جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سند شماره 266

زمان مطالعه: 19 دقیقه

– شماره سند مجمع عمومی: A / 39 / PV.15

اکتبر 1984)مهر 1363)

سخنرانی دکتر علی اکبر ولایتی در سی و نهمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای رئیس!

در آغاز، انتخاب شما را به ریاست سی و نهمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد تبریک گفته، موفقیت‏تان را در اداره مجمع امسال، که مسائل متعدد و خطیری را در دستور کار دارد، آرزو می‏نمایم.

همچنین پیوستن برونئی دارالسلام را به جمع اعضای ملل متحد تبریک می‏گویم.

سال گذشته نیز مجمع با مسائل متعددی مواجه بود. گرچه تلاش‏های صادقانه برای حل معضلات کم نبود اما این تلاش‏ها به سبب کارشکنی‏های استکبار جهانی توفیق مطلوب را به بار نیاورد. با این همه جای ناامیدی نیست. ما معتقدیم که تلاش‏های انسانی بالاخره نتیجه مطلوب را به بار خواهد آورد. به علاوه زندگی اصولا بدون این کوشش‏ها، بدون مبارزه‏ای پیگیر برای استقرار عدل در سراسر جهان و بدون فداکاری و تحمل مصائب فاقد معنی است. این را بدین منظور می‏گویم که غاصبان حقوق ملت‏ها احساس آرامش نکنند.

امروز در سراسر گیتی ستم کشیدگان مبارز و مظلومان به پا خاسته کمتر کسب پیروزی فوری را به عنوان انگیزه حرکت خود تلقی می‏کنند و این واقعیت امیدبخش مبین رشد سریع آگاهی مستضعفان جهان است. درک این واقعیت برای همه ایجاد وظیفه می‏نماید. امید است که در این مجمع با تلاش بی‏وقفه، بدون داشتن انتظار توفیق فوری و با دفاع خلل‏ناپذیر از حق و عدالت پاسخگوی این وظیفه باشیم. راه برای ما روشن است و ان‏شاءالله سعی خواهیم کرد که در کلیه موارد و در برخورد با همه مسائل مطروحه در مجمع از این دستورالعمل مشهور اسلامی تبعیت کنیم که می‏فرماید:

کونوا لظالم خصما و للمظلوم عونا، دشمن ستمگر و دوست ستمدیده باشید.

نمایندگان محترم!

اجازه بدهید بررسی خود را درباره اوضاع بین‏المللی، از فاجعه بزرگ دنیای معاصر شروع کنیم. مشکل مردم فلسطین به صورت زخمی کهنه بر پیکر بشریت به ویژه مسلمین درآمده است. متأسفانه این زخم به خاطر عملکرد عناصر سازشکار نسبت به سال قبل عمیق‏تر شده است.

اعتراض و انتقاد علیه صهیونیسم و امپریالیسم به خاطر تجاوزات آنها در سراسر گیتی و به ویژه در سرزمین‏های اشغالی، وقتی بجا است که فرض این باشد که ماهیت صهیونیسم و امپریالیسم چیزی جدای از عملکرد ایشان بوده و با موعظه و انتقاد قابل اصلاح است، در حالی که منطق آنها منطق زور و کردار آنها نمی‏تواند خارج از اصول دین باشد.

تجربه سالیان متمادی بحث و مذاکره و حملات لفظی بدون پشتوانه عملی علیه صهیونیسم در مجامع بین‏المللی ما را به کجا برده است؟

اجازه بدهید در بحث‏های امسال درباره قضیه فلسطین به بررسی کارنامه خود برسیم. در این جا خطاب من به کلیه کشورهای اسلامی و کشورهایی است که با هر عقیده و مرام تصمیم گرفته‏اند از حق دفاع کنند.

بحث‏های طولانی، برگزاری کنفرانس‏های متعدد و حتی ایراد نطق‏های آتشین اگر برای رفع تکلیف و انحراف اذهان مردم از مسئله اصلی یعنی لزوم مقابله عملی و قاطعانه با صهیونیسم باشد، بی‏تردید حرکتی است که بیش از همه صهیونیسم از آن منتفع خواهد گردید.

تجربه لبنان به خوبی این حقیقت را تصویر نمود. زمانی که مردم لبنان شب‏های خود را با حملات وحشیانه و پیاپی صهیونیسم صبح می‏کردند برخی از حکام بلاد اسلام، علی‏رغم تمام امکانات مالی، نظامی و انسانی خود، به شعارهای داغ در مجامع و به کرنش و سازش در عمل پرداخته بودند.

ادامه آن روند می‏رفت تا موجب تسلط دائمی و کامل متجاوزین صهیونیست در آن سرزمین شود. اما مردم آگاه و مؤمن لبنان در برابر قوای اشغالگر و حامیانشان به پا خاستند و یکی از حماسه‏های پرشور تاریخ معاصر را آفریدند و برای اولین بار سربازان اسرائیلی را از بخشی از سرزمین‏های اشغالی با توسل به نیروی قهریه عقب نشاندند و به زودی نیز منطقه جنوب را از لوث وجود آنها پاک خواهند کرد.

آقای رئیس، نمایندگان محترم!

بگذارید به جای افزودن چندین قطعنامه دیگر به پرونده رژیم اشغالگر فلسطین، به حضور نمایندگان آنها در این مجمع، که توهینی بزرگ به منشور ملل متحد، فرد فرد نمایندگان ملل آزاد اندیش و عدالت‏خواه دیگر است پایان دهیم.

متأسفانه آنچه که قبح حضور اسرائیل در این مجمع جهانی را از بین برده است، امری است که از زمان حاکم پیشین مصر پایه‏ریزی و به قرارداد خیانت‏آمیز کمپ دیوید منجر گردیده و ملل اسلامی را به ذلت کشانده است و اینکه اخیرا مشاهده می‏شود پاره‏ای از کشورهای جهان سوم درصدد ایجاد روابط با این رژیم غاصب برآمده‏اند، نتیجه مستقیم عملکرد حکومت مصر است. اطمینان راسخ دارم که ملت مسلمان و حق طلب مصر در موقع

مقتضی عمل مشروعیت بخشیدن نامشروع حکام مصر را در شناسایی رژیم غاصب سرزمین فلسطین ملغی نموده و پیامدهای چنین اقدامی را از بین خواهد برد.

بررسی تاریخ اندوه‏بار فلسطین در قرن حاضر نشان می‏دهد که مؤثرترین عامل در تثبیت حاکمیت غاصبانه صهیونیسم در این سرزمین مقدس وجود بعضی از عوامل سرسپرده در رأس برخی از کشورهای منطقه بوده است. شکست مسلمین در جنگ‏های 1948 و 1956 و 1967 بیش از اینکه معلول قوت اسرائیل باشد نتیجه خیانت بعضی از حکومت‏های به ظاهر مسلمان بود و مفتضح‏ترین آنها ماجرای کمپ دیوید است. در این ماجرا حکومت مصر پیشتاز بوده و بسیاری از حکومت‏های وابسته در پشت پرده بوده‏اند. همان‏هایی که اکنون تلاش می‏کنند این رژیم خائن را از انزوا به درآوردند مگر نه اینکه به واسطه مباشرت مستقیم در توطئه کمپ دیوید و به ذلت انداختن مردم مصر همچون لکه ننگی از کنفرانس اسلامی و جامعه عرب کنار گذاشته شد؟ اکنون جهان اسلام و عرب را چه می‏شود و چرا در پی لغو تعهدات خود در برابر فلسطین و فلسطینیان هستند؟ من از پشت این تریبون به امت اسلام اعلام می‏کنم که سرنوشت مسلمین بازیچه دست ابرقدرت‏ها و دست نشاندگان آنها در بعضی از کشورهای اسلامی شده است. دولت غیرقانونی اسرائیل با بولدوزرهای اهدایی امریکا خانه‏های مسلمین را در الخلیل و نابلس و رام الله بر سر آنها خراب می‏کنند و بر جای آنها کیبوتص (مزرعه اشتراکی) می‏سازند. ساکنین آنها را تبعید می‏کنند و هر روز بر خیل آوارگان می‏افزایند و اشرار صهیونیست را به جای آنها می‏نشانند و بیش از 2 سال است که جنوب لبنان را در اشغال دارند و هر روز تعداد بیشتری از مردم این نواحی جلای وطن کرده و بر خیل آوارگان می‏افزایند و سرنوشت فلسطین و غرب رود اردن و غزه در انتظار سرزمین لبنان است و ما این چنین خواب‏زده به انتظار حوادث نشسته‏ایم. من به صدای بلند می‏گویم این حکومت که در قاهره پرچم اسرائیل را برافراشته ننگ جهان اسلام است. آن حکومتی که در مراکش از هیئت صهیونیست‏ها پذیرایی می‏کند خائن به اسلام است. حکومت دست نشانده اردن که اخیرا با مصر رابطه برقرار نموده خصم اسلام است. ایران به عنوان قلب تپنده دنیای اسلام و به عنوان کشوری که در طول تاریخ بیشترین خدمات را به تمدن اسلامی کرده و عظیم‏ترین سهم را در پیشبرد آرمان‏های اسلامی داشته از اقدام کنفرانس اسلامی مبنی بر دعوت از مصر برای پیوستن به این کنفرانس بدون خروج از کمپ دیوید، اعلام بیزاری می‏نماید. و موجب تأسف است که رئیس کمیته قدس از طرف کنفرانس اسلامی کسی است که خود مشوق رژیم مصر برای کمپ دیوید بوده و اکنون سردمدار بسیاری از حرکات ذلت‏بار سازش با صهیونیسم است. ما هشدار می‏دهیم که اگر امروز دولت‏های اسلامی به خود نیایند فردا دیر است. سرطان اسرائیل دارد جهان اسلام را به کام خود می‏برد و کار مبارزه با اسرائیل به حرف و تعارف و سازشکاری‏های سیاسی

می‏گذرد. مردم فلسطین آماده‏اند وارد یک مبارزه جدی علیه اسرائیل شوند و خاطره نبرد کرامه را در اذهان زنده نمایند. این ننگ نیست که به چندین هزار مبارز فلسطینی مستقر در لبنان با آن همه ذخائر و امکانات تسلیحاتی دستور ترک مقاومت و عقب‏نشینی و خروج از مواضع استراتژیک در برابر تهاجم صهیونیست‏ها داده شود؟ و بعدا در برابر فشار امریکا صهیونیسم و ارتجاع، بیروت را ترک کنند و مبارزان فلسطینی را تبعید گونه به بیابان‏های حضر موت و برهوت شمال افریقا بفرستند و دو انگشت را به علامت پیروزی بلند کنند!

کدام پیروزی؟ ما به آنهایی که دارند بر سرزمین مقدس پیامبران الهی یعنی فلسطین سازش و معامله می‏کنند و چوب حراج آن را می‏زنند اخطار می‏کنیم که جهان اسلام ساکت نخواهد نشست. مردم فلسطین به شما این اجازه را نخواهند داد. خاک این سرزمین مقدس با خون اجداد ما و دیگر مسلمین جهان در نبردهای طولانی و خونین تاریخ اسلام رنگین شده است. ما با این سرزمین مقدس پیوندی قلبی و اعتقادی داریم و اجازه نخواهیم داد که منافع این ملت آلت دست بازیگران سیاسی شود. هر یک از دول اسلامی که به هر گونه سازشی با اسرائیل تن در دهند امت اسلامی را در مقابل خود خواهند داشت. از هیچ یک از حکومت‏های اسلامی پذیرفته نیست اگر رأی به ابقای اسرائیل در سازمان ملل متحد بدهند و کشورهای جهان سوم نیز باید بدانند که رابطه آنها با اسرائیل حاصلی جز تحکیم پایه‏های امپریالیسم امریکا در کشورشان ندارد و در نهایت هشداری به همه جهانیان که حمایت از حکومت منحط اسرائیل موجب تحکیم پایه‏های نژادپرستی و از بین رفتن ارزش‏های انسانی خواهد بود.

آقای رئیس!

اجازه بدهید به عنوان نماینده یکی از کشورهای جهان سوم همین جا اعتراف نمایم استمرار و بلکه تشدید و توسعه تجاوزات استکبار جهانی تا حد زیادی به علت بی‏سامانی و از هم گسیختگی جهان سوم است.

به آمار هزینه‏های تسلیحاتی تحمیل شده بر کشورهای جهان سوم که در معرض مطامع توسعه‏طلبانه قدرت‏های استکباری هستند نظری بیفکنید. ملاحظه این ارقام به خوبی از یک طرف و وضعیت ملل جهان سوم در برخی از کشورها از سوی دیگر، حیرت هر ناظری را بر می‏انگیزد.

آیا هیچ کدام از صاحبان دلارهای نفتی می‏توانند ادعا نمایند که از فجایع صهیونیسم در جنوب لبنان، از غارتگری‏های امپریالیسم در کشورهای افریقایی و تجاوزات نیروهای اشغالگر در افغانستان بی‏اطلاعند؟ ممکن است سؤال کنم که هزینه‏های هنگفت تسلیحاتی کشورهای اسلامی که اخیرا بنا به یک تخمین به صد میلیارد دلار بالغ شده برای چه بوده است؟ این سرمایه عظیم، امکانات تحقیق و توسعه تکنولوژی نظامی، تخریب و انسان‏کشی برای ارباب سلطه و حامیان اصلی اسرائیل فراهم می‏آورد و تغذیه ماشین‏های تجاوز را در آینده آسان‏تر می‏سازد.

چه عاملی به جز وجود تفرقه بین نیروهای عظیم کشورهای اسلامی دست شوروی را در ارتکاب آنچه که در سال گذشته در افغانستان انجام گرفته باز گذاشته است.

آقای رئیس!

جمهوری اسلامی ایران مکررا اعلام داشته که تحقق چهار شرط اصلی که خواست به حق مردم افغانستان است – یعنی خروج کامل و بی‏قید و شرط و فوری قوای نظامی اشغالگر خارجی از آن کشور، عدم مداخله نیروهای دیگر در امور داخلی افغانستان، بازگشت مردم آواره افغانی به سرزمین‏های خود و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان – در پشت میز مذاکره و بدون حضور نمایندگان واقعی مردم افغانستان ممکن نیست. وقایع سال گذشته یک بار دیگر صحت نظرات ما را ثابت نمود. اگر ادامه اشغال افغانستان تاکنون منجر به از بین رفتن جان هزاران مسلمان افغانی در دفاع از حیثیت و شرف و استقلال کشورشان شده است این نتیجه را نیز در بردارد که ملت افغانستان را به راه حل اصلی قضیه نزدیک‏تر و به ادامه مبارزات خود مصمم‏تر می‏سازد.

اگر مسئله ویتنام بدون مبارزه مستمر با متجاوزین امریکایی حل شده بود شاید می‏توانستیم انتظار داشته باشیم که مسئله افغانستان نیز با این گونه مبارزات قابل حل باشد.

ماجرای افغانستان نتیجه سازش دو ابرقدرت بر سر تقسیم دنیا است؛ یکی در فلسطین و لبنان ترک‏تازی می‏کند، دیگری در افغانستان. شوروی‏ها این کشور اسلامی را مورد تهاجم قرار دادند و امریکایی‏ها با این بهانه پایگاه‏های خود را در بعضی از کشورهای منطقه محکم کردند. این یک فاجعه برای دنیای اسلام است که دولت شوروی نیروهای خود را به بهانه واهی دخالت امریکا از افغانستان بیرون نمی‏برد و امریکا با القاء ترس سلطه و پیشروی کمونیسم مسلمین را به بند می‏کشد.

کشورهای اسلامی چه می‏کنند؟ مگر نه اینکه افغانستان با تاریخی به قدمت اسلام در معرض تهاجم الحاد است و متأسفانه وقت به مجامله و تعارف و سازش می‏گذرد. ما در اجلاس اخیر سران غیرمتعهد نیز شاهد مصالحه و سازشی دردآور بودیم. مگر می‏شود پنج سال اشغال و تخریب و بمباران مناطق مسکونی و قتل عام صدها هزار نفر از مردم بی‏گناه و آوارگی حدود 25 درصد کل جمعیت یک کشور از جهان سوم را به این راحتی که در اجلاس غیرمتعهدها از آن گذشتند، ندیده گرفت؟ آن طور رد شدن از کنار فاجعه افغانستان، قربانی کردن یک ملت در آستان معبد استکبار است.

آقای رئیس، نمایندگان محترم!

تجاوزات ضد انسانی عراق به کشور ما اینک وارد پنجمین سال خود شده است. با توجه به تجربه سال‏های گذشته، مطمئن نیستم شرح ابعاد این جنایات در این مجمع مفید باشد. سال گذشته موارد متعدد تجاوزات عراق، به سازمان ملل منعکس گردید و اعتراضات اصولی ما به شورای امنیت در همین مجمع با ذکر مستندات بیان شد.

هشدارهای لازم در خصوص گسترش ابعاد تجاوز و نقض قوانین بین‏المللی و به ویژه کاربرد سلاح شیمیایی از جانب عراق را نیز مطرح کردیم. گزارش‏های هیئت اعزامی سازمان ملل در خصوص تخریب مناطق مسکونی و غیرنظامی و همچنین گزارش‏های متعدد منتشره از جانب صلیب سرخ جهانی درباره وضعیت اسرای نظامی و غیرنظامی ایرانی در عراق، قبل از اجلاس سال گذشته، جای ابهامی در خصوص ماهیت رژیم عراق باقی نگذاشته بود. در چنین وضعیتی امید می‏رفت که این مجمع جهانی بنا به فلسفه وجودیش، همه امکانات خود را جهت جلوگیری از ادامه تجاوزات بی‏سابقه عراق بسیج نماید اما واقعیات با تلخی بسیار برخلاف آنچه می‏بایست جریان یافت.

شورای امنیت همچنان در مسیر قضاوت‏های غیراصولی و یکجانبه گذشته گام برداشت و بدین وسیله بهترین تشویق‏ها را از عراق و تجاوزاتش به عمل آورد.

اگر کمترین شکی در قبول این واقعیت هست، لطفا یک بار دیگر قطعنامه 552 سال جاری این شورا و به خصوص پاراگراف‏های اجرایی آن را از نظر بگذرانید و ببینید شورایی که علی‏القاعده و بنا به اصول و بدون تبعیض و صرف نظر از علائق خاص ابرقدرت‏ها به این و یا آن منطقه باید در جهت امنیت تمامی مناطق جهان کوشا باشد، چگونه بدون هیچ نوع پرده‏پوشی امنیت خلیج فارس را تقسیم می‏کند. بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران که بلافاصله پس از صدور این قطعنامه منتشر گردید، اعلام نمود که این قطعنامه چراغ سبزی است که ادامه تشنج‏آفرینی‏های عراق را تشویق می‏کند. حمله عراق به نفتکش ترکیه که بلافاصله بعد از صدور این قطعنامه واقع گردید، صدق گفتار ما را ثابت نمود. سؤال ما این است که شورای امنیت چگونه می‏خواهد در خصوص ادامه حملات عراق به کشتی‏های تجاری بین‏المللی در خلیج فارس از خود سلب مسئولیت کند؟ همان طوری که همه می‏دانیم دو ماه قبل از تاریخ صدور این قطعنامه، هواپیماهای عراقی کشتی‏های متعلق به بعضی از کشورهای پیشنهاد دهنده قطعنامه به شورای امنیت را در آب‏های بین‏المللی مورد حمله قرار دادند، ممکن است از تصویب کنندگان قطعنامه 552 سؤال کنیم که چرا بلافاصله این حملات را در همان روز محکوم ننمودند؟

آیا حمله به کشتی‏های متعلق به دولت‏های غیر متخاصم نقض حقوق بین‏المللی نیست؟ آیا تشنج‏آفرینی در خلیج فارس که بنا به تأکید خود شورای امنیت در مقدمه قطعنامه 552 از نظر صلح و امنیت بین‏المللی و ثبات اقتصاد جهانی نقشی مهم و حیاتی را به عهده دارد، شورای امنیت را ملزم به اتخاذ تصمیم فوری برای جلوگیری از این تشنج‏آفرینی و بیان صریح مواضع در قبال حملات عراق نمی‏نماید؟ تساهل در انجام وظایف از جانب شورای امنیت متأسفانه تنها به مورد ذکر شده محدود نمی‏شود. ماه‏ها قبل از اینکه مصدومین سلاح‏های شیمیایی به کار رفته توسط رژیم عراق برای معالجه به کشورهای اروپایی اعزام شوند، جمهوری اسلامی

ایران بنا به شواهد، تصمیم رژیم عراق به ارتکاب این جنایت را در سطح بین‏المللی مطرح نمود. متأسفانه یک بار دیگر بی‏توجهی و عدم بروز عکس العمل‏های مناسب از سوی مجامع بین‏المللی، به ویژه سکوت شورای امنیت رژیم عراق را بر آن داشت تا بدون واهمه از تبعات آن، دست به استفاده از سلاح‏های شیمیایی در سطح وسیع بزند.

عکس العمل شورای امنیت که ماه‏ها پس از ارتکاب جنایت و بر اثر فشارهای افکار عمومی جهان انجام یافت، به شدت قابل مطالعه است. شورا به جای صدور قطعنامه و اتخاذ تصمیم در جهت اقدامات مؤثر برای جلوگیری از تجدید به کارگیری سلاح‏های شیمیایی تنها به صدور بیانیه‏ای بسنده نمود که منشأ هیچ تغییری در جلوگیری از ادامه تجاوزات عراق نگردید.

نمایندگان محترم!

با ملاحظه عملکرد شورای امنیت در خصوص قطعنامه 552 درباره امنیت خلیج فارس و همچنین در مورد اولین قطعنامه شورا درباره جنگ تحمیلی که طی آن بدون توجه به تجاوز آشکار عراق و اشغال بخش‏های عمده‏ای از خاک ما و بدون درخواست عقب‏نشینی نیروهای متجاوز به مرزهای بین‏المللی، شورا فقط به درخواست از طرفین در مورد عدم توسل به زور اکتفا نموده بود و مقایسه مفاد آن با قطعنامه‏های بعدی شورای امنیت، یعنی قطعنامه‏های 514 و 522 که بعد از دو سال سکوت و پس از پیروزی چشمگیر نیروهای ایران بر دشمن متجاوز و آزادسازی بخش‏های عمده‏ای از سرزمین‏های اسلامی ما به تصویب رسید و طی آنها تخلیه سرزمین‏های اشغالی را صریحا خواستار شده بود، به نظر می‏رسد بایستی تعریف جدیدی از شورای امنیت ارائه داد. به این معنا که شورای امنیت عبارت است از شورایی که بر مبنای مصالح مشترک ابرقدرت‏ها پس از وقوع حوادثی که صلح و امنیت بین‏المللی را به قیمت تأمین خواسته‏های قدرت‏ها به مخاطره می‏افکند و تنها در شرایطی که فشار افکار عمومی اجازه سکوت ندهد، اقدام به صدور قطعنامه‏هایی می‏نماید که واجد کمترین تأثیری در جهت حفظ صلح و امنیت بین‏المللی نباشد. این مطلب تأثرآور مبین این واقعیت است که جامعه بین‏المللی علی‏رغم همه تلاش‏هایی که بعد از جنگ اول جهانی در راه تأسیس سازمان‏هایی به منظور تأمین صلح و امنیت و حفظ حقوق ملل نموده است هنوز در قبال تهاجمات و تجاوزات ضد انسانی کاملا بی‏دفاع می‏باشد.

اجازه بدهید شمه‏ای از تجاوزات عراق به کشورمان در طول چهار سال گذشته را بازگو نمایم تا ابعاد واقعیت مذکور روشن‏تر شود.

رژیم عراق در موارد بی‏شماری و از جمله در موارد زیر صلح و امنیت بین‏المللی را به طور جدی به مخاطره افکنده و آشکارا اهداف منشور ملل متحد و قوانین بین‏المللی را نقض کرده است.

1- نقض منشور ملل متحد با توسل به زور در حل اختلاف و عدم مراجعه به حکمیت پیش‏بینی شده در قرارداد بین دو کشور، معروف به قرارداد 1975 الجزایر و اعلام بطلان

یک طرفه آن از سوی عراق و آغاز تجاوز و حمله به خاک ایران به قصد اشغال کشور و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران.

2- نقض اصول انسانی با تخریب مناطق مسکونی و غیرنظامی جمهوری اسلامی ایران که در گزارش شماره 15834 / S مورخ 20 ژوئن 1983 هیئت اعزامی دبیر کل ملاحظه می‏شود.

3- نقض مکرر کنوانسیون‏های چهارگونه ژنو به وجهی که در گزارش شماره 15834 / S مورخ 20 ژوئن 1983 هیئت اعزامی سازمان ملل و اعلامیه‏های صلیب سرخ جهانی در خصوص رفتار عراق با اسرای ایرانی و حمله موشکی به مناطق مسکونی ملاحظه می‏شود.

4- نقض کلیه مقررات و کنوانسیون‏های بین‏المللی ناظر به حفظ محیط زیست و به خطر انداختن حیات دریایی در خلیج فارس.

5- نقض پروتکل 1925 ژنو در خصوص منع کاربرد سلاح شیمیایی و سمی به وجهی که در گزارش هیئت اعزامی سازمان ملل به شماره 16433 / S تاریخ 26 مارس 1984 ملاحظه می‏شود.

6- نقض قوانین بین‏المللی مربوط به تردد آزاد و امن کشتی‏های تجاری از طریق حمله به این کشتی‏ها در خلیج فارس به منظور تشنج در کل منطقه که نتیجه آن با توجه به نقش تعیین کننده خلیج فارس به مخاطره افکندن صلح و امنیت و ثبات اقتصاد جهانی است.

ذکر همین چند مورد از تخلفات عراق که بدون هیچ مانع و رادعی در طول چهار سال تجاوز این رژیم به خاک ما استمرار داشته، ما را در اثبات این مدعا یاری می‏کند که سازمان ملل و به ویژه شورای امنیت که بیشترین مسئولیت را در این خصوص به عهده دارد، به دلایلی که بر کسی پوشیده نیست در برداشتن قدم‏های مؤثر در جهت توقف و یا کاهش این تجاوزات ناتوان بوده است.

این ناتوانی بیشتر معلول پایبند نبودن اعضای دائمی شورای امنیت به مصوبات خود علی‏رغم دارا بودن اختیارات ویژه و زورمدارانه نظیر حق وتو بوده است.

در بند 5 قطعنامه 514 جولای 1982، بند 6 قطعنامه 522 اکتبر 1982 و بند 6 قطعنامه 540 اکتبر 1983 شورای امنیت مصوباتی با این مفهوم آمده است که شورا از همه کشورها می‏خواهد از اقداماتی که منجر به ادامه جنگ و توسعه تشنج می‏گردد خودداری نمایند. آیا اعضای دائمی شورای امنیت چنین کرده‏اند؟ آیا اعضای محترم این مجمع نمی‏دانند که برخی از اعضای دائمی شورای امنیت با تحویل پیچیده‏ترین سلاح‏ها به رژیم عراق موجب ادامه جنگ و گسترش تشنج شده‏اند و عملا مصوبات خود را نقض کرده‏اند؟

موارد ذکر شده از تجاوزات عدیده عراق این سؤال را مطرح می‏سازد که کشورهای خاورمیانه و حوزه خلیج فارس چگونه می‏توانند با در نظر گرفتن سوابق رژیم متجاوز عراق – که مانند همزاد صهیونیست و توسعه‏طلب خود از سوی جهان‏خواران، همسان پشتیبانی و تأمین سیاسی، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی می‏شود – به آن اعتماد داشته باشند.

رژیم عراق ثابت نموده است که در حصول به مقاصد ضد بشری همانند صهیونیست‏های نژادپرست هیچ حد و مرزی نمی‏شناسد.

آیا بی‏پاسخ ماندن درخواست دبیر کل سازمان ملل مبنی بر منع استفاده از سلاح‏های شیمیایی از جانب عراق، علی‏رغم همه حساسیت‏هایی که جامعه بین‏المللی به این امر نشان داده است، به نحو قابل تردیدی عدم اعتنای این رژیم به قوانین بین‏المللی و تعهدات خود به این قوانین را اثبات نمی‏نماید؟

جمهوری اسلامی ایران به تجربه مکرر نیاز ندارد. کسانی که بر لزوم برقراری آتش‏بس تأکید می‏نمایند نمی‏توانند این حقیقت را انکار کنند که صلح پایدار بدون از بین بردن منشأ تجاوز ممکن نخواهد بود. منطقه بنا به تجربیات مستمری که از رژیم عراق داشته به این نتیجه رسیده است که تجاوزگری، توسعه‏طلبی و ماجراجویی، صفت‏هایی نیستند که بشود با نصیحت آنها را از این رژیم زایل نمود. بی‏شک نمایندگان محترم از آخرین ترفند رژیم عراق در تداوم سیاست تجاوزکارانه خود علیه جمهوری اسلامی ایران و شرکت علنی و آشکار در هواپیماربایی اخیر وقوف کامل دارید.

دولت بعثی عراق برخلاف کنوانسیون‏های موجود و قواعد حاکم بر سرویس‏های حمل و نقل هوایی، نه تنها در هواپیماربایی‏های اخیر شرکت نموده بلکه امکانات خود را در جهت حمایت از هواپیماربایان که جز مشتی تروریست شناخته شده و سرسپرده بیگانه نمی‏باشند به کار برده و عملا با اعطای پناهندگی سیاسی و تشکیل کنفرانس‏های مطبوعاتی برای آنان بی‏اعتنایی خود را به کلیه اصول و مقررات بین‏المللی و انسانی به اثبات رسانیده است و علی‏رغم درخواست‏های مکرر سازمان‏های بین‏المللی مربوطه مبنی بر استرداد هواپیماهای ربوده شده و محاکمه شده و محاکمه هواپیماربایان براساس روش‏های پیش‏بینی شده در کنوانسیون‏های بین‏المللی، اخیرا قصد خود را مبنی بر استفاده از هواپیماهای مذکور اعلام نموده است. این گونه اعمال و نیز عمل جنایت‏کارانه ساقط نمودن هواپیمای حامل مرحوم بن یحیی وزیر خارجه سابق الجزایر نمونه‏های بارزی از ابعاد جنایات ارتکابی رژیم عراق می‏باشد.

آقای رئیس!

پاسخ‏های مساعد جمهوری اسلامی ایران به درخواست‏های دبیر کل سازمان ملل در خصوص رعایت مقررات بین‏المللی از یک سو و رفتار رژیم عراق در قبال این مقررات از سوی دیگر، به خوبی نشان می‏دهد که جنگ‏طلب کیست.

مضحک است در حالی که همه میانجیگران و حامیان رژیم عراق در خلوت و آشکار تقاضای عفو و بخشش صدام را به خاطر تجاوز خونینش از ما دارند. آقای وزیر امور خارجه عراق در همین اجلاس گفتند ایران آغازگر حمله بوده است و بعد داد سخن دادند. من معتقدم ایشان یک خطا مرتکب شده و آن این است که این مجمع محترم را با جلسات

حزبی خود اشتباه گرفته است که هر نوع سخن کذب و بی‏منطقی را بگوید.

ما معتقدیم آن دسته از قوانین و مقررات بین‏المللی که محصول رنج‏های مشترک و متأثر از آرمان‏های مشترک بشریت می‏باشد، در همه حال می‏بایست محترم شمرده شود. نقض این قوانین توهینی به همه جامعه بشری است. وظیفه ما کوشش مشترک برای جلوگیری از نقض این قوانین است. ما در عمل ثابت نموده و اکنون نیز اعلام می‏داریم که در تأمین این مقصود حاضر به همه نوع همکاری با مجامع بین‏المللی بوده و هستیم.

آقای رئیس!

در مورد خلع سلاح مسائل قابل طرح بسیاری در خصوص تحولات و توافق‏های جهانی در سال گذشته وجود دارد، اما آنچه که به اعتقاد ما از هر ملاحظه دیگر باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد تجربه تلخی است که باید منشأ اثراتی جدی در روند مذاکرات و تحولات مربوط به خلع سلاح بشود. کاربرد سلاح‏های شیمیایی در سطح بی‏سابقه و وسیع به وسیله رژیم عراق ثابت نمود که اگر قوانین بین‏المللی الزام‏آور نتواند از نقض عملی این تعهدات جلوگیری کند فایده‏ای در بر نخواهد داشت. به علاوه ادامه نقض این تعهدات انگیزه تلاش‏های بین‏المللی را از بین خواهد برد. اگر نویسندگان پروتکل منع کاربرد سلاح‏های شیمیایی در سال 1925 می‏دانستند که شصت سال بعد یک رژیم خود کامه این چنین کوشش آنها را به تمسخر می‏گیرد به این زحمت تن در نمی‏دادند. از میان دستآوردهای کنفرانس خلع سلاح ژنو در سال گذشته ارائه کنوانسیون منع تولید، ذخیره‏سازی و کاربرد سلاح‏های شیمیایی از همه امیدوارکننده‏تر بوده است. اما کاربرد این سلاح‏ها توسط عراق همین مختصر امید را نیز زائل نمود. وقتی به کار برنده این سلاح‏ها فورا مجازات نشود و بلکه بر اثر اهمال مراجع بین‏المللی مسئول، همچنان مصمم به ادامه استفاده از این سلاح‏ها باشد، چه تضمینی می‏تواند جامعه بین‏المللی را مطمئن سازد که فردای روزی که کنوانسیون جدید به امضا رسید تولید کنندگان سلاح‏های شیمیایی کار خود را از سر نگیرند؟

پس از انتشار گزارش هیئت اعزامی سازمان ملل در خصوص کاربرد سلاح‏های شیمیایی توسط عراق و حرکت متعاقب بسیاری از کشورها در محکوم نمودن این جنایت، رژیم بعثی مجددا دست به استفاده از این سلاح‏ها زد که در کلیه گزارش‏های مربوطه به سازمان ملل متحد منعکس گردیده است.

آقای رئیس!

کاربرد سلاح‏های شیمیایی در برخی از کشورها و بیش از همه در ایران نشان می‏دهد که جامعه بین‏المللی برای جلوگیری از ادامه این جنایات به یک حرکت وسیع نیازمند است. وزیر خارجه سوئیس در طی نطق خود در تاریخ 5 جولای 1984 در کنفرانس خلع سلاح پیشنهاد نمود که برای تحکیم پیمان منع کاربرد سلاح‏های شیمیایی لازم است کلیه

کشورها به طور یک جانبه و در یک مجمع مناسب بین‏المللی به طور دسته جمعی کاربرد سلاح‏های شیمیایی را مردود و بر تعهد خود در این خصوص تأکید نمایند.

تصور می‏کنم همین مجمع و همین زمان برای این کار مناسب‏ترین باشد. امید است با احترام به وجدان بشریت که از کاربرد سلاح‏های شیمیایی در جنگ اول جهانی آزرده شده و طی یک تصمیم همگانی شصت سال پیش پروتکل 1925 ژنو را برای ما به میراث گذاشتند، این پیشنهاد با حسن استقبال مواجه شود. اینجانب از دبیر کل محترم سازمان ملل که حساسیت و تلاش شایسته‏ای در این خصوص از خود نشان داده‏اند درخواست می‏کنم که شخصا اجرای این پیشنهاد را بر عهده بگیرند.

آقای رئیس!

همان طور که استحضار دارید گزارش‏های متعددی در خصوص کارخانجات تولید سلاح‏های شیمیایی در عراق منتشر گردیده است. ضمن ابراز تأسف و نگرانی عمیق خود از این موضوع، از دبیر کل محترم می‏خواهیم بنا به مسئولیتی که به عهده دارند و همچنین بنا به علائق و وظایف انسان دوستانه، هیئتی را شامل کارشناسان تعیین شده توسط کشورهای داوطلب جهت بازرسی این کارخانجات و ارائه گزارش مربوط به مجمع عمومی سازمان ملل به عراق اعزام دارند.

آقای رئیس!

به علت اهمیت مسئله سلاح‏های شیمیایی نتوانستم به سایر موضوعات مربوط به خلع سلاح و از آن جمله استقرار موشک‏های اتمی و توسعه آنها به تمام نقاط جهان توسط ابرقدرت‏ها که سرنوشت بشریت را مورد تهدید جدی قرار می‏دهد و همچنین به گسترش این مسابقه تسلیحاتی به فضای ماوراء جو بپردازم، اما مسئله‏ای را که در این میان علی‏رغم ضیق وقت نمی‏توان ناگفته گذاشت مسئله ما به ازاء اقتصادی هزینه‏های نجومی تسلیحاتی است. تقسیم جهان به دو قطب شرق و غرب و ایجاد بلوک‏های قدرت و پیمان‏های نظامی و نهایتا مسابقه تسلیحاتی سرسام‏آوری که علاوه بر ایجاد خوف تخریب و آدم‏کشی مستلزم تخصیص امکانات عظیم انسانی، منابع طبیعی بسیار و سرمایه گزاف می‏باشد، عملا جهان را از بهره‏برداری انسانی و عقلانی از این منابع محروم ساخته و با بلعیدن منابع ثروتی که بایستی صرف رفاه و بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی ملل محروم گردد عدم تعادل اقتصادی را به وجود آورده است. تردیدی نیست که تنها بخشی از هزینه‏های سالانه نظامی ابرقدرت‏ها و نظامی‏گری تحمیلی ناشی از آن در سطح جهان برای برآوردن بسیاری از نیازمندی‏های اولیه محرومین جهان و جلوگیری از مرگ و گرسنگی میلیون‏ها نفر انسان تکافو می‏کند.

بحران اقتصادی سال گذشته برای همه ما نگران کننده بود. متأسفانه امسال این بحران نه تنها کاهش نیافته بلکه در عمل تشدید گردیده و هر چه بیشتر نهادی شده است.

ظهور مجدد بحران قرضه‏ها را – بسیار زودتر از آنچه که انتظار می‏رفته است – شاید بتوان بارزترین جلوه این بحران فراگیر به شمار آورد. البته باید خاطرنشان ساخت که معنای اصلی بحران مذکور را باید در محرومیت و رنج طاقت‏فرسایی که مشکلات اقتصادی سیاسی فلج کننده بر مردم کشورهای مقروض تحمیل می‏کنند، جست و جو نمود، و نه در لرزه‏ای که بر اندام شبکه بانک‏های امریکایی و نظام مالی بین‏المللی افتاده است.

ماهیت ساختاری بحران اقتصادی تداوم یابنده کنونی که ریشه‏های آن دقیقا در وجود و عملکرد نظام غیر عادلانه جهانی، سلطه تاریخی اقلیت کنترل کننده اهرم‏های فرماندهی اقتصادی و منابع طبیعی بر اکثریت زحمتکش و محروم مانده از حقوق طبیعی و انهدام عامرانه منابع و حیات اقتصادی که زندگی نسل‏های آینده را تهدید می‏کند در قدرت‏های حاکم بر جهان نهفته است، به روشنی معلوم می‏دارد که برخلاف ادعای مستکبرین جهانی، اقدامات مقطعی و تجویز داروهای مسکن به هیچ وجه چاره‏ساز مشکلات عظیم موجود نمی‏باشد. و چه مصداقی برای این واقعیت بهتر از ظهور پدیده انتقال معکوس سرمایه از سوی کشورهای مقروض به سوی کشورهای ثروتمند می‏توان یافت. نظام غیرعادلانه موجود به گونه‏ای عمل می‏کند که رونق در جهان استکباری جز از طریق استثمار هر چه بیشتر کشورهای در حال توسعه و نهادی کردن توسعه نیافتگی حاصل نمی‏شود.

شک نیست که تلاش‏های همه جانبه جدی و پیگیر اولین گام در جهت حل و رفع بحران اقتصادی محسوب می‏شود. ما معتقدیم رفع این بحران از طریق محو کامل آثار سلطه استکبار ابرقدرت‏ها بر سرنوشت کشورهای تحت ستم میسر است.

ما همچنین معتقدیم که راه حل‏های جزیی و محدود و آنچه که «اداره کردن بحران» خوانده می‏شود و نیز گریز از ترتیبات چند جانبه به سوی ترتیبات دو جانبه در روابط مالی که در آن کشورهای در حال توسعه به طور انفرادی در یک رابطه نابرابر قرار می‏گیرند جز در خدمت تداوم روابط سلطه‏آمیز و نهادی‏تر شدن هر چه بیشتر شرایط بحرانی فعلی نمی‏باشد.

در عین حال تشنج‏آفرینی‏ها و اقدامات تجاوزگرانه‏ای دائما از سوی ابرقدرت‏ها در جریان است که بحران‏های اقتصادی را بیش از پیش تشدید می‏نماید. بدون تردید مسئولیت و امنیت آبراه‏ها از مهم‏ترین ضروریات برای بقاء و تداوم فعالیت‏های اقتصادی بین‏المللی است.

متأسفانه در سال گذشته شاهد تشنجات وسیعی در آبراه‏های مهم بین‏المللی بوده‏ایم. این تشنجات با مین‏گذاری و انسداد راه‏های دریایی کشور نیکاراگوئه آغاز و با حرکت ناوگان‏ها در اقیانوس هند و هدف‏گیری کشتی‏های تجاری و نفتکش‏ها در خلیج فارس ادامه یافت.

می‏دانیم که شکست‏های پی در پی امریکا در لبنان موجب گردید تا امپریالیسم امریکا به دستاویز جدیدی جهت گسترش نفوذ نظامی خود در منطقه توسل جسته و با توطئه تبلیغاتی مین‏گذاری‏های اخیر در کانال سوئز و دریای سرخ درصدد خطرناک

جلوه دادن امنیت رفت و آمد در آن منطقه برآمده تا بدین ترتیب به اجرای نقشه‏های تجاوزکارانه جدید کسب امتیازات تازه‏ای برای ایجاد پایگاه در کشورهای منطقه بپردازد. ما ضمن تأکید مجدد بر مسئولیت کشورهای منطقه در حفظ امنیت عبور و مرور در دریای سرخ نسبت به توطئه مزبور که جهت تسلط بر این آبراه مهم و به منظور بین‏المللی کردن مسئله امنیت آن صورت می‏گیرد، هشدار می‏دهیم. بدون شک این انفجارات نمی‏تواند از حرکت‏های خودسرانه در ساحل نیکاراگوئه و خلیج فارس مجزا باشد. برای قدرت‏های زورمند تا آنجا که منافع سیری ناپذیرشان اقتضا کند. دست زدن به هر گونه توطئه‏ای ولو به قیمت ضایع شدن حقوق و امنیت اقتصادی کشورهای دیگر موجه و مجاز شمرده می‏شود. تنها چیزی که برای آنها اهمیت دارد این است که سلطه و احاطه خود را بر مناطق مختلف جهان تحکیم نمایند تا آنجا که امریکا جسارت این را یافته است که طی اطلاعیه‏ای در تاریخ 22 ژوئیه 1984 در خصوص تعیین حد و مرز برای تردد کشتی‏ها و هواپیماهای بین‏المللی در محوطه توقف ناوگان این کشور در خلیج فارس اصول و عرف شناخته شده بین‏المللی در مورد مقررات دریایی و هوایی مقررات کنوانسیون شیکاگو و سایر کنوانسیون‏های مربوط به حقوق دریاها را نقض نموده و با اعلام اصطلاح «حاکمیت متحرک» حاکمیت مسلم دیگر کشورها به خصوص کشورهای ساحلی که در اعمال حقوق خود در آب‏های ساحلی و آب‏های مجاور آن در دریای آزاد اولویت و امتیاز ویژه دارند نادیده انگارد. قابل توجه اینکه نقض حقوق کشورهای منطقه در آب‏های نیمه بسته‏ای مانند خلیج فارس در منطقه «اقتصادی انحصاری» کشورهای مجاور صورت می‏گیرد.

آقای رئیس!

در خاتمه ذکر نکات زیر را در مورد سایر نقاط بحرانی جهان لازم می‏دانم. امپریالیسم امریکا با گسترش پایگاه دیه‏گوگارسیا صلح و امنیت منطقه اقیانوس هند را مورد تهدید و خطر جدی قرار داده است. ما منطقه اقیانوس هند را منطقه صلح دانسته و مخالف هر گونه دخالت ابرقدرت‏ها در این منطقه می‏باشیم.

ما ضمن حمایت از حقوق حقه مردم تحت ستم نامیبیا در کسب استقلالشان و محکوم نمودن سیاست آپارتاید خواستار خروج نیروهای اشغالگر رژیم نژادپرست افریقای جنوبی از سرزمین و جنوب آنگولا می‏باشیم.

جمهوری اسلامی ایران حمایت خود را از مبارزات حق‏طلبانه و استقلال‏طلبانه ملت مسلمان صحرای باختری براساس مصوبات کنفرانس سازمان وحدت افریقا و سازمان ملل اعلام می‏دارد.

جمهوری اسلامی ایران معتقد است که دخالت‏های امریکا در امور داخلی کشورهای

منطقه امریکای لاتین و کارائیب نقض آشکار اصول منشور ملل متحد بوده و از مبارزات مردم نیکاراگوئه و السالوادور حمایت می‏کند و تصمیمات مندرج در اعلامیه کنتادورا را اساس مناسبی برای حل مسائل این منطقه می‏داند.

از نظر ما تجزیه کشورها و تفرقه بین ملت‏ها از شگردهای امپریالیسم جهانی و به منظور گسترش سلطه نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. ما قویا مخالف تقسیم کره بوده و خروج نیروهای خارجی را که تحت پوشش حفظ صلح مانع وحدت مردم آن کشور هستند خواهانیم. مشکلات و بحران‏هایی که بدان اشاره شد، گوشه‏ای از مشکلات جهانی ملت‏هاست. مایه تأسف است که سازمان ملل نتوانسته است هیچ یک از مسائل یاد شده را حل کند، گویی خود سازمان ملل هم قربانی استکبار جهانی است.

و السلام علی من اتبع الهدی