جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سند شماره 088

زمان مطالعه: 6 دقیقه

– شماره سند مجمع عمومی: 113 / 38 / A

– شماره سند شورای امنیت: 15636 / S

– 7 مارس 1983 (اسفند 1361)

یادداشت مورخ 2 مارس 1983 هیئت نمایندگی دائمی عراق در سازمان ملل خطاب به دبیرکل

هیئت نمایندگی دائمی عراق در سازمان ملل ضمن تشکر از دبیرکل، احتراما به پیوست متن پیام سرگشاده صدام حسین رئیس جمهور عراق خطاب به خلق‏های ایران را ارسال می‏نماید.

پیوست

پیام مورخ 15 فوریه 1983 آقای صدام حسین رئیس جمهور عراق

بسم الله الرحمن الرحیم‏

ما قبلا و در خلال جنگ نامه‏های سرگشاده‏ای را از طریق دیپلماتیک و غیره به حکام ایران ارسال نموده‏ایم و آنها را به عدم تسلیم در برابر هوای نفس… و نقشه‏های بیگانه که آنها را به تجاوز علیه عراق وادار می‏سازد، دعوت کردیم. آخرین نامه سرگشاده، مصاحبه با خبرگزاری عراق بود که قبل از حمله ناموفق ایران به خاکمان انتشار یافت. ما تلاش کرده‏ایم که از تجاوز خودداری شود و بر طریق صلح تأکید داشتیم تا از خون ریزی جلوگیری کنیم. صرف نظر از اثر تلخی که شیوه خصمانه رژیم ایران بر کشور ما گذارده، کوشیدیم با استفاده از کلیه امکانات، خطرات این شیوه خصمانه را کاهش دهیم، لکن تمام تلاش‏های ما به شکست انجامید. علت این شکست در بینش خصمانه و عقب مانده رژیم شما و انگیزه‏های… برخی از ارکان آن نهفته است که از طریق اصرار بر سلطه پذیری بیگانگان وضعیت اسفبار و دردناکی را در آخرین تهاجم خود متحمل شدند که هیچ نتیجه و سودی در بر نداشته است. ما اعلام می‏کنیم پس از آن که کلیه تلاش‏های ما با حکام شما به شکست انجامید و با توجه به نکاتی که اشاره کردیم، وظیفه خود می‏دانیم که این نامه را برای شما ارسال نماییم و بگوییم هر فرد ایرانی صرف نظر از جایی که در آن به سر می‏برد باید از خود بپرسد برای چه به جنگی ادامه می‏دهد که برای ایران تنها ضرر داشته است؟ اطمینان کامل داریم که پاسخ به این سؤال، به دور از دروغ، افترا و شیوه‏های حکام، شما را به نتیجه منطقی رهنمون سازد. ارتش و مردم ایران باید بدانند که ادامه این جنگ که حکامشان خواهان ماجراجویی… هستند، مصلحت نیست.

آقایان، ممکن است حکام ایران به شما بگویند که ایران یک دولت اسلامی است و وظیفه دارد عراق را آزاد و آن را همانند خود یک دولت اسلامی کند، گر چه آنها این را قبل از جنگ و در خلال آن آشکارا و صریح گفته‏اند. در اینجا می‏خواهم با فکری آسوده متذکر شوم، تحقیقا دوران اشغال و اشغال گری پایان یافته و مربوط به گذشته‏ی دور است و افکار عمومی جهان در گفتار و عمل توسعه طلبی هر کشوری علیه کشور دیگر را حتی از سوی کشورهای بزرگ که دارای امکانات وسیع و بیش از آنچه که ایران در اختیار دارد، رد می‏نماید و دوران اشغال گری به صورتی که ایران ابراز می‏کند، پایان یافته است.

با وجود این شانس پیروزی در این دوران کم شده است، چرا که این شیوه از سوی

ملل جهان مردود است و این امر ما را در تنگناهای جدی قرار می‏دهد که تنها در صورت چشم پوشی از آن موجب رهایی از این تنگنا خواهد گردید، اگر این مطلب در مورد کشورهای بزرگ که به توسعه طلبی معتقد هستند، صدق کند پس چگونه انتظار داشته باشیم که ایران قادر به پیشبرد توسعه طلبی خواهد بود، در حالی که امکاناتش بسیار کمتر از کشورهای بزرگ است. اگر حکام… به شما گفته‏اند که خلق‏های ایران موفق شده‏اند شاه ایران را که از سوی ایالات متحده امریکا حمایت می‏شد، فراری دهند، بنابراین خلق‏های ایران به آسانی می‏توانند عراق را نیز در خاکش شکست دهند، فریبی بیش نیست.

به شماست که به حکام صرف نظر از مقاصدشان بگویید که شاه ایران، ایرانی بوده و خلق‏های ایران به خاطر دلایل روشنی علیه وی قیام کردند، این استدلال و روش جهت سرنگونی نظام حاکم در عراق و یا اشغال خاک آن کارگر نیست زیرا عراق دارای ملتی بزرگ و ارتشی قهرمان است که میهن و روحیه آن را به خاک، تاریخ و رهبری پیوند داده است. اگر برخی در گذشته به چنین خیال واهی افتاده‏اند می‏توانند در این امر تحقیق کنند. تجربه سه سال جنگ به ویژه تلاش جهت عبور از مرزهای ما در نبرد شرق بصره، شرق مندلی و شرق میسان باید حقایق را روشن کرده باشد. ممکن است حکام شما بگویند که حکومت ما از آن خداست و پیروزی بر عراق آسان خواهد بود. در حالی که باید از خود بپرسند چرا طی سه سال حکومت عراق سقوط نکرد.

دوم اینکه چه کسی در طی این سه سال در برابر متجاوزین جنگید؟ آیا این ملت و ارتش عراق نبود که در برابر تجاوز ایستادند؟ اگر ملت و ارتش عراق به حکومت خود اعتقادی نداشتند، موضع آنها آن موضعی که اکثر شما طی سه سال جنگ در میدان‏های نبرد لمس کردید، نبود؟ فرض کنیم که رابطه میان حکومت و ملت ما بر خلاف واقعیت که بسیار صمیمی و چشم گیر است، نباشد. حکام شما این حکم را از کجا آورده‏اند که به خود اجازه تغییر اوضاع سیاسی در یک کشور همسایه را می‏دهند که در قانون اساسی خود اسلام را در دین حکومت قرار داده است. اگر ملت عراق از حکومت خود ناراضی باشند، ایران نمی‏تواند چنین چشم داشتی داشته باشد. در حالی که ملت عراق در طول تاریخ آموخته‏اند که در برابر ظلم و ستم بایستند و علیه هر حکومت و نظامی که نمی‏پسندند، قیام کنند. ملت عراق این مهم را در عصر جدید و 20 سال پیش قبل از به قدرت رسیدن حکام جدید ایران، انجام داده است. بنابراین چرا حکام ایران اصرار می‏ورزند تا ملت عراق را خوار و ذلیل کنند و خون ایرانی‏ها را بریزند. ما پاسخ به این سؤال را به شما واگذار می‏کنیم.

از این گذشته این چه کالایی است که رهبران ایران آرزو دارند تا آن را به عراق و سایر کشورهای منطقه صادر کنند؟

آیا تفکر حکام ایران همان کالای بنجلی نیست که ایران را ویران و زندان‏های خود را مملو از فرزندان ایران که نقش ملموسی در سرنگونی رژیم شاه داشته‏اند، کرد.

آیا بهتر از آن کالایی است که قومیت‏های ایران را در وضعیت اسف باری قرار داده و آیا بهتر از آن کالایی است که روحانیون و مجتهدین و مقلدین ایرانی، آن را رد کرده‏اند. پس اگر مطلب چنین است چگونه یک شخص و با هر اجتهادی چنین تصور می‏کند کالایی که بخش عمده آن را متفکران ایرانی رد می‏کنند، مورد قبول مردم عراق و ملت‏های منطقه واقع شود، آن هم به وسیله اسلحه.

اسلام خاتم دین‏های آسمانی است و محمد (ص) پیامبر بزرگوار خاتم النبیین است و این بدین معنی نیست که اجتهاد برای مؤمنین، رودررویی و برخوردار است که قبل از ظهور اسلام فزونی داشته است. اگر مطلب چنین باشد که واقعا نیز این است چگونه حکام ایران حق انتخاب مردم عراق و ملت‏های منطقه را رد می‏کند و به کشور ما تجاوز می‏کنند. آقایان، رژیم شما اصرار بر ادامه جنگ دارد و به کلیه تلاش‏های بین‏المللی از جمله کشورهای اسلامی جهت خاتمه جنگ و احترام متقابل کشورها در حق انتخاب حکومت و امنیت خویش، مخالفت می‏کند و چنین نشان می‏دهد که رژیم ایران تنها از طریق بحران‏ها می‏تواند به حکومت خود ادامه دهد. ولی اطمینان کامل داریم که این رژیم با ادامه جنگ به سوی وضعیت اسف باری سوق پیدا خواهد کرد و علاوه بر آنچه که تا کنون از دست داده، خسارت بیشتری را متحمل خواهد شد. توقف جنگ از ریختن خون بیشتر فرزندان ایران جلوگیری خواهد کرد و فرصت سازندگی را فراهم خواهد ساخت و ایران را قادر می‏سازد که از سرمایه‏های خود حفاظت کند. میلیون‏ها تن از ایرانیان که منبع درآمدی ندارند با استمرار جنگ مشکلاتشان بیشتر خواهد شد که تنها با برقراری صلح رفع خواهد شد که در غیر از آن راه هلاکت و بدبختی خواهد بود. آقایان شما با اطاعت از اوامر حکام خود بر خلاف عقیده اسلامی عمل می‏کنید. چون نه تنها به دولت همسایه حمله می‏کنید که پیامبر اکرم (ص) نهی کرده، سرزمین مقدسی را مورد حمله قرار داده‏اید. عراقی‏ها نه تنها از خاک خود دفاع می‏کنند بلکه از ارزش‏های دینی نیز محافظت می‏نمایند و محققا خداوند تبارک و تعالی با حق و علیه باطل و متجاوزین است.

خداوند باری تعالی به کسانی که از سرزمین مقدس خود دفاع می‏کنند، بشارت دعوت صلح داده و نه به متجاوزین اشغال کننده.

حکام شما سخت در اشتباهند چون دعوت صلح ما را ناشی از ضعف تفسیر می‏کنند. ما همان طور که یادآور شدیم در برابر ملت‏های جهان و ملت بزرگمان احساس مسئولیت می‏کنیم، لذا دعوت به صلح می‏نماییم و می‏دانیم که ادامه جنگ زخم‏ها را عمق بخشیده و زیان‏های بسیاری را به خلق‏های ایران و ملت عراق وارد خواهد ساخت. ما و ملتمان در حالی که از برگ گل نازک‏تریم در عین حال به صلابت و ستبری شمشیر جدمان امام علی رضی اله عنه می‏باشیم و بدین گونه مطامع [امام] خمینی و یارانش را به شکست خواهیم کشاند و زمین نجف و کربلا را از چکمه‏های تجاوزگران مصون نگه می‏داریم و سرزمین عراق عزیز را مطهر باقی نگه خواهیم داشت.

منظور از نگاشتن این نامه تنها روشن‏گری بخش مهمی از حقایق برای ملت و ارتش ایران است تا بلکه بتوانند سهمی جهت جلوگیری از خون ریزی و تخریب داشته باشند. امیدواریم که حقایق را درک کرده و از ماجراجویی بیشتر خودداری کنید.

سرنوشت متجاوزین توسعه طلب، سرنوشت دردناکی است و حکامی که هزاران تن از ایرانیان را گسیل می‏دارند، مسئول هستند.

صدام حسین – 15 فوریه 1983