– شماره سند مجمع عمومی: A / 39 / PV.15
اکتبر 1984)مهر 1363)
سخنرانی دکتر علی اکبر ولایتی در سی و نهمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای رئیس!
در آغاز، انتخاب شما را به ریاست سی و نهمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد تبریک گفته، موفقیتتان را در اداره مجمع امسال، که مسائل متعدد و خطیری را در دستور کار دارد، آرزو مینمایم.
همچنین پیوستن برونئی دارالسلام را به جمع اعضای ملل متحد تبریک میگویم.
سال گذشته نیز مجمع با مسائل متعددی مواجه بود. گرچه تلاشهای صادقانه برای حل معضلات کم نبود اما این تلاشها به سبب کارشکنیهای استکبار جهانی توفیق مطلوب را به بار نیاورد. با این همه جای ناامیدی نیست. ما معتقدیم که تلاشهای انسانی بالاخره نتیجه مطلوب را به بار خواهد آورد. به علاوه زندگی اصولا بدون این کوششها، بدون مبارزهای پیگیر برای استقرار عدل در سراسر جهان و بدون فداکاری و تحمل مصائب فاقد معنی است. این را بدین منظور میگویم که غاصبان حقوق ملتها احساس آرامش نکنند.
امروز در سراسر گیتی ستم کشیدگان مبارز و مظلومان به پا خاسته کمتر کسب پیروزی فوری را به عنوان انگیزه حرکت خود تلقی میکنند و این واقعیت امیدبخش مبین رشد سریع آگاهی مستضعفان جهان است. درک این واقعیت برای همه ایجاد وظیفه مینماید. امید است که در این مجمع با تلاش بیوقفه، بدون داشتن انتظار توفیق فوری و با دفاع خللناپذیر از حق و عدالت پاسخگوی این وظیفه باشیم. راه برای ما روشن است و انشاءالله سعی خواهیم کرد که در کلیه موارد و در برخورد با همه مسائل مطروحه در مجمع از این دستورالعمل مشهور اسلامی تبعیت کنیم که میفرماید:
کونوا لظالم خصما و للمظلوم عونا، دشمن ستمگر و دوست ستمدیده باشید.
نمایندگان محترم!
اجازه بدهید بررسی خود را درباره اوضاع بینالمللی، از فاجعه بزرگ دنیای معاصر شروع کنیم. مشکل مردم فلسطین به صورت زخمی کهنه بر پیکر بشریت به ویژه مسلمین درآمده است. متأسفانه این زخم به خاطر عملکرد عناصر سازشکار نسبت به سال قبل عمیقتر شده است.
اعتراض و انتقاد علیه صهیونیسم و امپریالیسم به خاطر تجاوزات آنها در سراسر گیتی و به ویژه در سرزمینهای اشغالی، وقتی بجا است که فرض این باشد که ماهیت صهیونیسم و امپریالیسم چیزی جدای از عملکرد ایشان بوده و با موعظه و انتقاد قابل اصلاح است، در حالی که منطق آنها منطق زور و کردار آنها نمیتواند خارج از اصول دین باشد.
تجربه سالیان متمادی بحث و مذاکره و حملات لفظی بدون پشتوانه عملی علیه صهیونیسم در مجامع بینالمللی ما را به کجا برده است؟
اجازه بدهید در بحثهای امسال درباره قضیه فلسطین به بررسی کارنامه خود برسیم. در این جا خطاب من به کلیه کشورهای اسلامی و کشورهایی است که با هر عقیده و مرام تصمیم گرفتهاند از حق دفاع کنند.
بحثهای طولانی، برگزاری کنفرانسهای متعدد و حتی ایراد نطقهای آتشین اگر برای رفع تکلیف و انحراف اذهان مردم از مسئله اصلی یعنی لزوم مقابله عملی و قاطعانه با صهیونیسم باشد، بیتردید حرکتی است که بیش از همه صهیونیسم از آن منتفع خواهد گردید.
تجربه لبنان به خوبی این حقیقت را تصویر نمود. زمانی که مردم لبنان شبهای خود را با حملات وحشیانه و پیاپی صهیونیسم صبح میکردند برخی از حکام بلاد اسلام، علیرغم تمام امکانات مالی، نظامی و انسانی خود، به شعارهای داغ در مجامع و به کرنش و سازش در عمل پرداخته بودند.
ادامه آن روند میرفت تا موجب تسلط دائمی و کامل متجاوزین صهیونیست در آن سرزمین شود. اما مردم آگاه و مؤمن لبنان در برابر قوای اشغالگر و حامیانشان به پا خاستند و یکی از حماسههای پرشور تاریخ معاصر را آفریدند و برای اولین بار سربازان اسرائیلی را از بخشی از سرزمینهای اشغالی با توسل به نیروی قهریه عقب نشاندند و به زودی نیز منطقه جنوب را از لوث وجود آنها پاک خواهند کرد.
آقای رئیس، نمایندگان محترم!
بگذارید به جای افزودن چندین قطعنامه دیگر به پرونده رژیم اشغالگر فلسطین، به حضور نمایندگان آنها در این مجمع، که توهینی بزرگ به منشور ملل متحد، فرد فرد نمایندگان ملل آزاد اندیش و عدالتخواه دیگر است پایان دهیم.
متأسفانه آنچه که قبح حضور اسرائیل در این مجمع جهانی را از بین برده است، امری است که از زمان حاکم پیشین مصر پایهریزی و به قرارداد خیانتآمیز کمپ دیوید منجر گردیده و ملل اسلامی را به ذلت کشانده است و اینکه اخیرا مشاهده میشود پارهای از کشورهای جهان سوم درصدد ایجاد روابط با این رژیم غاصب برآمدهاند، نتیجه مستقیم عملکرد حکومت مصر است. اطمینان راسخ دارم که ملت مسلمان و حق طلب مصر در موقع
مقتضی عمل مشروعیت بخشیدن نامشروع حکام مصر را در شناسایی رژیم غاصب سرزمین فلسطین ملغی نموده و پیامدهای چنین اقدامی را از بین خواهد برد.
بررسی تاریخ اندوهبار فلسطین در قرن حاضر نشان میدهد که مؤثرترین عامل در تثبیت حاکمیت غاصبانه صهیونیسم در این سرزمین مقدس وجود بعضی از عوامل سرسپرده در رأس برخی از کشورهای منطقه بوده است. شکست مسلمین در جنگهای 1948 و 1956 و 1967 بیش از اینکه معلول قوت اسرائیل باشد نتیجه خیانت بعضی از حکومتهای به ظاهر مسلمان بود و مفتضحترین آنها ماجرای کمپ دیوید است. در این ماجرا حکومت مصر پیشتاز بوده و بسیاری از حکومتهای وابسته در پشت پرده بودهاند. همانهایی که اکنون تلاش میکنند این رژیم خائن را از انزوا به درآوردند مگر نه اینکه به واسطه مباشرت مستقیم در توطئه کمپ دیوید و به ذلت انداختن مردم مصر همچون لکه ننگی از کنفرانس اسلامی و جامعه عرب کنار گذاشته شد؟ اکنون جهان اسلام و عرب را چه میشود و چرا در پی لغو تعهدات خود در برابر فلسطین و فلسطینیان هستند؟ من از پشت این تریبون به امت اسلام اعلام میکنم که سرنوشت مسلمین بازیچه دست ابرقدرتها و دست نشاندگان آنها در بعضی از کشورهای اسلامی شده است. دولت غیرقانونی اسرائیل با بولدوزرهای اهدایی امریکا خانههای مسلمین را در الخلیل و نابلس و رام الله بر سر آنها خراب میکنند و بر جای آنها کیبوتص (مزرعه اشتراکی) میسازند. ساکنین آنها را تبعید میکنند و هر روز بر خیل آوارگان میافزایند و اشرار صهیونیست را به جای آنها مینشانند و بیش از 2 سال است که جنوب لبنان را در اشغال دارند و هر روز تعداد بیشتری از مردم این نواحی جلای وطن کرده و بر خیل آوارگان میافزایند و سرنوشت فلسطین و غرب رود اردن و غزه در انتظار سرزمین لبنان است و ما این چنین خوابزده به انتظار حوادث نشستهایم. من به صدای بلند میگویم این حکومت که در قاهره پرچم اسرائیل را برافراشته ننگ جهان اسلام است. آن حکومتی که در مراکش از هیئت صهیونیستها پذیرایی میکند خائن به اسلام است. حکومت دست نشانده اردن که اخیرا با مصر رابطه برقرار نموده خصم اسلام است. ایران به عنوان قلب تپنده دنیای اسلام و به عنوان کشوری که در طول تاریخ بیشترین خدمات را به تمدن اسلامی کرده و عظیمترین سهم را در پیشبرد آرمانهای اسلامی داشته از اقدام کنفرانس اسلامی مبنی بر دعوت از مصر برای پیوستن به این کنفرانس بدون خروج از کمپ دیوید، اعلام بیزاری مینماید. و موجب تأسف است که رئیس کمیته قدس از طرف کنفرانس اسلامی کسی است که خود مشوق رژیم مصر برای کمپ دیوید بوده و اکنون سردمدار بسیاری از حرکات ذلتبار سازش با صهیونیسم است. ما هشدار میدهیم که اگر امروز دولتهای اسلامی به خود نیایند فردا دیر است. سرطان اسرائیل دارد جهان اسلام را به کام خود میبرد و کار مبارزه با اسرائیل به حرف و تعارف و سازشکاریهای سیاسی
میگذرد. مردم فلسطین آمادهاند وارد یک مبارزه جدی علیه اسرائیل شوند و خاطره نبرد کرامه را در اذهان زنده نمایند. این ننگ نیست که به چندین هزار مبارز فلسطینی مستقر در لبنان با آن همه ذخائر و امکانات تسلیحاتی دستور ترک مقاومت و عقبنشینی و خروج از مواضع استراتژیک در برابر تهاجم صهیونیستها داده شود؟ و بعدا در برابر فشار امریکا صهیونیسم و ارتجاع، بیروت را ترک کنند و مبارزان فلسطینی را تبعید گونه به بیابانهای حضر موت و برهوت شمال افریقا بفرستند و دو انگشت را به علامت پیروزی بلند کنند!
کدام پیروزی؟ ما به آنهایی که دارند بر سرزمین مقدس پیامبران الهی یعنی فلسطین سازش و معامله میکنند و چوب حراج آن را میزنند اخطار میکنیم که جهان اسلام ساکت نخواهد نشست. مردم فلسطین به شما این اجازه را نخواهند داد. خاک این سرزمین مقدس با خون اجداد ما و دیگر مسلمین جهان در نبردهای طولانی و خونین تاریخ اسلام رنگین شده است. ما با این سرزمین مقدس پیوندی قلبی و اعتقادی داریم و اجازه نخواهیم داد که منافع این ملت آلت دست بازیگران سیاسی شود. هر یک از دول اسلامی که به هر گونه سازشی با اسرائیل تن در دهند امت اسلامی را در مقابل خود خواهند داشت. از هیچ یک از حکومتهای اسلامی پذیرفته نیست اگر رأی به ابقای اسرائیل در سازمان ملل متحد بدهند و کشورهای جهان سوم نیز باید بدانند که رابطه آنها با اسرائیل حاصلی جز تحکیم پایههای امپریالیسم امریکا در کشورشان ندارد و در نهایت هشداری به همه جهانیان که حمایت از حکومت منحط اسرائیل موجب تحکیم پایههای نژادپرستی و از بین رفتن ارزشهای انسانی خواهد بود.
آقای رئیس!
اجازه بدهید به عنوان نماینده یکی از کشورهای جهان سوم همین جا اعتراف نمایم استمرار و بلکه تشدید و توسعه تجاوزات استکبار جهانی تا حد زیادی به علت بیسامانی و از هم گسیختگی جهان سوم است.
به آمار هزینههای تسلیحاتی تحمیل شده بر کشورهای جهان سوم که در معرض مطامع توسعهطلبانه قدرتهای استکباری هستند نظری بیفکنید. ملاحظه این ارقام به خوبی از یک طرف و وضعیت ملل جهان سوم در برخی از کشورها از سوی دیگر، حیرت هر ناظری را بر میانگیزد.
آیا هیچ کدام از صاحبان دلارهای نفتی میتوانند ادعا نمایند که از فجایع صهیونیسم در جنوب لبنان، از غارتگریهای امپریالیسم در کشورهای افریقایی و تجاوزات نیروهای اشغالگر در افغانستان بیاطلاعند؟ ممکن است سؤال کنم که هزینههای هنگفت تسلیحاتی کشورهای اسلامی که اخیرا بنا به یک تخمین به صد میلیارد دلار بالغ شده برای چه بوده است؟ این سرمایه عظیم، امکانات تحقیق و توسعه تکنولوژی نظامی، تخریب و انسانکشی برای ارباب سلطه و حامیان اصلی اسرائیل فراهم میآورد و تغذیه ماشینهای تجاوز را در آینده آسانتر میسازد.
چه عاملی به جز وجود تفرقه بین نیروهای عظیم کشورهای اسلامی دست شوروی را در ارتکاب آنچه که در سال گذشته در افغانستان انجام گرفته باز گذاشته است.
آقای رئیس!
جمهوری اسلامی ایران مکررا اعلام داشته که تحقق چهار شرط اصلی که خواست به حق مردم افغانستان است – یعنی خروج کامل و بیقید و شرط و فوری قوای نظامی اشغالگر خارجی از آن کشور، عدم مداخله نیروهای دیگر در امور داخلی افغانستان، بازگشت مردم آواره افغانی به سرزمینهای خود و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان – در پشت میز مذاکره و بدون حضور نمایندگان واقعی مردم افغانستان ممکن نیست. وقایع سال گذشته یک بار دیگر صحت نظرات ما را ثابت نمود. اگر ادامه اشغال افغانستان تاکنون منجر به از بین رفتن جان هزاران مسلمان افغانی در دفاع از حیثیت و شرف و استقلال کشورشان شده است این نتیجه را نیز در بردارد که ملت افغانستان را به راه حل اصلی قضیه نزدیکتر و به ادامه مبارزات خود مصممتر میسازد.
اگر مسئله ویتنام بدون مبارزه مستمر با متجاوزین امریکایی حل شده بود شاید میتوانستیم انتظار داشته باشیم که مسئله افغانستان نیز با این گونه مبارزات قابل حل باشد.
ماجرای افغانستان نتیجه سازش دو ابرقدرت بر سر تقسیم دنیا است؛ یکی در فلسطین و لبنان ترکتازی میکند، دیگری در افغانستان. شورویها این کشور اسلامی را مورد تهاجم قرار دادند و امریکاییها با این بهانه پایگاههای خود را در بعضی از کشورهای منطقه محکم کردند. این یک فاجعه برای دنیای اسلام است که دولت شوروی نیروهای خود را به بهانه واهی دخالت امریکا از افغانستان بیرون نمیبرد و امریکا با القاء ترس سلطه و پیشروی کمونیسم مسلمین را به بند میکشد.
کشورهای اسلامی چه میکنند؟ مگر نه اینکه افغانستان با تاریخی به قدمت اسلام در معرض تهاجم الحاد است و متأسفانه وقت به مجامله و تعارف و سازش میگذرد. ما در اجلاس اخیر سران غیرمتعهد نیز شاهد مصالحه و سازشی دردآور بودیم. مگر میشود پنج سال اشغال و تخریب و بمباران مناطق مسکونی و قتل عام صدها هزار نفر از مردم بیگناه و آوارگی حدود 25 درصد کل جمعیت یک کشور از جهان سوم را به این راحتی که در اجلاس غیرمتعهدها از آن گذشتند، ندیده گرفت؟ آن طور رد شدن از کنار فاجعه افغانستان، قربانی کردن یک ملت در آستان معبد استکبار است.
آقای رئیس، نمایندگان محترم!
تجاوزات ضد انسانی عراق به کشور ما اینک وارد پنجمین سال خود شده است. با توجه به تجربه سالهای گذشته، مطمئن نیستم شرح ابعاد این جنایات در این مجمع مفید باشد. سال گذشته موارد متعدد تجاوزات عراق، به سازمان ملل منعکس گردید و اعتراضات اصولی ما به شورای امنیت در همین مجمع با ذکر مستندات بیان شد.
هشدارهای لازم در خصوص گسترش ابعاد تجاوز و نقض قوانین بینالمللی و به ویژه کاربرد سلاح شیمیایی از جانب عراق را نیز مطرح کردیم. گزارشهای هیئت اعزامی سازمان ملل در خصوص تخریب مناطق مسکونی و غیرنظامی و همچنین گزارشهای متعدد منتشره از جانب صلیب سرخ جهانی درباره وضعیت اسرای نظامی و غیرنظامی ایرانی در عراق، قبل از اجلاس سال گذشته، جای ابهامی در خصوص ماهیت رژیم عراق باقی نگذاشته بود. در چنین وضعیتی امید میرفت که این مجمع جهانی بنا به فلسفه وجودیش، همه امکانات خود را جهت جلوگیری از ادامه تجاوزات بیسابقه عراق بسیج نماید اما واقعیات با تلخی بسیار برخلاف آنچه میبایست جریان یافت.
شورای امنیت همچنان در مسیر قضاوتهای غیراصولی و یکجانبه گذشته گام برداشت و بدین وسیله بهترین تشویقها را از عراق و تجاوزاتش به عمل آورد.
اگر کمترین شکی در قبول این واقعیت هست، لطفا یک بار دیگر قطعنامه 552 سال جاری این شورا و به خصوص پاراگرافهای اجرایی آن را از نظر بگذرانید و ببینید شورایی که علیالقاعده و بنا به اصول و بدون تبعیض و صرف نظر از علائق خاص ابرقدرتها به این و یا آن منطقه باید در جهت امنیت تمامی مناطق جهان کوشا باشد، چگونه بدون هیچ نوع پردهپوشی امنیت خلیج فارس را تقسیم میکند. بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران که بلافاصله پس از صدور این قطعنامه منتشر گردید، اعلام نمود که این قطعنامه چراغ سبزی است که ادامه تشنجآفرینیهای عراق را تشویق میکند. حمله عراق به نفتکش ترکیه که بلافاصله بعد از صدور این قطعنامه واقع گردید، صدق گفتار ما را ثابت نمود. سؤال ما این است که شورای امنیت چگونه میخواهد در خصوص ادامه حملات عراق به کشتیهای تجاری بینالمللی در خلیج فارس از خود سلب مسئولیت کند؟ همان طوری که همه میدانیم دو ماه قبل از تاریخ صدور این قطعنامه، هواپیماهای عراقی کشتیهای متعلق به بعضی از کشورهای پیشنهاد دهنده قطعنامه به شورای امنیت را در آبهای بینالمللی مورد حمله قرار دادند، ممکن است از تصویب کنندگان قطعنامه 552 سؤال کنیم که چرا بلافاصله این حملات را در همان روز محکوم ننمودند؟
آیا حمله به کشتیهای متعلق به دولتهای غیر متخاصم نقض حقوق بینالمللی نیست؟ آیا تشنجآفرینی در خلیج فارس که بنا به تأکید خود شورای امنیت در مقدمه قطعنامه 552 از نظر صلح و امنیت بینالمللی و ثبات اقتصاد جهانی نقشی مهم و حیاتی را به عهده دارد، شورای امنیت را ملزم به اتخاذ تصمیم فوری برای جلوگیری از این تشنجآفرینی و بیان صریح مواضع در قبال حملات عراق نمینماید؟ تساهل در انجام وظایف از جانب شورای امنیت متأسفانه تنها به مورد ذکر شده محدود نمیشود. ماهها قبل از اینکه مصدومین سلاحهای شیمیایی به کار رفته توسط رژیم عراق برای معالجه به کشورهای اروپایی اعزام شوند، جمهوری اسلامی
ایران بنا به شواهد، تصمیم رژیم عراق به ارتکاب این جنایت را در سطح بینالمللی مطرح نمود. متأسفانه یک بار دیگر بیتوجهی و عدم بروز عکس العملهای مناسب از سوی مجامع بینالمللی، به ویژه سکوت شورای امنیت رژیم عراق را بر آن داشت تا بدون واهمه از تبعات آن، دست به استفاده از سلاحهای شیمیایی در سطح وسیع بزند.
عکس العمل شورای امنیت که ماهها پس از ارتکاب جنایت و بر اثر فشارهای افکار عمومی جهان انجام یافت، به شدت قابل مطالعه است. شورا به جای صدور قطعنامه و اتخاذ تصمیم در جهت اقدامات مؤثر برای جلوگیری از تجدید به کارگیری سلاحهای شیمیایی تنها به صدور بیانیهای بسنده نمود که منشأ هیچ تغییری در جلوگیری از ادامه تجاوزات عراق نگردید.
نمایندگان محترم!
با ملاحظه عملکرد شورای امنیت در خصوص قطعنامه 552 درباره امنیت خلیج فارس و همچنین در مورد اولین قطعنامه شورا درباره جنگ تحمیلی که طی آن بدون توجه به تجاوز آشکار عراق و اشغال بخشهای عمدهای از خاک ما و بدون درخواست عقبنشینی نیروهای متجاوز به مرزهای بینالمللی، شورا فقط به درخواست از طرفین در مورد عدم توسل به زور اکتفا نموده بود و مقایسه مفاد آن با قطعنامههای بعدی شورای امنیت، یعنی قطعنامههای 514 و 522 که بعد از دو سال سکوت و پس از پیروزی چشمگیر نیروهای ایران بر دشمن متجاوز و آزادسازی بخشهای عمدهای از سرزمینهای اسلامی ما به تصویب رسید و طی آنها تخلیه سرزمینهای اشغالی را صریحا خواستار شده بود، به نظر میرسد بایستی تعریف جدیدی از شورای امنیت ارائه داد. به این معنا که شورای امنیت عبارت است از شورایی که بر مبنای مصالح مشترک ابرقدرتها پس از وقوع حوادثی که صلح و امنیت بینالمللی را به قیمت تأمین خواستههای قدرتها به مخاطره میافکند و تنها در شرایطی که فشار افکار عمومی اجازه سکوت ندهد، اقدام به صدور قطعنامههایی مینماید که واجد کمترین تأثیری در جهت حفظ صلح و امنیت بینالمللی نباشد. این مطلب تأثرآور مبین این واقعیت است که جامعه بینالمللی علیرغم همه تلاشهایی که بعد از جنگ اول جهانی در راه تأسیس سازمانهایی به منظور تأمین صلح و امنیت و حفظ حقوق ملل نموده است هنوز در قبال تهاجمات و تجاوزات ضد انسانی کاملا بیدفاع میباشد.
اجازه بدهید شمهای از تجاوزات عراق به کشورمان در طول چهار سال گذشته را بازگو نمایم تا ابعاد واقعیت مذکور روشنتر شود.
رژیم عراق در موارد بیشماری و از جمله در موارد زیر صلح و امنیت بینالمللی را به طور جدی به مخاطره افکنده و آشکارا اهداف منشور ملل متحد و قوانین بینالمللی را نقض کرده است.
1- نقض منشور ملل متحد با توسل به زور در حل اختلاف و عدم مراجعه به حکمیت پیشبینی شده در قرارداد بین دو کشور، معروف به قرارداد 1975 الجزایر و اعلام بطلان
یک طرفه آن از سوی عراق و آغاز تجاوز و حمله به خاک ایران به قصد اشغال کشور و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران.
2- نقض اصول انسانی با تخریب مناطق مسکونی و غیرنظامی جمهوری اسلامی ایران که در گزارش شماره 15834 / S مورخ 20 ژوئن 1983 هیئت اعزامی دبیر کل ملاحظه میشود.
3- نقض مکرر کنوانسیونهای چهارگونه ژنو به وجهی که در گزارش شماره 15834 / S مورخ 20 ژوئن 1983 هیئت اعزامی سازمان ملل و اعلامیههای صلیب سرخ جهانی در خصوص رفتار عراق با اسرای ایرانی و حمله موشکی به مناطق مسکونی ملاحظه میشود.
4- نقض کلیه مقررات و کنوانسیونهای بینالمللی ناظر به حفظ محیط زیست و به خطر انداختن حیات دریایی در خلیج فارس.
5- نقض پروتکل 1925 ژنو در خصوص منع کاربرد سلاح شیمیایی و سمی به وجهی که در گزارش هیئت اعزامی سازمان ملل به شماره 16433 / S تاریخ 26 مارس 1984 ملاحظه میشود.
6- نقض قوانین بینالمللی مربوط به تردد آزاد و امن کشتیهای تجاری از طریق حمله به این کشتیها در خلیج فارس به منظور تشنج در کل منطقه که نتیجه آن با توجه به نقش تعیین کننده خلیج فارس به مخاطره افکندن صلح و امنیت و ثبات اقتصاد جهانی است.
ذکر همین چند مورد از تخلفات عراق که بدون هیچ مانع و رادعی در طول چهار سال تجاوز این رژیم به خاک ما استمرار داشته، ما را در اثبات این مدعا یاری میکند که سازمان ملل و به ویژه شورای امنیت که بیشترین مسئولیت را در این خصوص به عهده دارد، به دلایلی که بر کسی پوشیده نیست در برداشتن قدمهای مؤثر در جهت توقف و یا کاهش این تجاوزات ناتوان بوده است.
این ناتوانی بیشتر معلول پایبند نبودن اعضای دائمی شورای امنیت به مصوبات خود علیرغم دارا بودن اختیارات ویژه و زورمدارانه نظیر حق وتو بوده است.
در بند 5 قطعنامه 514 جولای 1982، بند 6 قطعنامه 522 اکتبر 1982 و بند 6 قطعنامه 540 اکتبر 1983 شورای امنیت مصوباتی با این مفهوم آمده است که شورا از همه کشورها میخواهد از اقداماتی که منجر به ادامه جنگ و توسعه تشنج میگردد خودداری نمایند. آیا اعضای دائمی شورای امنیت چنین کردهاند؟ آیا اعضای محترم این مجمع نمیدانند که برخی از اعضای دائمی شورای امنیت با تحویل پیچیدهترین سلاحها به رژیم عراق موجب ادامه جنگ و گسترش تشنج شدهاند و عملا مصوبات خود را نقض کردهاند؟
موارد ذکر شده از تجاوزات عدیده عراق این سؤال را مطرح میسازد که کشورهای خاورمیانه و حوزه خلیج فارس چگونه میتوانند با در نظر گرفتن سوابق رژیم متجاوز عراق – که مانند همزاد صهیونیست و توسعهطلب خود از سوی جهانخواران، همسان پشتیبانی و تأمین سیاسی، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی میشود – به آن اعتماد داشته باشند.
رژیم عراق ثابت نموده است که در حصول به مقاصد ضد بشری همانند صهیونیستهای نژادپرست هیچ حد و مرزی نمیشناسد.
آیا بیپاسخ ماندن درخواست دبیر کل سازمان ملل مبنی بر منع استفاده از سلاحهای شیمیایی از جانب عراق، علیرغم همه حساسیتهایی که جامعه بینالمللی به این امر نشان داده است، به نحو قابل تردیدی عدم اعتنای این رژیم به قوانین بینالمللی و تعهدات خود به این قوانین را اثبات نمینماید؟
جمهوری اسلامی ایران به تجربه مکرر نیاز ندارد. کسانی که بر لزوم برقراری آتشبس تأکید مینمایند نمیتوانند این حقیقت را انکار کنند که صلح پایدار بدون از بین بردن منشأ تجاوز ممکن نخواهد بود. منطقه بنا به تجربیات مستمری که از رژیم عراق داشته به این نتیجه رسیده است که تجاوزگری، توسعهطلبی و ماجراجویی، صفتهایی نیستند که بشود با نصیحت آنها را از این رژیم زایل نمود. بیشک نمایندگان محترم از آخرین ترفند رژیم عراق در تداوم سیاست تجاوزکارانه خود علیه جمهوری اسلامی ایران و شرکت علنی و آشکار در هواپیماربایی اخیر وقوف کامل دارید.
دولت بعثی عراق برخلاف کنوانسیونهای موجود و قواعد حاکم بر سرویسهای حمل و نقل هوایی، نه تنها در هواپیمارباییهای اخیر شرکت نموده بلکه امکانات خود را در جهت حمایت از هواپیماربایان که جز مشتی تروریست شناخته شده و سرسپرده بیگانه نمیباشند به کار برده و عملا با اعطای پناهندگی سیاسی و تشکیل کنفرانسهای مطبوعاتی برای آنان بیاعتنایی خود را به کلیه اصول و مقررات بینالمللی و انسانی به اثبات رسانیده است و علیرغم درخواستهای مکرر سازمانهای بینالمللی مربوطه مبنی بر استرداد هواپیماهای ربوده شده و محاکمه شده و محاکمه هواپیماربایان براساس روشهای پیشبینی شده در کنوانسیونهای بینالمللی، اخیرا قصد خود را مبنی بر استفاده از هواپیماهای مذکور اعلام نموده است. این گونه اعمال و نیز عمل جنایتکارانه ساقط نمودن هواپیمای حامل مرحوم بن یحیی وزیر خارجه سابق الجزایر نمونههای بارزی از ابعاد جنایات ارتکابی رژیم عراق میباشد.
آقای رئیس!
پاسخهای مساعد جمهوری اسلامی ایران به درخواستهای دبیر کل سازمان ملل در خصوص رعایت مقررات بینالمللی از یک سو و رفتار رژیم عراق در قبال این مقررات از سوی دیگر، به خوبی نشان میدهد که جنگطلب کیست.
مضحک است در حالی که همه میانجیگران و حامیان رژیم عراق در خلوت و آشکار تقاضای عفو و بخشش صدام را به خاطر تجاوز خونینش از ما دارند. آقای وزیر امور خارجه عراق در همین اجلاس گفتند ایران آغازگر حمله بوده است و بعد داد سخن دادند. من معتقدم ایشان یک خطا مرتکب شده و آن این است که این مجمع محترم را با جلسات
حزبی خود اشتباه گرفته است که هر نوع سخن کذب و بیمنطقی را بگوید.
ما معتقدیم آن دسته از قوانین و مقررات بینالمللی که محصول رنجهای مشترک و متأثر از آرمانهای مشترک بشریت میباشد، در همه حال میبایست محترم شمرده شود. نقض این قوانین توهینی به همه جامعه بشری است. وظیفه ما کوشش مشترک برای جلوگیری از نقض این قوانین است. ما در عمل ثابت نموده و اکنون نیز اعلام میداریم که در تأمین این مقصود حاضر به همه نوع همکاری با مجامع بینالمللی بوده و هستیم.
آقای رئیس!
در مورد خلع سلاح مسائل قابل طرح بسیاری در خصوص تحولات و توافقهای جهانی در سال گذشته وجود دارد، اما آنچه که به اعتقاد ما از هر ملاحظه دیگر باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد تجربه تلخی است که باید منشأ اثراتی جدی در روند مذاکرات و تحولات مربوط به خلع سلاح بشود. کاربرد سلاحهای شیمیایی در سطح بیسابقه و وسیع به وسیله رژیم عراق ثابت نمود که اگر قوانین بینالمللی الزامآور نتواند از نقض عملی این تعهدات جلوگیری کند فایدهای در بر نخواهد داشت. به علاوه ادامه نقض این تعهدات انگیزه تلاشهای بینالمللی را از بین خواهد برد. اگر نویسندگان پروتکل منع کاربرد سلاحهای شیمیایی در سال 1925 میدانستند که شصت سال بعد یک رژیم خود کامه این چنین کوشش آنها را به تمسخر میگیرد به این زحمت تن در نمیدادند. از میان دستآوردهای کنفرانس خلع سلاح ژنو در سال گذشته ارائه کنوانسیون منع تولید، ذخیرهسازی و کاربرد سلاحهای شیمیایی از همه امیدوارکنندهتر بوده است. اما کاربرد این سلاحها توسط عراق همین مختصر امید را نیز زائل نمود. وقتی به کار برنده این سلاحها فورا مجازات نشود و بلکه بر اثر اهمال مراجع بینالمللی مسئول، همچنان مصمم به ادامه استفاده از این سلاحها باشد، چه تضمینی میتواند جامعه بینالمللی را مطمئن سازد که فردای روزی که کنوانسیون جدید به امضا رسید تولید کنندگان سلاحهای شیمیایی کار خود را از سر نگیرند؟
پس از انتشار گزارش هیئت اعزامی سازمان ملل در خصوص کاربرد سلاحهای شیمیایی توسط عراق و حرکت متعاقب بسیاری از کشورها در محکوم نمودن این جنایت، رژیم بعثی مجددا دست به استفاده از این سلاحها زد که در کلیه گزارشهای مربوطه به سازمان ملل متحد منعکس گردیده است.
آقای رئیس!
کاربرد سلاحهای شیمیایی در برخی از کشورها و بیش از همه در ایران نشان میدهد که جامعه بینالمللی برای جلوگیری از ادامه این جنایات به یک حرکت وسیع نیازمند است. وزیر خارجه سوئیس در طی نطق خود در تاریخ 5 جولای 1984 در کنفرانس خلع سلاح پیشنهاد نمود که برای تحکیم پیمان منع کاربرد سلاحهای شیمیایی لازم است کلیه
کشورها به طور یک جانبه و در یک مجمع مناسب بینالمللی به طور دسته جمعی کاربرد سلاحهای شیمیایی را مردود و بر تعهد خود در این خصوص تأکید نمایند.
تصور میکنم همین مجمع و همین زمان برای این کار مناسبترین باشد. امید است با احترام به وجدان بشریت که از کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ اول جهانی آزرده شده و طی یک تصمیم همگانی شصت سال پیش پروتکل 1925 ژنو را برای ما به میراث گذاشتند، این پیشنهاد با حسن استقبال مواجه شود. اینجانب از دبیر کل محترم سازمان ملل که حساسیت و تلاش شایستهای در این خصوص از خود نشان دادهاند درخواست میکنم که شخصا اجرای این پیشنهاد را بر عهده بگیرند.
آقای رئیس!
همان طور که استحضار دارید گزارشهای متعددی در خصوص کارخانجات تولید سلاحهای شیمیایی در عراق منتشر گردیده است. ضمن ابراز تأسف و نگرانی عمیق خود از این موضوع، از دبیر کل محترم میخواهیم بنا به مسئولیتی که به عهده دارند و همچنین بنا به علائق و وظایف انسان دوستانه، هیئتی را شامل کارشناسان تعیین شده توسط کشورهای داوطلب جهت بازرسی این کارخانجات و ارائه گزارش مربوط به مجمع عمومی سازمان ملل به عراق اعزام دارند.
آقای رئیس!
به علت اهمیت مسئله سلاحهای شیمیایی نتوانستم به سایر موضوعات مربوط به خلع سلاح و از آن جمله استقرار موشکهای اتمی و توسعه آنها به تمام نقاط جهان توسط ابرقدرتها که سرنوشت بشریت را مورد تهدید جدی قرار میدهد و همچنین به گسترش این مسابقه تسلیحاتی به فضای ماوراء جو بپردازم، اما مسئلهای را که در این میان علیرغم ضیق وقت نمیتوان ناگفته گذاشت مسئله ما به ازاء اقتصادی هزینههای نجومی تسلیحاتی است. تقسیم جهان به دو قطب شرق و غرب و ایجاد بلوکهای قدرت و پیمانهای نظامی و نهایتا مسابقه تسلیحاتی سرسامآوری که علاوه بر ایجاد خوف تخریب و آدمکشی مستلزم تخصیص امکانات عظیم انسانی، منابع طبیعی بسیار و سرمایه گزاف میباشد، عملا جهان را از بهرهبرداری انسانی و عقلانی از این منابع محروم ساخته و با بلعیدن منابع ثروتی که بایستی صرف رفاه و بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی ملل محروم گردد عدم تعادل اقتصادی را به وجود آورده است. تردیدی نیست که تنها بخشی از هزینههای سالانه نظامی ابرقدرتها و نظامیگری تحمیلی ناشی از آن در سطح جهان برای برآوردن بسیاری از نیازمندیهای اولیه محرومین جهان و جلوگیری از مرگ و گرسنگی میلیونها نفر انسان تکافو میکند.
بحران اقتصادی سال گذشته برای همه ما نگران کننده بود. متأسفانه امسال این بحران نه تنها کاهش نیافته بلکه در عمل تشدید گردیده و هر چه بیشتر نهادی شده است.
ظهور مجدد بحران قرضهها را – بسیار زودتر از آنچه که انتظار میرفته است – شاید بتوان بارزترین جلوه این بحران فراگیر به شمار آورد. البته باید خاطرنشان ساخت که معنای اصلی بحران مذکور را باید در محرومیت و رنج طاقتفرسایی که مشکلات اقتصادی سیاسی فلج کننده بر مردم کشورهای مقروض تحمیل میکنند، جست و جو نمود، و نه در لرزهای که بر اندام شبکه بانکهای امریکایی و نظام مالی بینالمللی افتاده است.
ماهیت ساختاری بحران اقتصادی تداوم یابنده کنونی که ریشههای آن دقیقا در وجود و عملکرد نظام غیر عادلانه جهانی، سلطه تاریخی اقلیت کنترل کننده اهرمهای فرماندهی اقتصادی و منابع طبیعی بر اکثریت زحمتکش و محروم مانده از حقوق طبیعی و انهدام عامرانه منابع و حیات اقتصادی که زندگی نسلهای آینده را تهدید میکند در قدرتهای حاکم بر جهان نهفته است، به روشنی معلوم میدارد که برخلاف ادعای مستکبرین جهانی، اقدامات مقطعی و تجویز داروهای مسکن به هیچ وجه چارهساز مشکلات عظیم موجود نمیباشد. و چه مصداقی برای این واقعیت بهتر از ظهور پدیده انتقال معکوس سرمایه از سوی کشورهای مقروض به سوی کشورهای ثروتمند میتوان یافت. نظام غیرعادلانه موجود به گونهای عمل میکند که رونق در جهان استکباری جز از طریق استثمار هر چه بیشتر کشورهای در حال توسعه و نهادی کردن توسعه نیافتگی حاصل نمیشود.
شک نیست که تلاشهای همه جانبه جدی و پیگیر اولین گام در جهت حل و رفع بحران اقتصادی محسوب میشود. ما معتقدیم رفع این بحران از طریق محو کامل آثار سلطه استکبار ابرقدرتها بر سرنوشت کشورهای تحت ستم میسر است.
ما همچنین معتقدیم که راه حلهای جزیی و محدود و آنچه که «اداره کردن بحران» خوانده میشود و نیز گریز از ترتیبات چند جانبه به سوی ترتیبات دو جانبه در روابط مالی که در آن کشورهای در حال توسعه به طور انفرادی در یک رابطه نابرابر قرار میگیرند جز در خدمت تداوم روابط سلطهآمیز و نهادیتر شدن هر چه بیشتر شرایط بحرانی فعلی نمیباشد.
در عین حال تشنجآفرینیها و اقدامات تجاوزگرانهای دائما از سوی ابرقدرتها در جریان است که بحرانهای اقتصادی را بیش از پیش تشدید مینماید. بدون تردید مسئولیت و امنیت آبراهها از مهمترین ضروریات برای بقاء و تداوم فعالیتهای اقتصادی بینالمللی است.
متأسفانه در سال گذشته شاهد تشنجات وسیعی در آبراههای مهم بینالمللی بودهایم. این تشنجات با مینگذاری و انسداد راههای دریایی کشور نیکاراگوئه آغاز و با حرکت ناوگانها در اقیانوس هند و هدفگیری کشتیهای تجاری و نفتکشها در خلیج فارس ادامه یافت.
میدانیم که شکستهای پی در پی امریکا در لبنان موجب گردید تا امپریالیسم امریکا به دستاویز جدیدی جهت گسترش نفوذ نظامی خود در منطقه توسل جسته و با توطئه تبلیغاتی مینگذاریهای اخیر در کانال سوئز و دریای سرخ درصدد خطرناک
جلوه دادن امنیت رفت و آمد در آن منطقه برآمده تا بدین ترتیب به اجرای نقشههای تجاوزکارانه جدید کسب امتیازات تازهای برای ایجاد پایگاه در کشورهای منطقه بپردازد. ما ضمن تأکید مجدد بر مسئولیت کشورهای منطقه در حفظ امنیت عبور و مرور در دریای سرخ نسبت به توطئه مزبور که جهت تسلط بر این آبراه مهم و به منظور بینالمللی کردن مسئله امنیت آن صورت میگیرد، هشدار میدهیم. بدون شک این انفجارات نمیتواند از حرکتهای خودسرانه در ساحل نیکاراگوئه و خلیج فارس مجزا باشد. برای قدرتهای زورمند تا آنجا که منافع سیری ناپذیرشان اقتضا کند. دست زدن به هر گونه توطئهای ولو به قیمت ضایع شدن حقوق و امنیت اقتصادی کشورهای دیگر موجه و مجاز شمرده میشود. تنها چیزی که برای آنها اهمیت دارد این است که سلطه و احاطه خود را بر مناطق مختلف جهان تحکیم نمایند تا آنجا که امریکا جسارت این را یافته است که طی اطلاعیهای در تاریخ 22 ژوئیه 1984 در خصوص تعیین حد و مرز برای تردد کشتیها و هواپیماهای بینالمللی در محوطه توقف ناوگان این کشور در خلیج فارس اصول و عرف شناخته شده بینالمللی در مورد مقررات دریایی و هوایی مقررات کنوانسیون شیکاگو و سایر کنوانسیونهای مربوط به حقوق دریاها را نقض نموده و با اعلام اصطلاح «حاکمیت متحرک» حاکمیت مسلم دیگر کشورها به خصوص کشورهای ساحلی که در اعمال حقوق خود در آبهای ساحلی و آبهای مجاور آن در دریای آزاد اولویت و امتیاز ویژه دارند نادیده انگارد. قابل توجه اینکه نقض حقوق کشورهای منطقه در آبهای نیمه بستهای مانند خلیج فارس در منطقه «اقتصادی انحصاری» کشورهای مجاور صورت میگیرد.
آقای رئیس!
در خاتمه ذکر نکات زیر را در مورد سایر نقاط بحرانی جهان لازم میدانم. امپریالیسم امریکا با گسترش پایگاه دیهگوگارسیا صلح و امنیت منطقه اقیانوس هند را مورد تهدید و خطر جدی قرار داده است. ما منطقه اقیانوس هند را منطقه صلح دانسته و مخالف هر گونه دخالت ابرقدرتها در این منطقه میباشیم.
ما ضمن حمایت از حقوق حقه مردم تحت ستم نامیبیا در کسب استقلالشان و محکوم نمودن سیاست آپارتاید خواستار خروج نیروهای اشغالگر رژیم نژادپرست افریقای جنوبی از سرزمین و جنوب آنگولا میباشیم.
جمهوری اسلامی ایران حمایت خود را از مبارزات حقطلبانه و استقلالطلبانه ملت مسلمان صحرای باختری براساس مصوبات کنفرانس سازمان وحدت افریقا و سازمان ملل اعلام میدارد.
جمهوری اسلامی ایران معتقد است که دخالتهای امریکا در امور داخلی کشورهای
منطقه امریکای لاتین و کارائیب نقض آشکار اصول منشور ملل متحد بوده و از مبارزات مردم نیکاراگوئه و السالوادور حمایت میکند و تصمیمات مندرج در اعلامیه کنتادورا را اساس مناسبی برای حل مسائل این منطقه میداند.
از نظر ما تجزیه کشورها و تفرقه بین ملتها از شگردهای امپریالیسم جهانی و به منظور گسترش سلطه نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. ما قویا مخالف تقسیم کره بوده و خروج نیروهای خارجی را که تحت پوشش حفظ صلح مانع وحدت مردم آن کشور هستند خواهانیم. مشکلات و بحرانهایی که بدان اشاره شد، گوشهای از مشکلات جهانی ملتهاست. مایه تأسف است که سازمان ملل نتوانسته است هیچ یک از مسائل یاد شده را حل کند، گویی خود سازمان ملل هم قربانی استکبار جهانی است.
و السلام علی من اتبع الهدی