در اوضاع نامناسب پس از عملیات رمضان یکی از مهمترین دغدغههای فرماندهی جنگ به خصوص فرمانده کل سپاه، توجیه نیروهای عملیاتی درباره وضعیت پیش آمده در عملیات رمضان بود. در این میان به خصوص آنچه به سپاه مربوط میشد به دلیل وجود عنصر داوطلبی و عقیده نیرومند در نیروهای رزمنده تحت امر سپاه، مسئله بسیار مهمی بود که اگر به درستی انجام نمیشد و عنصر روحیه و ایمان به تشکیلات و سازمان رزم موجود به خطر میافتاد، اساسا ادامه جنگ و دفاع مورد سؤال قرار میگرفت. سخنرانی محسن
رضایی فرمانده کل سپاه در پایگاه شهید بهشتی برای شمار بسیاری از نیروهای عملیاتی و ستادی، نمونهای از این اقدامات است که به قسمتهایی از آن اشاره میشود:
»در عملیاتهای گذشته ما در هر جا به سراغ دشمن میرفتیم، تا دشمن میآمد خودش را پیدا کند با دورهای 30 الی 40 کیلومتری عقبهاش بسته میشد، اما جاهایی که با تک جبههای با دشمن مواجه میشدیم، به دلیل تمرکز بیشتر و ردههای بیشتری که دشمن داشت، موفقیت ما کمتر از جاهایی بود که دشمن را دور میزدیم. با همه این مسائل [از آغاز جنگ] بیش از 50 هزار اسیر از دشمن گرفتهایم، نزدیک 90 هزار نفر از دشمن کشته و قریب 170 هزار نفر از دشمن مجروح شده است و خداوند قدرتش را به ما نشان داد… در عملیات بیتالمقدس ما مقدمه کوچکی را در آزمایش گذراندیم و در عملیات فعلی داریم یکی از بزرگترین آزمایشات تاریخ انقلاب اسلامی را میگذرانیم. ما که از پیامبر خدا عزیزتر نیستیم؛ همه شما سراغ دارید آن نیروی تأمینی که برای تنگه احد گذاشته بودند وقتی دشمن هزیمت کرد، به امید غنایم تنگه را رها کردند و نیروی دشمن بازگشت و شد آنچه شد تا جایی که عدهای فرار کردند و عدهای فریاد زدند. «کجا؟! اگر پیامبر خدا کشته شده، خدای پیامبر که زنده است.» چنین آزمایش بزرگی را پیامبر خدا در جلو داشت. در آیاتی که در سوره آلعمران در مورد همین جنگ احد مطرح شده، آیات چنین شروع میشود: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین. شما سست نشوید و شما غمگین نشوید و شما برترید اگر مؤمن باشید.» بعد ادامه میدهد که «ما ایامی داریم در خلقت که این ایام را هر چند مدت بین مردم میگردانیم و هر چند مدتی نوبت عدهای برای آزمایش میشود و در این آزمایششان میخواهیم که مجاهدین شما و صابرین شما را تشخیص بدهیم و فکر نکنید که شما همین طوری به بهشت میروید.»
این مسائل باید اتفاق بیفتد تا شناسایی بشود و خداوند شهدایی را از بین شما انتخاب بکند… که شاهد باشند در روز قیامت چه کسی
استقامت کرد، چه کسی مبارزه کرد، چه کسی مجاهده کرد و چه کسی هم در رفت… ما الآن در موقعیتی هستیم که ریگان صحبت میکند که «یک ابرقدرت بنیادگرا در سطح منطقه دارد ظهور میکند و ما هر چه قدرت داریم باید به کار بگیریم و جلو این قدرت را بگیریم.» من یک آمار خدمت برادران ارائه میدهم از همین عملیات دو شب گذشته تا ببینید چه اندازه قدرت اسلام قدرت ظاهری کفر را در هم شکست. در عملیات دو شب گذشته برادران ما عملیاتی در مواضع لشکر 5 زرهی عراق شروع کردند که 2 تیپ به این لشکر مأمور شد و 2 تیپ در احتیاط این لشکر بود. یعنی مجموعا 7 تیپ یعنی قریب 700 تانک و نفربر و 7 هزار تکور و مسلح در قسمتی که توی زمین رفته بود و جلو خودش را مین گذاشته بود و آن شب دقیقا آمادهباش کامل بود… با اینکه دشمن این را فهمیده بود، تمام تانکها و نفربرهای ردیف اول فرصت تکان خوردن را پیدا نکرده بودند و همه با خدمه در جا سوخته بودند ولی آنهایی که در خط دوم مستقر بودند، توانستند به سرعت خود را از منطقه خارج بکنند که با اینکه برادران جلو رفته بودند و دشمن در وسط اینها [رزمندگان] باقی مانده بود، از فردا صبح تا بعدازظهر در مقابل پاتکهای وسیع دشمن مقاومت بسیار جانانهای کردند. از تیپ 50 زرهی لشکر 11 فقط یک فرمانده تیپ ماند. ساعت 2 الی 3 [بعد از] نیمه شب فرمانده چند تا لشکر – که یکی از افراد بعث بود – بهش میگفت: «مقاومت کن، برایت نیرو میفرستیم«. طرف گریه میکرد و میگفت: «معلوم میشود صدایت از جای گرم در میآید. من از 130 تانک و نفربر 8 تانک بیشتر برایم نمانده است. من چه مقاومتی بکنم؟! «هر چه بهشان دستور داده میشد، صریحا فرمان فرماندهان بالاتر را رد میکردند و میگفتند: «ای کاش میآمدید اینجا و صحنه را میدیدید. شما زیر کولر نشستهاید و به ما دستور میدهید، ما قبول نداریم.» ما در این عملیاتی که در جلو داریم به برادران باید عرض کنم ما 70% تاکتیکمان انهدام نیرو است و 30% زمین است. البته اگر بتوانیم زمین را هم بگیریم و بمانیم. برایمان خوب است، خیلی هم
خوب است، اما هدف اصلی زمین نیست ولو آن قدر هم خوب باشد؛ هدف اصلی ما انهدام نیرو است…. در این دشت وسیع، دشمن که میخواهد همه جا را پر بکند. جلو ما، برای اولین بار به یک قدرت خطی تبدیل شده است. همیشه باید از 7، 6، 5 رده دشمن عبور میکردیم، اما الآن دشمن برای ما یک خط نازک تبدیل شده است و میخواهیم کاری بکنیم ان شاءالله که ما مسئله صدام را این طرف اروند تمام کنیم و علت نامگذاری عملیات به «رمضان» هم همین است.رمضان یعنی پاکسازی شیاطین، چه پاکسازی شیاطین از نفس انسان و چه پاکسازی شیاطین از اجتماع انسانی، و صدام و حزب بعث باید پاکسازی بشوند. اسمش را گذاشتیم. «عملیات رمضان» و با رمز «یا مهدی (عج(» هم شروع کردیم که مسئولیت دارد از طرف خدا که این زمین را پاک کند. میبینید چقدر تطبیق دارد، اما ممکن است برای پاکسازی باید صبر حضرت مهدی (عج) را داشته باشیم و باید داشته باشیم و من این نکته را خدمت برادران بگویم: همیشه بین وضعیت طبیعی زمین، آسمان، روزها، ایام و عملیات یک تناسب بسیار عجیبی بوده؛ عملیات فتحالمبین که ما با اسم حضرت فاطمه زهرا (س) شروع کردیم آن چنان سریع و گسترده به پیش رفت که تمام خود ما را دستپاچه کرد! خیلی سریع! زیرا که خود حضرت فاطمه (س) یک نزدیکی بسیار وسیع نزد پروردگارش داشت و خداوند هیچ چیزی را تحمل نمیکند که حضرت فاطمه (س) بخواهد و نشود. هر کدام از ائمه ما خصوصیاتی داشتند. عملیات بیتالمقدس 1 که با اسم حضرت امیر (ع) شروع کرده بودیم، آن مراحل اول و دوم و سومش یک صبر بزرگی ما میخواستیم که تحمل بکنیم و عجیب بود که این عملیات صبر لازم داشت، اصلا بدون اینکه ما بدانیم عملیات این قدر طول میکشد، اصلا خود به خود این طوری میشد قضایا و با اسم پیامبر عملیات ما به پیروزی کامل رسید. الآن هم برادران، وضعیت این است اگر حضرت مهدی (عج) را میخواهید، باید صبر حضرت مهدی (عج) را هم داشته باشید.
[تکبیر حضار] یعنی ممکن است یک وقت آب دیر برسد، یخ دیر
برسد، مهمات کم باشد. برادران کمتر برسند به شما، شما این را بدانید.
برادران، ما عملیات آبادان را با چقدر شروع کردیم؟ 2700 نفر؛ بلافاصله عملیات طریقالقدس را با 6 هزار نفر یعنی دو برابر؛ عملیات فتحالمبین با 30 هزار نفر؛ عملیات بیتالمقدس با 54 هزار نفر از عملیات آبادان تا عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس 10 ماه نگذشته بود، در مدت 10 ماه قدرت رزمیمان را از 3 هزار رساندیم به 60 هزار نفر، یعنی 18 لشکر خوب: کادر فرماندهی، فرمانده گروهان، فرمانده گردان، فرمانده تیپ، فرمانده لشکر، مسئول تدارکات، مهمات، غذا و یکی از عجایب این انقلاب، این قدرت رزمی جدید بود که با یک سرعت بسیار زیادی تشکیل شد. هدف عملیات رمضان، پاکسازی حزب بعث بود، آیا ما نمیتوانستیم توی مملکت خودمان باشیم و کاری به پاکسازی حزب بعث نداشته باشیم؟ نه نمیتوانستیم، ما مجبور بودیم برای دفاع از خودمان حزب بعث را از بین ببریم… خداوند امر دفاع را بر ما واجب کرده و ما باید این کسانی را که آتش بر روی مردم ما میریزند، اینها را از بین ببریم و مجبوریم دفاع کنیم.
ما اگر بخواهیم از کشورهای اسلامی دفاع کنیم، از حیثیت اسلامی دفاع کنیم و اسرائیل، این سرطان را در منطقه از بین ببریم، هیچ راهی نداریم مگر اینکه از کربلا برویم. باید برادران ما این را بدانند که همین الآن ما حداقل یک میلیون فرد آموزش دیدهی جبهه رفته داریم که در هیچ جای دنیا این طوری نیست که سربازانش در جبهههای جنگ آموزش دیده باشند، اما ما الحمدالله چنین قدرتی را در مملکتمان داریم. اما حفظ این قدرت، اتکا به دو عامل است: 1- صبر و استقامت. 2- کسب تجربه. این دو تا را باید در خودمان به وجود بیاوریم که با حفظ اصل توکل به خدا و اخلاص در راه خدا بتوانیم ان شاءالله خودمان را برای پیاده کردن اهداف مقدماتی ظهور حضرت آماده بکنیم.
خدمت امام که ما رفته بودیم، در عملیات طریقالقدس که تعدادی برادرها نگران بودند از تعداد تلفات، از امام سؤال کردیم که آقا بعضی برادران میگویند که این همه شهید و زخمی که دادیم، فردا روز
قیامت ما چطور جواب بدهیم؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت که:
»شما بروید خدا را شکر بکنید که خدا شما را برای این کار انتخاب کرده، هر کس لیاقت این کار را ندارد. شما میدانید دارید چه کاری میکنید، شما دارید کار انبیاء خدا را انجام میدهید و ای کاش که من هم مثل شما یک پاسدار بودم.«
این تذکر را به برادران بدهم که مأموریت ما همچنان ادامه دارد و انتظار این را داریم که ان شاءالله بقایای صدامیان را با ذلت به گونهای برسانیم که دشمن به سقوط کشیده شود و ان شاءالله این عملیات رمضان که با امید پاکسازی و با هدف پاکسازی شروع شده است، بتواند ان شاءالله نظام بعث را در مملکت عراق از بین ببرد و مردم عراق واقعا از این ظلم طاقت فرسایی که شاید دهها برابر ظلم شاه و شاهانی که در این کشور بودند الآن بیشتر است در مملکت عراق و ما بتوانیم با توکل به خدا این ظلم را از بین ببریم و این لازمهاش انشاءالله آمادگی هر چه بیشتر برادران برای عملیاتی است که انشاءالله به زودی به شما ابلاغ میشود و انشاءالله امیدواریم که با قدرت به این عملیاتتان بپردازید. و توصیه آخرم این است که برادران این روح که در برادران وجود دارد، این روح خدادادی است. این مرثیههایی که میخوانید، این دعاهایی که میخوانید، قدر این دعاها را بدانید و شخص امام هر وقت خدمتشان میروم ایشان یکی از نکات پیروزی ما را این دعاها میدانند و میگویند: «تا زمانی که ملت با امام حسین (ع) است، ملت ما شکست ندارد. تا زمانی که ملت ما این چنین گریه میکند و به صحنههای جنگ میرود. این ملت شکستناپذیر است.» و من امیدوارم که در پیروزیها غرور ما را نگیرد و به ضعف خودمان در مقابل قدرت لایزال پروردگار همیشه اعتراف داشته باشیم و از خدا بخواهیم همیشه لطف حضرتش را شامل حال ما بگرداند. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.» (1).
1) سند شمارهی 7108 / ن مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: سخنرانی محسن رضایی در قرارگاه نصر در جمع نیروهای عملیاتی و ستادی سپاه و بسیج شرکت کننده در عملیات رمضان، 8 / 5 / 1361.