. بعد فرهنگى از اقتصاد جدایى ناپذیر است و نمى‏تواند به سطح یک زایده‏ى کیفى تنزل یابد، بلکه باید برنامه‏هاى توسعه را تغذیه کند. عدم توجه به بعد فرهنگى توسعه، برنامه‏هاى اقتصادى را نیز به شکست مى‏کشاند. بدون توجه به ملاحظات فرهنگى، طرح توسعه امرى توهمى خواهد بود. در مقابل، ترویج توسعه‏ى فرهنگى بهترین وسیله براى تحقق توسعه‏ى اقتصادى و ضامن تعادل عادلانه‏ى توزیع و تبادل کالاهاى مادى و معنوى در جامعه‏ى بشرى است. (3).

فرهنگ، عنصرى است که شامل همه‏ى کنش‏ها و واکنش‏هاى فرد و محیط پیرامون او با بعد زیرین زندگى گروه‏هاى اجتماعى مى‏شود؛ یعنى مجموعه‏ى روش‏ها و شرایط زیست یک جامعه بر اساس بنیاد مشترکى از سنت‏ها و دانش‏ها و نیز اشکال مختلف بیان جایگاه فرد در درون جامعه، به هم پیوند خورده است و تنها با دخالت عوامل فرهنگى در راه حل‏هاى انتخاب شده براى توسعه مى‏توان به طور کامل نیازها و خواست‏هاى گروه‏هاى اجتماعى و ملت‏ها را برآورده ساخت.


1) فردرو و دیگران، جامعه و فرهنگ ج 1380 ، 1، ص 22.

2) گزاویه دوپوئى، فرهنگ و توسعه، مترجم فاطمه فراهانى و زرین قلم، یونسکو، 1374، ص 42.

3) Cultural Sustainable Development Concepts and Principles-Harryspally. The Kings University College – Canada T 6 B 2H3 – 1999- P.6.