جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سند شماره 121

زمان مطالعه: 21 دقیقه

– شماره سند مجمع عمومی: A / 38 / PV.13

– سپتامبر 1983)مهر 1362)

سخنرانی آقای دکتر علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در سی و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد

» بسم الله الرحمن الرحیم «

ان الذین کفروا ینفقون اموالهم لیصدوا عن سبیل الله فسینفقونها ثم تکون علیهم حسره ثم یغلبون والذین کفروا الی جهنم یحشرون

(قرآن مجید، سوره الانفال، آیه 36)

آقای رئیس!

مقدمتا انتخاب شما را به عنوان رئیس سی و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد تبریک می‏گویم. در این فرصت هم چنین مایلم از رئیس قبلی مجمع برای حسن تدبیر و اداره‏ی موفق جلسات در سال گذشته سپاسگزاری نمایم. هیئت نمایندگی ما آرزو دارد که این مجمع بتواند اهداف اعلام شده در دستور کار خود را به نحو مطلوب دنبال کند و برای حل مشکلات و معضلات کنونی جهانی راه‏حل‏های مناسبی پیشنهاد نماید.

آقای رئیس!

این مجمع در حالی کار خود را آغاز می‏کند، که متأسفانه بحران‏های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بین‏المللی نسبت به سال گذشته ابعاد وسیع‏تر و عمیق‏تری یافته است. دامنه تجاوزات به حقوق ملت‏های مستضعف به رغم تمامی قول و قرارها در مجمع سال گذشته در زیر سایه شوم ابرقدرت‏ها که لحظه‏ای در پایمال کردن حقوق ملت‏ها به خود تردید راه نمی‏دهند گسترش بی‏سابقه‏ای پیدا نموده است. گمان ندارم هیچ یک از نمایندگان محترم، حجم عظیم قطعنامه‏های مصوب و نطق‏های آتشین سال گذشته مجمع را که همه سرشار از احساسات صلح دوستانه و ابراز تنفر نسبت به جنگ طلبی و پایمال کردن حقوق ملت‏ها بوده، فراموش کرده باشند با وجود این در طی سالی که گذشت شبی را به روز و روزی را به شب نرسانده‏ایم مگر آن که شاهد بیدادگری قدرت‏های بزرگ و عمالشان در گوشه و کنار جهان باشیم. از اصول اولیه‏ی منشور ملل

متحد عملا جز قالب بی‏روحی باقی نمانده و مفاهیم آزادی و عدالت اجتماعی ملعبه‏ی دست خودکامگان شده است.

آقای رئیس!

جهان امروز دچار یک بحران عظیم اخلاقی است، که اگر به طور جدی و هماهنگ با آن مقابله نشود، موجودیت انسان و انسانیت را به طور جدی تهدید می‏کند، ما به قیمت تحمل تلخ‏ترین تجربه‏های تاریخی به درک این واقعیت رسیده‏ایم که ضعف اخلاقی و انحراف فرهنگی ما در همه‏ی تیره‏روزی‏ها، ستم‏کشی‏ها و زورپذیری‏ها، از یک سو و ستمگری‏ها، توسعه طلبی‏ها، تجاوزها و زورمداری‏ها از سوی دیگر است. متأسفانه با این که واقعیت تجربه‏ی مشترک تمامی بشریت است در شرایط فعلی، از معنویات که می‏تواند و باید برای روابط اجتماعی و زندگی متعالی انسان شالوده‏ی محکمی ایجاد نماید و در سایه همایون خود شرایط مطلوب رشد جامعه‏ی بشری را پرورش دهد، خبری نیست.

آقای رئیس، نمایندگان محترم!

سؤال اساسی امروز این است که ما به کجا می‏رویم؟! آیا وقت آن نرسیده که جامعه‏ی جهانی لحظه‏ای درنگ کند و به خود و سرنوشت خود با وجدانی بیدار بیندیشد و پاسخ مناسبی در خور حیثیت انسانی برای این سؤال بیابد؟! آیا اوضاع آشفته‏ی حاکم بر جهان ما به حد کافی رقت‏آور و تکان دهنده نیست؟! آیا برای مقابله با هیولاهای فقر و گرسنگی و جنگ و تجاوز و استثمار که در شرایط فعلی بر سرنوشت قسمت اعظم ساکنان کره ارض تسلط یافته است، می‏توان به نیروی سازمان ملل متحد، که هر عضوی از اندام نحیفش در چنگال ابرقدرتی گرفتار آمده، امید بست؟!

بسیار تأسف‏آور است که شاهد این باشیم که برخی از ما به عنوان » نمایندگان ملت‏ها » حتی طبیعی‏ترین و ابتدایی‏ترین حساسیت‏های انسانی را نسبت به فجیع‏ترین نمایش‏هایی که در حال حاضر به وسیله‏ی ابرقدرت‏ها در صحنه‏ی گیتی اجرا می‏شود، از دست داده باشیم. گویی در دنیا زندگی می‏کنیم که از جهان واقعیت‏ها به کلی بیگانه است. آیا وقت آن نرسیده که به وضعیت واقعی خود بیندیشیم و خود را بازبیابیم و بفهمیم که در چه دنیایی زندگی می‏کنیم؟!

آقای رئیس!

اجازه می‏خواهم در پاسخ به آخرین سؤال شمه‏ای از وضعیت وحشتناک و رقت بار جهان را توصیف نمایم. به عنوان یک مسلمان و نماینده‏ی ملتی که مبارزه با صهیونیسم را همواره در رأس برنامه‏های خود داشته و دارد از مسئله فلسطین آغاز می‏کنم، سی و شش سال است

که ملت ستم دیده‏ی فلسطین به طور مداوم در معرض وحشیانه‏ترین تهاجمات و تجاوزات از جانب رژیم غاصب صهیونیستی قرار دارد. سی و شش سال است که تاریخ این ملت مظلوم را – که دچار جانشینان هیتلر شده است – با خون می‏نویسند. در طول این دوران، سازمان ملل متحد بنا به شیوه‏ی معمول به صدور قطعنامه‏هایی بسنده نموده که هیچ راه به جایی نبرده است. رژیم اشغال‏گر قدس با بی‏اعتنایی کامل به این قطعنامه‏ها عملا ثابت نموده که تحت حمایت بی‏قید و شرط امپریالیسم امریکا، هیچ مرزی برای تحدید و توقف تجاوز به ملت فلسطین و کشورهای اسلامی نمی‏شناسد. ما از دیرباز اعلام داشته‏ایم که اصولا ماهیت رژیم صهیونیستی با تجاوز و سلطه‏گری آمیخته و اینها از هم جدایی ناپذیرند و بنابراین هر گونه کوششی برای توقف تجاوزات این رژیم غاصب از طریق مذاکرات صلح دوستانه راه به جایی نبرده و نخواهد برد.

چرا نمی‏خواهیم از گذشته درس بگیریم و بفهمیم که صرف نظر از ماهیت رژیم صهیونیستی، اصولا مذاکره و تفاهم با متجاوزی که خاک ما را در اشغال دارد جز امتیاز دادن به دشمن ثمره‏ی دیگری به بار نمی‏آورد. اگر کمپ دیوید نمی‏بود خاک لبنان امروز این گونه در زیر چکمه‏های صهیونیست‏ها قرار نداشت. بعد از این تجربه‏ی تلخ آیا حق نداریم که قبول طرح‏هایی از قبیل طرح فاس و طرح ریگان و قرار داد لبنان و اسرائیل و از این قبیل را خیانتی نه تنها به آرمان فلسطین، بلکه خیانتی به یک میلیارد مسلمان بدانیم؟ اگر متحدین در جنگ دوم جهانی می‏توانستند هیتلر را با مذاکره به عقب نشینی از سرزمین‏های اشغالی و شناسایی حقوق سایر ملل وادار بنمایند امروز هم ما می‏توانیم رژیم صهیونیستی را متقاعد کنیم. تردیدی نداریم که امپریالیسم امریکا و صهیونیسم به گونه‏ای هماهنگ سیاست نفی هویت ملی و مذهبی مردم ستم کشیده فلسطین و در نهایت نابودی آرمان ایشان را به وسایل مختلف سیاسی، نظامی و تبلیغاتی دنبال می‏کنند. حضور روز افزون نیروهای متجاوز امپریالیسم امریکا و فرانسه در منطقه نیز یک معنا بیشتر ندارد و آن تصمیم به مواجهه‏ی نهایی با استقلال و آزادی کلیه‏ی ملل مسلمان است. آیا بمباران مناطق مسلمان نشین لبنان، به دست نیروهای متجاوز امریکا و فرانسه که در همین ایام صورت گرفته، مقصود دیگری را دنبال می‏نموده است؟

آقای رئیس!

من می‏خواستم بگویم سازمان ملل متحد چنانچه خود را متعهد به اجرای اصول منشور ناظر بر حفظ صلح و امنیت می‏داند باید جبهه‏ی گسترده‏ای به منظور تحریم کامل نظامی، اقتصادی علیه رژیم اشغال‏گر صهیونیستی در تمام سطوح برقرار

نماید. می‏خواستم بگویم سازمان ملل باید یک سیستم نظارت، بر اعمال مؤثر تحریم، ایجاد و متخلف را در هر مورد مشخص و معرفی کند. می‏خواستم بگویم سازمان ملل متحد به استناد مواد 41 و 42 از فصل هفتم منشور باید به وظایف قانونی خود در مورد تخلف نسبت به صلح و امنیت بین‏المللی بدون هیچ گونه تبعیض عمل نماید. می‏خواستم بگویم این سازمان طبق اصول منشور می‏بایست تجاوزات نیروهای امریکا و فرانسه را به خاک و حقوق مردم لبنان متوقف نماید.

می‏خواستم بگویم و می‏گویم که رژیم صهیونیستی به دلیل تخلفات مکرر از اصول منشور طبق ماده‏ی ششم منشور باید از سازمان ملل اخراج گردد.

ولی چه سود؟ مردم فلسطین و سایر ملل تحت تجاوز از تکرار هر ساله‏ی این شعارها چه طرفی بسته‏اند؟

جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارد که راه‏حل مسئله فلسطین در اقدام مشترک بین‏المللی برای رفع موجبات تجاوز و مقابله قاطع و قهرآمیز با متجاوز و فراهم ساختن زمینه‏ی بازگشت ملت فلسطین به سرزمین‏های خود و تشکیل یک کشور مستقل در سراسر خاک اشغال شده فلسطین، نهفته است. ما یقین داریم که توفیق در این راه جز با تمسک به اسلام و ارزش‏های اسلامی و انسانی و مبارزه و بسیج همه مسلمانان و آزادگان جهان علیه حکام وابسته به امریکا و اسرائیل، تحقق نخواهد یافت.

هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران ضمن اعلام حمایت کامل خود از مبارزات قهرآمیز ملت فلسطین در احقاق حقوقشان، توجه فرد فرد اعضای جامعه بین‏المللی و سازمان ملل متحد را به وظایف و تکالیفشان در قبال این مسئله خطیر جلب نموده و هشدار می‏دهد که شکست آرمان فلسطین، معنایی جز شکست جامعه بین المللی در مقابل رژیم صهیونیستی و جبهه متحد نیروهای تجاوزکار در جهان ندارد. ما با قاطعیت اعلام می‏کنیم که سرنوشت فلسطین با سرنوشت امت اسلامی پیوند خورده و جدایی ناپذیر است، بنابراین اگر امروز نسبت به وضعیت فلسطین بی‏تفاوت بمانیم و به متجاوز مجال دهیم، فردا صهیونیسم حیات فرد فرد ما را هدف خواهد گرفت. یک بار و برای همیشه باید بیاموزیم که زورمدار، منطقی جز زور نمی‏شناسد.

آقای رئیس!

بزرگ‏ترین عیب تساهل در رفع تجاوز و قبول زور در یک مورد، استقرار همان تجاوز نیست، بلکه در این است که تمام نیروهای متجاوز بالقوه را به عمل تحریک و ترغیب می‏کند. اگر انفعال و زور پذیری برخی از رژیم‏های حاکم بر کشورهای اسلامی در مقابل

تجاوز رژیم صهیونیستی و حامیش شیطان بزرگ تحقق نمی‏یافت، نیروهای اشغال‏گر اتحاد شوروی نیز جرأت ورود به خاک کشور اسلامی افغانستان را به خود راه نمی‏دادند و اگر ملت ویتنام در مقابل تجاوزات امپریالیسم امریکا تسلیم می‏شد، یقینا امروز شاهد آن بودیم که قسمت‏های وسیع‏تری (از کشورهای جهان سوم) دستخوش تاخت و تاز ابرقدرت‏ها بود. بنابراین مبارزه‏ی قهرآمیز یک ملت علیه تجاوز تنها به نفع خود آن ملت نیست بلکه در واقع تضمین کننده استقلال و حاکمیت ملت‏های دیگر نیز می‏باشد. از این رو بیش از سه سال مبارزه بی‏امان ملت افغانستان در مقابله با تجاوز نیروهای شوروی، در نظر کشورهای جهان سوم، به ویژه کشورهای اسلامی از جایگاه متعالی و اهمیت وافری برخوردار است. وقت آن رسیده است که جامعه جهانی به مسئله افغانستان به نحو جدی‏تری بپردازد. کشتار مردم بی‏پناه افغانی که با حداقل امکانات حماسه‏ای عظیم از مقاومت آفریده‏اند، بمباران مداوم خانه‏ها و مزارع ملت مستضعف افغانستان به وسیله هواپیماهای شوروی و به کار بردن بمب‏های شیمیایی و فسفری، قتل عام صدها نفر و مجروح و معلول نمودن کثیری از مردم و آوارگی بیش از 4 میلیون زن و مرد و کودک و پیر و جوان مسائلی نیست که بشود آنها را پشت میز مذاکرات ژنو آن هم بدون حضور نمایندگان واقعی مردم افغانستان، حل و فصل نمود. اتحاد شوروی در افغانستان به همان راهی می‏رود که امریکا در ویتنام رفت و اگر به راه خود ادامه دهد، درسی از ملت افغانستان خواهد گرفت که امریکا از ویتنامی‏ها گرفت.

جمهوری اسلامی ایران به لحاظ وجوه مشترک بسیار بین مردم دو کشور نمی‏تواند در برابر این تجاوز سکوت کند و خروج کامل بی‏قید و شرط و فوری قوای نظامی اشغالگر خارجی از آن کشور، عدم مداخله دیگر نیروها در امور داخلی افغانستان، بازگشت مردم آواره افغانی به سرزمین‏های خود و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان را، یگانه راه‏حل مسئله افغانستان می‏داند و هر نوع مذاکره‏ای را بدون حضور نمایندگان واقعی مردم افغانستان مردود شمرده و اعلام می‏نماید مردم افغانستان قیم نمی‏خواهند و هیچ یک از دولت‏ها و سازمان‏های بین‏المللی حق ندارند به نیابت از طرف آنها وارد مذاکره شوند.

آقای رئیس!

درست سه سال است که ملت ما به جرم آزادی خواهی، استقلال طلبی، عدم پذیرش سلطه ابرقدرت‏ها، حق گویی و حق طلبی مورد وحشیانه‏ترین تهاجمات استکبار جهانی و عمالش قرار دارد. رژیم بعث عراق سه سال است که به نمایندگی از مستکبرین در جهت

تخریب و انهدام سرمایه‏های انسانی و اقتصادی دو ملت مسلمان ایران و عراق کوشیده خدمات شایانی از این رهگذر به اربابان خود کرده است. سه سال پیش در زمانی که ملت ما تازه از بند شاه و امریکا رسته و به تدریج دوران سازندگی را آغاز نمود، ناگهان با حمله برق آسای نیروهای متجاوز عراق مواجه شد.

دوازده لشکر مجهز، سه هزار تانک و ده‏ها هواپیمای بمب افکن دفعتا خاک ما را مورد تهاجم قرار داده، توانستند تا عمق قابل توجهی در خاک ما نفوذ نمایند. شهرهای بی‏دفاع ما یکی بعد از دیگری مورد تهاجم قرار می‏گرفت و خاطره حمله چنگیز بعد از قرن‏ها زنده می‏شد. ده‏ها هزار انسان بی‏دفاع از زن و مرد و پیر و جوان قتل عام شدند.

شهرها با خاک یکسان می‏شد و ما می‏آموختیم که بهای استقلال و آزادی بیش از آن مقداری است که پرداخته بودیم. ما از آغاز تجاوز می‏دانستیم که ابرقدرت‏ها بر سر تجاوز به خاک ما و حمایت از رژیم بعثی عراق به توافق رسیده‏اند.

در آن هنگام که رژیم صدام سرمست از پیروزی‏های خیالی رجز می‏خواند و در نامه‏های رسمی به سازمان ملل با لحن پیروزمندانه و پرنخوتی اظهار می‏داشت: » نیروهای عراق مارش پیروزمندانه خود را ادامه می‏دهند و شکست‏های بیشتری به دشمن وارد می‏آوردند… » (به نقل از اعلامیه شورای به اصطلاح انقلاب عراق، سند شماره 5;33;A,C.1 سازمان ملل مورخ 13 اکتبر 1980) در آن هنگام، آقای رئیس، شورای امنیت نسبت به این تجاوزات و رجزخوانی‏ها چه عکس العملی نشان داد؟! من یقین دارم که قطعنامه صادره شورای امنیت مورخ 28 سپتامبر 1980 را خوانده‏اید آیا در این قطعنامه اثری از درخواست نسبت به عقب نشینی نیروهای متجاوز به مرزهای بین‏المللی می‏بینید؟ چرا در این قطعنامه چنین درخواستی وجود ندارد؟ آیا این سکوت در هماهنگی کامل با اظهارات وزیر خارجه وقت عراق در نامه مورخ 44 اکتبر 1980 وی منضم به سند 14236 / S شورای امنیت قرار ندارد که می‏گوید: » … دولت جمهوری عراق مایل است به این مسئله اشاره نماید که هر گونه فراخوانی در جهت عقب نشینی نیروهای عراقی، قبل از اینکه ایران حاکمیت عراق را در عمل و قانونا در موارد اشاره شده از سوی عراق، به رسمیت بشناسد، از نظر دولت ما قانونا و در عمل غیر ممکن است… «

در پاراگراف دوم از صفحه دوم همین سند، وزیر خارجه عراق تصریح می‏نماید که » سرزمین‏هایی که تاکنون به وسیله‏ی نیروهای عراقی تصرف شده مواضعی است که لزوما باید تا زمان نیل به یک راه‏حل دائمی و نهایی در موارد اختلاف حفظ گردد. «

آیا روش رعایت و احترام به بند یک از ماده‏ی اول و بند سه و چهار از ماده‏ی دوم منشور ملل

متحد این چنین است؟ آیا چنین رژیمی واقعا صلح و امنیت بین‏المللی را محترم می‏شمارد؟

در بند سوم از پاراگراف اجرایی قطعنامه (ب) می‏خوانیم که شورای امنیت به کلیه‏ی کشورهای دیگر توصیه می‏کند که » از اعمالی که به تشدید بیشتر جنگ و توسعه درگیری می‏افزاید شدیدا احتراز ورزند. » مگر اعضای دائمی شورای امنیت به این قطعنامه رأی مثبت ندادند؟! مگر امریکا، شوروی و فرانسه به عنوان اعضای دائمی شورای امنیت خود مصوبه خود را به وسیله‏ی کمک‏های عظیم تسلیحاتی و مالی به رژیم عراق نقض ننمودند؟ موشک‏هایی که در طول سال‏ها پس از صدور قطعنامه صبح و شام بر سر مردم بی‏دفاع ما فرومی‏ریخته است از کجا آمده؟ راستی چرا این نقض آشکار قطعنامه مزبور هرگز مورد سؤال قرار نگرفته است؟ چرا تا دو سال بعد از صدور این قطعنامه شورای امنیت در مورد مسئله جنگ ساکت ماند؟ آیا جنایت‏های نیروهای بعثی در عمق خاک ما صلح و امنیت بین‏المللی را تهدید نمی‏کرد؟ کجا بودند اینهایی که اکنون برای به خطر افتادن صلح در منطقه نوحه سرایی می‏کنند. اهل نظر می‏دانند که این صدام و به تبع آن منافع ابرقدرت‏هاست که به خطر افتاده نه صلح. ابرقدرت‏ها دست از تجاوز بردارند مردم دنیا آسوده خواهند شد.

آقای رئیس، نمایندگان محترم!

شورای امنیت دو سال تمام رجز خوانی‏های رژیم بعثی را که با خونریزی‏های بی‏سابقه‏ای در خاک ما پیوند داشت، با سکوت و بی‏تفاوتی خود همراهی نمود. ملت ما از ابتدا می‏دانست که انگیزه تجاوز رژیم بعثی عراق فقط تسخیر قسمت‏هایی از خاک ما در جهت منافع خود نیست بلکه قصد هدم موجودیت نظام جمهوری اسلامی را دارد. ما می‏دانیم که چون مستقل هستیم و می‏خواهیم مستقل بمانیم، تنها هستیم و باید به تنهایی از خود رفع تجاوز نماییم. حرکت‏های عظیم نیروهای رزمنده به جبهه‏ها حساب‏ها را به هم زد. خرمشهر پس از نبردی سهمگین آزاد شد و نیروهای شکست خورده عراق عقب نشستند. رژیم صدام رژیمی که وزیر خارجه‏اش در نامه مورخ 24 اکتبر 1980 به دبیرکل اظهار می‏دارد: » بر مبنای ملاحظات نظامی و جغرافیایی ممکن است برای اهداف دفاعی مناطق بهتری در جلو نیروهای ما باشد نه در پشت سر «، بعد از شکست در خرمشهر و نابودی سریع نیروهای عراقی در خاک ما، ناگهان و به طور خلق الساعه صلح طلب می‏شود و بلافاصله اعلام می‏دارد که به طور یکجانبه تصمیم به تخلیه سرزمین‏های اشغالی گرفته است. شورای امنیت نیز بعد از دو سال سکوت ناگهان و در فاصله دو ماه و نیم دو قطعنامه صادر می‏نماید و این بار از طرفین می‏خواهد که سرزمین‏های اشغالی را تخلیه نمایند!

آقای رئیس!

دو سال اشغال خاک ما هیچ خطری برای امنیت و صلح بین‏المللی نداشت ولی شکست نیروهای عراقی آن هم در خاک ما چنین خطری را به بار آورد؟ آیا ملت ما حق نداشت که رأی صاحب این منطق یعنی شورای امنیت را مردود شمارد؟

نمایندگان محترم!

اینجانب یقین دارد که اکثر شما گزارش هیئت اعزامی سازمان ملل متحد برای بازدید از مناطق اشغالی آزاد شده در کشور ما را که به ضمیمه سند 15834 / S مورخ 20 ژوئن 1983 منتشر شده به دقت ملاحظه نموده‏اید. مستحضرید که هیئت به عراق نیز رفته و از شهرهای مرزی این کشور بازدید به عمل آورده و آن را گزارش نموده است. این گزارش با اینکه در کشور ما کامل نبوده و منعکس کننده تمامی واقعیات نیست، اما توانسته است گوشه‏ای از واقعیات را بدون جانبداری از هیچ یک از طرفین مخاصمه آشکار سازد. از آنها که این سند را تاکنون ملاحظه نکرده‏اند تقاضا دارم آن را به دقت بررسی و اظهارات آن را با متون اعلامیه‏های خبری و یادداشت‏های رسمی رژیم متجاوز و کشور مورد تجاوز به ویژه آن چه که به عنوان اسناد مجمع عمومی و یادداشت به دبیرکل سازمان ملل انتشار یافته است مقایسه نمایند. در این مقایسه چهره رسوای رژیم عراق به بهترین وجهی آشکار خواهد شد. گزارش هئیت اعزامی درست در تطابق کامل با اعلامیه‏های خبری ما نشان می‏دهد که بسیاری از شهرهای ما که در اشغال نیروهای عراق بوده تا میزان نود درصد و گاه صد در صد به وسیله وسائل فنی و مهندسی و بر خلاف نص صریح مواد کنوانسیون چهارم ژنو نابود شده است. از آن میان از شهرهای هویزه، خرمشهر، قصرشیرین می‏توان نام برد. در مقابل، زبونی مقامات عراقی در اثبات ادعاهایشان مبنی بر بمباران شهرهای مرزی عراق ا کاملا در گزارش مشهود است. آیا این سند عمق صلح دوستی و انسانیت مردم مورد تجاوز ما را – که در طول سه سال جنگ علی رغم اینکه روز و شب در معرض بمباران کور موشکی عراق قرار داشته‏اند، به تبعیت از دستورات اسلامی حاضر نشده‏اند مناطق شهری عراق را مورد حمله قرار دهند – نمی‏رساند؟

نمایندگان محترم!

اظهارات اخیر وزیر خارجه‏ی عراق را در این مجمع درباره‏ی صلح دوستی رژیم بعثی با عملکرد این رژیم در همین چند ماه اخیر نسبت به شهرهای پیرانشهر، گیلان غرب، بانه، مریوان و اندیمشک مقایسه کنید. وزیر خارجه عراق در حالی قیافه صلح دوستانه می‏گیرد که هنوز سنگفرش‏های شهرهای ما از خون تازه‏ی مردم کوچه و بازار و زن‏ها و بچه‏های بی‏پناه رنگین است.

این گوشه کوچکی از جنایات رژیم بعثی است. چه کسی از عمق فاجعه‏ی نشت نفت که منافع بسیاری از کشورهای خلیج فارس و محیط زیست دریا را در معرض خطر جدی قرار داد، با خبر نیست و نمی‏داند که چگونه رژیم بعثی با پیوند مسئله‏ی مهار نفت به کل جنگ، در واقع منافع بسیار حیاتی کشورهای خلیج فارس را نیز قربانی اهداف پلید و مطامع ضد انسانی خود نموده است؟

خوشبختانه متخصصان فنی جمهوری اسلامی ایران در پی تلاشی عظیم و با ایثار و فداکاری و قبول مخاطرات توانستند یکی از چاه‏های نفت در حال نشت را مهار و از ریزش بیش از دو هزار بشکه نفت در روز در خلیج فارس جلوگیری نمایند. این اقدام علاقه و توانایی ما را در حفظ منافع کشورهای منطقه به خوبی نشان می‏دهد. اما آیا با وجود وحشیگری‏های رژیم صدام امکان حفظ منافع کشورهای منطقه وجود دارد؟ چه کسی تضمین می‏کند که همین فردا رژیم بعثی مجددا با صدور اعلامیه‏ای مشابه اعلامیه نظامی شماره 1016 مورخ 2 / 3 / 1982 این کشور که طی آن حمله به چاه‏های نفتی و تخریب آن را به عنوان یک موفقیت نظامی محسوب داشت، دست به حمله‏ی مشابه دیگری نزند و منافع حیاتی کشورهای منطقه را مورد مخاطره قرار ندهد؟

نمایندگان محترم!

اگر شما یا پدران شما و همه کسانی که عزیزانشان قربانی تجاوزات فاشیسم شده است، در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم که رژیم هیتلری روزهای آخر عمر خود را می‏گذرانید و نیروهای متحدین شهرهای اشغالی را یکی پس از دیگری آزاد می‏نمودند ناگهان و با حیرت شاهد بودید که شخص هیتلر طی یک مصاحبه رادیویی اعلام می‏دارد که خواهان صلح است، صلح را عمیقا دوست می‏دارد، تجاوزات متفقین را به سرزمین‏های اشغالی ارتش نازی محکوم می‏کند و متعجب است که چرا متحدین اهل مذاکره نیستند، چه احساسی می‏داشتید؟ اگر هیتلر این دورویی را نداشت، صدام حسین دارد.

آقای رئیس، دبیرکل محترم!

طی حملات موشکی اخیر عراق، در دو نوبت جمهوری اسلامی ایران را به سازمان ملل اطلاع داد که ظرف چند روز آینده حملات موشکی عراق به مناطق شهری و غیر نظامی آغاز خواهد شد. اسناد منتشره‏ی سازمان مورخ 5 مه 1983 و 4 آگوست 1983 شاهد این مدعا است. متأسفانه در هر نوبت پیش بینی ما تحقق یافت بی‏آنکه عکس العمل مناسبی از جانب سازمان ملل مشاهده شود. این روند تا کی می‏تواند ادامه یابد؟!

نمایندگان محترم!

هر چقدر که رژیم عراق به عمق جنایاتش بیفزاید ذره‏ای در اراده‏ی ملت مسلمان ما که به احقاق حقوق طبیعی‏شان تعلق گرفته است، خلل وارد نخواهد آورد.

تشدید این جنایات و استمرار تجاوزات رژیم بعث عراق، رسیدن به هر گونه صلح و توافقی را غیر محتمل و نامقبول ساخته است. ما کمترین جزء حقوق‏مان را مصالحه نخواهیم نمود. بدیهی است عواملی که بر سر راه این احقاق حقوق مانع ایجاد نمایند، مسئولیت واقعی ادامه جنگ را به عهده خواهند داشت. ما همین جا به ابرقدرت‏هایی که از یک سو ماشین جنگی رژیم عراق را تغذیه می‏کنند و از سوی دیگر با ایجاد تبلیغات وسیع دایر بر عدم امنیت خلیج فارس، برای حضور هر چه بیشتر نیروهای خود در منطقه زمینه سازی می‏نمایند، هشدار می‏دهیم که دود این آتش به چشم خودشان خواهد رفت. ما به جامعه‏ی بین‏المللی اطمینان می‏دهیم تا زمانی که بتوانیم منافع اقتصادی خود را در خلیج فارس حفظ کنیم، قادر خواهیم بود امنیت کامل این منطقه و عبور و مرور سالم کشتی‏ها را نیز طبق موازین و مقررات بین‏المللی تضمین نماییم. اطمینان داریم عملکرد ما تا به حال این توانایی را به خوبی نشان داده است. دفاع شرافتمندانه و موفق ما از سرزمین‏های خودمان و سرکوبی متجاوز ثمری جز صلح و امنیت و آرامش برای کشورهای منطقه به بار نخواهد آورد. صلحی که می‏تواند روابط نزدیک و دوستانه بر اساس احترام متقابل بین کشورهای منطقه را تحکیم بخشد. ما اعلام می‏داریم که بیش از این نمی‏توانیم شاهد عبور کشتی‏های پر از اسلحه از تنگه هرمز که به مقصد بنادر جنوبی خلیج فارس از سوی سوداگران مرگ برای رژیم بغداد ارسال می‏گردد، باشیم و در آینده نیز کنترل بیشتری بر تنگه اعمال خواهیم کرد. ما با قاطعیت می‏گوییم که هر گونه صدمه به منافع حیاتی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس انسداد کامل تنگه هرمز و توقف صدور نفت از این منطقه را به دنبال دارد. بدیهی است مسئولیت عواقب این امر به عهده‏ی آنهایی است که سلاح‏های پیشرفته در اختیار متجاوزان می‏گذارند. روی سخن بیش از همه به جانب دولت فرانسه است که بدون پرده پوشی و با یک گستاخی جاهلانه در این وادی قدم گذاشته است. ما به دولت سوسیالیست فرانسه هشدار می‏دهیم که شما یک قرن از تاریخ عقب هستید و می‏خواهید ادای استعمارگران قرن نوزدهم را درآورید، ولی بدانید که دنیا عوض شده و روزگار کشتی‏های توپ‏دار به سر آمده است. اگر به خود نیایید، شما یا هر متجاوز دیگری که قصد ما نماید، مطمئن باشید که خلیج فارس را گورستان شما خواهیم نمود. کشور ما سرزمین مردانی است که در میدان علم و مبارزه بارها سرنوشت جهان را رقم زده‏اند.

آقای رئیس!

متأسفانه دامنه این تعدیات و تجاوزات سراسر دنیا به خصوص جهان سوم را فراگرفته است. به افریقا بنگرید ببینید چگونه میدان آزمندی‏های جهان خواران شده است. ما اعزام قوای نظامی، هواپیماهای جنگنده و تجهیزات جنگی از سوی فرانسه و امریکا را به چاد که به منظور ادامه سلطه‏گری استعمار فرانسه و غارت منابع طبیعی این کشور جنگ زده و محروم صورت می‏گیرد، شدیدا محکوم کرده، خواستار قطع فوری مداخلات استکباری در چاد می‏باشیم، متأسفانه دولت سوسیالیست فرانسه برای سرپوش نهادن بر شکست سیاست‏های اقتصادی خود به حمایت از دولت‏های متجاوز برخواسته و با صدور اسلحه و مهمات و نیروهای نظامی به کشورهای دیگر نه تنها کنوانسیون‏های بین‏المللی بلکه قطعنامه‏های شورای امنیت را، که خود امضا نموده، نقض کرده است.

هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران ضمن تجلیل از آزادی خواهی و فرهنگ غنی و سنت‏های با ارزش ملت فرانسه تجاوزات دولت سوسیالیست آن کشور به حقوق سایر ملل را به شدت محکوم می‏کند.

آقای رئیس!

سال‏هاست که ملت مسلمان صحرای باختری به رهبری پولیساریو، در راه نیل به استقلال و حق حاکمیت ملی خود مبارزه می‏کند ما از این مبارزات به حق قویا جانبداری نموده، خواهان پایان بخشیدن به اشغال نظامی صحرای مطابق مصوبات نوزدهمین اجلاس سران سازمان وحدت افریقا و سازمان ملل می‏باشیم. رژیم‏های دست نشانده در افریقا باید بدانند که خوش خدمتی به امپریالیسم و حرکت در جهت منافع ابرقدرت‏ها نفعی به حالشان ندارد. امروز ما مردم خاورمیانه و غرب آسیا بیش از هر زمان دیگر دردهای برادران افریقایی خود را احساس می‏کنیم، زیرا علاوه بر تجربیات مشترک دیگر، هر دو مردم به درجاتی مساوی دچار وحشی‏گری‏های رژیم نژاد پرست متجاوزی هستیم که به شدت از جانب امریکا حمایت می‏گردد. افریقای جنوبی به حق اسرائیل افریقا، نام گرفته است. صهیونیسم و تبعیض نژادی هر دو، پایگاه و مقصد واحدی دارند، قصد واحد آنها تجاوز به حقوق و آزادی‏های افراد و سلطه قهرآمیز بر سرزمین دیگران و در غایت بر هم زدن نظام روابط بین‏المللی از طریق بی‏اعتنایی به افکار عمومی جهان و منشور و قطعنامه‏های سازمان ملل متحد است. این دو نیرو می کوشند با حاکم کردن قانون جنگل در روابط بین‏المللی بعد از عبور از مرحله تجاوز به حقوق افراد، سرزمین‏های غصبی و حقوق ملت‏های آزاد جهان را لگدمال مطامع خود سازند.

سازمان ملل متحد با تشخیص این بیماری که اساس روابط بین‏المللی را در معرض خطر قرار داده است و نظر به تعهداتی که از نظر حفظ حقوق انکار ناپذیر انسانی و احترام به حق تعیین سرنوشت ملل و تمامیت ارضی آنها دارد، لازم است با توسل به وسائل و روش‏های قاطع و مؤثر نسبت به محو کامل تبعیض نژادی و صهیونیسم از عرصه گیتی اقدام نماید و رسالت تاریخی خود را در اجرای مفاد منشور ملل متحد در رابطه با صلح و امنیت جهانی و حقوق بشر به انجام رساند.

آقای رئیس!

ما ضمن حمایت از حقوق حقه‏ی مردم تحت ستم نامیبیا خواستار خروج نیروهای اشغال‏گر دولت نژاد پرست افریقای جنوبی از آن سرزمین و جنوب آنگولا بوده، از کشورهای انقلابی افریقا و نهادهای مترقی و بیشتر از همه از سواپو به عنوان نماینده واقعی مردم نامیبیا می‏خواهیم به تلاش خود در این زمینه بیفزایند.

ما کشورهای استعمارگر را که بر خلاف قطعنامه‏ها و اصول منشور ملل متحد از رژیم نژاد پرست و متجاوز پروتوریا حمایت می‏کنند، قویا محکوم می‏کنیم و از کشورهای خط مقدم از جمله آنگولا و موزامبیک و زیمبابوه در مبارزاتشان علیه افریقای جنوبی، حمایت می‏نماییم.

آقای رئیس!

وضعیت امریکای لاتین نیز بهتر از افریقا و خاورمیانه نیست. امریکا با مداخلات علنی در امور داخلی کشورهای این منطقه به ویژه نیکاراگوئه و السالوادور، علاوه بر نقض آشکار اصول منشور سازمان ملل متحد، امنیت و صلح جهانی را به مخاطره افکنده است. دولت جمهوری اسلامی ایران ضمن محکوم کردن این سیاست‏ها حرکت نیروهای رزمنده را که علیه سلطه شیطان بزرگ بپا خاسته و با حکومت‏های دست نشانده‏ی آن مبارزه می‏نمایند ستایش می‏کند و حمایت بی‏دریغ خود را از مبارزه رهایی بخش آنان اعلام می‏دارد.

ما معتقدیم تصمیمات مندرج در اعلامیه‏ی کونتادورا می‏تواند اساس مناسبی برای حل مسائل امریکای لاتین و جلوگیری از تجاوزات و مداخلات خارجی باشد، وقت آن است که مردم بپا خواسته در سراسر گیتی به همه‏ی تجاوزگران و سلطه جویان بفهمانند که هیچ ملتی نیازمند به قیمومیت ابرقدرت‏ها نیست. وقت آن است که ملت‏هایی که در نتیجه‏ی توطئه ابرقدرت‏ها دچار شکاف و جدایی از یکدیگر شده‏اند همبستگی فرهنگی و ملی خود را بازیابند.

اجازه می‏خواهم نظر دولت جمهوری اسلامی ایران را درباره‏ی مسئله‏ی خطیر مسابقه‏ی تسلیحاتی عنوان نمایم. دومین اجلاس ویژه مجمع عمومی برای خلع سلاح، به علت

کارشکنی ابرقدرت‏ها، اگرچه با شکست مواجه شد ولی کمیته خلع سلاح ژنو را مأمور کرد که برای سی و هشتمین اجلاس مجمع عمومی یعنی اجلاسی که در پیش روی خود داریم، یک برنامه جامع خلع سلاح که مورد توافق کلیه‏ی کشورها باشد تهیه و ارائه نماید. آیا این کمیته در انجام وظیفه محوله توفیقی حاصل نموده است یا اینکه باز هم باید کشورهای جهان در ترس و وحشت و اضطراب ناشی از سلطه جویی ابرقدرت‏ها خود را با مذاکرات بی‏نتیجه و سرگرم کننده فریب دهند. مذاکرات دو جانبه‏ی امریکا و شوروی درباره محدودیت سلاح‏های میان برد و همچنین مذاکرات مربوط به سلاح‏های استراتژیک که سرنوشت بیش از چهار میلیارد مردم جهان با آن رقم زده می‏شود در چه وضعیتی است؟

مراحل اجرایی تصمیم برای استقرار بیش از پانصد موشک با کلاهک هسته‏ای و از جمله موشک‏های پرشینگ 2 و کروز در اروپا آغاز گردیده است و این منطقه از جهان به صورت انبار باروتی مبدل شده که حتی با یک اشتباه و محاسبه غلط و یک جرقه‏ی کوچک به یکباره کشورهای زیادی در این قاره را قربانی مطامع ابرقدرت‏ها خواهد ساخت و از لهیب شعله‏های این فاجعه سایر نقاط جهان نیز مصون نخواهند بود.

این نوع استدلال نادرست شوروی که در صورت استقرار این موشک‏ها از طرف غرب، شوروی نیز به تقویت موشکی خود در اروپا خواهد پرداخت، در حقیقت به گونه‏ای دیگر منطق غلط امریکا را در مورد مخالفت با برگزاری کنفرانس اقیانوس هند به بهانه حضور نیروهای اشغال‏گر شوروی در افغانستان، موجه جلوه خواهد داد.

تاریخ برگزاری کنفرانس مهم اقیانوس هند که برای سال 1983 تعیین شده بود برای چندمین بار باز هم به تعویق افتاده است. ما از تغییر موضع پاره‏ای از کشورها، که تاکنون با برگزاری این کنفرانس مخالف بودند و اینک با درک واقعیات و تشخیص ضرورت این امر مهم، در جهت پیشبرد مفاد قطعنامه‏ی مجمع عمومی، گام برمی‏دارند استقبال می‏کنیم و امیدواریم که سایر مخالفان برگزاری این کنفرانس نیز به آنان تأسی جویند.

صلح و امنیت بین‏المللی اینک بیش از هر زمان دیگری نیازمند آن است که منطقه اقیانوس هند از رقابت تسلیحاتی ابرقدرت‏ها دور بماند و این اقیانوس به یک حوزه‏ی عاری از سلاح‏های هسته‏ای مبدل شود.

در سال گذشته با طرح تعهد یک جانبه (NOFIRSTUSE) مختصر نور امیدی به دل‏های نگران و مضطرب تابید و این خوش بینی قوت گرفت که دیگران هم با اعلام تعهد متقابلی، حتی در مرحله‏ی حرف، نیز گامی در جهت تسلی خاطر جهانیان بردارند ولی متأسفانه عملکرد دو ابرقدرت نشان داد که این گونه اظهارات چه در مورد » اولین

به کار گیرنده سلاح هسته‏ای » و چه در مورد » کاهش هزینه‏های تسلیحاتی و کنترل آن » و یا » تقلیل موشک‏های استراتژیک مستقر در زمین (S.L.B.M) » جز مانور سیاسی و بهره برداری تبلیغاتی، هدف دیگری را دنبال نمی‏نماید.

آقای رئیس!

اکنون اجازه می‏خواهم که اشاره‏ای به وضعیت اقتصادی جهان بنمایم. اتخاذ سیاست‏های حمایتی دفاعی و نیز سیاست‏های انقباضی مالی توسط کشورهای پیشرفته، موجب تداوم کاهش تجارت جهانی گردیده است. کاهش فاحش قیمت کالاهای اساسی و افزایش هم زمان قیمت صادرات صنعتی کشورهای توسعه یافته، به وخیم‏تر شدن هر چه بیشتر رابطه‏ی مبادله منجر شده است. تشدید بحران پولی و مالی جهانی به ویژه به خاطر سیاست‏های ایالات متحده امریکا و متحدان صنعتی‏اش و اعمال محدودیت‏های گوناگون در طریق دسترسی جهان سوم به منابع مالی و امتیاز بازارهای سرمایه داری بین‏المللی و تکنولوژی، بحران اقتصادی کنونی را وخیم‏تر و روند رشد و توسعه‏ی کشورهای جهان سوم را شدیدا مختل کرده است. افزایش سرسام آور حجم بدهی‏های کشورهای توسعه نیافته و مشکلات سیاسی و اقتصادی فلج کننده ناشی از آن، تنها یکی از مظاهر چنین بحرانی است.

البته نباید فراموش کرد که بر خلاف ادعای سلطه گران بین‏المللی، مشکلات کنونی در اقتصاد جهانی در وجود و عملکرد نظام غیر عادلانه سرمایه داری جهانی و سلطه تاریخی اقلیت بر اکثریت نهفته است و لذا ماهیت ساختاری و ریشه‏ای داشته و به هیچ وجه ادواری نمی‏باشد.

آقای رئیس!

همچنان که به خوبی واقفید مستکبرین و سلطه گران بین‏المللی مخالف هر گونه اصلاح و تغییر در نظام اقتصادی حاکم بر جهان بوده و حتی در مقابل کمترین خواسته‏های مشروع و به حق کشورهای تحت ستم به سختی مقاومت می‏ورزند. اتخاذ روش‏های منفی در برابر شروع جدی مذاکرات برای برقراری نظام جدید اقتصادی بین المللی و طفره‏روی از مذاکرات جهانی علی رغم ادعاهای پرطمطراق‏شان مبنی بر تفاهم و همکاری در زمره‏ی سیاست‏های مخرب و منفی سلطه‏گران بین‏المللی، به ویژه ایالات متحده امریکا می‏باشد. صندوق بین‏المللی پول و بانک جهانی توسط امریکا و متحدان پیشرفته‏اش یکی دیگر از مجاری اعمال فشار و اخلال در جهت جلوگیری از تحقق خواسته‏های جهان سوم به شمار می‏رود.

سیاست کشورهای عضو سازمان همکاری توسعه‏ی اقتصادی و به خصوص ایالات متحده

امریکا در جریان ششمین کنفرانس آنکتاد در بلگراد به روشنی بیان‏گر طرح‏ها و انگیزه‏ها و هم چنین روش‏هایی است که بدان اشاره شد. بن بست حاصله در کنفرانس بلگراد و عدم موفقیت آن در اتخاذ هر گونه اقدام مثبت و کارساز در کلیه زمینه‏های مورد بحث در کنفرانس نتیجه بسیار منطقی سرسختی و خودمحوری منفعت طلبانه این کشورها می‏باشد.

آقای رئیس!

به کرات گفته شده که مذاکرات جهانی جدی و پیگیر اولین گام در جهت حل و رفع بحران اقتصادی بین‏المللی و نیز ایجاد تغییرات ساختاری در نظام کنونی می‏باشد. ما معتقدیم بدون محو کامل آثار استکباری ابرقدرت‏ها در سرنوشت کشورهای جهان سوم و قطع دست ایادی دست نشانده‏ی آنها در این کشورها، این مذاکرات راه به جایی نخواهد برد. ما همچنین معتقدیم که راه‏حل‏های جزئی و محدود و از آن جمله انجام مذاکرات در چارچوب سازمان‏های تخصصی (که عمدتا توسط امریکا کنترل می‏شوند) و نیز توسل به ترتیبات دو جانبه در مقابل چند جانبه در روابط مالی، جز در خدمت حفظ کنترل مستکبران بر این نهادها و استمرار سلطه تاریخی و نهادی شدن هر چه بیشتر شرایط بحرانی کنونی نمی‏تواند باشد.

آقای رئیس!

ما نظام کنونی بین‏المللی را، مبنی بر تقسیم جهان دو قطب غرب و شرق، مردود می‏شماریم و اعتقاد داریم توازن وحشت حاکم بر جهان، که صلح ناپایدار کنونی بر آن مبتنی است، نمی‏تواند راهگشای تأمین صلح و امنیت و سعادت ملت‏ها باشد. بلوک بندی و صف آرایی و اتکا به پیمان‏های نظامی اثر سوء و مخرب خود را به منصه‏ی ظهور رسانیده و موجب شده است جهانیان همواره بر لبه پرتگاه جنگ قرار گیرند.

از فردای جنگ جهانی دوم تاکنون زمانی را به خاطر نداریم که دنیا از آتش جنگ‏های محلی و ناآرامی و تشنج و احساس خطر فارغ بوده باشد. ابرقدرت‏ها چنان در توجیه تجاوزکاری‏هایشان صحبت از به خطر افتادن منافع حیاتی خود می‏کنند که گویی در سراسر گیتی و در همه کشورها برای ایشان حقوقی طبیعی نهفته است. آیا به جز یک احساس تفوق نژادی، قدرت گرایان را بر این باور داشت که ملت‏های دیگر را نیازمند قیمومیت خود بدانند؟ صحبت از منافع فرانسه در خلیج فارس، منافع شوروی در افغانستان و آسیا و افریقا و منافع امریکا در سراسر گیتی، آیا پایه و اساسی غیر از این دارد؟ آیا هیتلر غیر از این می‏گفت؟

متأسفانه این منطق تنها در سطح ابرقدرت‏ها محدود نمانده بلکه به سرعت به

دست پروردگان آنها نیز سرایت یافته است، اعلامیه‏های نظامی رژیم صدام، بیانیه‏های سیاسی رژیم صهیونیستی و موضعگیری‏های رژیم افریقای جنوبی را ببینید که چگونه مشحون از این منطق است آیا منافع دولت فرانسه بر حفظ منابع حیاتی و کیان دو ملت ایران ایران و عراق ارجحیت دارد؟

آقای رئیس!

ما به تعالیم عالیه‏ی اسلامی معتقدیم که انسان‏ها همه با هم برابرند و هیچ انسانی حق ندارد با قبول زور و منطق تبعیض نژادی، که منطق معمول ابرقدرت‏هاست، تذلیل و تخفیف ناشی از حاکمیت زورگرایان را به خود بخرد. لذا معتقدیم که در اثر حرکت دسته جمعی کشورهای زیر سلطه باید به سلطه‏جویی ابرقدرت‏ها خاتمه داده شود.

ما بر این باور هستیم که تقویت جنبش عدم تعهد با تأکید بر اصول عدم تعهد، راه آزادی ملل ستمدیده از سلطه ابرقدرت‏ها را هموار می‏سازد. در شرایطی که جهان دوره‏ای بحرانی و دشوار را طی می‏کند و سازمان ملل متحد به علت کارشکنی ابرقدرت‏ها عملا قادر به پاسخگویی به معضلات عدیده گیتی نیست، نقش نهضت عدم تعهد در مقابله با بحران‏ها و تشنجات جهانی بیش از همیشه می‏تواند مهم و مؤثر باشد. این توفیق موکول به آن است که نهضت بتواند با قاطعیت خود را از وجود دست نشاندگان ابرقدرت‏ها، که در ظاهر ادعای عدم تعهد و در واقع درصدد تأمین منافع استکبار جهانی در حرکت جنبش هستند، تصفیه کنند و بدین وسیله سلامت، حرکت صحیح و رشد خود را تضمین نمایند. موفقیت‏هایی که جنبش عدم تعهد در ارائه راه‏حل برای پاره‏ای از مسائل جهانی به دست آورده است و همچنین احساس مسئولیت غالب کشورهای عضو جنبش نسبت به سرنوشت آینده آن این نوید را می‏دهد که جنبش نقش تاریخی بزرگ و مؤثری را در سیاست‏های آینده‏ی جهانی بر عهده گیرد.

آقای رئیس، نمایندگان محترم!

اگر چه تا به حال کوشش‏های سازمان ملل متحد در اجرای اصول اولیه‏ی منشور ملل متحد با عدم موفقیت رو به رو بوده و علی‏رغم تلاش‏هایی که به عمل آورده، نتوانسته است گام‏های مؤثری در سطح جهانی در جهت حصول هدف‏های مورد نظر بردارد، مع هذا اجازه می‏خواهم که در پایان یک بار دیگر از صمیم قلب آرزو نمایم که مجمع بتواند گریبان خود را از دست قدرت‏های سلطه‏گر، که پیکر سازمان ملل متحد را به بند کشیده‏اند، رها ساخته و در اهداف خود توفیق یابد.

والسلام علی عبادالله الصالحین – متشکرم‏