دست نیافتن عراق به نتایج قطعی و روشن در هفته نخست جنگ، نشان دهنده ناکامی و شکست عراق در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده بود و این موضوع مورد تأکید ناظران و کارشناسان مسائل جنگ و منطقه نیز قرار گرفت. اما صدام به ناچار بخش دوم سناریوی جنگ را پیش از دستیابی به تمامی اهداف نظامیاش مطرح ساخت و این چیزی جز درخواست برقراری آتشبس و گرفتن زمان برای تحکیم مواضع نبود. صدام درخواست آتشبس و مذاکره مستقیم را با تأکید بر به رسمیت شناختن حق حاکمیت عراق بر شط العرب[اروند رود]و سه جزیره کوچک در تنگه هرمز، مطرح کرد و سپس که به سود او تنظیم شده بود پاسخ مثبت داد. در این حال، طارق عزیز معاون وقت نخست وزیر عراق نیز در پاریس گفت:
»ما به شرطی آماده مذاکره با ایران هستیم که دولت ایران به حاکمیت ما بر شط العرب[اروند]و سرزمینهایی که چند روز پیش آزاد ساختهایم، احترام گذارد.«(1).
در واقع، عراقیها به نام مذاکره و صلح، در نظر داشتند، شرایط خود را بر ایران تحمیل کنند؛ «طارق عزیز» آشکار اعلام کرد که ایران علاوه بر پذیرش حاکمیت عراق بر رودخانه اروند، باید تمام مناطقی را که عراق با تجاوز به خاک ایران اشغال کرده است، به این کشور واگذار کند. خودداری ایران از پذیرش «صلح تحمیلی» – در حالی که دشمن در خاک جمهوری اسلامی ایران حضور داشت – عراق را در وضعیتی دشوار قرار داد. ناتوانی عراق از تأمین تمام اهداف نظامی خود، سبب شد، این کشور آنچه را در میدان جنگ به دست نیاورده بود، در پشت میز مذاکره طلب کند. گاردین در مورد پیدایش این وضعیت نوشت:
»امتناع پیشبینی نشده ایران از پذیرفتن آتشبس سازمان ملل متحد، صدام را در موقعیت سختی قرار داده است. این موقعیت تا وقتی ایران به فعالیتهای نظامی – که دور از انتظار است – ادامه میدهد، سختتر و سختتر خواهد شد.«(2).
از سوی دیگر، بروز نشانهی بن بست در جنگ به دلیل پیروز نشدن عراق در اثر مقاومت ایران در برابر تهاجم آن کشور و نیز مهار کردن بحران ناشی از جنگ با تدبیر امام و همت نیروهای انقلابی و پیشبینی احتمال گسترش و تداوم جنگ، دمکراتهای امریکا را – در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آن کشور – با وضعیت دشواری مواجه ساخت.
تداوم جنگ و تأثیر آن بر افزایش قیمت نفت همراه با بمباران جزیره خارک به وسیله هواپیماهای عراق و تهدید ایران به بستن تنگهی هرمز و کاهش تردد کشتیها در خلیج فارس، وضعیت خاصی را در منطقه حاکم کرد. در پی این تحولات، کارتر بلافاصله اعلام کرد که برای باز ماندن تنگهی هرمز با سایر کشورها تماس گرفته است.(3).
عراقیها نیز از گسترش جنگ و افزایش فشار امریکا به عراق برای پایان بخشیدن به جنگ نگران بودند، به همین دلیل طارق عزیز اعلام کرد:
»عراق تمام تلاش خود را برای تغذیه نفتی کشورهای غربی انجام میدهد«(4).
در این حال، امریکا برای مهار اوضاع، پایگاه خود را در جزیره «دیه گوگارسیا» فعال کرد و به نیروهای «واکنش سریع» برای انتقال به منطقه آماده باش داد. همچنین کارتر اعلام کرد:
»در صورت لزوم، ما از ملت خود خواهیم خواست که نیرویی متشکل از داوطلبان به خلیج فارس اعزام نماید.«(5).
سناتور «جاکوب ویتس» نیز در جلسه اعضای کنگره امریکا در کاخ سفید گفت:
»امریکا از متحدانش انتظار دارد که در عملیات حفاظت از منابع نفتی در خلیج فارس شرکت داشته باشند، هر چند توانایی نظامیشان کمتر از امریکا باشد.«(6).
شورویها که اقدامات امریکایی ها را با دقت تحت نظر داشتند، نگرانی خود را از پیدایش وضعیت جدید در منطقه اعلام کردند. در این باره، برژنف گفت:
»نه عراق و نه ایران از انهدام متقابل، خونریزی و آسیب زدن بر اقتصاد یکدیگر بهرهای نخواهند برد،فقط طرف سوم است که منتظر بهرهبرداری است. ایران و عراق هر دو روابط دوستانهای با شوروی دارند. برخی میکوشند این نبرد را به سود خود جهت دهند و کنترل خود را بر نفت خاورمیانه برقرار سازند و رویای تبدیل ایران را به پایگاه نظامی و ژاندارم امپریالیسم، در سر میپرورانند.«(7).
عراقیها که به صورت کامل به اهداف خود نرسیده بودند، از مواضع و اقدامات اخیر امریکا عمیقا نگران بودند؛ «نعیم حداد«، رئیس مجلس عراق در مصاحبه با روزنامه کویتی السیاسه گفت:
»عراقی دلایلی در دست دارد که کره جنوبی و ژاپن با تصویب ایالات متحده سرگرم تحویل مقادیر معتنابهی قطعات یدکی به ایران، به ویژه نیروی هوایی این کشورند.«(8).
وی سپس با موضعگیری علیه امریکا و همسو با موضع شورویها، با اظهار نگرانی از لغو تحریم ایران و کمک به این کشور و در نتیجه، تداوم جنگ اعلام کرد:
»عراق سعی دارد، جنگ را در ابعاد محدود حفظ کند، لیکن ابرقدرتها سعی در گسترش آن دارند.«(9).
در این میان، حمله اسرائیل (10) به رآکتور اتمی عراق – که با همکاری فرانسویها ساخته شده بود – بر نگرانیهای عراق افزود. افزون بر این، تلاش امریکا برای آزادی گروگانها و مبادله آنها با قطعات یدکی، عراق را به بازنگری اساسی در استراتژی و تحرکات خود واداشت. (11).
پیام ادموند ماسکی، وزیر خارجه امریکا به شهید رجایی، نخست وزیر ایران به منزله تلاش امریکا برای مذاکره با ایران به منظور آزادسازی گروگانهای امریکایی بود. ماسکی در پایان پیام خود ضمن تأکید بر بیطرفی امریکا نوشته بود:
»درک موضع امریکا توسط ایران برای ما مهم است.«(12).
در این میان، اظهارات وزیر خارجه امریکا (ادموند ماسکی) نخستین اعتراف رسمی امریکا بر پذیرش انقلاب اسلامی و آمادگی امریکا برای عادی سازی مناسبات بود. وی گفت:
»امریکا هرگز کوچکترین قصدی برای اشغال ایران نداشته و ندارد. ما به حقانیت انقلاب اسلامی معتقد و آمادهایم با ایران پیرامون مناسبات دو کشور بر هر پایه و اساسی که باشد، گفتوگو کنیم.«(13).
تلاش امریکاییها برای عادی سازی مناسبات با ایران متأثر از چند موضوع بود: اول، امریکا از نتایج جنگ بهرهبرداری کرده و با اهرم فشار عراق، ایران را بار دیگر در آغوش میگرفت. دوم، گروگانها در اولین گام آزاد میشدند. سوم، جنگ با ابتکار عمل امریکا به پایان میرسید و در آخر، روسها از امکان هرگونه بهرهبرداری از اوضاع منطقه، ایران و عراق محروم میشدند. (14) در صورت تحقق این اهداف، بیگمان موضع دمکراتها در برابر جمهوری خواهان تقویت میشد و پس از تلاش کارتر در به امضا رساندن قرار داد صلح کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل، مهار انقلاب اسلامی و جنگ و باز گرداندن دوباره ایران به دامان امریکا به منزله پیروزی دمکراتها و نشانه کفایت آنها بود. بدین ترتیب، تلاش امریکاییها در مناسبات با ایران از این پس، حول محور گروگانها و مبادله آنها با سلاح دور میزد. شورویها که از تحقق چنین نتایجی برای امریکا ناخشنود بودند، در موضعگیری خود ضمن تأکید بر پایان جنگ از راه مسالمتآمیز، اقدامات امریکا را زیر سؤال بردند.
عراقیها نیز به این نتیجه رسیده بودند که مأموریت خود را در مرحله اول با حمله به ایران انجام دادهاند، ولی در صحنه عمل شاهد بودند که امریکا از فشار آنها (عراقیها) برای جذب دوباره ایران استفاده میکند. این ترفند امریکا، عراق را از روند تحولات سیاسی در مناسبات ایران و امریکا و مسائل منطقه و تحولات نظامی جنگ به شدت نگران ساخت.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران پس از رها شدن از پی آمدهای تهاجم اولیه عراق، اوضاع داخلی را مهار کرد و با تشکیل شورای عالی دفاع – به منظور ایجاد هماهنگی در مسائل نظامی، اقتصادی، تبلیغاتی و سیاست خارجی – ساختار مناسبی را برای اداره و هدایت
جنگ به وجود آورد. با تأکید بر تداوم حضور مردم و نیروهای انقلابی (15) برای مقابله با نیروهای عراقی – به ویژه پس از ظهور آثار شکست عراق در تأمین تمامی اهداف خود – صحنه عملیات را همچنان گرم نگاه داشت. ضمن این که برابر اظهارات بنیصدر در مصاحبه با روزنامه لوموند، ایران خود را برای یک حمله بزرگ (16) آماده میکرد.(17).
وضعیت سیاسی ایران در این روند گرچه به طور کامل بهبود نیافت، ولی باعث کاهش تأثیرات روحی و روانی اولیه تهاجم عراق شد. اما در پی حاکم شدن رکود و بنبست در جبههها، بار دیگر اختلافات ظهور کرد. در این میان توانایی امام در مهار اوضاع سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی، کلیه امیدها و انتظارات را مبنی بر «فروپاشی» و یا تضعیف نظام با ناکامی و یأس مواجه کرد. توانایی جمهوری اسلامی از جمله عوامل تعیین کنندهای بود که تا پیش از این به هیچ وجه برای دشمنان داخلی و خارجی قابل ارزیابی و ارزشگذاری نبود.
مناسبات خارجی ایران با توجه به تأثیرات ناشی از گروگانگیری و قطع ارتباط امریکا با ایران در فروردین 1359 و تحریم اقتصادی امریکا و کشورهای اروپایی علیه ایران، کاملا در رکود بود، به همین دلیل، عراق با نهایت بهرهبرداری از این امر، مانع از صدور قطع نامه شورای امنیت در حمایت از حقوق ایران میشد. سفر شهید رجایی به نیویورک برای شرکت در اجلاس سازمان ملل و سفر آقای هاشمی، رئیس وقت مجلس به کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر بخشی از تحرکات دیپلماتیک ایران در آن مقطع بود.
در مجموع، فرآیند اقدامات عراق و ایران حاکی از تداوم اشغال نظامی بخشهایی از
خاک ایران بود. ضمن این که هیچ دور نمای روشنی از پایان جنگ و یا تغییر اوضاع به سود ایران به چشم نمیخورد. در چنین وضعیتی عراق برای بهرهبرداری از اوضاع، و به امید أخذ امتیازات سیاسی، مقدمات تکمیل و تحکیم مواضع خود در مناطق اشغالی را فراهم آورد.
1) خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، 4 / 7 / 1359.
2) مأخذ 53، ص 278.
3) روزنامه اطلاعات، 3 / 7 / 1359.
4) روزنامه جمهوری اسلامی، 5 / 7 / 1359، به نقل از خبرگزاری فرانسه.
5) خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«،9 / 7 / 1359، به نقل از رادیو امریکا.
6) پیشین، به نقل از رادیو لندن.
7) روزنامه اطلاعات، 9 / 7 / 1359، به نقل از خبرگزاری یونایتد پرس.
8) خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه» 8 / 7 / 1359، به نقل از خبرگزاری فرانسه.
9) پیشین.
10) ابتدا اسرائیلیها این حمله را به ایران نسبت دادند لیکن بعدا وزیر دفاع عراق اظهار داشت: «عراق متقاعد شده است که حمله از سوی اسرائیل انجام گرفته است.«.
11) در این زمینه در صفحات بعد توضیحات لازم ارائه خواهد شد.
12) خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، 10 / 7 / 1359، به نقل از رادیو امریکا.
13) مأخذ 62، ص 246.
14) جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت امریکا در مورد سیاست امریکا در خلیج فارس و منطقه توضیحاتی داد که قابل توجه میباشد. وی گفت: «ایالات متحده از هر وسیله ممکن برای باز نگاه داشتن تنگه هرمز استفاده خواهد کرد.» وی افزود: «امریکا در بحران ایران و عراق دو هدف دارد: یکی این که دو کشور را وادار سازد پای میز مذاکره بنشینند و دیگری، جلوگیری از دخالت روسیه در این دو کشور. ما درصدد هستیم از هر حادثهای که باعث دخالت شوروی در ایران یا عراق شود جلوگیری کنیم.«(خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، 12 / 7 / 1359، خبرگزاری فرانسه(.
15) مقاومت نظامی ایران در برابر عراق، به ویژه نقش سپاه در این امر، بازتاب نسبتا گستردهای داشت، چنان که رادیو امریکا به نقل از روزنامه واشنگتن پست گفت: «در نخستین نبرد مهم در جنگهای دوازده روزه ایران و عراق، پاسداران انقلاب ایران که نیروهای خود را تقویت کرده بودند به جنگهای بیسابقهای علیه نیروهای عراقی دست زدهاند.«(خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، 14 / 7 / 1359.)همچنین روزنامه میزان به نقل از واشنگتن پست نوشت: «تصمیم پاسداران انقلاب به ادامه جنگ تا سرحد مرگ، عامل بازدارنده مهمی بوده است.«(روزنامه میزان، 14 / 7 / 1359(.حال آن که بنیصدر در مصاحبه با روزنامه نول ابزرواتور گفت: «این ارتش است که دلیرانه در برابر عقل از وطن خود دفاع میکند نه پاسداران«.(خبرگزاری پارس، 22 / 7 / 1359)رادیو کلن نیز در مورد مقاومت پاسداران گفت: «سربازان و سپاهیان ایرانی، با شهامتی فوق تصور در مقابل دشمنی که از لحاظ ساز و برگ نظامی بر آنها برتری دارد،میجنگند و حتی پاسداران انقلاب که اغلب فاقد آموزش نظامی کامل نیز هستند، با رشادتی قابل تحسین، بدون کوچکترین هراس از مرگ، در مقابل آتش توپخانه و تانکهای عراق ایستادگی میکنند.«(خبرگزاری پارس، 28 / 7 / 1359(.
16) عملیات ارتش در 23 مهر و سوم آبان 1359 که با ناکامی همراه شد، همان عملیاتهای بزرگی بود که بنیصدر به آن اشاره می کرد.
17) روزنامه انقلاب اسلامی، 16 / 7 / 1359، به نقل از رادیو اسرائیل.