– شماره سند مجمع عمومی: A / 38 / PV.13
– سپتامبر 1983)مهر 1362)
سخنرانی آقای دکتر علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در سی و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد
» بسم الله الرحمن الرحیم «
ان الذین کفروا ینفقون اموالهم لیصدوا عن سبیل الله فسینفقونها ثم تکون علیهم حسره ثم یغلبون والذین کفروا الی جهنم یحشرون
(قرآن مجید، سوره الانفال، آیه 36)
آقای رئیس!
مقدمتا انتخاب شما را به عنوان رئیس سی و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد تبریک میگویم. در این فرصت هم چنین مایلم از رئیس قبلی مجمع برای حسن تدبیر و ادارهی موفق جلسات در سال گذشته سپاسگزاری نمایم. هیئت نمایندگی ما آرزو دارد که این مجمع بتواند اهداف اعلام شده در دستور کار خود را به نحو مطلوب دنبال کند و برای حل مشکلات و معضلات کنونی جهانی راهحلهای مناسبی پیشنهاد نماید.
آقای رئیس!
این مجمع در حالی کار خود را آغاز میکند، که متأسفانه بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بینالمللی نسبت به سال گذشته ابعاد وسیعتر و عمیقتری یافته است. دامنه تجاوزات به حقوق ملتهای مستضعف به رغم تمامی قول و قرارها در مجمع سال گذشته در زیر سایه شوم ابرقدرتها که لحظهای در پایمال کردن حقوق ملتها به خود تردید راه نمیدهند گسترش بیسابقهای پیدا نموده است. گمان ندارم هیچ یک از نمایندگان محترم، حجم عظیم قطعنامههای مصوب و نطقهای آتشین سال گذشته مجمع را که همه سرشار از احساسات صلح دوستانه و ابراز تنفر نسبت به جنگ طلبی و پایمال کردن حقوق ملتها بوده، فراموش کرده باشند با وجود این در طی سالی که گذشت شبی را به روز و روزی را به شب نرساندهایم مگر آن که شاهد بیدادگری قدرتهای بزرگ و عمالشان در گوشه و کنار جهان باشیم. از اصول اولیهی منشور ملل
متحد عملا جز قالب بیروحی باقی نمانده و مفاهیم آزادی و عدالت اجتماعی ملعبهی دست خودکامگان شده است.
آقای رئیس!
جهان امروز دچار یک بحران عظیم اخلاقی است، که اگر به طور جدی و هماهنگ با آن مقابله نشود، موجودیت انسان و انسانیت را به طور جدی تهدید میکند، ما به قیمت تحمل تلخترین تجربههای تاریخی به درک این واقعیت رسیدهایم که ضعف اخلاقی و انحراف فرهنگی ما در همهی تیرهروزیها، ستمکشیها و زورپذیریها، از یک سو و ستمگریها، توسعه طلبیها، تجاوزها و زورمداریها از سوی دیگر است. متأسفانه با این که واقعیت تجربهی مشترک تمامی بشریت است در شرایط فعلی، از معنویات که میتواند و باید برای روابط اجتماعی و زندگی متعالی انسان شالودهی محکمی ایجاد نماید و در سایه همایون خود شرایط مطلوب رشد جامعهی بشری را پرورش دهد، خبری نیست.
آقای رئیس، نمایندگان محترم!
سؤال اساسی امروز این است که ما به کجا میرویم؟! آیا وقت آن نرسیده که جامعهی جهانی لحظهای درنگ کند و به خود و سرنوشت خود با وجدانی بیدار بیندیشد و پاسخ مناسبی در خور حیثیت انسانی برای این سؤال بیابد؟! آیا اوضاع آشفتهی حاکم بر جهان ما به حد کافی رقتآور و تکان دهنده نیست؟! آیا برای مقابله با هیولاهای فقر و گرسنگی و جنگ و تجاوز و استثمار که در شرایط فعلی بر سرنوشت قسمت اعظم ساکنان کره ارض تسلط یافته است، میتوان به نیروی سازمان ملل متحد، که هر عضوی از اندام نحیفش در چنگال ابرقدرتی گرفتار آمده، امید بست؟!
بسیار تأسفآور است که شاهد این باشیم که برخی از ما به عنوان » نمایندگان ملتها » حتی طبیعیترین و ابتداییترین حساسیتهای انسانی را نسبت به فجیعترین نمایشهایی که در حال حاضر به وسیلهی ابرقدرتها در صحنهی گیتی اجرا میشود، از دست داده باشیم. گویی در دنیا زندگی میکنیم که از جهان واقعیتها به کلی بیگانه است. آیا وقت آن نرسیده که به وضعیت واقعی خود بیندیشیم و خود را بازبیابیم و بفهمیم که در چه دنیایی زندگی میکنیم؟!
آقای رئیس!
اجازه میخواهم در پاسخ به آخرین سؤال شمهای از وضعیت وحشتناک و رقت بار جهان را توصیف نمایم. به عنوان یک مسلمان و نمایندهی ملتی که مبارزه با صهیونیسم را همواره در رأس برنامههای خود داشته و دارد از مسئله فلسطین آغاز میکنم، سی و شش سال است
که ملت ستم دیدهی فلسطین به طور مداوم در معرض وحشیانهترین تهاجمات و تجاوزات از جانب رژیم غاصب صهیونیستی قرار دارد. سی و شش سال است که تاریخ این ملت مظلوم را – که دچار جانشینان هیتلر شده است – با خون مینویسند. در طول این دوران، سازمان ملل متحد بنا به شیوهی معمول به صدور قطعنامههایی بسنده نموده که هیچ راه به جایی نبرده است. رژیم اشغالگر قدس با بیاعتنایی کامل به این قطعنامهها عملا ثابت نموده که تحت حمایت بیقید و شرط امپریالیسم امریکا، هیچ مرزی برای تحدید و توقف تجاوز به ملت فلسطین و کشورهای اسلامی نمیشناسد. ما از دیرباز اعلام داشتهایم که اصولا ماهیت رژیم صهیونیستی با تجاوز و سلطهگری آمیخته و اینها از هم جدایی ناپذیرند و بنابراین هر گونه کوششی برای توقف تجاوزات این رژیم غاصب از طریق مذاکرات صلح دوستانه راه به جایی نبرده و نخواهد برد.
چرا نمیخواهیم از گذشته درس بگیریم و بفهمیم که صرف نظر از ماهیت رژیم صهیونیستی، اصولا مذاکره و تفاهم با متجاوزی که خاک ما را در اشغال دارد جز امتیاز دادن به دشمن ثمرهی دیگری به بار نمیآورد. اگر کمپ دیوید نمیبود خاک لبنان امروز این گونه در زیر چکمههای صهیونیستها قرار نداشت. بعد از این تجربهی تلخ آیا حق نداریم که قبول طرحهایی از قبیل طرح فاس و طرح ریگان و قرار داد لبنان و اسرائیل و از این قبیل را خیانتی نه تنها به آرمان فلسطین، بلکه خیانتی به یک میلیارد مسلمان بدانیم؟ اگر متحدین در جنگ دوم جهانی میتوانستند هیتلر را با مذاکره به عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی و شناسایی حقوق سایر ملل وادار بنمایند امروز هم ما میتوانیم رژیم صهیونیستی را متقاعد کنیم. تردیدی نداریم که امپریالیسم امریکا و صهیونیسم به گونهای هماهنگ سیاست نفی هویت ملی و مذهبی مردم ستم کشیده فلسطین و در نهایت نابودی آرمان ایشان را به وسایل مختلف سیاسی، نظامی و تبلیغاتی دنبال میکنند. حضور روز افزون نیروهای متجاوز امپریالیسم امریکا و فرانسه در منطقه نیز یک معنا بیشتر ندارد و آن تصمیم به مواجههی نهایی با استقلال و آزادی کلیهی ملل مسلمان است. آیا بمباران مناطق مسلمان نشین لبنان، به دست نیروهای متجاوز امریکا و فرانسه که در همین ایام صورت گرفته، مقصود دیگری را دنبال مینموده است؟
آقای رئیس!
من میخواستم بگویم سازمان ملل متحد چنانچه خود را متعهد به اجرای اصول منشور ناظر بر حفظ صلح و امنیت میداند باید جبههی گستردهای به منظور تحریم کامل نظامی، اقتصادی علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی در تمام سطوح برقرار
نماید. میخواستم بگویم سازمان ملل باید یک سیستم نظارت، بر اعمال مؤثر تحریم، ایجاد و متخلف را در هر مورد مشخص و معرفی کند. میخواستم بگویم سازمان ملل متحد به استناد مواد 41 و 42 از فصل هفتم منشور باید به وظایف قانونی خود در مورد تخلف نسبت به صلح و امنیت بینالمللی بدون هیچ گونه تبعیض عمل نماید. میخواستم بگویم این سازمان طبق اصول منشور میبایست تجاوزات نیروهای امریکا و فرانسه را به خاک و حقوق مردم لبنان متوقف نماید.
میخواستم بگویم و میگویم که رژیم صهیونیستی به دلیل تخلفات مکرر از اصول منشور طبق مادهی ششم منشور باید از سازمان ملل اخراج گردد.
ولی چه سود؟ مردم فلسطین و سایر ملل تحت تجاوز از تکرار هر سالهی این شعارها چه طرفی بستهاند؟
جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارد که راهحل مسئله فلسطین در اقدام مشترک بینالمللی برای رفع موجبات تجاوز و مقابله قاطع و قهرآمیز با متجاوز و فراهم ساختن زمینهی بازگشت ملت فلسطین به سرزمینهای خود و تشکیل یک کشور مستقل در سراسر خاک اشغال شده فلسطین، نهفته است. ما یقین داریم که توفیق در این راه جز با تمسک به اسلام و ارزشهای اسلامی و انسانی و مبارزه و بسیج همه مسلمانان و آزادگان جهان علیه حکام وابسته به امریکا و اسرائیل، تحقق نخواهد یافت.
هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران ضمن اعلام حمایت کامل خود از مبارزات قهرآمیز ملت فلسطین در احقاق حقوقشان، توجه فرد فرد اعضای جامعه بینالمللی و سازمان ملل متحد را به وظایف و تکالیفشان در قبال این مسئله خطیر جلب نموده و هشدار میدهد که شکست آرمان فلسطین، معنایی جز شکست جامعه بین المللی در مقابل رژیم صهیونیستی و جبهه متحد نیروهای تجاوزکار در جهان ندارد. ما با قاطعیت اعلام میکنیم که سرنوشت فلسطین با سرنوشت امت اسلامی پیوند خورده و جدایی ناپذیر است، بنابراین اگر امروز نسبت به وضعیت فلسطین بیتفاوت بمانیم و به متجاوز مجال دهیم، فردا صهیونیسم حیات فرد فرد ما را هدف خواهد گرفت. یک بار و برای همیشه باید بیاموزیم که زورمدار، منطقی جز زور نمیشناسد.
آقای رئیس!
بزرگترین عیب تساهل در رفع تجاوز و قبول زور در یک مورد، استقرار همان تجاوز نیست، بلکه در این است که تمام نیروهای متجاوز بالقوه را به عمل تحریک و ترغیب میکند. اگر انفعال و زور پذیری برخی از رژیمهای حاکم بر کشورهای اسلامی در مقابل
تجاوز رژیم صهیونیستی و حامیش شیطان بزرگ تحقق نمییافت، نیروهای اشغالگر اتحاد شوروی نیز جرأت ورود به خاک کشور اسلامی افغانستان را به خود راه نمیدادند و اگر ملت ویتنام در مقابل تجاوزات امپریالیسم امریکا تسلیم میشد، یقینا امروز شاهد آن بودیم که قسمتهای وسیعتری (از کشورهای جهان سوم) دستخوش تاخت و تاز ابرقدرتها بود. بنابراین مبارزهی قهرآمیز یک ملت علیه تجاوز تنها به نفع خود آن ملت نیست بلکه در واقع تضمین کننده استقلال و حاکمیت ملتهای دیگر نیز میباشد. از این رو بیش از سه سال مبارزه بیامان ملت افغانستان در مقابله با تجاوز نیروهای شوروی، در نظر کشورهای جهان سوم، به ویژه کشورهای اسلامی از جایگاه متعالی و اهمیت وافری برخوردار است. وقت آن رسیده است که جامعه جهانی به مسئله افغانستان به نحو جدیتری بپردازد. کشتار مردم بیپناه افغانی که با حداقل امکانات حماسهای عظیم از مقاومت آفریدهاند، بمباران مداوم خانهها و مزارع ملت مستضعف افغانستان به وسیله هواپیماهای شوروی و به کار بردن بمبهای شیمیایی و فسفری، قتل عام صدها نفر و مجروح و معلول نمودن کثیری از مردم و آوارگی بیش از 4 میلیون زن و مرد و کودک و پیر و جوان مسائلی نیست که بشود آنها را پشت میز مذاکرات ژنو آن هم بدون حضور نمایندگان واقعی مردم افغانستان، حل و فصل نمود. اتحاد شوروی در افغانستان به همان راهی میرود که امریکا در ویتنام رفت و اگر به راه خود ادامه دهد، درسی از ملت افغانستان خواهد گرفت که امریکا از ویتنامیها گرفت.
جمهوری اسلامی ایران به لحاظ وجوه مشترک بسیار بین مردم دو کشور نمیتواند در برابر این تجاوز سکوت کند و خروج کامل بیقید و شرط و فوری قوای نظامی اشغالگر خارجی از آن کشور، عدم مداخله دیگر نیروها در امور داخلی افغانستان، بازگشت مردم آواره افغانی به سرزمینهای خود و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان را، یگانه راهحل مسئله افغانستان میداند و هر نوع مذاکرهای را بدون حضور نمایندگان واقعی مردم افغانستان مردود شمرده و اعلام مینماید مردم افغانستان قیم نمیخواهند و هیچ یک از دولتها و سازمانهای بینالمللی حق ندارند به نیابت از طرف آنها وارد مذاکره شوند.
آقای رئیس!
درست سه سال است که ملت ما به جرم آزادی خواهی، استقلال طلبی، عدم پذیرش سلطه ابرقدرتها، حق گویی و حق طلبی مورد وحشیانهترین تهاجمات استکبار جهانی و عمالش قرار دارد. رژیم بعث عراق سه سال است که به نمایندگی از مستکبرین در جهت
تخریب و انهدام سرمایههای انسانی و اقتصادی دو ملت مسلمان ایران و عراق کوشیده خدمات شایانی از این رهگذر به اربابان خود کرده است. سه سال پیش در زمانی که ملت ما تازه از بند شاه و امریکا رسته و به تدریج دوران سازندگی را آغاز نمود، ناگهان با حمله برق آسای نیروهای متجاوز عراق مواجه شد.
دوازده لشکر مجهز، سه هزار تانک و دهها هواپیمای بمب افکن دفعتا خاک ما را مورد تهاجم قرار داده، توانستند تا عمق قابل توجهی در خاک ما نفوذ نمایند. شهرهای بیدفاع ما یکی بعد از دیگری مورد تهاجم قرار میگرفت و خاطره حمله چنگیز بعد از قرنها زنده میشد. دهها هزار انسان بیدفاع از زن و مرد و پیر و جوان قتل عام شدند.
شهرها با خاک یکسان میشد و ما میآموختیم که بهای استقلال و آزادی بیش از آن مقداری است که پرداخته بودیم. ما از آغاز تجاوز میدانستیم که ابرقدرتها بر سر تجاوز به خاک ما و حمایت از رژیم بعثی عراق به توافق رسیدهاند.
در آن هنگام که رژیم صدام سرمست از پیروزیهای خیالی رجز میخواند و در نامههای رسمی به سازمان ملل با لحن پیروزمندانه و پرنخوتی اظهار میداشت: » نیروهای عراق مارش پیروزمندانه خود را ادامه میدهند و شکستهای بیشتری به دشمن وارد میآوردند… » (به نقل از اعلامیه شورای به اصطلاح انقلاب عراق، سند شماره 5;33;A,C.1 سازمان ملل مورخ 13 اکتبر 1980) در آن هنگام، آقای رئیس، شورای امنیت نسبت به این تجاوزات و رجزخوانیها چه عکس العملی نشان داد؟! من یقین دارم که قطعنامه صادره شورای امنیت مورخ 28 سپتامبر 1980 را خواندهاید آیا در این قطعنامه اثری از درخواست نسبت به عقب نشینی نیروهای متجاوز به مرزهای بینالمللی میبینید؟ چرا در این قطعنامه چنین درخواستی وجود ندارد؟ آیا این سکوت در هماهنگی کامل با اظهارات وزیر خارجه وقت عراق در نامه مورخ 44 اکتبر 1980 وی منضم به سند 14236 / S شورای امنیت قرار ندارد که میگوید: » … دولت جمهوری عراق مایل است به این مسئله اشاره نماید که هر گونه فراخوانی در جهت عقب نشینی نیروهای عراقی، قبل از اینکه ایران حاکمیت عراق را در عمل و قانونا در موارد اشاره شده از سوی عراق، به رسمیت بشناسد، از نظر دولت ما قانونا و در عمل غیر ممکن است… «
در پاراگراف دوم از صفحه دوم همین سند، وزیر خارجه عراق تصریح مینماید که » سرزمینهایی که تاکنون به وسیلهی نیروهای عراقی تصرف شده مواضعی است که لزوما باید تا زمان نیل به یک راهحل دائمی و نهایی در موارد اختلاف حفظ گردد. «
آیا روش رعایت و احترام به بند یک از مادهی اول و بند سه و چهار از مادهی دوم منشور ملل
متحد این چنین است؟ آیا چنین رژیمی واقعا صلح و امنیت بینالمللی را محترم میشمارد؟
در بند سوم از پاراگراف اجرایی قطعنامه (ب) میخوانیم که شورای امنیت به کلیهی کشورهای دیگر توصیه میکند که » از اعمالی که به تشدید بیشتر جنگ و توسعه درگیری میافزاید شدیدا احتراز ورزند. » مگر اعضای دائمی شورای امنیت به این قطعنامه رأی مثبت ندادند؟! مگر امریکا، شوروی و فرانسه به عنوان اعضای دائمی شورای امنیت خود مصوبه خود را به وسیلهی کمکهای عظیم تسلیحاتی و مالی به رژیم عراق نقض ننمودند؟ موشکهایی که در طول سالها پس از صدور قطعنامه صبح و شام بر سر مردم بیدفاع ما فرومیریخته است از کجا آمده؟ راستی چرا این نقض آشکار قطعنامه مزبور هرگز مورد سؤال قرار نگرفته است؟ چرا تا دو سال بعد از صدور این قطعنامه شورای امنیت در مورد مسئله جنگ ساکت ماند؟ آیا جنایتهای نیروهای بعثی در عمق خاک ما صلح و امنیت بینالمللی را تهدید نمیکرد؟ کجا بودند اینهایی که اکنون برای به خطر افتادن صلح در منطقه نوحه سرایی میکنند. اهل نظر میدانند که این صدام و به تبع آن منافع ابرقدرتهاست که به خطر افتاده نه صلح. ابرقدرتها دست از تجاوز بردارند مردم دنیا آسوده خواهند شد.
آقای رئیس، نمایندگان محترم!
شورای امنیت دو سال تمام رجز خوانیهای رژیم بعثی را که با خونریزیهای بیسابقهای در خاک ما پیوند داشت، با سکوت و بیتفاوتی خود همراهی نمود. ملت ما از ابتدا میدانست که انگیزه تجاوز رژیم بعثی عراق فقط تسخیر قسمتهایی از خاک ما در جهت منافع خود نیست بلکه قصد هدم موجودیت نظام جمهوری اسلامی را دارد. ما میدانیم که چون مستقل هستیم و میخواهیم مستقل بمانیم، تنها هستیم و باید به تنهایی از خود رفع تجاوز نماییم. حرکتهای عظیم نیروهای رزمنده به جبههها حسابها را به هم زد. خرمشهر پس از نبردی سهمگین آزاد شد و نیروهای شکست خورده عراق عقب نشستند. رژیم صدام رژیمی که وزیر خارجهاش در نامه مورخ 24 اکتبر 1980 به دبیرکل اظهار میدارد: » بر مبنای ملاحظات نظامی و جغرافیایی ممکن است برای اهداف دفاعی مناطق بهتری در جلو نیروهای ما باشد نه در پشت سر «، بعد از شکست در خرمشهر و نابودی سریع نیروهای عراقی در خاک ما، ناگهان و به طور خلق الساعه صلح طلب میشود و بلافاصله اعلام میدارد که به طور یکجانبه تصمیم به تخلیه سرزمینهای اشغالی گرفته است. شورای امنیت نیز بعد از دو سال سکوت ناگهان و در فاصله دو ماه و نیم دو قطعنامه صادر مینماید و این بار از طرفین میخواهد که سرزمینهای اشغالی را تخلیه نمایند!
آقای رئیس!
دو سال اشغال خاک ما هیچ خطری برای امنیت و صلح بینالمللی نداشت ولی شکست نیروهای عراقی آن هم در خاک ما چنین خطری را به بار آورد؟ آیا ملت ما حق نداشت که رأی صاحب این منطق یعنی شورای امنیت را مردود شمارد؟
نمایندگان محترم!
اینجانب یقین دارد که اکثر شما گزارش هیئت اعزامی سازمان ملل متحد برای بازدید از مناطق اشغالی آزاد شده در کشور ما را که به ضمیمه سند 15834 / S مورخ 20 ژوئن 1983 منتشر شده به دقت ملاحظه نمودهاید. مستحضرید که هیئت به عراق نیز رفته و از شهرهای مرزی این کشور بازدید به عمل آورده و آن را گزارش نموده است. این گزارش با اینکه در کشور ما کامل نبوده و منعکس کننده تمامی واقعیات نیست، اما توانسته است گوشهای از واقعیات را بدون جانبداری از هیچ یک از طرفین مخاصمه آشکار سازد. از آنها که این سند را تاکنون ملاحظه نکردهاند تقاضا دارم آن را به دقت بررسی و اظهارات آن را با متون اعلامیههای خبری و یادداشتهای رسمی رژیم متجاوز و کشور مورد تجاوز به ویژه آن چه که به عنوان اسناد مجمع عمومی و یادداشت به دبیرکل سازمان ملل انتشار یافته است مقایسه نمایند. در این مقایسه چهره رسوای رژیم عراق به بهترین وجهی آشکار خواهد شد. گزارش هئیت اعزامی درست در تطابق کامل با اعلامیههای خبری ما نشان میدهد که بسیاری از شهرهای ما که در اشغال نیروهای عراق بوده تا میزان نود درصد و گاه صد در صد به وسیله وسائل فنی و مهندسی و بر خلاف نص صریح مواد کنوانسیون چهارم ژنو نابود شده است. از آن میان از شهرهای هویزه، خرمشهر، قصرشیرین میتوان نام برد. در مقابل، زبونی مقامات عراقی در اثبات ادعاهایشان مبنی بر بمباران شهرهای مرزی عراق ا کاملا در گزارش مشهود است. آیا این سند عمق صلح دوستی و انسانیت مردم مورد تجاوز ما را – که در طول سه سال جنگ علی رغم اینکه روز و شب در معرض بمباران کور موشکی عراق قرار داشتهاند، به تبعیت از دستورات اسلامی حاضر نشدهاند مناطق شهری عراق را مورد حمله قرار دهند – نمیرساند؟
نمایندگان محترم!
اظهارات اخیر وزیر خارجهی عراق را در این مجمع دربارهی صلح دوستی رژیم بعثی با عملکرد این رژیم در همین چند ماه اخیر نسبت به شهرهای پیرانشهر، گیلان غرب، بانه، مریوان و اندیمشک مقایسه کنید. وزیر خارجه عراق در حالی قیافه صلح دوستانه میگیرد که هنوز سنگفرشهای شهرهای ما از خون تازهی مردم کوچه و بازار و زنها و بچههای بیپناه رنگین است.
این گوشه کوچکی از جنایات رژیم بعثی است. چه کسی از عمق فاجعهی نشت نفت که منافع بسیاری از کشورهای خلیج فارس و محیط زیست دریا را در معرض خطر جدی قرار داد، با خبر نیست و نمیداند که چگونه رژیم بعثی با پیوند مسئلهی مهار نفت به کل جنگ، در واقع منافع بسیار حیاتی کشورهای خلیج فارس را نیز قربانی اهداف پلید و مطامع ضد انسانی خود نموده است؟
خوشبختانه متخصصان فنی جمهوری اسلامی ایران در پی تلاشی عظیم و با ایثار و فداکاری و قبول مخاطرات توانستند یکی از چاههای نفت در حال نشت را مهار و از ریزش بیش از دو هزار بشکه نفت در روز در خلیج فارس جلوگیری نمایند. این اقدام علاقه و توانایی ما را در حفظ منافع کشورهای منطقه به خوبی نشان میدهد. اما آیا با وجود وحشیگریهای رژیم صدام امکان حفظ منافع کشورهای منطقه وجود دارد؟ چه کسی تضمین میکند که همین فردا رژیم بعثی مجددا با صدور اعلامیهای مشابه اعلامیه نظامی شماره 1016 مورخ 2 / 3 / 1982 این کشور که طی آن حمله به چاههای نفتی و تخریب آن را به عنوان یک موفقیت نظامی محسوب داشت، دست به حملهی مشابه دیگری نزند و منافع حیاتی کشورهای منطقه را مورد مخاطره قرار ندهد؟
نمایندگان محترم!
اگر شما یا پدران شما و همه کسانی که عزیزانشان قربانی تجاوزات فاشیسم شده است، در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم که رژیم هیتلری روزهای آخر عمر خود را میگذرانید و نیروهای متحدین شهرهای اشغالی را یکی پس از دیگری آزاد مینمودند ناگهان و با حیرت شاهد بودید که شخص هیتلر طی یک مصاحبه رادیویی اعلام میدارد که خواهان صلح است، صلح را عمیقا دوست میدارد، تجاوزات متفقین را به سرزمینهای اشغالی ارتش نازی محکوم میکند و متعجب است که چرا متحدین اهل مذاکره نیستند، چه احساسی میداشتید؟ اگر هیتلر این دورویی را نداشت، صدام حسین دارد.
آقای رئیس، دبیرکل محترم!
طی حملات موشکی اخیر عراق، در دو نوبت جمهوری اسلامی ایران را به سازمان ملل اطلاع داد که ظرف چند روز آینده حملات موشکی عراق به مناطق شهری و غیر نظامی آغاز خواهد شد. اسناد منتشرهی سازمان مورخ 5 مه 1983 و 4 آگوست 1983 شاهد این مدعا است. متأسفانه در هر نوبت پیش بینی ما تحقق یافت بیآنکه عکس العمل مناسبی از جانب سازمان ملل مشاهده شود. این روند تا کی میتواند ادامه یابد؟!
نمایندگان محترم!
هر چقدر که رژیم عراق به عمق جنایاتش بیفزاید ذرهای در ارادهی ملت مسلمان ما که به احقاق حقوق طبیعیشان تعلق گرفته است، خلل وارد نخواهد آورد.
تشدید این جنایات و استمرار تجاوزات رژیم بعث عراق، رسیدن به هر گونه صلح و توافقی را غیر محتمل و نامقبول ساخته است. ما کمترین جزء حقوقمان را مصالحه نخواهیم نمود. بدیهی است عواملی که بر سر راه این احقاق حقوق مانع ایجاد نمایند، مسئولیت واقعی ادامه جنگ را به عهده خواهند داشت. ما همین جا به ابرقدرتهایی که از یک سو ماشین جنگی رژیم عراق را تغذیه میکنند و از سوی دیگر با ایجاد تبلیغات وسیع دایر بر عدم امنیت خلیج فارس، برای حضور هر چه بیشتر نیروهای خود در منطقه زمینه سازی مینمایند، هشدار میدهیم که دود این آتش به چشم خودشان خواهد رفت. ما به جامعهی بینالمللی اطمینان میدهیم تا زمانی که بتوانیم منافع اقتصادی خود را در خلیج فارس حفظ کنیم، قادر خواهیم بود امنیت کامل این منطقه و عبور و مرور سالم کشتیها را نیز طبق موازین و مقررات بینالمللی تضمین نماییم. اطمینان داریم عملکرد ما تا به حال این توانایی را به خوبی نشان داده است. دفاع شرافتمندانه و موفق ما از سرزمینهای خودمان و سرکوبی متجاوز ثمری جز صلح و امنیت و آرامش برای کشورهای منطقه به بار نخواهد آورد. صلحی که میتواند روابط نزدیک و دوستانه بر اساس احترام متقابل بین کشورهای منطقه را تحکیم بخشد. ما اعلام میداریم که بیش از این نمیتوانیم شاهد عبور کشتیهای پر از اسلحه از تنگه هرمز که به مقصد بنادر جنوبی خلیج فارس از سوی سوداگران مرگ برای رژیم بغداد ارسال میگردد، باشیم و در آینده نیز کنترل بیشتری بر تنگه اعمال خواهیم کرد. ما با قاطعیت میگوییم که هر گونه صدمه به منافع حیاتی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس انسداد کامل تنگه هرمز و توقف صدور نفت از این منطقه را به دنبال دارد. بدیهی است مسئولیت عواقب این امر به عهدهی آنهایی است که سلاحهای پیشرفته در اختیار متجاوزان میگذارند. روی سخن بیش از همه به جانب دولت فرانسه است که بدون پرده پوشی و با یک گستاخی جاهلانه در این وادی قدم گذاشته است. ما به دولت سوسیالیست فرانسه هشدار میدهیم که شما یک قرن از تاریخ عقب هستید و میخواهید ادای استعمارگران قرن نوزدهم را درآورید، ولی بدانید که دنیا عوض شده و روزگار کشتیهای توپدار به سر آمده است. اگر به خود نیایید، شما یا هر متجاوز دیگری که قصد ما نماید، مطمئن باشید که خلیج فارس را گورستان شما خواهیم نمود. کشور ما سرزمین مردانی است که در میدان علم و مبارزه بارها سرنوشت جهان را رقم زدهاند.
آقای رئیس!
متأسفانه دامنه این تعدیات و تجاوزات سراسر دنیا به خصوص جهان سوم را فراگرفته است. به افریقا بنگرید ببینید چگونه میدان آزمندیهای جهان خواران شده است. ما اعزام قوای نظامی، هواپیماهای جنگنده و تجهیزات جنگی از سوی فرانسه و امریکا را به چاد که به منظور ادامه سلطهگری استعمار فرانسه و غارت منابع طبیعی این کشور جنگ زده و محروم صورت میگیرد، شدیدا محکوم کرده، خواستار قطع فوری مداخلات استکباری در چاد میباشیم، متأسفانه دولت سوسیالیست فرانسه برای سرپوش نهادن بر شکست سیاستهای اقتصادی خود به حمایت از دولتهای متجاوز برخواسته و با صدور اسلحه و مهمات و نیروهای نظامی به کشورهای دیگر نه تنها کنوانسیونهای بینالمللی بلکه قطعنامههای شورای امنیت را، که خود امضا نموده، نقض کرده است.
هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران ضمن تجلیل از آزادی خواهی و فرهنگ غنی و سنتهای با ارزش ملت فرانسه تجاوزات دولت سوسیالیست آن کشور به حقوق سایر ملل را به شدت محکوم میکند.
آقای رئیس!
سالهاست که ملت مسلمان صحرای باختری به رهبری پولیساریو، در راه نیل به استقلال و حق حاکمیت ملی خود مبارزه میکند ما از این مبارزات به حق قویا جانبداری نموده، خواهان پایان بخشیدن به اشغال نظامی صحرای مطابق مصوبات نوزدهمین اجلاس سران سازمان وحدت افریقا و سازمان ملل میباشیم. رژیمهای دست نشانده در افریقا باید بدانند که خوش خدمتی به امپریالیسم و حرکت در جهت منافع ابرقدرتها نفعی به حالشان ندارد. امروز ما مردم خاورمیانه و غرب آسیا بیش از هر زمان دیگر دردهای برادران افریقایی خود را احساس میکنیم، زیرا علاوه بر تجربیات مشترک دیگر، هر دو مردم به درجاتی مساوی دچار وحشیگریهای رژیم نژاد پرست متجاوزی هستیم که به شدت از جانب امریکا حمایت میگردد. افریقای جنوبی به حق اسرائیل افریقا، نام گرفته است. صهیونیسم و تبعیض نژادی هر دو، پایگاه و مقصد واحدی دارند، قصد واحد آنها تجاوز به حقوق و آزادیهای افراد و سلطه قهرآمیز بر سرزمین دیگران و در غایت بر هم زدن نظام روابط بینالمللی از طریق بیاعتنایی به افکار عمومی جهان و منشور و قطعنامههای سازمان ملل متحد است. این دو نیرو می کوشند با حاکم کردن قانون جنگل در روابط بینالمللی بعد از عبور از مرحله تجاوز به حقوق افراد، سرزمینهای غصبی و حقوق ملتهای آزاد جهان را لگدمال مطامع خود سازند.
سازمان ملل متحد با تشخیص این بیماری که اساس روابط بینالمللی را در معرض خطر قرار داده است و نظر به تعهداتی که از نظر حفظ حقوق انکار ناپذیر انسانی و احترام به حق تعیین سرنوشت ملل و تمامیت ارضی آنها دارد، لازم است با توسل به وسائل و روشهای قاطع و مؤثر نسبت به محو کامل تبعیض نژادی و صهیونیسم از عرصه گیتی اقدام نماید و رسالت تاریخی خود را در اجرای مفاد منشور ملل متحد در رابطه با صلح و امنیت جهانی و حقوق بشر به انجام رساند.
آقای رئیس!
ما ضمن حمایت از حقوق حقهی مردم تحت ستم نامیبیا خواستار خروج نیروهای اشغالگر دولت نژاد پرست افریقای جنوبی از آن سرزمین و جنوب آنگولا بوده، از کشورهای انقلابی افریقا و نهادهای مترقی و بیشتر از همه از سواپو به عنوان نماینده واقعی مردم نامیبیا میخواهیم به تلاش خود در این زمینه بیفزایند.
ما کشورهای استعمارگر را که بر خلاف قطعنامهها و اصول منشور ملل متحد از رژیم نژاد پرست و متجاوز پروتوریا حمایت میکنند، قویا محکوم میکنیم و از کشورهای خط مقدم از جمله آنگولا و موزامبیک و زیمبابوه در مبارزاتشان علیه افریقای جنوبی، حمایت مینماییم.
آقای رئیس!
وضعیت امریکای لاتین نیز بهتر از افریقا و خاورمیانه نیست. امریکا با مداخلات علنی در امور داخلی کشورهای این منطقه به ویژه نیکاراگوئه و السالوادور، علاوه بر نقض آشکار اصول منشور سازمان ملل متحد، امنیت و صلح جهانی را به مخاطره افکنده است. دولت جمهوری اسلامی ایران ضمن محکوم کردن این سیاستها حرکت نیروهای رزمنده را که علیه سلطه شیطان بزرگ بپا خاسته و با حکومتهای دست نشاندهی آن مبارزه مینمایند ستایش میکند و حمایت بیدریغ خود را از مبارزه رهایی بخش آنان اعلام میدارد.
ما معتقدیم تصمیمات مندرج در اعلامیهی کونتادورا میتواند اساس مناسبی برای حل مسائل امریکای لاتین و جلوگیری از تجاوزات و مداخلات خارجی باشد، وقت آن است که مردم بپا خواسته در سراسر گیتی به همهی تجاوزگران و سلطه جویان بفهمانند که هیچ ملتی نیازمند به قیمومیت ابرقدرتها نیست. وقت آن است که ملتهایی که در نتیجهی توطئه ابرقدرتها دچار شکاف و جدایی از یکدیگر شدهاند همبستگی فرهنگی و ملی خود را بازیابند.
اجازه میخواهم نظر دولت جمهوری اسلامی ایران را دربارهی مسئلهی خطیر مسابقهی تسلیحاتی عنوان نمایم. دومین اجلاس ویژه مجمع عمومی برای خلع سلاح، به علت
کارشکنی ابرقدرتها، اگرچه با شکست مواجه شد ولی کمیته خلع سلاح ژنو را مأمور کرد که برای سی و هشتمین اجلاس مجمع عمومی یعنی اجلاسی که در پیش روی خود داریم، یک برنامه جامع خلع سلاح که مورد توافق کلیهی کشورها باشد تهیه و ارائه نماید. آیا این کمیته در انجام وظیفه محوله توفیقی حاصل نموده است یا اینکه باز هم باید کشورهای جهان در ترس و وحشت و اضطراب ناشی از سلطه جویی ابرقدرتها خود را با مذاکرات بینتیجه و سرگرم کننده فریب دهند. مذاکرات دو جانبهی امریکا و شوروی درباره محدودیت سلاحهای میان برد و همچنین مذاکرات مربوط به سلاحهای استراتژیک که سرنوشت بیش از چهار میلیارد مردم جهان با آن رقم زده میشود در چه وضعیتی است؟
مراحل اجرایی تصمیم برای استقرار بیش از پانصد موشک با کلاهک هستهای و از جمله موشکهای پرشینگ 2 و کروز در اروپا آغاز گردیده است و این منطقه از جهان به صورت انبار باروتی مبدل شده که حتی با یک اشتباه و محاسبه غلط و یک جرقهی کوچک به یکباره کشورهای زیادی در این قاره را قربانی مطامع ابرقدرتها خواهد ساخت و از لهیب شعلههای این فاجعه سایر نقاط جهان نیز مصون نخواهند بود.
این نوع استدلال نادرست شوروی که در صورت استقرار این موشکها از طرف غرب، شوروی نیز به تقویت موشکی خود در اروپا خواهد پرداخت، در حقیقت به گونهای دیگر منطق غلط امریکا را در مورد مخالفت با برگزاری کنفرانس اقیانوس هند به بهانه حضور نیروهای اشغالگر شوروی در افغانستان، موجه جلوه خواهد داد.
تاریخ برگزاری کنفرانس مهم اقیانوس هند که برای سال 1983 تعیین شده بود برای چندمین بار باز هم به تعویق افتاده است. ما از تغییر موضع پارهای از کشورها، که تاکنون با برگزاری این کنفرانس مخالف بودند و اینک با درک واقعیات و تشخیص ضرورت این امر مهم، در جهت پیشبرد مفاد قطعنامهی مجمع عمومی، گام برمیدارند استقبال میکنیم و امیدواریم که سایر مخالفان برگزاری این کنفرانس نیز به آنان تأسی جویند.
صلح و امنیت بینالمللی اینک بیش از هر زمان دیگری نیازمند آن است که منطقه اقیانوس هند از رقابت تسلیحاتی ابرقدرتها دور بماند و این اقیانوس به یک حوزهی عاری از سلاحهای هستهای مبدل شود.
در سال گذشته با طرح تعهد یک جانبه (NOFIRSTUSE) مختصر نور امیدی به دلهای نگران و مضطرب تابید و این خوش بینی قوت گرفت که دیگران هم با اعلام تعهد متقابلی، حتی در مرحلهی حرف، نیز گامی در جهت تسلی خاطر جهانیان بردارند ولی متأسفانه عملکرد دو ابرقدرت نشان داد که این گونه اظهارات چه در مورد » اولین
به کار گیرنده سلاح هستهای » و چه در مورد » کاهش هزینههای تسلیحاتی و کنترل آن » و یا » تقلیل موشکهای استراتژیک مستقر در زمین (S.L.B.M) » جز مانور سیاسی و بهره برداری تبلیغاتی، هدف دیگری را دنبال نمینماید.
آقای رئیس!
اکنون اجازه میخواهم که اشارهای به وضعیت اقتصادی جهان بنمایم. اتخاذ سیاستهای حمایتی دفاعی و نیز سیاستهای انقباضی مالی توسط کشورهای پیشرفته، موجب تداوم کاهش تجارت جهانی گردیده است. کاهش فاحش قیمت کالاهای اساسی و افزایش هم زمان قیمت صادرات صنعتی کشورهای توسعه یافته، به وخیمتر شدن هر چه بیشتر رابطهی مبادله منجر شده است. تشدید بحران پولی و مالی جهانی به ویژه به خاطر سیاستهای ایالات متحده امریکا و متحدان صنعتیاش و اعمال محدودیتهای گوناگون در طریق دسترسی جهان سوم به منابع مالی و امتیاز بازارهای سرمایه داری بینالمللی و تکنولوژی، بحران اقتصادی کنونی را وخیمتر و روند رشد و توسعهی کشورهای جهان سوم را شدیدا مختل کرده است. افزایش سرسام آور حجم بدهیهای کشورهای توسعه نیافته و مشکلات سیاسی و اقتصادی فلج کننده ناشی از آن، تنها یکی از مظاهر چنین بحرانی است.
البته نباید فراموش کرد که بر خلاف ادعای سلطه گران بینالمللی، مشکلات کنونی در اقتصاد جهانی در وجود و عملکرد نظام غیر عادلانه سرمایه داری جهانی و سلطه تاریخی اقلیت بر اکثریت نهفته است و لذا ماهیت ساختاری و ریشهای داشته و به هیچ وجه ادواری نمیباشد.
آقای رئیس!
همچنان که به خوبی واقفید مستکبرین و سلطه گران بینالمللی مخالف هر گونه اصلاح و تغییر در نظام اقتصادی حاکم بر جهان بوده و حتی در مقابل کمترین خواستههای مشروع و به حق کشورهای تحت ستم به سختی مقاومت میورزند. اتخاذ روشهای منفی در برابر شروع جدی مذاکرات برای برقراری نظام جدید اقتصادی بین المللی و طفرهروی از مذاکرات جهانی علی رغم ادعاهای پرطمطراقشان مبنی بر تفاهم و همکاری در زمرهی سیاستهای مخرب و منفی سلطهگران بینالمللی، به ویژه ایالات متحده امریکا میباشد. صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی توسط امریکا و متحدان پیشرفتهاش یکی دیگر از مجاری اعمال فشار و اخلال در جهت جلوگیری از تحقق خواستههای جهان سوم به شمار میرود.
سیاست کشورهای عضو سازمان همکاری توسعهی اقتصادی و به خصوص ایالات متحده
امریکا در جریان ششمین کنفرانس آنکتاد در بلگراد به روشنی بیانگر طرحها و انگیزهها و هم چنین روشهایی است که بدان اشاره شد. بن بست حاصله در کنفرانس بلگراد و عدم موفقیت آن در اتخاذ هر گونه اقدام مثبت و کارساز در کلیه زمینههای مورد بحث در کنفرانس نتیجه بسیار منطقی سرسختی و خودمحوری منفعت طلبانه این کشورها میباشد.
آقای رئیس!
به کرات گفته شده که مذاکرات جهانی جدی و پیگیر اولین گام در جهت حل و رفع بحران اقتصادی بینالمللی و نیز ایجاد تغییرات ساختاری در نظام کنونی میباشد. ما معتقدیم بدون محو کامل آثار استکباری ابرقدرتها در سرنوشت کشورهای جهان سوم و قطع دست ایادی دست نشاندهی آنها در این کشورها، این مذاکرات راه به جایی نخواهد برد. ما همچنین معتقدیم که راهحلهای جزئی و محدود و از آن جمله انجام مذاکرات در چارچوب سازمانهای تخصصی (که عمدتا توسط امریکا کنترل میشوند) و نیز توسل به ترتیبات دو جانبه در مقابل چند جانبه در روابط مالی، جز در خدمت حفظ کنترل مستکبران بر این نهادها و استمرار سلطه تاریخی و نهادی شدن هر چه بیشتر شرایط بحرانی کنونی نمیتواند باشد.
آقای رئیس!
ما نظام کنونی بینالمللی را، مبنی بر تقسیم جهان دو قطب غرب و شرق، مردود میشماریم و اعتقاد داریم توازن وحشت حاکم بر جهان، که صلح ناپایدار کنونی بر آن مبتنی است، نمیتواند راهگشای تأمین صلح و امنیت و سعادت ملتها باشد. بلوک بندی و صف آرایی و اتکا به پیمانهای نظامی اثر سوء و مخرب خود را به منصهی ظهور رسانیده و موجب شده است جهانیان همواره بر لبه پرتگاه جنگ قرار گیرند.
از فردای جنگ جهانی دوم تاکنون زمانی را به خاطر نداریم که دنیا از آتش جنگهای محلی و ناآرامی و تشنج و احساس خطر فارغ بوده باشد. ابرقدرتها چنان در توجیه تجاوزکاریهایشان صحبت از به خطر افتادن منافع حیاتی خود میکنند که گویی در سراسر گیتی و در همه کشورها برای ایشان حقوقی طبیعی نهفته است. آیا به جز یک احساس تفوق نژادی، قدرت گرایان را بر این باور داشت که ملتهای دیگر را نیازمند قیمومیت خود بدانند؟ صحبت از منافع فرانسه در خلیج فارس، منافع شوروی در افغانستان و آسیا و افریقا و منافع امریکا در سراسر گیتی، آیا پایه و اساسی غیر از این دارد؟ آیا هیتلر غیر از این میگفت؟
متأسفانه این منطق تنها در سطح ابرقدرتها محدود نمانده بلکه به سرعت به
دست پروردگان آنها نیز سرایت یافته است، اعلامیههای نظامی رژیم صدام، بیانیههای سیاسی رژیم صهیونیستی و موضعگیریهای رژیم افریقای جنوبی را ببینید که چگونه مشحون از این منطق است آیا منافع دولت فرانسه بر حفظ منابع حیاتی و کیان دو ملت ایران ایران و عراق ارجحیت دارد؟
آقای رئیس!
ما به تعالیم عالیهی اسلامی معتقدیم که انسانها همه با هم برابرند و هیچ انسانی حق ندارد با قبول زور و منطق تبعیض نژادی، که منطق معمول ابرقدرتهاست، تذلیل و تخفیف ناشی از حاکمیت زورگرایان را به خود بخرد. لذا معتقدیم که در اثر حرکت دسته جمعی کشورهای زیر سلطه باید به سلطهجویی ابرقدرتها خاتمه داده شود.
ما بر این باور هستیم که تقویت جنبش عدم تعهد با تأکید بر اصول عدم تعهد، راه آزادی ملل ستمدیده از سلطه ابرقدرتها را هموار میسازد. در شرایطی که جهان دورهای بحرانی و دشوار را طی میکند و سازمان ملل متحد به علت کارشکنی ابرقدرتها عملا قادر به پاسخگویی به معضلات عدیده گیتی نیست، نقش نهضت عدم تعهد در مقابله با بحرانها و تشنجات جهانی بیش از همیشه میتواند مهم و مؤثر باشد. این توفیق موکول به آن است که نهضت بتواند با قاطعیت خود را از وجود دست نشاندگان ابرقدرتها، که در ظاهر ادعای عدم تعهد و در واقع درصدد تأمین منافع استکبار جهانی در حرکت جنبش هستند، تصفیه کنند و بدین وسیله سلامت، حرکت صحیح و رشد خود را تضمین نمایند. موفقیتهایی که جنبش عدم تعهد در ارائه راهحل برای پارهای از مسائل جهانی به دست آورده است و همچنین احساس مسئولیت غالب کشورهای عضو جنبش نسبت به سرنوشت آینده آن این نوید را میدهد که جنبش نقش تاریخی بزرگ و مؤثری را در سیاستهای آیندهی جهانی بر عهده گیرد.
آقای رئیس، نمایندگان محترم!
اگر چه تا به حال کوششهای سازمان ملل متحد در اجرای اصول اولیهی منشور ملل متحد با عدم موفقیت رو به رو بوده و علیرغم تلاشهایی که به عمل آورده، نتوانسته است گامهای مؤثری در سطح جهانی در جهت حصول هدفهای مورد نظر بردارد، مع هذا اجازه میخواهم که در پایان یک بار دیگر از صمیم قلب آرزو نمایم که مجمع بتواند گریبان خود را از دست قدرتهای سلطهگر، که پیکر سازمان ملل متحد را به بند کشیدهاند، رها ساخته و در اهداف خود توفیق یابد.
والسلام علی عبادالله الصالحین – متشکرم