محور غربی
از آنجا که منطقه آزاد شده کاملا پاکسازی نشده بود، تعدادی از فرسانالهور و ارتشیان عراق که فرار کرده و لابهلای نیها مخفی شده بودند، با بیسیم به توپخانه گرا میدادند. برای مقابله با این وضعیت، چند تن از رزمندگان با یک قایق و 3 گالن 20 لیتری بنزین به محل رفته بنزین را روی نیها ریختند و آتش زدند. با شعلهور شدن نیها قسمتی از تهل که سبز نبود در آتش سوخت ولی همهی تهل آتش نگرفت و رزمندگان قصد داشتند به مقر تیپ برگردند که در همین موقع یک سرباز عراقی خود را تسلیم کرد. وی به مقر تیپ آورده شد. این سرباز عراقی یکی از عناصر پاسگاه سمت راست سیسون بود که شب قبل به هنگام فرار به درون نیها، به طور اتفاقی از دیگران جدا شده بود. از این فرد اسامی نیروهایی که میان نیها مخفی شده بودند گرفته شد. سپس یکی از رزمندگان به محل رفت و با بلندگو گفت که ما جای شما را میدانیم، اگر تسلیم نشوید تهلها را به آتش خواهیم کشید. وی اسامی تک تک آنها را با بلندگو صدا زد که اسم هر کدام خوانده میشد از میان نیها با پای برهنه و به حالت تسلیم بیرون میآمد. در نتیجه 9 نفری که در نیها مخفی شده بودند، همگی تسلیم شدند.
در پاسگاه سمت چپ نیز به همین شیوه عمل شد و دو نفری که پنهان شده بودند بیرون آمدند و تسلیم شدند.
در این روز قایقهای گشتی تقریبا فعال بودند و مدام برای تکمیل پاکسازی به منطقهای که هنوز آلوده به عناصر دشمن بود، میرفتند و هر بار بین یک تا سه تن را اسیر میکردند.
محور شرقی
با روشن شدن هوا دشمن به پاسگاه خسرسوده بازگشت و مجددا در آن مستقر گردید. هر چند دشمن در امالطیره نیز نیرو داشت ولی این قسمت تقریبا در محاصره خودی بود. وضعیت منطقه برای دشمن کاملا روشن نبود، ولی امیدوار بود بتواند به وسیله این نیرو و تقویت آن حرکتی روی منطقه داشته باشد، برای همین امالطیره در این روز زیر آتش ادوات خودی قرار گرفت.
در ساعت 8:45 رزمندگانی که منطقه را پاکسازی میکردند، هشت نیروی دشمن را که در میان نیها مخفی شده بودند اسیر کردند و به عقب انتقال دادند. تا این زمان پدافند هوایی نتوانسته بود در منطقه حضور پیدا کند، لذا هواپیماها و هلیکوپترهای دشمن به راحتی در پرواز بودند و نقاط مختلف را هدف میگرفتند. یک بار با راکت پاسگاه سمت راست را آتش زدند. خوشبختانه به دلیل استتار خوب نیروهای خودی و وجود تهلها و نیزارهای بسیار، پرندههای دشمن تا این زمان نتوانسته بودند خسارتی به رزمندگان وارد کنند.
شناورهای دشمن نیز هر گاه قصد اقدامی علیه رزمندگان داشتند، کمینهای خودی به آنها اجازه عبور میدادند، سپس روی آنها اجرای آتش میکردند که همین موجب تحمیل تلفاتی به دشمن میشد.
رزمندگان مستقر در کمینها برای استتار، به تهلهای متحرک طناب بسته بودند و در زمان آمدن هواپیما و هلیکوپترهای دشمن، تهلها را به جلوی کمینهای خود میکشیدند و در نتیجه کاملا استتار میشدند و افراد دشمن قادر به دیدن آنها نبودند. دشمن در این روز علاوه بر پاتکهای پیاپی با شناورهای خود، یک بار نیز با چندین بلم و حمایت دو هلیکوپتر پاتک کرد. در این اقدام،
رزمندگان اجازه دادند که دشمن نزدیک شود سپس روی آنها آتش گشودند در نتیجه 7 بلم آنها غرق شد و نفرات بسیاری به هلاکت رسیدند. در همین حین صحبتهای خلبانهای هلیکوپتر شنود میشد (به وسیله رادیوهای کوچک دو موج اف.ام در نزدیکی محل پرواز) یکی از خلبانان به دیگری میگفت:
»برو بالای سر نیروهای خودی تا ترسشان بریزد و بروند جلو و گرنه اینها جلو برو نیستند.«
به هر حال با وجود فشار شدید فرماندهی دشمن، نیروهای پاتک کننده کاری از پیش نبردند. این در حالی بود که به آنها گفته میشد که اگر جلو نروید به هلیکوپترها دستور میدهیم شما را بزنند.