عنصر کمالجویى در استراتژى فرهنگى باعث پیدایش بایدها و نبایدهایى مىشود که رعایت آنها، رهرو را به درستى به مقصود مىرساند. این رهیافتها در استراتژى فرهنگى امیرمؤمنان (ع) چنیناند:
1- دنیا هم سنخ وجود انسانى نیست و تمسک به خصوصیات آن، و وابستگى به آنها باعث نقص وجودى انسان شده و او را به کمال لازم نمىرساند. (1).
2- ارزیاب و عامل کنترل مسیر تکامل در مرحلهى دنیوى، خدا و
رسولان و خود انسان مىباشد. (2).
3- خودارزیابى و محاسبهى نفس، از محورهاى اساسى در چرخهى تکامل و رشد انسانى است: «زنوا انفسکم من قبل ان توزنوا.» (3).
4- هر نوع کوتاهى در استفاده کردن از مراحل و فرصتهاى زندگى باعث نقص در کمالات وجودى مىگردد، که امکان دستیابى دوباره به آنها امرى مشکل و در حد محال است. (4).
5- انسان در راه رهایى از وابستگىهاى دنیوى و رسیدن به چهرهى حقیقى، با سختىها و مشکلات عدیدهاى روبهروست و تنها وسیلهى رهایى از این مشکلات و سختىها، صبر و تحمل مىباشد. (5).
6- معیار گزینش رفتارها، آینده نگرى و استفاده از تجربیات گذشته است. هر آن چیزى را باید انتخاب نمود که ضمن بهره گیرى از تجربیات گذشته، او را در هر قدم و رفتارى به هدف اصلى نزدیکتر نماید. (6).
7- ظرفیت وجودى و کمالات هر کس به اندازهى دانایى و تخصص اوست. از حدود رفتارى افراد انسانى مىتوان به مرتبت وجودى آنها پى برد. (7).
8- زمانى مىتوان هادى و راهنماى دیگران شد که انسان ابتدا خود، مراحل وجودى را طى نموده و در ضمن آشنایى با چالشهاى پیش رو، دیگران
را به مسیر اصلى هدایت نماید. (8).
9- راهبر حقیقى در این استراتژى، بر اساس عنصر کمال جویى، کسى است که ضمن طى مراحل لازم وجودى، به درستى و راستى سخن گفته و پراکندگى مردم را به وحدت و اجتماع تبدیل کرده و همواره خود را براى رویارویى با حقایق آماده سازد، واقعیتها را از میان پوششهاى دروغین خارج نموده و چون شیرهى درختى در اختیار مردم قرار دهد. (9).
10- هر نوع انتصاب و یا پذیرش مسئولیت، باید بر اساس ظرفیتهاى وجودى و شایستگىهاى ناشى از آن صورت گیرد. (10).
1) نهجالبلاغه، خطبههاى 42 ، 28 و 126.
2) نهجالبلاغه، خطبههاى 86 و 97.
3) نهجالبلاغه، خطبهى 90.
4) نهجالبلاغه، خطبههاى 34 و 90.
5) نهجالبلاغه، خطبههاى 74 و 26.
6) نهجالبلاغه، خطبههاى 51 ، 15 و 200.
7) نهجالبلاغه، حکمت 81.
8) نهجالبلاغه، خطبهى 175 و حکمت 73.
9) نهجالبلاغه، خطبهى 108.
10) نهجالبلاغه، نامهى 18.