جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

راه ‏حل‏های انتخابی ایران

زمان مطالعه: 4 دقیقه

»موقعیت برتر نظامی ایران» و «اوضاع سیاسی – اجتماعی کشور» به عنوان دو ویژگی در ارزیابی موضع‏گیری احتمالی ایران در خصوص پایان جنگ و یا ادامه آن، مورد توجه رسانه‏های خبری جهان قرار داشت؛ خبرگزاری رویتر به نقل از منابع دیپلماتیک گزارش داد:

»ایرانیان به این دلیل که پیروزند، حاضر به مذاکره نمی‏باشند.«

این خبرگزاری از قول یک دیپلمات افزود:

»خون‏های ریخته شده در این جنگ و تنفر ایجاد شده، بیش از آن است که دیگر جایی برای مذاکرات صلح باقی بماند.«(1).

رادیو بی.بی.سی نیز گفت:

»هیچ کس در ایران صرفا به پایان دادن به جنگ پس از خروج عراقی‏ها رضایت نخواهد داد«(2).

هنری تانر، روزنامه‏نگار امریکایی نیز طی گزارشی در نیویورک تایمز نوشت:

»در ایران اکثریت با ادامه جنگ و نفوذ قوای ایران به داخل عراق موافقند.«(3).

در ادامه این گزارش آمده است:

»ایران از قدرت برخوردار بوده، ولی هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده و تنها به وسیله یک مرد، آیت الله خمینی، این تصمیم اتخاذ می‏شود. دیپلمات‏های خارجی می‏گویند که این فشار عمومی برای کامل کردن پیروزی را نباید سهل پنداشت خصوصا که از طرف صدیق‏ترین پیروان دولت و بالاخص پاسداران و بسیج می‏باشد. سخنگوی مجلس و بسیاری از مقامات جوان دولت خواستار پیشروی هستند.«(4).

در حالی که افکار عمومی کشور متأثر از درک برتری نظامی ایران بود،تصمیم‏گیری برای مسئولان بسیار پیچیده و دشوار شده بود. در این میان،مواضع برخی از مسئولان بسیار قابل توجه است؛ آقای هاشمی – رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در مجلس اعلام کرد:

»ما هیچ جاه‏طلبی ارضی نداریم ولی برای احقاق حق خود مصمم هستیم. ایران از هیچ یک از حقوق خود صرف نظر نخواهد کرد، ما آخرین دینار حقوقمان را خواهیم گرفت و بزرگ‏ترین حق ما سقوط صدام است.«(5).

وی چند روز بعد در نماز جمعه تهران به غرب و حامیان صدام خطاب کرد:

»آیا معتقدید که ما در مرز جغرافیایی خود خواهیم نشست و به امید دریافت غرامت به آن‏ها فرصت می‏دهیم که شهرهای ما را از داخل[خاک]خود گلوله باران کنند؟«(6).

نخست وزیر وقت ایران، میر حسین موسوی نیز گفت:

»جنگ زمانی پایان می‏یابد که تمام شرایط ما پذیرفته شده باشد.«(7).

شرایط ایران برای پایان دادن به جنگ شامل خروج بی‏قید و شرط نیروهای عراقی از سرزمین‏های اشغالی، مجازات متجاوز و پرداخت غرامت جنگی بود.(8) بنابر گزارش مفسر

رادیو لندن، پی‏گیری این خواست‏ها برای ایران حیاتی بود و حتی کسانی که مایل به ادامه جنگ تا سرنگونی صدام نبودند و تا اندازه‏ای عملی‏تر فکر می‏کردند نیز به چیزی کمتر از این خواسته نمی‏توانستند راضی شوند.(9).

با توجه به این ملاحظات، ایران سه راه‏حل فرا روی خود داشت: نخست آن که بدون در نظر گرفتن خواسته‏های خود و تنها بر اثر فشارهای بین‏المللی و در حالی که نیروهای عراقی همچنان در مناطق اشغالی حضور داشتند. (10) آتش‏بس را به عنوان پیش شرط هر گونه اقدام دیگر می‏پذیرفت. (11) در این صورت، مذاکرات سیاسی تنها راه‏حل ایران برای پی‏گیری خواسته‏هایش بود. راه‏حل دوم، ترک مخاصمه بدون اتمام جنگ بود؛ بدین معنا که ایران آتش‏بس را نپذیرد ولی در عین حال از ورود به داخل خاک عراق خودداری کرده و در مرزهای خود استقرار یابد. راه‏حل سوم، «تلاش نظامی برای تأمین صلح شرافتمندانه» بود.

بی‏شک، ایران با فتح خرمشهر در موقعیت برتر سیاسی – نظامی قرار گرفت و بنا به نظر امام (ره(، می‏توانست از موضع قدرت سخن بگوید.(12) در این حال، تهدیدات امریکا و تلاش متحدان عراق برای حفظ صدام نیز آشکار و غیر قابل تردید بود؛ چنان که لیبراسیون نوشت:

»امریکا، اروپا و برخی از کشورهای منطقه، ابتکارات متعددی را برای پایان دادن به جنگ به کار گرفتند تا از سقوط صدام جلوگیری کنند.«(13).

ایران، در این اوضاع برای تأمین خواسته‏های بر حق خود، چه راه‏حلی را می‏توانست برگزیند؟

بی‏گمان، راه‏حل نخست با توجه به ماهیت تلاش‏هایی که امریکا تحت پوشش برقراری آتش‏بس پی‏گیری می‏کرد، نمی‏توانست نتیجه‏ای برای ایران داشته باشد، زیرا امریکایی‏ها از موقعیت برتر ایران نگران بودند و تمام تلاش خود را برای مهار و تضعیف ایران سازمان‏دهی کرده بودند. بدین ترتیب، امریکایی‏ها از دادن هر گونه امتیازی به ایران از جمله تعیین متجاوز و یا پرداخت غرامت که موجب تثبیت موقعیت برتر سیاسی – نظامی ایران و تشدید بی‏ثباتی در عراق می‏شد، خودداری می‏کردند؛ بنابراین راه‏حل نخست به زیان ایران بود.

راه‏حل دوم نیز در عمل به سود عراق و امریکا بود، زیرا در صورت اقدام ایران در ترک مخاصمه توقف تهاجمات خود، عراق فرصت می‏یافت با حمایت امریکا، اروپا و کشورهای منطقه، تجدید قوا کرده و بار دیگر مرزهای ایران را مورد تجاوز قرار دهد. بدین ترتیب راه‏حل دوم نیز به زیان ایران بود. انتخاب راه‏حل اول یا دوم قطعا مطلوب امریکا و تمام متحدان عراق بود،زیرا آنچه این کشورها را نگران می‏کرد، ادامه جنگ و کشاندن آن به داخل خاک عراق به وسیله ایران و سقوط احتمالی صدام بود. بدین ترتیب، با در نظر گرفتن تمام ملاحظاتی که به آن اشاره شد، ایران در واقع به جز راه‏حل سوم، راه‏حل دیگری فرا روی خود نداشت. امام در توضیح انتخاب این راه‏حل فرمودند:

»ما اگر مجرم را امروز رهایش کنیم، امروزی که ما قدرت داریم… این معنای آتش‏بس نیست، این معنای صلح نیست.«(14).

سرانجام، جنگ با ورود ایران به داخل خاک عراق، با هدف «تنبیه متجاوز«(15) و تأمین حقوق مشروع ایران و اجتناب از فرسایش روحی و مادی و جلوگیری از حملات دوباره‏ی عراق به مرزهای ایران، با عملیات رمضان در 23 تیر 1361 ادامه یافت.


1) مأخذ 259، به نقل از خبرگزاری رویتر.

2) مأخذ 183، به نقل از رادیو لندن، 4 / 3 / 1361.

3) خبرگزاری جمهوری اسلامی، «گزارش‏های ویژه«، 12 / 2 / 1361.

4) پیشین.

5) مأخذ 183، آسوشیتدپرس.

6) مأخذ 215، به نقل از آسوشیتدپرس.

7) مأخذ 186، به نقل از خبرگزاری فرانسه، روزنامه جمهوری اسلامی.

8) مأخذ 259.

9) مأخذ 267.

10) پس از فتح خرمشهر 5 هزار کیلومتر مربع از خاک ایران در اشغال عراق بود. عراقی‏ها با اعلام عقب‏نشینی از خاک ایران 2500 کیلومتر را تخلیه مابقی مناطق را که شامل ارتفاعات سرکوب و معابر نفوذی بود در اشغال نگه داشتند. این اقدام عراق بیانگر آمادگی برای جنگ بود، زیرا کشوری که به دنبال صلح است، مناطق اشغالی را برای مذاکره حفظ می‏کند ولی عقب‏نشینی، ناقص بیانگر مقاصد نظامی عراق بود.

11) دکتر رجایی خراسانی نماینده وقت ایران در سازمان ملل می‏گوید: «علی رغم قبول برتری ایران، تمامی اعضای شورای امنیت سازمان ملل بر این مسئله پافشاری می‏کردند که ایران باید ابتدا آتش‏بس را بپذیرد.«(مصاحبه اختصاصی نویسنده کتاب با دکتر رجایی خراسانی(.

12) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای امام خمینی، جلد 16 (تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(.

13) خبرگزاری جمهوری اسلامی، «گزارش‏های ویژه«، 7 / 2 / 1361.

14) مأخذ 275.

15) مأخذ 10، سال 1374.