ساختار اجتماعى تا حدودى نمایشگر فعالیت و ارتباط متقابل نقشهاست ولى در عین حال حقوق و تکالیف سازمان یافته میان افراد و گروهها را نیز مشخص مىکند. (1) نهادهاى اصلى جامعه نوع و حدود این ساختارها و روابط عمودى و افقى آن را ترسیم مىکنند. تمام مولفههاى فوق الذکر مانند آگاهىها، اعتقادات و ارزشها در شکل و ماهیت ساختارها تأثیر دارند، زیرا این مردم جامعه هستند که در نقشهاى مختلف، نهادها را براى تنظیم روابط و تامین نیازمندىها به حرکت در مىآورند. (2).
مهمترین نهادهایى که تأثیر مستقیم بر فرهنگ کلان جامعه مىگذارند عبارتند از نظام اقتصادى، نهاد حکومت و ساختار سیاسى آن، نهاد مذهب، نهاد خانواده، نهاد آموزش و پرورش و تمام نهادهایى که به نحوى در قلمرو زیبایى شناختى با انواع هنرها سرو کار دارند. هر کدام از این نهادها براى تامین بخشى از نیازهاى زیستى، روانى و اجتماعى سودمندند و رکود یا اختلال در کارایى و اثر بخشى آنها تأثیر نامطلوب روى فرهنگ جامعه مىگذارد. ناتوانى ساختارهاى اجتماعى براى پاسخگویى به نیازهاى جامعه، مجموعهى نظام فرهنگى را آسیبپذیر مىسازد.
1) Steven Vago, Social Change,Englewood Cliff,N .j, Prentice Hall, inc , 1985.P.23.
2) کاظمى، 1374، ص 243.