جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سایر گروه‏های ضد انقلاب مسلح

زمان مطالعه: 5 دقیقه

گروه‏های دیگری که در مقطع زمانی خرداد تا مهر 1360، مسلح بوده و رویارویی نظامی با انقلاب اسلامی را شعار تشکیلات و سازمان خود قرار داده بودند را می‏توان در سه گروه عمده خلاصه نمود: چریک‏های فدایی خلق (اقلیت(، حزب دمکرات کردستان و سازمان پیکار؛ که هر کدام طی مقطع زمانی مذکور مواضع و اقداماتی داشته‏اند.

سازمان چریک‏های فدایی خلق (اقلیت(، کمونیست‏های مسلحی که خواهان از بین رفتن انقلاب اسلامی بودند، به علل مختلف از جمله «اقلیت» بودن تعداد اعضا و هوادارانش و همچنین نداشتن پایگاه در بین هیچ یک از اقشار جامعه، به این درک رسیده بودند که قدرت جریان‏سازی در جامعه را نخواهند داشت از این رو سعی و تلاش این سازمان تقویت دیگر جریانات ضد انقلاب مسلح بود و به عبارت بهتر می‏توان گفت که سازمان چریک‏های فدایی خلق (اقلیت(، به جای مبارزه، غالبا «هواشناسی» می‏کرد و هر گاه احساس می‏نمود که شدت جریان «باد» به کدام سمت و جهتی است «پرچم» سرخ مزین به داس و چکش خود را در آن سمت و سوی قرار می‏داد. «اقلیت‏ها» در این مقطع زمانی به دلیل نداشتن «تحلیل مشخص از شرایط مشخص» دچار سردرگمی و به قول خودشان «زیگزاگ زدن» بودند. به طوری که در ابتدای این برهه، در 20 / 3 / 1360 طی تحلیلی که در این باره در نشریه «کار» منتشر شد، چنین اعلام نمودند:

»… مادام که به سیاست و برنامه معینی دست پیدا نکرده‏ایم لغزش‏ها و زیگزاگ‏هایمان امری ناگزیر است و به خودی خود برخی ابهامات و ناروشنی‏هایی که وجود دارد، خود را در حرکات و موضع‏گیری‏هایمان منعکس می‏سازد.» (1).

»سردرگمی«، «لغزش‏ها» و «زیگزاگ‏های» چریک‏های فدایی (اقلیت(، در این مقطع، به این دلیل بود که نمی‏توانست بفهمد در نبرد میان «لیبرال‏ها و منافقین» با «خط امام و مردم» طرف برنده کدامیک خواهند بود. مشخص شدن طرف برنده این نبرد، بدین دلیل برای «اقلیت» حائز اهمیت بود که می‏خواست تحلیل‏ها و شعارهایش را به گونه‏ای تنظیم نماید که اگر لیبرال‏ها و منافقین

طرف پیروز میدان بودند بتواند از آنان سهم‏طلبی نماید و اگر طرف دیگر پیروز شدند قلیل هوادارانش را از این معرکه سالم خارج کند. اما سرعت وقایع به گونه‏ای بود که «اقلیتی‏ها» را همان بدو امر، «جا گذاشت» و طوفان حوادث «پرچم» اقلیت‏ها را دست‏خوش حرکت در جهت‏های مختلف نمود. ذکر دو نمونه موضع‏گیری‏های چریک‏های فدایی خلق – اقلیت – طی خرداد تا مهر 1360، مبین این انفعال آشکار آنها در قبال رخدادهای زمانی مذکور می‏باشد.

»اقلیت«، در تیرماه 1360، که منافقین دست به جنایات سراسری در نقاط مختلف کشور زده و با انفجار هفتم تیر گروهی از مسئولان نظام را به شهادت رساندند با تصور این که کفه ترازوی نبرد در طرف لیبرال‏ها و منافقین سنگین‏تر شده، به نفع آنها وارد معرکه گشته و اعلام می‏نماید:

»باید جوخه‏های رزمی را سازمان داد. باید به تسلیح خلق همت گذاشت. توده‏ها را به مقاومت در برابر خلع سلاح دعوت کرد. به مقابله جدی با باندهای سیاه برخاست. با دمکرات‏های انقلابی (یعنی منافقین خلق) اتحادهای رزمی پدید آورد…» (2).

»هدف فوری عملیات رزمی عبارتست از مبارزه جدی علیه باندهای سیاه، درهم کوبیدن سازمان‏دهی آنها، حمله به ارگان‏های سرکوب، ترور انقلابی رهبران باندهای سیاه و خائنین به خلق، مصادره‏های مالی، تأمین سلاح…» (3).

در همین شماره نیز چریک‏های فدایی خلق (اقلیت) مبادرت به تحریف و تمجید فراوان از اقدامات تروریستی و ضد مردمی منافقین می‏نمایند و اعلام می‏دارند:

»امروز نیز ترورها و بمب‏گذاری‏های سراسری که می‏توان گفت با چنین ابعادی در نوع خود در تمام جهان کم سابقه است و نمی‏توان آنها را صرفا کار یک مشت روشن‏فکر جدا از توده‏ها دانست، به درگیری‏های مسلحانه ابعادی تازه بخشیده است.» (4).

اما شکست نسبی منافقین در اواخر شهریور ماه و اوایل مهر ماه 1360 و مسلط شدن نظام بر اوضاع، که در واقع کفه ترازوی مذکور را در طرف مردم و خط امام، سنگین‏تر ساخت، «اقلیت» را ناگزیر به «زیگزاگی» دیگر کشاند به طوری که هم منافقین و لیبرال‏ها را محکوم نمود و هم عملیات رزمی جوخه‏های خود را!

»واقعیت آن است که ائتلافی نامیمون و نامتجانس، از دمکرات‏های انقلابی (منافقین) و لیبرال‏ها در سطح جنبش شکل گرفته و مدتی است حرکت کرده است و این آن مانع اساسی در مقابل مادیت یافتن قدرت واقعی خلق است.» (5).

»در چنین شرایطی که ضد انقلاب (منظور مردم و نیروهای مردمی انقلاب اسلامی است) توجه وسیع و متمرکز خود را آغاز نموده، سازمان‏های انقلابی در منتهای پراکندگی، فقدان وحدت عملی و سیاست مشترک به سر می‏برند و توده‏های بی‏سرپرست فاقد رهبری و چشم‏انداز روشن در برابر یکه تازی ارتجاع قرار می‏گیرد. در این میان سازمان مجاهدین خلق نیز با ارزیابی نادرست از شرایط و عدم توجه به مرحله تکامل رشد جنبش و برخی شیوه‏های نادرست، اسیر «پرودکاسیون» (کشاندن مردم در گروه‏ها به فعالیت‏های مرگبار از طریق فریب دادن آن‏ها) می‏گردد، در دام تحریکات هیئت حاکمه گرفتار می‏شود، به پای مبارزه قطعی می‏رود و به یورش ارتجاع میدان می‏دهد. توده‏ها مرعوب می‏شوند و محیط رعب و وحشت بر جامعه حاکم می‏گردد.» (6).

گروه دیگری که آن نیز همین زیگزاگ زدن‏ها را در مقطع خرداد تا مهر 1360 داشت «سازمان پیکار» بود. این گروه در 1360 اعلام می‏کند:

»… روز شنبه 30 خرداد، یک تظاهرات عظیم توده‏ای با ابتکار مجاهدین خلق و با شرکت نیروهای کمونیستی و بسیاری از هم‏وطنان آگاه و مبارز تهران برگزار شد…» (7).

پیکار همچنین در 2 / 6 / 1360 در ترویج و تشویق خط ارعاب و ترور منافقین، با این تحلیل که نظام جمهوری اسلامی ایران در زیر این فشارها خرد خواهد شد، می‏نویسد:

»… بار دیگر ایران صحنه یکی از والاترین مقاومت‏ها و مبارزات توده‏های ناراضی و فرزندان انقلابی کمونیست آنها شده است… رژیم سرمایه‏داری ایران نخواهد توانست خود را تثبیت کند…» (8).

این موضع‏گیری‏ها تا اوایل مهرماه 1360 ادامه داشت؛ اما اینان نیز هم چون «اقلیت» به محض مشاهده توان و قدرت مردمی انقلاب در رویارویی با تروریسم ضد مردمی منافقین و دیگر گروه‏های مسلح، ناچار از «زیگزاگ» شدند و در سر مقاله «پیکار» 122 مورخ 20 / 7 / 1360 لب به اعتراض نسبت به منافقین می‏گشاید و می‏نویسد:

»- آلترناتیو لیبرالی مجاهدین، به هیچ وجه قابل حمایت نیست.

– تاکتیک مسلحانه مجاهدین، ضربات مهمی بر پیکر جنبش توده‏ای و جنبش آگاه وارد ساخته و در تضاد با انقلاب توده‏ای قرار دارد.«

گروه دیگری که در طول این مقطع زمانی، مذاکرات مربوط به پیوستن خود به «شورای ملی مقاومت بنی‏صدر – رجوی» را طی می‏کرد، «حزب دمکرات کردستان ایران» به رهبری «قاسملو» بود. حزب دمکرات کردستان که بعد از مقطع زمانی مذکور مبادرت به اعلام پیوستن خویش به منافقین نمود، در زمانی که منافقین مسلح در تهران و شهرستان‏ها به بمب‏گذاری و ترور و تخریب مشغول بودند، اقدام به تشدید عملیات مسلحانه خود در منطقه کردستان بر علیه نیروهای مسلح و مردمی انقلاب نمود. حزب دمکرات کردستان همچنین پس از عزل و سقوط بنی‏صدر، اقدام به دعوت از بنی‏صدر کرد. رادیو صدای آزاد در برنامه 3 / 4 / 1360 خود گفت:

»رادیو مخفی حزب دمکرات کردستان در پیامی از سوی دکتر قاسملو دبیر کل این حزب از بنی‏صدر خواست تا به رزمندگان کرد بپیوندد. هم اکنون بیش‏تر مناطق کردنشین کشور در تصرف نیروهای کرد است؛ کردها اعلام داشته‏اند که هر یک از مقام‏های رژیم… که مایل به مبارزه با آخوندها باشند مورد استقبال برادران کرد قرار خواهند گرفت… طی روزهای اخیر، کردها حملات خود را علیه مواضع پاسداران شدت بخشیده‏اند و ده‏ها پاسدار را به قتل رسانیده‏اند.» (9).

بدین ترتیب اتحاد گروه‏های ضد انقلاب مسلح برای ضربه زدن به ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران و ایجاد و تعمیم جو ارعاب و ترور و انفجار در کشور طی خرداد تا مهرماه 1360 به وجود آمد.


1) مأخذ 14، ص 72، به نقل از نشریه «کار» (ارگان سازمان چریک‏های فدایی خلق – اقلیت(، شماره113، 20 / 3 / 1360.

2) نشریه «کار» (اقلیت(، شماره 188، 24 / 4 / 1360.

3) نشریه «کار» (اقلیت(، شماره 122، 21 / 5 / 1360.

4) همان.

5) نشریه «کار» (اقلیت) شماره 129، 8 / 7 / 1360.

6) نشریه «کار» (اقلیت(، شماره132، 29 / 7 / 1360.

7) نشریه «پیکار» (ارگان سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر(، شماره 113، 15 / 4 / 1360.

8) نشریه «پیکار«، شماره 115، 2 / 6 / 1360.

9) خبرگزاری جمهوری اسلامی، بولتن ویژه، 4 / 4 / 1360، رادیو صدای آزاد، 3 / 4 / 1360.