– شماره سند مجمع عمومی: 555 / 37 / A
– 20 اکتبر 1982 (28 مهر 1361)
پیامدهای طولانی شدن مناقشه نظامی ایران و عراق
نامه مورخ 19 اکتبر 1982 نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل خطاب به دبیر کل
احتراما به پیوست یادداشت حاوی دیدگاههای دولت جمهوری اسلامی ایران درباره بند 134 دستور جلسه سی و هفتم مجمع عمومی به پیوست ارسال میگردد.
سعید رجایی خراسانی – سفیر و نمایندگی دائمی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل
پیوست
یادداشت
در 22 سپتامبر 1980، مردم ایران سری حملات هوایی عراق به اهدافی در عمق خاک ایران را شاهد بودند. این حملات تجاوزگرانه با هجوم نظامی وسیع همراه بوده و نیروهای عراقی از مرزهای بین المللی ایران عبور کردند و در خاک ایران در استانهای باختران، ایلام و خوزستان وارد شدند. با توجه به اختلافات و مناقشات موجود میان دو کشور، تشدید یک جانبه و مؤثر آن از سوی عراق صورت گرفت که مردم ایران و انقلاب اسلامی را کاملا متعجب ساخت.
مردم ایران ناگهان خود را درگیر جنگ تحمیلی تمام عیار دیدند و آن در حالی بود که در پی پیروزی شکوهمند انقلاب، ایران قصد داشت بر نقش نظامی که در منطقه خلیج فارس داشت تجدید نظر کند و امیدوار بود که به ماجراجوییهای نظامی در منطقه خاتمه دهد. همچنین پیشرفتهایی جهت کاهش نیروهای نظامی و قراردادهای
بزرگ جهت خرید مقادیر زیادی تسلیحات صورت گرفت و خرید برخی از تسلیحات بسیار پیچیده را لغو کرد.
اگر چه گزارشها از ماه ها قبل از اینکه هجوم عراق به طور واقعی تحقق پذیرد، حاکی از آن بود که عراق نیروهایش را در امتداد مرزهای ایران تجمع داده، اما هنوز مردم ایران نمیتوانستند باور کنند که رژیم عراق که با تبلیغاتش وانمود میکرد پایگاه ضد امپریالیستی در خاورمیانه است به مردمی در منطقه حمله کند که سرسختانه جهت آزادی خویش از سیطره امپریالیسم نبرد کرده بودند.
علاوه بر هجوم نظامی به خاک ایران، در 17 سپتامبر 1980، عراق یک طرفه قرار داد 1975 الجزایر درباره مرزهای کشور و حسن هم جواری با ایران را لغو کرد و بر منطقه اروند رود (شط العرب) و نقاط دیگر ادعای ارضی نمود. این اقدام یک جانبه مغایر با روح و مفاد قرار دادی بود که وزیر خارجه فعلی عراق امضا کرده بود. ماده 5 قرار داد تصریح دارد:
»چارچوب مصونیت مرزها و احترام کامل به تمامیت ارضی کشورها، طرفین عالی رتبه قرار داد تصریح مینمایند که خطوط مرزی آنها هم در زمین و هم رودها غیر قابل نقض، دائمی و نهایی است.» (ترجمه غیر رسمی)
عراق تلاش داشت هجوم خود به خاک ایران را با ادعای اینکه حقوقی که در قرار داد 1975 به عراق داده شده و ایران در رعایت آن طفره میرود، به دست آورد. این نقض قرار داد فوق است زیرا در ماده 6 آن به روشنی ذکر شده که در مورد عدم توافق درباره تفسیر یا کاربرد قرار داد، آن موارد عدم توافق میبایست نخست در مذاکرات مستقیم دو جانبه میان طرفین حل و فصل شود و اگر با عدم موفقیت مواجه شد از طریق مساعی جمیله کشور دولت ثالث و نهایتا با حکمیت، حل و فصل گردد.
متوسل شدن یک جانبه و از پیش طراحی شده عراق در استفاده از زور جهت حل و فصل مناقشهاش با ایران نیز نقض منشور سازمان ملل به ویژه پاراگراف 1 ماده 33 و پاراگراف 1 ماده 37 میباشد. در پاراگراف 1 ماده 33 ذکر شده:
»طرفین هر مناقشهای – که تداوم آن احتمالا حفظ صلح و امنیت بین المللی را مخاطره میاندازد – باید قبل از هر چیز در جست و جوی حل و فصل از طریق مذاکره، تحقیق، میانجی گری، دلجویی، داوری، حل و فصل قضایی، متوسل شدن به مؤسسات یا ترتیبات منطقهای و سایر ابزارهای صلح جویانه به انتخاب خودشان باشند.» در پاراگراف 1 ماده 37 آمده است:
»طرفین هر مناقشه و بر اساس ماهیت آن طبق ماده 33، اگر در حل و فصل آن با ابزارهای مشخص شده آن ماده ناتوانند، باید موضوع را به شورای امنیت ارجاع دهند.«
برای مردم ایران روشن است که عراق ابزارهای صلح جویانه موجود را جهت حل و فصل اختلافاتش با ایران دارا بود، اما به استفاده از زور متوسل شده که نه تنها به حقوق مورد ادعایش برسد بلکه از مزیتی که در دورهی انتقالی پس از انقلاب ایران به وجود آمده، حداکثر بهره برداری را بنماید. در چنین شرایطی به فتوحات ارضی دست یافته و نیروهای انقلاب جوان ایران را وارد جنگ میسازد و نهایتا با تضعیف انقلاب آن را به نقطه پایان میرساند.
همان طور که اقدامات عراق تهدید جدی برای استقلال و تمامیت ارضی ایران به شمار میرود، برای صلح و امنیت کل منطقه خلیج فارس نیز خطرناک است. مردم ایران از جامعه بین المللی انتظار دارند که جهت بازگشت عدالت مشارکت نموده و به تهدیدات علیه صلح و امنیت منطقه پایان دهند.
شورای امنیت در 28 سپتامبر قطعنامه 479 (1980) را تصویب کرد و کاملا مردم ایران را مأیوس ساخت. مردم از شورای امنیت انتظار داشتند که به تعهدات و مسئولیتهای بزرگ خویش تحت منشور وفادار باشد و این چنین عمل نکند. یک کشور عضو سازمان ملل قبل از اینکه به طور یک جانبه به تجاوزات نظامی و اشغال سرزمین جهت حل و فصل مناقشه متوسل شود، باید به تعهداتش تحت منشور طبق ماده 33 و 37 ملزم باشد. اما کشور (عراق) واقعا تصمیم یک جانبهای اتخاذ کرد و وظیفه شورا است که آن دولت را به خاطر عدم التزام به منشور محکوم نماید و خواستار آن گردد که به شرایط قبل از شروع تجاوز بازگشته و مناقشه را بر اساس ماده 33 و 37 منشور حل و فصل نماید.
قطعنامه 479 (1980) نه تنها توقعات مردم فداکار ایران را برآورده نساخت، بلکه به آنها نشان داد که شورای امنیت نسبت به حقوق قانونیشان طفره رفته و از سوی شورا تلاش شده که وضعیت در جبهههای جنگ نادیده گرفته شده و به پیامدهای تجاوزات نظامی عراق اعتبار بخشد و ایران را وادار به آتش بس نموده که یک جانبه و به نفع عراق میباشد.
در چنین شرایطی مردم ایران راهی ندارند جز اینکه قطعنامه 479 (1980) شورای امنیت را رد نمایند، زیرا این قطعنامه متجاوز را کاملا خرسند میسازد و حقوق قربانیان را تأمین نمینماید.
مردم ایران هر گونه اقدامی که به ایران تحمیل شده و امتیازی داده شود را رد مینمایند، زیرا تنها به این معناست که به حکومت متجاوز عراق به خاطر تجاوزاتش علیه ایران پاداش
داده شده است و بنابراین طولانی شدن تجاوزات و تکرار آن در آینده را باعث میگردد.
در حدود 22 ماه است که عراق مناطق وسیعی از ایران را اشغال کرده و رهبری عراق احساس میکند که هر گونه عکس العملی در برابر تجاوزاتش را خنثی کرده است. از طرف دیگر مردم ایران شاهد سکوت مرگباری از سوی جامعه بین المللی میباشند. این در حالی است که عراق به جنگ ویرانگر خود علیه مردم غیر نظامی ایران در باختران، ایلام و خوزستان و تأسیسات غیر نظامی در این استانها ادامه میدهد. در طی این 22 ماه مردم ایران توانستهاند با لطف خداوند نیروهای متجاوز عراق را به عقب رانده و اغلب سرزمینهای اشغالی ایران را با فداکاری وصف ناپذیری آزاد سازند. با آزاد سازی خرمشهر، عراق که به خیال خود فکر میکرد موقعیت مستحکمی را در اختیار دارد، آن را از دست داد و در حقیقت به مفهوم آن بود که نهایتا از بقیه سرزمینهایی که هنوز در اختیار دارد نیز بیرون رانده خواهد شد. مردم ایران در این مقطع زمانی از جامعه بین المللی انتظار دارند که باور کنند ایران نهایتا موفق شده است که یکی از بزرگترین موانع برای صلح را از پیش رو برداشته و آنها باید توجه خود را به این مهم معطوف سازند. تجدید فعالیت شورای امنیت با توجه به جنگ تجاوزگرانه عراق تنها به ابراز نگرانی برای عراق بسنده شده است. قطعنامه 514 (1982) شورای امنیت، تجاوزات و اشغال نظامی از سوی عراق را که بیش از 22 ماه طول کشیده نادیده گرفته است. همچنین در محکوم کردن متجاوز به خاطر عدم رعایت مفاد 33 و 37 منشور کوتاهی کرده و در این قطعنامه هر گونه اشارهای به عراق در مورد تخریب و انهدام آمرانه شهرها، روستاها، جادهها، مزارع و از بین بردن کلیه نشانههای حیات در مناطق تحت اشغال خود و در برد توپخانهاش، خودداری شده است. همچنین رفتار ددمنشانه عراق در سرزمینهای اشغال شده و جنایات وحشیانهاش علیه بشریت را نادیده گرفته است، از همین رو حق انکار ناپذیر مردم ایران است که به دنبال عدالت و جبران خسارت باشند. اما در قطعنامه 514 (1982) از هر گونه تلاش جهت ایجاد سپر امن که در ورای آن دولت جنایتکار عراق بتواند پنهان شود، خودداری نشده است.
بنابراین، روشن است که مردم ایران قطعنامه 514 (1982) را نیز رد میکنند. قطعنامه 522)1982) شورای امنیت نیز به همان دلایل رد شده است.
دولت جمهوری اسلامی ایران مکررا تمایل خود را به استقرار صلح عادلانه و پایدار در منطقه خلیج فارس ابراز داشته است. این بدین معنا نیست که هر چیزی تحت عنوان صلح مطرح شود را خواهد پذیرفت. صلح پایدار با صلحی که تنها دولت ماجراجوی عراق جهت
تجدید سازمان و آرایش جدید خود برای مراحل آتی مطرح میکند، متفاوت است.
قرار داد 1975 که ایرانیها فکر میکردند بر اساس آن مناقشاتشان با عراق پایان یافته است، از سوی همان رهبری که آن را امضا کرده و هنوز در عراق حاکم است، ملغی گردید و این کشور نیروهایش را سازمان دهی کرده و منتظر فرصت مناسب جهت شروع جنگ تجاوزگرانه علیه ایران شد. مردم انقلابی ایران به طور شایستهای فداکاری کردند تا نیروهای عراقی متجاوز را از اغلب سرزمینهایی که آنها تحت اشغال داشتند، بیرون راندند. آنها حق دارند و انتظار دارند که ضمانتهای غیر قابل انکاری دریافت کنند تا با تجاوزات دیگری از سوی عراق در آینده مواجه نشوند. جامعه بین المللی با نادیده گرفتن حقوق و خواستههای مردم ایران تنها بیگانگی خود را از واقعیتهای موجود در منطقه خلیج فارس نشان داده است. در وهله نخست ضرورت دارد جامعه بین المللی جهت کمک به اعاده صلح در منطقه تلاش نماید و اعتباری که در میان مردم ایران از دست داده، به دست آورد و این مهم وقتی قابل دست یابی است که جامعه بین المللی مباحثات درباره واقعیتهای مناقشه عراق و ایران را آغاز کند. عراق تاکنون عملا نشان داده که علاقهمند به صلح پایدار نیست. این کشور به طور سیستماتیک به دنبال چنین سیاستی است و با منحرف کردن جامعه بین المللی تلاش دارد این سیاست را با تبلیغات انحرافی حفظ کند. چنین سیاستی تنها در متقاعد کردن مردم ایران مبنی بر نبودن صداقت در رهبری عراق جهت دست یابی به صلح عادلانه و پایدار، سودمند بوده است.
قطعنامهای مناسب و عادلانه است که منعکس کننده واقعیتهای موجود در صحنه میان ایران و عراق باشد. الگوی قطعنامه که جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد کرده به شرح ذیل است:
مجمع عمومی
با ملاحظه قرار دادن موضوع “پیامدهای طولانی شدن مناقشه نظامی میان ایران و عراق”.
با تأکید مجدد بر ناروا داشتن استفاده یا تهدید با زور در روابط بین المللی.
با درخواست مجدد از دولتها در ملزم بودن دولتهای کنوانسیون ژنو در مورد محافظت از جان غیر نظامیان در زمان جنگ، مورخ 12 آگوست 1949.
با تأکید مجدد نسبت به تعهد دولتها در ملزم بودن به مفاد منشور و به ویژه مواد 33 و 37 جهت حل و فصل مناقشاتشان.
با یادآوری حق کلیه دولتها جهت دفاع از خویش به صورتی که در ماده 51 منشور شناخته شده است:
1- محکوم نمودن عراق به دلیل شروع تجاوزات نظامی در مناقشه خود با ایران قبل از اینکه به استفاده از کلیه ابزارهای صلح جویانه موجود در چارچوب منشور مبادرت نماید.
2- با تأسف از اشغال سرزمین ایران از سوی عراق و تلاش این کشور با اشغال غیر قانونی جهت به دست آوردن امتیازات سیاسی.
3- همچنین محکوم کردن عراق به خاطر متمرکز ساختن توان جنگی عمدهاش به مدت تقریبا دو سال علیه غیر نظامیان ایران که منجر به جنایات دردناکی علیه بشریت گردیده که نقض کنوانسیون ژنو در مورد محافظت از غیر نظامیان در زمان جنگ (مورخ 12 آگوست 1949) به شمار میرود.
4- با تصریح بر حق مردم ایران در جبران خسارت جانی و مالی که بر اثر تجاوزات عراق متحمل شدهاند و موظف بودن عراق در کمک به بازسازی کلیه تأسیسات غیر نظامی که به طور عمد در مناطق تحت اشغال غیر قانونیاش تخریب کرده است.
5- درخواست از ایران و عراق در پایان بخشیدن کلیه عملیاتهای نظامی جهت حل و فصل مناقشاتشان به روشهای صلح جویانه بر اساس مفاد منشور.
6- استقبال از تلاشهای دبیر کل جهت میانجی گری میان دو کشور و دعوت از وی جهت ادامه تلاشهای میانجی گرانهاش.