جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سخنرانی فرمانده کل سپاه و تأکید بر صبر و استقامت و آمادگی برای نیل به پیروزی

زمان مطالعه: 7 دقیقه

در اوضاع نامناسب پس از عملیات رمضان یکی از مهم‏ترین دغدغه‏های فرماندهی جنگ به خصوص فرمانده کل سپاه، توجیه نیروهای عملیاتی درباره وضعیت پیش آمده در عملیات رمضان بود. در این میان به خصوص آنچه به سپاه مربوط می‏شد به دلیل وجود عنصر داوطلبی و عقیده نیرومند در نیروهای رزمنده تحت امر سپاه، مسئله بسیار مهمی بود که اگر به درستی انجام نمی‏شد و عنصر روحیه و ایمان به تشکیلات و سازمان رزم موجود به خطر می‏افتاد، اساسا ادامه جنگ و دفاع مورد سؤال قرار می‏گرفت. سخنرانی محسن

رضایی فرمانده کل سپاه در پایگاه شهید بهشتی برای شمار بسیاری از نیروهای عملیاتی و ستادی، نمونه‏ای از این اقدامات است که به قسمت‏هایی از آن اشاره می‏شود:

»در عملیات‏های گذشته ما در هر جا به سراغ دشمن می‏رفتیم، تا دشمن می‏آمد خودش را پیدا کند با دورهای 30 الی 40 کیلومتری عقبه‏اش بسته می‏شد، اما جاهایی که با تک جبهه‏ای با دشمن مواجه می‏شدیم، به دلیل تمرکز بیشتر و رده‏های بیشتری که دشمن داشت، موفقیت ما کم‏تر از جاهایی بود که دشمن را دور می‏زدیم. با همه این مسائل [از آغاز جنگ] بیش از 50 هزار اسیر از دشمن گرفته‏ایم، نزدیک 90 هزار نفر از دشمن کشته و قریب 170 هزار نفر از دشمن مجروح شده است و خداوند قدرتش را به ما نشان داد… در عملیات بیت‏المقدس ما مقدمه کوچکی را در آزمایش گذراندیم و در عملیات فعلی داریم یکی از بزرگترین آزمایشات تاریخ انقلاب اسلامی را می‏گذرانیم. ما که از پیامبر خدا عزیزتر نیستیم؛ همه شما سراغ دارید آن نیروی تأمینی که برای تنگه احد گذاشته بودند وقتی دشمن هزیمت کرد، به امید غنایم تنگه را رها کردند و نیروی دشمن بازگشت و شد آنچه شد تا جایی که عده‏ای فرار کردند و عده‏ای فریاد زدند. «کجا؟! اگر پیامبر خدا کشته شده، خدای پیامبر که زنده است.» چنین آزمایش بزرگی را پیامبر خدا در جلو داشت. در آیاتی که در سوره آل‏عمران در مورد همین جنگ احد مطرح شده، آیات چنین شروع می‏شود: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین. شما سست نشوید و شما غمگین نشوید و شما برترید اگر مؤمن باشید.» بعد ادامه می‏دهد که «ما ایامی داریم در خلقت که این ایام را هر چند مدت بین مردم می‏گردانیم و هر چند مدتی نوبت عده‏ای برای آزمایش می‏شود و در این آزمایش‏شان می‏خواهیم که مجاهدین شما و صابرین شما را تشخیص بدهیم و فکر نکنید که شما همین طوری به بهشت می‏روید.»

این مسائل باید اتفاق بیفتد تا شناسایی بشود و خداوند شهدایی را از بین شما انتخاب بکند… که شاهد باشند در روز قیامت چه کسی

استقامت کرد، چه کسی مبارزه کرد، چه کسی مجاهده کرد و چه کسی هم در رفت… ما الآن در موقعیتی هستیم که ریگان صحبت می‏کند که «یک ابرقدرت بنیادگرا در سطح منطقه دارد ظهور می‏کند و ما هر چه قدرت داریم باید به کار بگیریم و جلو این قدرت را بگیریم.» من یک آمار خدمت برادران ارائه می‏دهم از همین عملیات دو شب گذشته تا ببینید چه اندازه قدرت اسلام قدرت ظاهری کفر را در هم شکست. در عملیات دو شب گذشته برادران ما عملیاتی در مواضع لشکر 5 زرهی عراق شروع کردند که 2 تیپ به این لشکر مأمور شد و 2 تیپ در احتیاط این لشکر بود. یعنی مجموعا 7 تیپ یعنی قریب 700 تانک و نفربر و 7 هزار تک‏ور و مسلح در قسمتی که توی زمین رفته بود و جلو خودش را مین گذاشته بود و آن شب دقیقا آماده‏باش کامل بود… با اینکه دشمن این را فهمیده بود، تمام تانک‏ها و نفربرهای ردیف اول فرصت تکان خوردن را پیدا نکرده بودند و همه با خدمه در جا سوخته بودند ولی آنهایی که در خط دوم مستقر بودند، توانستند به سرعت خود را از منطقه خارج بکنند که با اینکه برادران جلو رفته بودند و دشمن در وسط اینها [رزمندگان] باقی مانده بود، از فردا صبح تا بعدازظهر در مقابل پاتک‏های وسیع دشمن مقاومت بسیار جانانه‏ای کردند. از تیپ 50 زرهی لشکر 11 فقط یک فرمانده تیپ ماند. ساعت 2 الی 3 [بعد از] نیمه شب فرمانده چند تا لشکر – که یکی از افراد بعث بود – بهش می‏گفت: «مقاومت کن، برایت نیرو می‏فرستیم«. طرف گریه می‏کرد و می‏گفت: «معلوم می‏شود صدایت از جای گرم در می‏آید. من از 130 تانک و نفربر 8 تانک بیش‏تر برایم نمانده است. من چه مقاومتی بکنم؟! «هر چه بهشان دستور داده می‏شد، صریحا فرمان فرماندهان بالاتر را رد می‏کردند و می‏گفتند: «ای کاش می‏آمدید اینجا و صحنه را می‏دیدید. شما زیر کولر نشسته‏اید و به ما دستور می‏دهید، ما قبول نداریم.» ما در این عملیاتی که در جلو داریم به برادران باید عرض کنم ما 70% تاکتیکمان انهدام نیرو است و 30% زمین است. البته اگر بتوانیم زمین را هم بگیریم و بمانیم. برای‏مان خوب است، خیلی هم

خوب است، اما هدف اصلی زمین نیست ولو آن قدر هم خوب باشد؛ هدف اصلی ما انهدام نیرو است…. در این دشت وسیع، دشمن که می‏خواهد همه جا را پر بکند. جلو ما، برای اولین بار به یک قدرت خطی تبدیل شده است. همیشه باید از 7، 6، 5 رده دشمن عبور می‏کردیم، اما الآن دشمن برای ما یک خط نازک تبدیل شده است و می‏خواهیم کاری بکنیم ان شاءالله که ما مسئله صدام را این طرف اروند تمام کنیم و علت نام‏گذاری عملیات به «رمضان» هم همین است.رمضان یعنی پاک‏سازی شیاطین، چه پاک‏سازی شیاطین از نفس انسان و چه پاک‏سازی شیاطین از اجتماع انسانی، و صدام و حزب بعث باید پاک‏سازی بشوند. اسمش را گذاشتیم. «عملیات رمضان» و با رمز «یا مهدی (عج(» هم شروع کردیم که مسئولیت دارد از طرف خدا که این زمین را پاک کند. می‏بینید چقدر تطبیق دارد، اما ممکن است برای پاک‏سازی باید صبر حضرت مهدی (عج) را داشته باشیم و باید داشته باشیم و من این نکته را خدمت برادران بگویم: همیشه بین وضعیت طبیعی زمین، آسمان، روزها، ایام و عملیات یک تناسب بسیار عجیبی بوده؛ عملیات فتح‏المبین که ما با اسم حضرت فاطمه زهرا (س) شروع کردیم آن چنان سریع و گسترده به پیش رفت که تمام خود ما را دست‏پاچه کرد! خیلی سریع! زیرا که خود حضرت فاطمه (س) یک نزدیکی بسیار وسیع نزد پروردگارش داشت و خداوند هیچ چیزی را تحمل نمی‏کند که حضرت فاطمه (س) بخواهد و نشود. هر کدام از ائمه ما خصوصیاتی داشتند. عملیات بیت‏المقدس 1 که با اسم حضرت امیر (ع) شروع کرده بودیم، آن مراحل اول و دوم و سومش یک صبر بزرگی ما می‏خواستیم که تحمل بکنیم و عجیب بود که این عملیات صبر لازم داشت، اصلا بدون اینکه ما بدانیم عملیات این قدر طول می‏کشد، اصلا خود به خود این طوری می‏شد قضایا و با اسم پیامبر عملیات ما به پیروزی کامل رسید. الآن هم برادران، وضعیت این است اگر حضرت مهدی (عج) را می‏خواهید، باید صبر حضرت مهدی (عج) را هم داشته باشید.

[تکبیر حضار] یعنی ممکن است یک وقت آب دیر برسد، یخ دیر

برسد، مهمات کم باشد. برادران کمتر برسند به شما، شما این را بدانید.

برادران، ما عملیات آبادان را با چقدر شروع کردیم؟ 2700 نفر؛ بلافاصله عملیات طریق‏القدس را با 6 هزار نفر یعنی دو برابر؛ عملیات فتح‏المبین با 30 هزار نفر؛ عملیات بیت‏المقدس با 54 هزار نفر از عملیات آبادان تا عملیات فتح‏المبین و بیت‏المقدس 10 ماه نگذشته بود، در مدت 10 ماه قدرت رزمی‏مان را از 3 هزار رساندیم به 60 هزار نفر، یعنی 18 لشکر خوب: کادر فرماندهی، فرمانده گروهان، فرمانده گردان، فرمانده تیپ، فرمانده لشکر، مسئول تدارکات، مهمات، غذا و یکی از عجایب این انقلاب، این قدرت رزمی جدید بود که با یک سرعت بسیار زیادی تشکیل شد. هدف عملیات رمضان، پاک‏سازی حزب بعث بود، آیا ما نمی‏توانستیم توی مملکت خودمان باشیم و کاری به پاک‏سازی حزب بعث نداشته باشیم؟ نه نمی‏توانستیم، ما مجبور بودیم برای دفاع از خودمان حزب بعث را از بین ببریم… خداوند امر دفاع را بر ما واجب کرده و ما باید این کسانی را که آتش بر روی مردم ما می‏ریزند، اینها را از بین ببریم و مجبوریم دفاع کنیم.

ما اگر بخواهیم از کشورهای اسلامی دفاع کنیم، از حیثیت اسلامی دفاع کنیم و اسرائیل، این سرطان را در منطقه از بین ببریم، هیچ راهی نداریم مگر اینکه از کربلا برویم. باید برادران ما این را بدانند که همین الآن ما حداقل یک میلیون فرد آموزش دیده‏ی جبهه رفته داریم که در هیچ جای دنیا این طوری نیست که سربازانش در جبهه‏های جنگ آموزش دیده باشند، اما ما الحمدالله چنین قدرتی را در مملکت‏مان داریم. اما حفظ این قدرت، اتکا به دو عامل است: 1- صبر و استقامت. 2- کسب تجربه. این دو تا را باید در خودمان به وجود بیاوریم که با حفظ اصل توکل به خدا و اخلاص در راه خدا بتوانیم ان شاءالله خودمان را برای پیاده کردن اهداف مقدماتی ظهور حضرت آماده بکنیم.

خدمت امام که ما رفته بودیم، در عملیات طریق‏القدس که تعدادی برادرها نگران بودند از تعداد تلفات، از امام سؤال کردیم که آقا بعضی برادران می‏گویند که این همه شهید و زخمی که دادیم، فردا روز

قیامت ما چطور جواب بدهیم؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت که:

»شما بروید خدا را شکر بکنید که خدا شما را برای این کار انتخاب کرده، هر کس لیاقت این کار را ندارد. شما می‏دانید دارید چه کاری می‏کنید، شما دارید کار انبیاء خدا را انجام می‏دهید و ای کاش که من هم مثل شما یک پاسدار بودم.«

این تذکر را به برادران بدهم که مأموریت ما همچنان ادامه دارد و انتظار این را داریم که ان شاءالله بقایای صدامیان را با ذلت به گونه‏ای برسانیم که دشمن به سقوط کشیده شود و ان شاءالله این عملیات رمضان که با امید پاک‏سازی و با هدف پاک‏سازی شروع شده است، بتواند ان شاءالله نظام بعث را در مملکت عراق از بین ببرد و مردم عراق واقعا از این ظلم طاقت فرسایی که شاید ده‏ها برابر ظلم شاه و شاهانی که در این کشور بودند الآن بیشتر است در مملکت عراق و ما بتوانیم با توکل به خدا این ظلم را از بین ببریم و این لازمه‏اش ان‏شاءالله آمادگی هر چه بیشتر برادران برای عملیاتی است که ان‏شاءالله به زودی به شما ابلاغ می‏شود و ان‏شاءالله امیدواریم که با قدرت به این عملیات‏تان بپردازید. و توصیه آخرم این است که برادران این روح که در برادران وجود دارد، این روح خدادادی است. این مرثیه‏هایی که می‏خوانید، این دعاهایی که می‏خوانید، قدر این دعاها را بدانید و شخص امام هر وقت خدمتشان می‏روم ایشان یکی از نکات پیروزی ما را این دعاها می‏دانند و می‏گویند: «تا زمانی که ملت با امام حسین (ع) است، ملت ما شکست ندارد. تا زمانی که ملت ما این چنین گریه می‏کند و به صحنه‏های جنگ می‏رود. این ملت شکست‏ناپذیر است.» و من امیدوارم که در پیروزی‏ها غرور ما را نگیرد و به ضعف خودمان در مقابل قدرت لایزال پروردگار همیشه اعتراف داشته باشیم و از خدا بخواهیم همیشه لطف حضرتش را شامل حال ما بگرداند. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.» (1).


1) سند شماره‏ی 7108 / ن مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: سخنرانی محسن رضایی در قرارگاه نصر در جمع نیروهای عملیاتی و ستادی سپاه و بسیج شرکت کننده در عملیات رمضان، 8 / 5 / 1361.