بیشتر محافل دولتی ایالات متحده و بسیاری از تحلیل گران به این نتیجه رسیدهاند که جمهوری اسلامی ایران از تعدادی برنامهی هستهای – که برخی پنهان و برخی دیگر آشکار هستند – پشتیبانی میکند که این امر در آیندهای نه چندان دور، راهکار تهیه و به کارگیری سلاحهای هستهای را در اختیار این کشور قرار خواهد داد. نگرانی از برنامههای هستهای ایران را میتوان به چهار مؤلفه تقسیم کرد:
1 – تحقیقات غیر نظامی و راکتورهایی که مشغول فعالیت، در دست ساخت و یا برنامهریزی شده هستند؛
2 – تلاشهای پنهانی ایران، برای راهاندازی برنامه غنی سازی اورانیوم گریز از مرکز و یا احتمالا تأسیساتی برای جدا سازی پلوتونیوم (فرآوری مجدد(؛
3 – کوشش عوامل ایرانی برای خرید غیر قانونی مواد قابل شکافت و اقلام دارای » کاربرد دوگانه » که در ساخت سلاحهای هستهای به کار میروند، از منابع خارجی بیشتر – نه انحصارا – از اروپا و شوروی سابق؛
4 – برنامه ساخت موشکهای زمین به زمین که احتمالا هدف از آن پرتاب سلاحهای کشتار جمعی میباشد. (1).
همچنین بحث دربارهی سلاحهای هستهای ایران، با موضوعاتی همچون مقاصد سیاسی – نظامی ایران، دامنه، بزرگی، زمانبندی، هزینه مالی، مزایا و مضار استراتژیک یک برنامه هستهای ارتباط دارد.
تصمیم ایران برای تهیه و استقرار سلاحهای هستهای، دارای پیامدهای دامنهدار و نیز وخیمی برای امنیت و ثبات خاورمیانهی بزرگ خواهد بود. این امر حتی در مناطقی بسیار فراتر از خلیج فارس، در مدیترانه شرقی، قفقاز، جنوب آسیا و آسیای مرکزی تأثیر خواهد گذاشت. در حالتهای حاد و افراطی، ترس از ورود سلاحهای هستهای به زرادخانه ایران ممکن است باعث شود کشورهایی چون اسراییل و حتی ایالات متحده در اقدامی پیشگیرانه، دست به عملیات نظامی علیه این کشور بزنند. سلاحهای هستهای ایران سوار بر موشکهای زمین به زمین با برد متوسط، اهمیت استراتژیک بسیار بیشتری نسبت به استقرار سلاحهای شیمیایی یا بیولوژیکی دارند. بنابراین، چگونگی جلوگیری از برنامه هستهای ایران برای ایالات متحده باید از اولویت بالایی برخوردار باشد. این که این هدف (جلوگیری از برنامه هستهای ایران) قابل تحقق است یا خیر و اگر چنین است آیا با اتخاذ سیاست مصالحه جویانه یا از راه اتخاذ سیاست مقابله و یا ترکیبی از هر دو راه میتواند به بهترین نحو تحقق یابد، موضوع مهم مورد بحث در سیاست آمریکا نسبت به ایران است.
در بررسی راهکارهای سلاحهای هستهای ایران باید چند واقعیت تحلیلی و سیاسی را مورد توجه قرار داد. نخست آن که بدون دسترسی به اطلاعات بسیار طبقهبندی شده، حدس و گمان دربارهی ماهیت دقیق فعالیتهای ایران برای تحلیل گران محدود خواهد بود. دوم این که در مطبوعات و در میان تحلیل گران سیاسی این کشور، بحث عقلانی بودن موضع کنونی این کشور نسبت به سلاحهای هستهای روز به روز داغتر میشود. سوم این که، جوهرهی بحثها در ایران بیشتر دربارهی چگونگی ارتباط نوسانات سیاست خارجی با سلاحهای هستهای است و نه مسائل فنی یا نظامی. چهارم این که در ایران بحث عمومی در مورد تعداد گزارشها و بیانیههای غرب اندک است. این امر نشان میدهد که جمهوری اسلامی برای فراهم آوردن تکنولوژی مورد نیاز، دست به ابتکارات پنهانی زده است که به طور مستقیم در ساخت سلاحهای هستهای سودمند میباشد.
تمایل ایران برای بررسی راهکار سلاحهای هستهای، از دهه 1960 یعنی هنگامی ایجاد شد که دولت طرفدار آمریکا (شاه) آرزوهای بزرگی برای نقش ایران در منطقه و جهان، در سر میپروراند. با این حال، جنگ خونین این کشور با عراق از 1980 تا 1988 و استفاده بغداد از سلاحهای شیمیایی در این جنگ و حس انزوای ایران در جامعه جهانی، سبب شد مباحث داغی در دولت دربارهی فواید و قابلیتهای سلاحهای هستهای صورت پذیرد. افزون بر این، آزمایشهای هستهای هند و پاکستان، در مه 1998 باعث شد استدلالات و موضع آن دسته از افرادی که در ایران سلاحهای هستهای را جزء اساسی دفاع ملی تلقی میکردند، تقویت شود. به علاوه، وجود قابلیت هستهای اسراییل و موشکهای دوربرد این کشور، احساس آسیب پذیری ایران را افزایش میدهد.
1) سه موضوع نخست به تفصیل در کتاب زیر مورد بحث قرار گرفته است: Rodney W.Jones, Mark G. Mc Donough, toby F. Dalton, GreGory D. Koblentz, Tracking Nuclear Proliferation: A Guide in Maps and Chrts, 1998)Washing ton DC: Carnegie Endow Ment for international Peace ,1998)PP.169-182.